به گزارش خبرگزاری حوزه، حجت الاسلام هادی فنایی، عضو هیات علمی دانشگاه بین المللی قزوین در مطلبی با عنوان «آزادی زنان از رضاخان و پسرش تا جریان روشنفکری» اینگونه نوشته است:
جریان روشنفکری در ایران دائم از حقوق نابرابر و تلف شده زن ایرانی سخن می گوید.
به زعم اینها همسری و خانه داری و فرزندآوری و تشکیل خانواده در چارچوب شریعت، تعصب و غیرت، پوشش، نداشتن ارتباط با مردان وکم حضوری زنان در محیط های مردانه ... از جمله اموری است که زن را از حقوق اجتماعی اش محروم می کند.
طبعا دست کشیدن از این امور زن را به اوج آزادی و ترقی می رساند. رضاخان قلدور، نخستین متجدد و اصلاح طلبی است که به فرمان انگلیس و آمریکا درصدد عادی سازی روابط میان زن و مرد شد و در این راه از انجام هیچ جنایتی دریغ نکرد.
او از عریان سازی زنان دربارش شروع کرد و سرانجام با قهر و غلبه و تبلیغات شدید ارزش های زنانه ای را که شریعت برای زن قائل است همانند عفت، حیا، پاکدامنی، مادری، تقوا و طهارت، پوشش، دینداری و... را عامل انحطاط و عقب ماندگی زن دانست. او و پسر ابلهش به سیاست دوش با دوش زن و مرد ( همراهی زن و مرد در تمام عرصه های زندگی بدون رعایت ارزش های الهی) باور داشتند.
اینها بر این عقیده بودند که تمام مرزهای میان زن و مرد که دین و فرهنگ ایرانی بدان قائل است بسان زنجیری به دست و پای زن گره خورده و مانع هر نوع ترقی و پیشرفت زن و جامعه ایرانی شده است؛ از این رو برای رسیدن به دروازه های پیشرفت و تمدن باید از تمام این مرزها و موانع گذشت و زن را از اسارت دین و فرهنگ ایرانی آزاد کرد.
فرهنگ ایرانی در بیشتر دوره های تاریخی بیانگر عفت، حیا و پوشش زن ایرانی است و هیچگاه شاهد برهنگی زن نیست.
روشنفکران ایرانی به تبعیت از رضا خان و پسرش این مسئله را تئوریزه کردند و برای آن پشتوانه فکری ساختند.
اندیشه انسان محوری (اومانیستی) را در کشور بومی سازی کرده و نتایج آن همان چیزهای شد که رضاخان و پسر نادانش به دنبال آن بودند. بعد از انقلاب دولت های اصلاح طلب و تکنوکرات قرائت نوتر و شیک تری از آزادی زن ارائه دادند و با تأسیس معاونت زنان ریاست جمهوری برای آزادی، برهنگی و بومی سازی نگرش فمینیستی، کلاس های درس دایر کرده و تحقیقات و پژوهش های فروان و بودجه های هزاران میلیاردی هزینه کردند و البته ثمراتش در دهه نود و چهارصد روسری سوزی و آغوش رایگان شد.
بر این اساس برهنگی و روسری سوزی و آغوش رایگان و ... نتیجه بیش از نیم قرن تلاشی است که از رضاخان و پسرش و روشنفکران متجدد و غربگرا شروع شد و به دست دولت مردان اصلاح طلب و تکنوکرات در جمهوری اسلامی به بار نشست.
امروزه چنین نگرشی در اندیشه بسیاری از زنان و دختران چنان ریشه دوانده که بعید است با گشت ارشاد، مواعظ اهل منبر و مصوبات شورای عالی انقلاب فرهنگی سامان یابد.
حال سوال این است که چه باید کرد؟
آیا اصولا باید کاری کرد؟ یا به قول برخی از جامعه شناسان ایرانی اوضاع فعلی حاصل یک فرآیند و پروسه و تحول اجتماعی است که جامعه از صد سال پیش شروع کرده و به این نقطه رسیده است.
در واقع یک تغییر و تکاملی است که در متن نگرش های این عصر پدیده آمده و هیچ مقاومتی را بر نمی تابد. لابد باید گفت:
در کف شیر نر خونخواره ای // غیر تسلیم و رضا کو چاره ای
اسلام در عین حال که اصرار بر حفظ سنت های نیک جامعه دارد با سنت های جاهلی به شدت برخورد هدایتی و تبیینی و روشنگرانه می کند و از میسر جهاد تبیین قائل به ساختار شکنی است.
سنت های جاهلی دوره مدرن به لحاظ متن و صورت بسیار شبیه سنت های جاهلی اولی است. این سنت ها همواره تکرار پذیرند و چنانچه مقاومت هدایتگرانه از نوع جهاد تبیین در برابرشان شکل نگیرد ممکن است قرن ها دوام یابد. گرچه این نوع حرکت ها حرکت قسری و باطل گونه است و القسر لایدوم...؛ لیکن کم دوامی آن نیز جامعه را به سنت های جاهلی عادت می دهد و چنانچه این سنت ها در دل و جان مردم رسوخ یافته و ملکه شود، به آسانی قابل زوال نخواهد بود.
حال سخن این است که چه باید کرد؟ آیا هم چنان باید بر روش های تکراری بی حاصل اصرار ورزید یا اینکه طرحی نو بر انداخت؟
کمی در این باره همفکری کنیم.