جمعه ۲ آذر ۱۴۰۳ |۲۰ جمادی‌الاول ۱۴۴۶ | Nov 22, 2024
دیالکتیک سینما و جامعه جدیدترین

حوزه/ انتشارات پژوهشکده تبلیغ و مطالعات اسلامی باقرالعلوم علیه السلام جدیدترین اثر عماد افروغ را که در قالب مجموعه گفت‌وگوهایی در طول ده سال گذشته درباره هنر و به‌طور خاص سینما انجام شده است، منتشر و راهی بازار نشر کرد.

به گزارش خبرنگار خبرگزاری حوزه، کتاب «دیالکتیک سینما و جامعه» که در قالب مجموعه گفت‌وگوهایی با عماد افروغ در طول ده سال گذشته درباره هنر و به‌طور خاص سینما شکل گرفته، به همت گروه مطالعات اجتماعی پژوهشکده تبلیغ و مطالعات اسلامی باقرالعلوم علیه السلام به زیور طبع آراسته شده است.

این مجموعه با دو رویکرد اصلی نظریه‌پردازانه و دیگری رویکردی منظومه‌ای و دیالکتیک به پدیده‌ها از جمله هنر و سینما پیش‌ رفته و هدایت شده است. متن کتاب قطع نظر از گفتار نظریه اول با عنوان دیالکتیک و خلاقیت هنری به مفهوم و جایگاه دیالکتیک و خلاقیت و بداعت یک اثر هنری پرداخته و حکم پشتوانه نظری کتاب و تقریباً تمام گفت‌وگوها را دارد.

کتاب دیالکتیک سینما و جامعه در چهار بخش «دیالکتیک و خلاقیت هنری»، «قبل جشنواره»، «بعد جشنواره» و «دیالکتیک دلیل و علت در سینما»، یک ضمیمه و چندین گفتار ذیل هر بخش مزین شده است. مطالب دو بخش قبل و بعد جشنواره نیز به ترتیب اهمیت، نظم و نسق یافته و نه زمان انتشار آنها؛ البته در بخش دوم سعی شده است حتی‌الامکان بعد از گفت‌وگوهای نسبتاً نظری، ترتیب زمانی مصاحبه‌ها رعایت شود.

افروغ در این اثر که هم در نظر به گفت‌وگو می‌پردازد و هم در روش، دغدغه بسط امر دیالکتیکی و گفت‌وگو را دارد و با تأکید بر دیرینه، جاوید، ثابت و متعالی بودن حقیقت، از گفت‌وگو دفاع می‌کند و آن را به‌عنوان ابزار مؤثر و کارآمد برای مفاهمه مطرح می‌سازد. وی به شیوایی و اختصار در نخستین بخش کتاب، وجوهی چهارده‌گانه برای امر دیالکتیکی در جامعه امروز را برشمرده ‌است.

گفتار اول در بحث از نسبت فلسفی دین و سینما است. نگارنده بر این باور است که با توجه به نگاه به سینما به‌مثابه صورت در خدمت معنا و جوهر و با توجه به نگاه به دین به‌مثابه جوهر و حقیقت، نسبت سینما و دین می‌تواند نسبت صورت و معنا باشد. سینما از آن جهت که هنر است، صورت است و دین از آنجایی که مظهری از مظاهر حقیقت است همان معناست که سینما باید در جهت خدمت به آن باشد.

در گفتار هنر و نقد درون‌گفتمانی، نگارنده بر این باور است که با توجه به حیات اجتماعیِ گروهی و ربطی ما انسان‌ها که هنر و هنرمند هم از آن مستثنا نیست، قطع نظر از حالات روحی و روانی و شهودی هنرمند، زندگی خاکی و اجتماعی اقتضای آن را دارد که نسبتی بین هنر خاص و فرهنگ به‌طور عام یا جامعه‌ای که هنرمند در آن زندگی می‌کند برقرار باشد و هنرمند نمی‌تواند با جامعه بیگانه باشد. هنر باید برخاسته از بطن و متن زیست جهان مردم بوده و پاسخ‌گوی نیازهای مختلف و متعدد فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و اجتماعی آن باشد. هنر باید در خدمت رفع معضلاتی باشد که بر سر راه نقد درون‌گفتمانی وجود داشته یا با نقد برون‌گفتمانی و حتی درون‌گفتمانی، رخ عیان می‌کند.

افروغ در گفتار سینمای مطلوب، معتقد است که سینمای مطلوب، سینمایی در خدمت جوهر است؛ یعنی مفاهیمی که توحیدگرایانه ساخته شده باشد و توحیدگرایانه نقد کند. در این توحیدگرایی قرار نیست از کسی جز خدا اطاعت و یاری جسته شود. سینماگر باید هر چیزِ تملق‌گرایانه و سطحی را به نقد بکشد و بازتاب‌دهنده معضلات جامعه باشد. ملاک توحید یعنی ملاک رهایی انسان؛ هدف سینما باید رهایی بخشی انسان باشد.

نگارنده در گفتار هنرمند به‌مثابه روشنفکر، بر این باور است که باید بین هنرمند و عرصه داغ حیات اجتماعی یک چرخه دیالکتیک وجود داشته باشد؛ این دو باید با هم تعامل کنند تا داغیِ آن خنک و خنکی این هم کمی داغ شود. اگر هنرمند فاقد این چرخه دیالکتیک باشد، یا این چرخش متأثر از یک جامعه دیگر یا فانتزی و دستوری باشد، مشکل ایجاد می‌شود. باید با جامعه خود در ارتباط و مسئله‌محور باشد، باید مسئلۀ جامعه خود را بازتاب دهد، تنها به بازتاب‌دادن هم بسنده نکند، بلکه می‌تواند به‌صورت ظریف و با رویکردی ترمیمی، راه‌حل‌هایی نیز بدهد، نه فقط راه‌حل‌های توصیه‌ای که جامعۀ ما در قبال آن حساس است.

در گفتار سینما و دفاع مقدس، نویسنده اثر معتقد است که جنگ و دفاع مقدس را باید در کل، ذیل گفتمان انقلاب اسلامی مطالعه کرد. کسانی هم که از عنوان دفاع مقدس به‌جای جنگ استفاده می‌کنند، قصدشان این است که هم یک محتوا و مفهومی متفاوت با ژانرهای متداول سینمای جنگی را تداعی کنند هم اینکه این نکته را به‌عنوان یک واقعیت عینی منتقل کنند که ما شروع‌کننده جنگ نبودیم؛ حتی لیبرال‌ترین فیلسوفان و اندیشمندان وقتی پای دفاع به میان می‌آید کاملاً دفاع را توجیه می‌کنند؛ بماند که باید جایگاه جنگ را در حیات بشری فهمید.

افروغ در گفتار دیالکتیک سینما و جامعه، می گوید که باید دیالکتیکی بین خِرد و جامعه شکل بگیرد و روشنفکران می‌توانند حلقه واسطه این گفت‌وگو باشند. این نقشی است که سینما و هنر می‌تواند به‌ مؤثرترین شکل ممکن ایفا کند. سینماگران ما می‌توانند مسائل داغ را از جامعه بگیرند و آنها را به عرضه آکادمیک ما منتقل کنند.

نگارنده در گفتار سینما و مخاطب بزرگی به نام انسان، بر این باور است اثری که می‌خواهد بوی ارزش‌ها بدهد و ارتقابخش انسان و سلایق او باشد، باید افزون‌بر مضمون، به لحاظ فنی، ساختاری و کیفی یک سر و گردن از سایر فیلم‌ها بالاتر باشد. وی در گفتار سینما، سیاست و گفت‌وگوی پیش‌رونده، می گوید که بین ارتباط سیاست و سیاست‌زدگی با سایر مقولات تفاوت وجود دارد. او بر این باور است که ورود سیاست‌زدگی در عرصه هنر و سینما مذموم است نه سیاست.

در گفتار سینمای انقلاب اسلامی، نگارنده بر این باور است که در پاسخ به پرسش سینمای مطلوب و متناسب و متناظر با انقلاب اسلامی در وهله اول باید به این پرسش پاسخ داد که انقلاب اسلامی چیست.

افروغ در گفتار امید کاذب دادن تلخ است نه بازتاب دادن دردهای جامعه، بر این باور است که نباید فیلمی که معرف یک درد و آسیب اجتماعی است را تلخ نامید. ممکن است انعکاس هر دردی با یک تلخی همراه باشد، اما اگر قصدمان درمان است باید به استقبال فهم این دردها و تلخی‌ها برویم. مهم مضمون و پیام یک فیلم است. در همان فیلم‌های تلخ هم یک پیام نهفته است.

در گفتار تقابل جشنواره فجر ۳۵ با فمینیسم و بازگشت به خانواده، نگارنده بر این باور است که خانواده یک دژ مستحکم است که اصطلاحاً به آن واقعیت نوظهور می‌گویند، یک امر کلی ورای جمع جبری است؛ مانند آب که از دو عنصر اکسیژن و هیدروژن تشکیل شده است، اما خاصیت آن جمع جبری اکسیژن و هیدروژن نیست.

در گفتار مضمون مرگ در جشنواره فیلم فجر، نگارنده بر این باور است که به‌طور شهودی می‌توان گفت عموماً حوادث تلخ و ناگوار در زندگی بیشتر باعث عبرت و توجه می‌شود؛ برای مثال صحنه دردناک یک تصادف، مرگ ناگهانی و ناشی از بیماری آشکار و ناآشکار اطرافیان یا مریضی اقوام و غیره ممکن است ما را مدت‌ها به فکر فرو ببرد و باعث شود از خودمان و مسائل مرتبط با خود مراقبت بیشتری به عمل آوریم.

نویسنده اثر در گفتار پایانی دیالکتیک دلیل و علت در سینما که جدیدترین گفت‌وگوست، معتقد است که در وهله اول برای ارزیابی فیلم‌های سینمایی، باید هم به فیلم‌های اکران شده و هم فیلم‌های اکران نشده و ممیزی کامل‌شده توجه داشت. در وهله دوم، فیلم‌ها یا بازتاب می‌دهند یا شکل و بازتاب می‌دهند. در هر چند صورت مزبور، اگر قرار است شکل دهند در جهت ارتقای عدالت‌خواهی و تفکر رهایی باشد، نه تنزل سلایق و علایق. باید عاملیت کنش‌گر را از سطح اجتماعی – فرهنگی- عِلّی که مربوط به عرصه تأثیر و تأثرات روزانه اجتماعی است، به‌سوی دلیل محوری ارتقا بخشید؛ یعنی انسان‌ها بر اساس ایده، نظم منطقی و بایسته‌های خود عمل کنند.

کتاب «دیالکتیک سینما و جامعه» به کوشش عماد افروغ در قطع رقعی، ۲۸۲ صفحه، شمارگان ۳۳۰ نسخه از سوی انتشارات پژوهشکده تبلیغ و مطالعات اسلامی باقرالعلوم علیه السلام منتشر شده است.

علاقه‌مندان برای تهیه این اثر می‌توانند به نشانی قم، بلوار نیایش، جنب مصلی قدس مراجعه و یا از طریق سایت اینترنتی www.pbshop.ir اقدام به خرید آن کنند.

۳۱۳/۱۷

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha