یکشنبه ۹ اردیبهشت ۱۴۰۳ |۱۹ شوال ۱۴۴۵ | Apr 28, 2024
طلاق

حوزه/ كاهش سطح معنويت در جامعه و به طور خاص در بین برخی زوجین، عامل كليدي در بروزِ منفورترين حلال الهي است، چه آن كه بي شك توجه به مقوله معنويت‌گرايي در مباحث ديني و تقيد به دين و ديند‌اري مقوله‌اي است كه سبب مي‌شود طلاق، کمتر از حالتِ فعلی ، جامعه را در معرض تهديد قرار دهد.

خبرگزاری «حوزه»، آمارها می گوید در چهارسال گذشته رشد طلاق در کشور دو برابر شده و این در حالی است که به عنوان مثال استان خراسان رضوی در سه سال اخیر مع الاسف همواره بر سکوی نخست آمار طلاق ایستاده و این یعنی حتی شهرها و استان های مذهبی نیز از بلیه طلاق و رشد نگران کننده آن در امان نیستند!

اعلام خطر در این باره نه از باب سیاه نمایی اوضاع جامعه که ریشه در دغدغه های رسانه ای دارد و اعلام هشدار به مسئولان ذیربط به منظور نخست آگاهی از چرایی معضل و آنگاه چگونگی برخورد با آن و کاستن از آثار و تبعات دامنگیرش.

گرچه در مساله افزایش قابل توجه آمار طلاق نبايد از عامل اقتصادی و اجتماعی غافل بود، اما با اين حال به نظر مي رسد كه كاهش سطح معنويت در جامعه و به طور خاص در بین برخی زوجین، عامل كليدي در بروزِ منفورترين حلال الهي است، چه آن كه بي شك توجه به مقوله معنويت‌گرايي در مباحث ديني و تقيد به دين و ديند‌اري مقوله‌اي است كه سبب مي‌شود طلاق، کمتر از حالتِ فعلی ، جامعه را در معرض تهديد قرار دهد.

با نگاه جستجوگرانه نسبت به وضع خانواده هایی که بر اثر طلاق متلاشی شده اند، به درستی متوجه می شویم که اگر نگوییم مهم ترین عامل ، یکی از مهم ترین آن ها، ضعف اصول اخلاقی و سست شدن مبانی اعتقادی وعدم پایبندی به مقررات دینی است.

تجربه نشان داده کسانی که فاقد تعهدات ایمانی هستند و حتی اگر قبل از ازدواج مدت ها با هم آشنایی داشته باشند، پس از تشکیل زندگی مشترک به دلیل نداشتن ارزش های ثابت و یکسان و نداشتن پشتوانه درونی، با کوچک ترین آسیب، پیوندشان سست شده و بعضاً با کوچکترین بهانه ای از هم می گسلد.

غرق شدن در مادیات و لذت جویی ها و روی گردانی عملی از دین (اگر چه فرد در ذهن و گفتار بدان معتقد باشد)، هیچ نقطة مشترک و عاملی برای وحدت باقی نمی گذارد تا موجب استمرار صمیمیت و استواری بنیان خانواده گردد.

از سویی يكي ديگر از عوامل رشد طلاق به خصوص در کلانشهرها -البته در ميان برخي خانواده ها- ناظر به گرایش به فرهنگ غرب و گسترش نسبی مساله فساد و بی بند و باری های جنسی و آزادی های افسارگسیخته است.

به تعبير روانشناسان اگر چه طلاق در کشور ما همانند آسیب های دیگر مانند خودکشی، قتل، سرقت، اعتیاد و جرائم اخلاقی رشد بالایی پیدا کرده؛ اما بايد توجه داشت كه  آسیب هاي ياد شده تنها خود فرد را درگیر می کند اما طلاق ، اعضای خانواده ها به ویژه فرزندان را درگیر می کند، ضمن آن که طبعاً زمانی که طلاقی رخ می دهد ترمیم آن سخت تر از ترمیم آسیب هایی چون اعتیاد، سرقت و خودکشی است.

از دیگر سو چندی است در محافل علمی و کارشناسانه ، سخن از ازدیاد پدیده نامبارکی به نام "طلاق عاطفی" در سطح جامعه به میان می آید؛ طلاق عاطفی را وقتی می توانیم به زندگی یک زوج اطلاق کنیم که در میان آن دو، تنها ارتباطی که وجود دارد، ارتباط شناسنامه ای و حقوقی است. در این وضعیت، زن و شوهر فقط به هم محرم هستند و زندگی شان به دلایل مختلف به جایی رسیده که هیچ نوع احساس عاطفی در میانشان وجود ندارد و عطای محبت به یکدیگر را به لقایش بخشیده اند و عموما هم به جهت حفظ آبرو، مشکلشان را در جمع قوم وخویشان پنهان می کنند!

روانشناسان و مشاوران مسایل خانواده، از جمله دلایل مهم بروز طلاق عاطفی را ناشی از رابطه های غیرمجاز در دوران قبل از ازدواج و نیز کمرنگ شدن اعتقادات مذهبی ناظر بر استحکام خانواده و پایبندی به لوازم و بایسته های اخلاقی عقد شرعی و الهی امر مقدس ازدواج می دانند که توجه به این مساله نیز لزوم تقویت بُعد معنویت و دین مداری در جامعه و به خصوص بهره گیری از ظرفیت بسیار عظیم حوزه های علمیه در این باره را دوچندان می کند.

 

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha