خبرگزاری حوزه | از جمله تمایلات نفسانی نوع بشر که نگاه به نژاد، قبیله، سلیقه و دین خاصی نداشته و بین همه انسانها مشترک است، درک معنا و مفهوم عشق و تعلق خاطر به چیزهایی است که نسبت به آنها علاقه دارد.
حال، این عشق و تعلق خاطر یا ریشه در فطرت انسان دارد و جزو امور فطری محسوب می شود و یا اینکه مقطعی بوده و در گذر زمان حاصل می شود. مثل تعلق خاطر انسان به وجهه اجتماعی، اموال و اولاد.
اما اگر ریشه این تعلق خاطر، امور فطری بشر باشد، یک تفاوت عمده با عشق مقطعی که اشاره شد دارد و آن این است که در این قسم علاقه، هیچ بحثی از سلایق شخصی، نژاد، قبیله، دین و ... مطرح نیست؛ چراکه نوع بشر با هر سلیقه و طرز تفکر و نژادی نسبت به این امور تعلق خاطر داشته و تعصب می ورزد. مثل عشق و تعلقخاطر به وطن و آب و خاکی که انسان در آن پرورش یافته است.
بله، عشق به وطن در نهاد همه بشر نهفته شده و در طول تاریخ می بینیم که انسان ها اعم از خواص و عوام جامعه بشری همین تعلق خاطر را داشته اند و نباید از این نکته غافل شد که گاهی این وطن دوستی و تعلقخاطر به زیستگاه انسان، ممدوح و پسندیده و گاهی مذموم و ناپسند است.
آنجا که مظاهر و عوامل جانبی وطن، نماد هدایت و رستگاری انسان ها باشد، در این صورت این وطن دوستی ممدوح بوده و تقدس دارد؛ مثل تعلق خاطر پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) نسبت به مکه، هنگامی که حضرت از مکه به مدینه هجرت مینمود، در مسیر هنگامی که به جحفه رسید، در حالی که از فشار مشرکان محزون و ناراحت بود، به یاد مکه آه سردی کشید؛ در این هنگام جبرئیل نازل شد و آیه «إنَّ الّذی فَرَضَ عَلَیْکَ القُرْآنَ لَرادُّکَ إلی مَعادٍ؛ آن کس که قرآن را بر تو فرض کرد، تو را به جایگاهت بازمیگرداند» (قصص:۸۶) را برای پیامبر(ص) نازل و او را دلداری داده است.
اما آنجا که مظاهر و عوامل عارض بر وطن سبب ضلالت و خسران انسان شود، نه تنها اعتماد و تعصب ورزیدن به آن ظواهر و آداب و رسوم مذموم و ناپسند است بلکه اتفاقا در این موقعیت دستور به هجرت و دوری از وطن داده شده است.
إِنَّ الَّذینَ تَوَفَّاهُمُ الْمَلائِکَةُ ظالِمی أَنْفُسِهِمْ قالُوا فیمَ کُنْتُمْ قالُوا کُنَّا مُسْتَضْعَفینَ فِی الْأَرْضِ قالُوا أَ لَمْ تَکُنْ أَرْضُ اللَّهِ واسِعَةً فَتُهاجِرُوا فیها فَأُولئِکَ مَأْواهُمْ جَهَنَّمُ وَ ساءَتْ مَصیرا»؛[۶] کسانی که فرشتگان (قبض ارواح)، روح آنها را گرفتند، در حالیکه به خویشتن ستم کرده بودند، به آنها گفتند: شما در چه حالی بودید؟ (و چرا با اینکه مسلمان بودید، در صفِ کفّار جای داشتید؟!)، گفتند: ما در سرزمین خود، تحت فشار و مستضعف بودیم. آنها [فرشتگان] گفتند: مگر سرزمین خدا، پهناور نبود که مهاجرت کنید؟! آنها (عذری نداشتند، و) جایگاهشان دوزخ است، و سرانجام بدی دارند.( سوره نساء آیه ۹۷).
دقت شود:
اگر تعلق خاطر به وطن ممدوح باشد، پس لوازم، اسباب و نمادهای منتسب به آن وطن هم ممدوح بوده و قابل احترام است. اگر کعبه مقدس است؛ پس توهین به آن مذموم و ناپسند است شرعا و عقلا ... شرعا، چون از باب تعظیم شعائر است و عقلا، علاقه به چیزی سبب میل و محبت به نمادها و مظاهر آن چیز است.
همه ما طبیعتا حس وطن دوستی نسبت به کشورمان ایران داریم و از آنجا که این سرزمین تنها قطعه ای از جغرافیای حاکم بر جهان هست که رسما پرچمدار ولایت امیرالمومنین (علیه السلام) می باشد، پس به طور مضاعف به آن علاقه مند هستیم؛ در نتیجه هر آنچیزی که منتسب به آن باشد، من باب نمونه اخص و اهم تعظیم شعائر در عصر حاضر بر ما شرعا واجب الاحترام می باشد.
مثل تکریم و احترام پرچم و سرود ملی کشورمان که این احترام و تکریم، خود نمونه بارزی از جهاد در راستای تبلیغ و ترویج اسلام برپایه قرآن و سنت می باشد و هر گونه بی احترامی که سبب تضعیف این نمادهای مقدس شود مذموم و ناپسند است.
در پایان جا دارد به این نکته اشاره کنیم که وقتی احترام به مظاهر و نمادهای مقبول وطن پسندیده است، پس به طریق اولی توهین و اهانت به نمادهای دینی مثل لباس مقدس روحانیت که نماد و نشانه توجه مردم به دین و پیمودن راه درست انسان زیستن هست نیز مذموم می باشد.
سید حسن محمدی طباطبایی