به گزارش خبرگزاری حوزه، حجت الاسلام والمسلمین غلامعباس هاشمی همدانی در نوشتاری به سخنان حجت الاسلام والمسلمین احمد عابدینی درباره حجاب پاسخ داده است که متن آن بدین شرح است:
بسم الله الرحمن الرحیم
در این روزها کلیپی در فضای مجازی در خصوص حجاب، از آقای احمد عابدینی منتشر شده و گاهی شبهاتی را در ذهن برخی افراد به وجود آورده است. از آنجا که مباحث ایشان مستند به آیات قرآن شده و همه گفته های ایشان خلاف دلالات آیات مورد ادعای ایشان است لازم است مطالب ایشان مورد نقد قرار گیرد.
ایشان در آغاز، اجبار به حجاب را مانند اجبار رضاخان به برداشتن حجاب، دارای نتیجه معکوس می داند.
اینکه افراط در اجرای قانون خصوصا مرتبط با عقیده و احکام، موجب تضییع حقوق و نتیجه عکس می شود درست است. ولی قیاس الزام به حکم شرعی و قانونی حجاب با برداشتن غیر شرعی و غیر قانونی چادر، مثل مقایسه اجبار به شرک با مبارزه با مظاهر شرک در جامعه توحیدی است. اگر چه در موضوع حجاب، تعبیر الزام صحیح تر از اجبار است.
در ادامه می گویند با زور می خواهند افراد را چادری کنند و این منجر می شودکه چادری ها هم خجالت بکشند و کم کم چادر سرشان نکنند!
این سخن عجیبی است که الزام بی حجاب ها به رعایت حجاب، با حجاب ها را بی حجاب کند. مثل این که بگوییم اگر دزدها را بگیرید انسان های سالم نیز دزد می شوند!
در ادامه می گویند دعوا چیز دیگر است و با طرح حجاب می خواهند دعوا را جای دیگر ببرند. پول سقوط کرده و حکومت و دولت ناتوان شده و دعوا را به موضوع حجاب کشانده اند. معنای این سخن این است که مساله حجاب چند روز است مطرح شده و به عنوان یک بازی سیاسی از طرف حاکمیت در شرائط بحران مطرح است.
اولا موضوع حجاب خواست متدینین و علما و مراجع تقلید و خانواده شهداء است و صدها هزار شهید بر سر ارزش هایی مانند حجاب خون دادند. از بزرگ ترین آرمان های امام راحل و مقام معظم رهبری در تمام دوران جمهوری اسلامی مساله حجاب است. برخورد با بی حجابی نیز مخصوص امروز نیست.
ایشان تصریح می کنند که حجاب، این قدر در دین مهم نیست! اشاره به مقالاتی می کند که در این موضوع نوشته و کار کرده و حرف کارشناسانه می زند.
این بسیار عجیب است که یک روحانی، حکم حجاب را مهم نداند. وجوب حجاب نه تنها ضرورت مذهب بلکه از ضروریات دین است و حکم آن برگرفته از آیات مختلف قرآن است، و تمام مذاهب اسلامی آن را پذیرفته اند. حکم ضروری دین آن است که حکم چنان مسلم است که عالم و عامی به آن به عنوان حکم شرعی معترف اند. و حجاب چنین است. هیچ فقیهی از فقهای مذاهب، وجوب و تاکد حکم حجاب را منکر نشده اند. آیات متعددی از قرآن از جمله ایات ٣١ و ۶٠ سوره نور وآیات ٣٣ و۵٣و ۵٩ سوره احزاب پیرامون وجوب حکم حجاب نازل شده است. در ذیل آیه ٣١ نور دستور به توبه همگان به سوی خدا از رعایت نکردن حکم حجاب می کند. در آیه ۶٠ سوره نور، تنها زنان از کار افتاده پیر که قصد خود آرایی ندارند را از حکم وجوب حجاب استثناء نموده و حتی برای این طائفه نیز توصیه به حجاب نموده است. این استثناء یکی از بهترین دلائل اهمیت حجاب است.
سیره نبوی و حساسیت ایشان را در خصوص حجاب همسران خود و دیگر مسلمانان را در مجلد ۴ اَلصَّحیح مِنْ سیرَةِ النّبیِّ الْاَعْظَم می توان دید. در وسائل الشیعه در ابواب مقدمات نکاح چند باب با عناوین گوناگون مربوط به حجاب است و روایات این ابواب فوق حد تواتر است در غیر وسائل نیز روایاتی هست.
در ادامه گفته اند: خداوند دستوراتی داده در قرآن، مثلا دستور به نماز و حج داده و گفته هرکس نخواند جهنم می رود و یا حج نیاورد کافر است ولی در خصوص حجاب فرمود ای پیامبر قل للمومنین... و شاید یک دستور حکومتی بوده که فردا جوانان اگر متعرض زنی شدند نگویند ما نمی شناختیم. شاید هم حکم حجاب مال زن های شخصیت های سیاسی است چون فرموده: یَا أَیُّهَا النَّبِیُّ قُل لِّأَزْوَاجِکَ وَبَنَاتِکَ وَنِسَاءِ الْمُؤْمِنِینَ... یعنی به زنانی که شوهرانشان مومن اند، یعنی مثلا به زن ابوذر و سلمان و اینها، اصلا کسی که شوهر ندارد در این آیه نیست و لذا حجاب برای زنان متاهل است با این قید که شوهرانشان هم مومن اند نه فقط مسلمان اند، در این زمان هم حجاب مثلا مخصوص زنان پاسداران و مراجع تقلید است پس این آیه چیزی ندارد.
این برداشت که ایات حجاب مخصوص همسران شخصیت هایی مانند ابوذر و مقداد و در زمان ما مخصوص همسران مراجع تقلید و پاسداران است بر چه پایه است؟ در حالی که اولا آیه ۶٠ سوره نور تنها زنان از کار افتاده را از وجوب حجاب استثناء نموده و فرمود:
وَالْقَوَاعِدُ مِنَ النِّسَاءِ اللَّاتِی لَا یَرْجُونَ نِکَاحًا فَلَیْسَ عَلَیْهِنَّ جُنَاحٌ أَن یَضَعْنَ ثِیَابَهُنَّ غَیْرَ مُتَبَرِّجَاتٍ بِزِینَةٍ... (٦٠نور)
با این بیان روشن، اینکه حجاب تنها بر همسران مومنان درجه یک واجب است بی اساس است. ثانیا کلمه مومنین در قرآن در مقابل کفار است و همه مسلمانان حتی متظاهران به اسلام را نیز شامل می شود و گرنه باید همه احکام قرآن را مخصوص اصحاب خاص پیامبر صلی الله علیه وآله بدانیم.
اضافه کرده اند که حجاب به دلیل نساء المومنین، مخصوص زنان شوهر دار است و شامل دختران نمی شود! لابد دلیلشان این است که نساء گفته نه بنات المومنین.
کلمه نساء در قرآن، معنای عام داشته و به معنای همسر نیست و امراة و زوجه به معنای همسر است و کلمه نساء شامل دختر و زن هر دو می شود و اغلب در معنای عام که جنس زن است استعمال می شود چنان که در آیه مباهله فرمود ونساءنا و نساءکم و مراد دختر پیامبر است، نیز در جریان نسل کشی فرعون فرمود یذبحون ابناءکم و یستحیون نساءکم در حالی که فرعون پسران را می کشت و دختران را نگه می داشت، در این آیه نیز در مورد پیامبر نفرمود قل لنساءک بلکه فرمود قل لازواجک و بناتک از همین روی از کلمه نساء المومنین معنای جنس اراده شده که شامل همسران و دختران است. در خارج نیز هیچ خصوصیتی در موضوع حجاب بین زنان شوهر دار و بی شوهر وجود ندارد.
گذشته از دلالت آیات، اگر نگاهی به روایات بیندازیم، تعداد زیادی از روایات را در ذیل آیات حجاب می بینیم که اهل بیت علیهم السلام هم حدود حجاب و هم افراد استثناء شده را بیان نموده اند. از جمله شیخ طوسی در روایت صحیح از امام صادق علیه السلام نقل می کند که حضرت در شرح استثناء از حکم حجاب فرمود پیرزنان و نا امیدان از نکاح می توانند جلباب را وا نهند نه خمار را بله زن اگر کنیز باشد می تواند خمار راهم و انهد. تهذیب ج٧ ص ۴٨٠ در روایت صحیحه دیگری از حریز از امام صادق در شرح استثناء نقل شده که در تفسیر "أَنْ یَضَعْنَ مِنْ ثِیَابِهِنَّ" فرمود: اَلْجِلْبَابُ وَ اَلْخِمَارُ إِذَا کَانَتِ اَلْمَرْأَةُ مُسِنَّةً یعنی چادر و روسری را زن می تواند بردارد به شرطی که زن مسنّ باشد. نورالثقلین ج٣ ص ۶٢٣ و ده ها روایت که فقط در شرح استثناء از حکم حجاب وارد شده است و این استثناء را به زنان یائسه و ازکار افتاده اختصاص داده است. چگونه ممکن است ما در ساختار فقه شیعی سخن بگوییم و هیچ توجهی به روایات نداشته باشیم؟ بدون شک تفسیر آیات با کنارگذاشتن روایات، مصداق تفسیر به رای حرام است.
ایشان در ادامه به استفاده از آیه ٣١ نور پرداخته اند وَقُل لِّلْمُؤْمِنَاتِ یَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ وَیَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَلَا یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلَّا مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَلْیَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلَیٰ جُیُوبِهِنَّ وَلَا یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلَّا لِبُعُولَتِهِنَّ...
ضمن اینکه دلالت این آیه را بر حجاب پذیرفته در توضیح نحوه دلالت می گوید
حجاب آیا شرعی است یا عرفی؟ عرفی است و در عرف حجاز هوا داغ بوده و می پوشاندند تا آفتاب اذیتشان نکند.
این کلام چه معنای قابل فهمی دارد واز کدام ایه و روایتی چنین استفاده ای می شود؟ و چنین چیزی که هوا داغ بوده باید بپوشانند تا آفتاب اذیتشان نکند چه ارتباطی به حکم شرعی و نزول یازده آیه دارد؟ در حالی که امر بر عکس است و پوشش خواسته شده در قرآن در هوای داغ بیشتر موجب اذیت می شود و همین نشانگر این است که هیچ عرفی در حکم حجاب رعایت نشده است و از سوی دیگر در آیه ۶٠ سوره نور، زنان از کار افتاده و پیر از حکم حجاب استثناء شده اند و این استثنا چه نسبتی با هوای داغ حجاز دارد؟
در نهایت می گوید اگر حکومت می خواهد جامعه عفیف باشد اصلا در مساله حجاب وارد نشود!
این کلام لازمه اش این است که هرچه دشمن از زمین و آسمان بر علیه حجاب و مهم تر از آن عفاف جامعه اقدام نمود حکومت ورود نکند. نتیجه این می شود که در مدت کوتاهی دشمن، وضع عفاف و حجاب را در ایران به وضعی بدتر از اروپا بکشاند. حتی دشمنی هم در کار نباشد خود به خود عفاف و حجاب در جامعه بر باد می رود. حاکمیت اسلامی یکی از وظایف ذاتی اش اجرای احکام و حدود الهی و مقابله با فساد و منکر در جامعه است و اگر حکومت اسلامی در قبال تهاجم به احکام الهی بی تفاوت باشد هرگز حکومت اسلامی نخواهد بود.
جناب آقای عابدینی را که در این ایام در سنخ یک روحانی کلیپ هایی منتشر می کنند به عنوان یک طلبه دعوت به مطالعه کامل در اطراف موضوعات و نیز تامل بیشتر و پرهیز از سطحی نگری می کنیم. چرا که موجب القاء شبهه در ذهن مردم شده و ده ها نفر باید تلاش کنند تا آن شبهات را بزدایند. اگر کارشناسی دینی آن هم در مسائل مهم این گونه باشد که ایشان مدعی آن هستند و استنباط ها بر این پایه از استحکام قرار گیرد در مدت بسیار کوتاهی باید فاتحه حتی ضروریات دین و مذهب را هم خواند.
البته امیدواریم دولت محترم و عوامل اجرائی به معنای واقعی اراده اجرای حکم قانونی و شرعی حجاب را داشته باشند که در این صورت سعیشان مشکور است. و گرنه شعار و اقدامات مقطعی وگاهی همراه با افراط و تفریط، دردی را درمان نخواهد نمود.