خبرگزاری حوزه - تهران/ نوروز، فصل شکفتن درخت پر ثمر صلهی رحم و پراکنده شدن عطر دلانگیز گلهای زیبای آن در خانههاست؛ سنت پسندیدهای که قدرش را باید بیشتر از اینها دانست و مراقبش بود.
خدا را شکر این کار در خانهی ما از گذشتههای دور به عنوان مهمترین رکن نوروز جای خودش را پیدا کرده و از آفات روزگار نیز در امان مانده است.
از همان لحظات آغاز سال جدید، بستگان، آشنایان و همسایگان به سبب موقعیت اجتماعی پدرم - مرحوم کربلایی سید طاهر - و عمویم، مرحوم آقا سید مسیح به منزل ما وارد میشدند تا اولین خانهای که در سال نو به آن قدم میگذارند، این خانه باشد. بههمین خاطر مرحوم عمویم، آقا سید مسیح در خانه میماندند تا کار خوشآمدگویی و تبریک به مهمانان را انجام دهند. در این بین مسئولیت پذیرایی از مهمانها نیز به دوش من و شهید سید حسن میافتاد؛ یادم هست بعضی وقتها چنان سرمان شلوغ میشد که نمیدانستیم کارمان را چگونه انجام دهیم.
وضعیت سفره عید هم معمولا بستگی داشت به این که در سال گذشته از دوستان و بستگان، کسی از دار دنیا کوچ کرده باشد یا نه؛ چون در فرض اول، پذیرایی با نُقل و خرما و چای صورت میگرفت و سفرهی خاصی در کار نبود.
به موازات این برنامه که با گرمی خاص خودش در جریان بود، برنامهی دیگری در خارج از خانه توسط پدرم دنبال میشد که گهگاه ساعتها به طول میانجامید.
در آن سالها و بر طبق رسمی که در شهر دامغان رواج داشت، مردم با این اعتقاد که حضور فرزندان پیامبر (ص) در لحظات شروع سال جدید باعث برکت، خیر و سلامتی برای خانواده و زندگیشان، میشود درب منزل خود را به روی کسی نمیگشودند تا اولین فردی که وارد آن میشود، از سادات باشد؛ و از آنجا که پدرم علاوه بر سیادت، شخصیتی روحانی و مذهبی داشت، اصرار میکردند، برای یک لحظه هم شده به منزلشان داخل شود. ایشان هم برای این که به درخواست بندگان خدا توجه کرده باشد، اول صبح روز عید از منزل خارج می شدند و به دیدنشان میشتافتند؛ اگرچه مدت حضورش در هر خانه کوتاه بود و بعضی وقتها با برداشتن یک نُقل از خانهای خارج شده و به سوی منزلی دیگر به راه میافتادند.
یادداشت از حجتالاسلام و المسلمین سید علی شاهچراغی
عضو شورای سیاستگذاری ائمه جمعه و امام جمعه شهر ری
انتهای پیام/
نظر شما