یکشنبه ۹ اردیبهشت ۱۴۰۳ |۱۹ شوال ۱۴۴۵ | Apr 28, 2024
مجدی حسین

حوزه/ در زمان حسنی مبارک حکم جهاد به معنای آمادگی برای جهاد مسلحانه توسط حسنی مبارک لغو شد و صدای هیچ کس هم در دفاع از دین بر نیامد بلکه در مقابل، رابطه مصر با آمریکا جزء ثوابت ما شد به گونه ای که هر کس سخنی غیر از این بر زبان جاری می کرد، دیوانه افراطی یا احمق قلمداد می شد که اولویت ها را نمی فهمد!

به گزارش سرویس بین الملل خبرگزاری «حوزه»، مجدی حسین، نویسنده و مبارز سرشناس مصری در ادامه سلسله یادداشت های خود با موضوع بندگی آمریکا ، شرک معاصر نوشت:

این پژوهش در اصل کاری عقیدتی است و همچنان نیز خواهد بود حتی اگر در میان آن به تحلیل ها و جزئیات سیاسی بپردازیم، زیرا ما در اصل با یک مساله سیاسی روبرو هستیم که اسلامگراها با جدایی انداختن میان متون دینی و واقعیت های سیاسی و اقتصادی و اجتماعی سرگردان شده اند به گونه ای که سیاست آنها منطبق بر شرع نبوده بلکه می گویند: فلان مساله دینی و فلان مساله سیاسی است و سیاست آنها پراگماتیسمی و ماکیاولی آغشته به دین بود و بدین ترتیب مانند سیاستمداران حرفه ای و بلکه بدتر از آنها شدند زیرا واقعیت این است که آنها آشنایی زیادی با قواعد سیاست  نداشتند. ذکر این نکته نیز لازم است که روی سخن من با رهبران اسلامگراها است نه فقط رهبران اخوان المسلمین. آنها پس از انقلاب گرفتار غرور شدند و به اهمیت مشارکت با حزب العمل(الاستقلال) پی نبردند چرا که خُبرگی سیاسی حزب العمل از احزاب اسلامی دیگر بیشتر بود، اما رهبران اسلامگرا حتی هنگامی که دیدند اهداف و پیش بینی های حزب العمل(الاستقلال) در مورد تحقق انقلاب مسالمت آمیز محقق شده باز هم زیر بار این حزب نرفتند. آنها قبل از تحقق انقلاب، این که مردم روزی انقلاب کنند را باور نداشتند که جزئیات سخنان آنها در این رابطه بیان خواهد شد.

رهبران جنبش اسلامی مصر بر این عقیده بودند که سیاست کیمیا نیست و آنها و مردم مصر پیش از انقلاب می توانند از آن سر در بیاورند تا جایی که پس از انقلاب هر شهروند مصری گمان می کرد یک استراتژیست است لذا رسانه های دشمن از همین مساله برای به تباهی کشاندن انقلاب استفاده کرد چون هنگامی که هر شهروندی کارشناس سیاسی باشد، به طریق اولی رهبران جنبش اسلامی بیشتر از آنها خواهند فهمید.

بدین ترتیب که بیان شد اخوانی ها بر اساس برداشت غلط، عملگرایانه و غیر دینی که از سیاست داشتند، در این زمینه در برابر خداوند کرنش نکرده و از تجربیات حزب العمل نیز در سیاست و اجرای قوانین استفاده نکردند.

اخوانی ها به کفار دلخوش کرده  بودند!

تمام سخن ما مساله تقوی و التزام به مبانی اسلامی است، به این معنا که این مساله نیازمند اجتهاد فقهی غیر عادی نیست بلکه هر مؤمنی با فطرت سلیم می تواند به آن برسد و به همین خاطر دوست دارم پیش از آنکه در جزئیات سیاسی و تحلیل ها غرق شویم، این را بگویم که ای مسلمانان «أجیبوا داعی الله» تا کسی گمان نکند بحث ما فقط اختلاف سیاسی صرف است و البته تا زنده هستم به بیان و تحلیل روابط بیمار مصر و آمریکا خواهم پرداخت.

خداوند متعال می فرماید: (لَّا يَتَّخِذِ الْمُؤْمِنُونَ الْكَافِرِينَ أَوْلِيَاءَ مِن دُونِ الْمُؤْمِنِينَ وَمَن يَفْعَلْ ذَلِكَ فَلَيْسَ مِنَ اللَّهِ فِي شَيْءٍ). سخن ما درباره آیه مذکور این است که آیا افراد مختلف در برابر این آیه و آیات مشابه آن با هم فرق دارند؟ شیخ متولی الشعراوی در تفسیر این آیه می گوید معنای کلمه ولی مشخص است. چرا خداوند می فرماید مؤمنان نباید کافران را به عنوان ولی خود برگزینند؟ زیرا کافران حتی اگر تظاهر کنند که اولیاء شما مؤمنان هستند اما تلاش می کنند تو را پیرو و سرسپرده خود نمایند و البته این کار را با ظرافت انجام می دهند و از راه دوستی هم وارد می شوند اما در دوستی خود صادق نیستند زیرا آنها تا زمانی که کافر هستند هیچ التقائی میان ایمان و کفر معنی ندارد و به همین خاطر خداوند در ادامه آیه می فرماید: «و من یفعل ذلک فلیس من الله في شیء». شیخ شعراوی می گوید: هرکس با کفار دوستی کند، هیچ بهره ای از یاری خداوند ندارد و این همان اتفاقی بود که در شکست 30 ژانویه رخ داد. چرا؟ زیرا اخوانی ها فکر کردند این کافران می توانند کاری انجام دهند.

یکی از مهم ترین مبانی اعتقادی پس از ایمان، اطاعت است. انسان مؤمن به خدا و پیامبر او و کتاب آسمانی ایمان آورده و و راهی جز اطاعت پیش روی خود ندارد «و قالوا سمعنا و أطعنا غفرانک ربنا و إليک المصیر». این بدان معنا نیست که مؤمن مرتکب اشتباه و گناه نمی شود، اما اگر مؤمن بخواهد 40 سال یکی از ارکان دین را نادیده گیرد چه سرنوشتی خواهد داشت؟

مخالفان رابطه با آمریکا، دیوانه یا افراطی قلمداد می شدند!

در زمان حسنی مبارک حکم جهاد به معنای آمادگی برای جهاد مسلحانه توسط حسنی مبارک لغو شد و صدای هیچ کس هم در دفاع از دین بر نیامد بلکه در مقابل، رابطه مصر با آمریکا جزء ثوابت ما شد به گونه ای که هر کس سخنی غیر از این بر زبان جاری می کرد، دیوانه افراطی یا احمق قلمداد می شد که اولویت ها را نمی فهمد!

جایی که قرآن به آمریکا اشاره کرده است

هنگامی که خداوند متعال در قرآن کریم می فرماید «ولا تخشوهم و اخشونی) مراد از این آیه آمریکا است که ما نباید از او بترسیم. واقعیت این است که در قرآن کریم بارها با صراحت به آمریکا اشاره شده. آیا نخوانده ایم که خداوند متعال می فرماید: «و لن ترضی عنک الیهود و لا النصاری حتی تتبع ملتهم قل إن هدی الله هو الهدی و لئن اتبعت أهواءهم بعد الذی جاءک من العلم ما لک من الله من ولی و لا نصیر» (بقره، 120). اما متاسفانه هنگامی که اسلامگراها این آیه را می خوانند، تنها چیزی که به ذهن آنها خطور می کند، فلان داروخانه متعلق به مسیحی است که در محله آنها وجود داشته و از آن پس تصمیم می گیرند به آن داروخانه نرفته و به جای آن از داروخانه مسلمانی خرید کنند!

در صورتی که من در جای دیگر بیان کرده ام مراد قرآن از بیان این آیات و دستورات، مسحیان هموطن ما نیست بلکه مراد، مسیحیان محارب با خداوند و پیامبر(ص) هستند و همه می دانیم که مرکز دشمنی با اسلام توسط مسیحیان و یهودیان آمریکا و سپس یهودیان اسرائیل مدیریت می شود و شاهد این هستیم که همین یهودیان در آمریکا به وفور از اصطلاح تمدن یهودی ـ مسیحی استفاده می کنند گویی می خواهند حکم آیه کریمه را کنترل کرده یا از آن فرار کنند!! حقیقت این است که این ائتلاف یهودی - مسیحی که بر آمریکا حاکم است از نشانه های اعجاز سیاسی قرآن کریم می باشد. این مساله از خورشید هم واضح تر است. چه کسی بیشتر از آمریکا و اسرائیل، مسلمانان را می کُشد؟ چه کشورهایی هستند که ارتش ها، پایگاه های نظامی و ناوگان دریایی آنها در سرزمین مسلمانان بیش از آمریکا حضور دارد؟ چه کشوری بیش از آمریکا ثروت های مسلمانان را چپاول می کند؟ جز آمریکا چه کشوری است که بیش از همه با اجرای دین و استقلال مسلمانان مخالف است؟ چه کشوری است که بیش از آمریکا سرزمین مسلمانان را تجزیه و فرسوده کرده، میان مسلمانان فتنه های طایفی، نژادی، دینی ، مذهبی و زبانی ایجاد می کند؟ چه کشوری است که بیش از آمریکا مسلمانان را می کشد و بازداشت می کند؟ چه کشوری عامل تخریب مصر است؟ آیا مبارک خودش در اداره کشور فکر و نظریه داشت یا اینکه دستورات دستگاه اطلاعات آمریکا و صندوق بین المللی پول و اتحادیه اروپا را اجرا می کرد؟ چه کسی صنایع و برنامه خصوصی سازی مصر و حذف یارانه را نابود کرد و فقر را در این کشور منتشر کرد و باعث شد اسرائیل از تمام کشورهای عربی قوی تر باشد؟ چه کشوری بود که ما را از تکنولوژی و پیشرفت در کشاورزی محروم کرد؟ چه کشوری بود که سلاح ما را همچون آهن پاره ای قرار داد تا نتواند با اسرائیل مقابله کند؟ جز آمریکا چه کشوری بود که دانشمندان ما را ربود و علمایی را که حاضر به خدمت به آمریکا نبودند به قتل رساند؟ چه کسی است که این واقعیت ها را نداند؟ پس اگر چنین است چرا نمی پذیرید که از اوامر الهی اطاعت کنید؟ و باز هم می پرسید چرا ما شکست خوردیم؟ و چرا دعای ما مستجاب نمی شود؟ شرط استجابت دعا این است که فرمود: « فَلْيَسْتَجِيبُوا لِي وَلْيُؤْمِنُوا بِي لَعَلَّهُمْ يَرْشُدُونَ»(بقره، 186) و «َلاَ تَكُونُواْ كَالَّذِينَ قَالُوا سَمِعْنَا وَهُمْ لاَ يَسْمَعُونَ، إِنَّ شَرَّ الدَّوَابِّ عِندَ اللَّهِ الصُّمُّ الْبُكْمُ الَّذِينَ لاَ يَعْقِلُونَ»(انفال، 21ـ22). خداوند در دنیا و آخرت به مؤمنان وعده پیروزی داده پس هنگامی که از خلیج فارس تا اقیانوس با شکست روبرو می شوید، باید از خود بپرسید که اشتباه شما چه بوده و چه چیز را فراموش کرده اید؟ چرا می ترسید اعلام کنید که باید معاهده خفت بار کمپ دیوید را لغو کنید؟ معاهده ای که به واسطه آن آمریکا وصی و همه کاره مصر می شود و لغو این معاهده به منزله اعلام جنگ علیه اسرائیل است یا اینکه لا اقل میان ما و اسرائیل دوستی و رابط عادی برقرار نباشد و مجبور نباشیم سینا را خلع سلاح کنیم.

دلیلی برای تاخیر درگیری با آمریکا وجود ندارد

شما هنگامی که فعالیت سیاسی خود را آغاز نمودید، تصور کردید که مهم ترین کار این است که گرد سفارتخانه های غربی بچرخید، به آمریکا سفر نموده و هیچ وقت درباره کمپ دیوید و معاهده صلح فکر نکنید که اینها با نص صریح قرآن و سنت در تعارض است اما اکنون اگر هم حرفی بزنید این است که: ما به معاهدات بین المللی احترام می گذاریم!

وای برما! هیچ سازمان اسلامی بیانیه ای در محکومیت کشتار مسلمانان در سومالی، لیبی، یمن، افغانستان و پاکستان توسط هواپیماهای بدون سرنشین آمریکا صادر نمی کند و حتی یک تظاهرات هم علیه تجاوز به مسجد الاقصی صورت نمی گیرد، چه بر سر مسلمانان آمده؟

پس ما دلیلی برای به تاخیر انداختن مساله درگیری با آمریکا نداریم. این نه به خاطر آزادی فلسطین به عنوان واجب تمام مسلمانان بلکه به این خاطر است که آمریکایی ها در واقع مصر را اشغال کرده اند و در هر مکانی حضور دارند. آنها حق دارند به مناسبت انتقال مجموعه ای از دستگاه های رایانه ای به ساختمان یکی از استانداری ها یا دادگاه های ما از آن ساختمان بازدید کنند. آنها مدیریت مهم ترین مرکز فرهنگی مصر یعنی کتابخانه اسکندریه را به عهده دارند و بر مراکز سینمایی ما تسلط دارند تا مبادا فیلمی غیر از فیلم های آمریکایی نمایش داده شود. آنها بر تلویزیون ما هم تسلط دارند. آنها همان طور که بیان شد بر ارتش هم تسلط دارند پس با این شرایط یک مسلمان مجاهد با عقیده سالم چگونه می تواند مساله لغو کمپ دیوید و قطع رابطه با آمریکا و اسرائیل را به تاخیر بیندازد؟

و اما در پایان این نوشتار باید بگویم در شرایط کنونی با وجود تمام تبلیغات منفی رسانه ای علیه من و با وجود بسته شدن روزنامه الشعب و اقدامات وحشیانه نظام علیه ما به خاطر فکر کردن به تاسیس یک شبکه ماهواره ای باید گفت که متاسفانه در مصر یک رقاصه می تواند شبکه ماهواره ای داشته باشد اما امثال ما بزرگ ترین خطر برای امنیت ملی مصر هستیم و از جمله قوانین صادر شده از همایش های یهودیان این است که هر روزنامه ای که به یهود حمله کند باید تعطیل شود و به همین خاطر روزنامه الشعب در 1981 و 2000 و 2011 و 2013 تعطیل شد و در دروره طولانی تعطیلی آن در زمان مبارک(2000ـ 2011) دستگاه امنیتی از گفتگو در این باره امتناع کرده و میگفت این کار با دستور مقامات بالا صورت گرفته که شاید بزرگ تر از مبارک هم باشند و با این وجود سخن حق حتی دیوار ها و قلعه ها و سپرهای آهنی را می شکافد و به گوش مردم می رسد.

خلاصه اینکه علت ایجاد وقفه در سلسله بحث های ما این بود که امروز هشداری مبنی بر احتمال بازداشت به دستم رسید و جرم من این است که بیش از حد به اخوانی ها نزدیک بوده و بیش از حد به ارتش حمله می کنم و البته من باید بگویم که بشترین اختلاف را با اخوانی ها دارم، اما در عین حال از نظر سیاسی، فکری و اسلامی، با اتهام های نسبت داده شده به اخوان المسلمین مخالفم، بلکه جرم و اشتباه اخوان المسلمین به نظر من این است که در راه پرداختن به سیاست، عقیده خود را رها کردند.

بدین ترتیب احساس کردم به زودی زندانی خواهم شد، لذا ممکن است نتوانم بحث خود را تکمیل کنم و از این رو این سطور را خطاب به تمام مسلمانان نوشتم:

نیاز نیست خودمان را خیلی به زحمت بیندازیم؛ حق و باطل روشن هستند و مساله ما مربوط به السیسی، صبحی ، اخوان و مرسی نیست. فرض کنید ارتش از دست السیسی و صبحی در آمده و به دست اخوان بیفتد، آیا مشکل مصر حل می شود؟ آیا اگر مرسی به قدرت باز گردد مشکل مصر حل خواهد شد؟ چه السیسی روی کار باشد و چه مرسی بار دیگر به قدرت برسد، در صورتی که آمریکا همچنان بر مصر حاکم باشد و ارتش را مسلح کند تا ارتش مصر با نیروهای خود از مرزهای اسرائیل محافظت کرده و با صهیونیست ها روابط عادی داشته باشیم، مشکلات ما همچنان موجود است و باقی ماند.

وصیت من خطاب به مردم

در این لحظات که این کلمات را به عنوان آخرین وصیت خود می نویسم، آرزوی من این است که ای کاش احزاب، شخصیت ها و علمای مصر به جایی می رسیدند که از من و مواضع من به خاطر دشمنی با آمریکا تجلیل می کردند نه اینکه یک نفر یا یکی از علما این چنین باشد.

قبل از اینکه زندانی شوم یا بمیرم به مردم مصر می گویم: برای مصر شایسته نیست که در یک جایگاه متوسط باشد چرا که مصر به واسطه جایگاه تاریخی خود باید در بلند ترین جایگاه باشد؛ مصر یا باید تاثیر گذار بر روند سیاسی جهان باشد و یا اینکه کشوری بزرگ آن را اشغال کند و از این جایگاه مصر در جهت منافع قدرت های بزرگ استفاده کند و مایه تاسف و اندوه ما است که هر بار که بحث کمک های نظامی در کنگره آمریکا طرح می شود این مطلب بیان می گردد که مصر به عنوان معبر نیروهای ما به سوی کانال سوئز اهمیت ویژه ای دارد گویی مصر فقط یک معبر است و هیچ جایگاه دیگری ندارد و البته از اسم تاثیرگذار مصر هم برای اجرای سیاست های آمریکا در منطقه استفاده می کنند.

پیش از مرگم دوست داشتم مصر را آزاد ببینم که نهضت حقیقی مستقل خود را در پیش گرفته، دوست داشتم قبل از مرگ خود مصر را در زیباترین لباس ببینم اما از این پس در زندان معلوم نیست نور خورشید را هم ببینم و این خواست خداوند متعال است و من اطمینان دارم که مصر روزی به اقتدار و اصالت خود باز خواهد گشت زیرا خداوند نام این کشور را در قرآن کریم ذکر کرده است.

برچسب‌ها

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

نظرات

  • ت IR ۱۳:۵۳ - ۱۳۹۵/۰۸/۰۴
    0 0
    مرگ بر آمریکا