به گزارش خبرگزاری حوزه، حمله به دین و مبانی دینی - مذهبی به یکی از ابزارهای مخالفان و معاندان علیه نظام سیاسی تبدیل شده است. در واقع مبدأ عنادورزی ها، اخیراً مقصد آن به هجمه وارد کردن به فقه و اصول فقهی بدل گشته است. اینکه نوک پیکان حملات و هجمه های دین پیرایان که به سمت فقه چرخش پیدا کرده است و از بعد فقهی به دین حمله ور می شوند کارکرد سیاسی دارد. به واقع هدف اصلی از ارائه محتویات ضد فقهی تنها با غرایض سیاسی روی می دهد. بطوریکه غایت این راهبردهای معاندت ورزان دینی، بی اعتبار سازی فقه و اصول مکتبی در حوزه ارزشی – سیاسی است. به عبارت روشن تر تاختن به فقه از منظر سیاسی در نهایت امر تلاشی جهت حمله به نظام سیاسی و حکومت دینی می باشد.
واقعیت امر این است که ترویج تشکیک و تردید در حوزه دینی و مذهبی و تشویق و ترغیب به دوری از آن با شبهه افکنی که با طراحی زمینه های گسست انسان و جامعه از مفاهیم و باورهای دینی دنبال می گردد در مرحله نهایی آن با هدف مخالف پروری و دشمن سازی علیه نظام اسلامی و حکومت دینی به انجام می رسد. بنابراین فرجام و سرانجام آنچه معرفتی تبلیغ می گردد سیاسی است.
از جمله افرادی که در این حوزه به تولید شبهات پیرامون فقه پرداخته و از دریچه آن به نظام اسلامی حمله می کند«مهدی خلجی» می باشد. وی در بیان نظراتش با قیاسی مع الفارق بامشابه سازی گروه تکفیری داعش و جمهوری اسلامی می گوید«اصحاب ایدئولوژی اسلامی گرچه از نواقص موجود سخن می گویند، هرگز معضل فقه را بحرانی معرفتی در نمی یابند. مسائله آنها ناتوانی فکری یا کاستی و کژی های نظامی فقه در فهم متون و سنت اسلامی نیست، بلکه آرمان اصلی آنها فراهم آوردن زمینه های سلطه بیشتر اسلام در جهان است».
اولاً در پاسخ به شبهات وی باید گفت گویا فهم شما از مفاهیم وسوژه ها فهم غیر مبنایی و ناکار است. چون وجوه دینی بر پایه اصول مذهبی میان دو جریان متفاوت است؛ پس قیاس و تطبیق این دو سوژه یا گزاره از حیث فلسفی از بیخ و بن اشتباه محض می باشد. ثانیاً وجه دیگر بحث وی در این باره ترکیبی -تطبیقی – قیاسی از منظر سیاسی است. حقیقت امر این است که خلجی از این حیث هم دچار کج فهمی در قیاس و ابعاد آن شده اند. چونکه باور به نظام اسلامی در قالب جمهوری اسلامی بر پایه خواست و اراده عمومی و اعتماد آنها رخ داده است در حالی که داعش و دیگر تکفیری ها همه چیز را برپایه خشونت و ترس آفرینی دنبال می کنند. ثالثاً، آنچه جمهوری اسلامی در قالب نظری و در عرصه عملی دنبال می کند برحسب عملکرد دیپلماتیک انجام می گیرد در حالی که داعش و سلفی های تکفیری با مواردی مانند دیپلماسی و تعامل بیگانه اند. رابعاً آقای خلجی باید بداند که میان اسلام سیاسی و رویکرد بنیادگرایانه با شاخص های تکفیری تفاوت بسیاری نه تنها در عمل بلکه در نظر وجود دارد.
نکته دیگری که باید در یادآوری نظری – تحلیلی به خلجی گوشزد کرد این است که فقه و اصول فقهی معضلی در بحرانی معرفتی ندارد. در واقع آنچه از دین و اصول دینی در فقه استنباط می گردد بر پایه احکام مشخص از دین توسط متخصصان در این حوزه می باشد. این شما و امثال شما هستید که در بازتولید اصول فقهی دچار فلج فکری – نظری شده اید و در تلاش برای ایدئولوژیزه جلوه دادنش، آن را به مناسبات عرفی و روزمرگی در سیاست گره می زنید.
از سوی دیگر نیز باید خاطر نشان کرد بافتار نظری امثال خلجی، علیرغم درک واقعی از دین و فقه، به سمت خودساخته سازی و وارونه گرایی از آن سوق داده شده است. بطوریکه این گروه از معاندان با تسلط بر مبانی نظری، از حیث روشی به دنبال هدف بزرگ حمله به نظام سیاسی با ابزار دین و معرفت دینی هستند. از این رو فقه و متولیان آن که پیوند رویت گرایانه با نظام سیاسی دارند بهترین و نزدیکترین مسیر برای اجرای پروژه مذکور به شمار می آیند. با این حال باید به آنها گفت که فقه و فقاهت تاریخی به پهنا و بلندای قله تشیع در ایران دارد و امری امروزی یا چند ساله نیست که شما به دنبال سیاه نمایی سیاسی از آن هستید و به تحریف آن بپردازید.
در مجموع به خلجی و هم مسلکان او که در وادی دشمنی و معاندت از بعد دین پیرایی به سمت دین ستیزی و در نهایت ایران ستیزی در قالب سیاسی و در شکل جمهوری اسلامی هجوم می برند، باید گفت رویکرد انتخابی تان هم از حیث نظری، هم معرفتی و هم روشی دارای نقایص تحلیلی زیادی است اگرچه همه هدفتان سیاسی است و بر این مبنا درصدد دشمن سازی علیه نظام اسلامی هستید. از این رو انتظار علمی و عمومی این است که پاسخگویی به شبهات مطروحی در این باره از سوی این دسته افراد از یکسو و برملاسازی اهداف آنها از سوی دیگر توسط نهادهای مختلف در دستور کار قرار گیرد.
منبع: بولتن نیوز