به گزارش خبرگزاری حوزه، در سال های اخیر یکی از مباحثی که همواره در رابطه با میزان تماشای فیلم و سریال از سوی مردم و جوانان و انتخاب گزینه های مختلف برای این منظور از قبیل تلویزیون، شبکه نمایش خانگی، سینما و... و. مطرح شده، بحث ذائقه مخاطب و تحلیل آن بوده است.
در همین رابطه و این که اساساً چرا ذائقه مخاطب ایرانی برای تماشای فیلم و سریال مدام در حال تغییر است و در تحلیل آن چه عوامل و زمینه هایی نقش آفرین می باشند با خانم فاطمه قلی پور، مدرس و پژوهشگر رسانه به گفت و گو پرداخته ایم که مشروح آن را در ادامه این متن ملاحظه می کنید؛
کارشناسان بارها اعلام داشته اند که بخش مهمی از دلایل تغییر ذائقه مخاطب در خصوص تماشای فیلم و سریال به تأثیرپذیری از رسانه باز می گردد. به نظر شما این تغییر ذائقه مخاطب و دلایل و زمینه های آن را در سال های اخیر چگونه می توان تحلیل و تفسیر کرد؟
با توجه به این که دسترسی مخاطبان به سریال ها و فیلم های روز دنیا بیشتر شده و از سوی دیگر شبکه محصولات نمایش خانگی در دو سه سال اخیر به سطح استانداردهای روز جهان نزدیک تر شده، لذا می توان گفت که محصولات رسانه ای از جمله همین فیلم ها و سریال ها در تغییر رویکرد و ذائقه مخاطب اثرگذار بوده است.
همچنین سطح تکنیکی و فنی این آثار و نیز رویکرد قصه گویی و داستان گویی آن ها در تغییر ذائقه مؤثر بوده است.به هر حال باید بپذیریم که در زمانه کنونی، مخاطب ایرانی با آثار متنوع و بعضاً جذاب و حرفه ای مواجه است اما جنس سریال هایی که از صداوسیما دریافت می کند، تقریباً ثابت مانده و همان رویکرد گذشته را دارد. این یک واقعیت است که متأسفانه آثار تولیدی از سوی رسانه ملی در سال های اخیر دچار اُفت کمی و کیفی بوده اند.
به نظر شما مسئولان صداوسیما در این باره چه باید بکنند و چه رویکردی را اتخاذ کنند که این اُفت در آینده نزدیک تا حدودی جبران شود؟
باید فکری برای این مسأله کرد به نحوی که الان می بینیم حتی افرادی از اقشار معمولی و متوسط جامعه که بعضاً مذهبی هم هستند گرایش به سریال ها و فیلم های شبکه نمایش خانگی پیدا کرده اند.
ما باید این تغییر ذائقه و تحول را جدی بگیریم و از مدیران صداوسیما انتظار می رود که متناسب با تحولات به دنبال ارتقای کیفی و کمی سریال ها و مجموعه ها باشند. آن چه در پاسخ به سوال شما باید عرض کنم این است که باید سطح تولید آثار حرفه ای باشد و به حد استانداردها برسد.
از سویی این طور نباشد که مثلاً جنس تولید سریال برای ایام مناسبتی چون نوروز و رمضان به سبک و سیاق گذشته باشد بلکه باید متناسب با تحولات این تغییر را انسان در این آثار ببیند.
البته در همین سال ها برخی آثار تلویزیونی همچون سریال گاندو که در ژانر جاسوسی و امنیتی ساخته شده اند، در جذب مخاطب نیز موفق بوده اند. این ها سریال هایی هستند که با پرداخت و ضریب خوب رسانه ای می توانند حتی موج ایجاد کنند به نحوی که هم از حیث ساختار و فرم حرفه ای باشند و هم قصه و محتوای مطلوبی داشته باشند.
متأسفانه گاهی اوقات فیلمسازان و سریال سازان ما از قصه گویی غافل می شوند و برخی اوقات نیز به فکر خلق و پرداختن به قهرمان قصه نیستند و حال آن که مخاطب عام به دنبال قصه و قهرمان است.
از سوی دیگر مخاطب امروز ما که تنوعی از فیلم ها و سریال های روز دنیا را می بیند و دایره انتخابش بسیار گسترده تر از دوران قبل است، طبعاً مخاطب باهوشی است و لذا دست به انتخاب می زند. دیگر آن دوره زمانی نیست که صداوسیما تنها مرجع و محل تماشای آثار بود و لذا باید هم حرفه ای کار کرد و هم ایده و قصه جدید و جذابی مطرح نمود، کما این که نوع پرداختن به ایده ها و سوژه ها نیز بسیار مهم است، ضمن آن که نباید از اهمیت فرم غافل شد و می بایست به بحث نوآوری و خلاقیت در این رابطه توجه جدی کرد.
به عنوان یک کارشناس فرهنگی که در عین حال مشغول تدریس در زمینه سواد رسانه هستید، نقش محصولات رسانه ای همچون فیلم و سریال را در تحولات فرهنگی جامعه امروز چطور ارزیابی می کنید!؟
طبعاً با توجه به مخاطبان انبوهی فیلم ها و سریال ها این آثار در این خصوص نقش مهمی برعهده دارند و امروز جاذبه های این محصولات برای توده مردم به خصوص نسل جدید بیشتر هم شده است، منتهای مراتب نکته ای که من را نگران کرده این است که بی توجهی و کم توجهی به فرهنگ ایرانی و اسلامی در این قبیل آثار، همراه با آسیب ها و آفات بسیاری است.
از سوی دیگر ما نیروهای خوبی در زمینه تولید و انتشار محصولات فرهنگی از جمله ساخت فیلم و سریال داریم که باید به درستی از آن ها حمایت شود و در همین راستا از حاکمیت انتظار می رود که با کنترل و هدایت درست فرهنگی بر مشکلات و معضلات غلبه کرده و یا دست کم به سمت کاهش آن ها در جامعه سوق پیدا کند.
رهبر معظم انقلاب برای ایجاد تحول در عرصه فرهنگ و رسانه بر اهمیت حضور جوانان مؤمن و انقلابی و حرکت های خودجوش مردمی تأکید بسیاری دارند و مهم این است که زمینه حضور این افراد را به خوبی فراهم کرد.
نکته حائز اهمیت دیگر هم این که در وضعیت فعلی، مریضِ بدحالِ فرهنگ نیاز به یک سری کارهای اورژانسی دارد که در این بخش از توان مردم و جوانان انقلابی باید استفاده کرد، اما به هر حال باید توجه داشت که درمان ریشه ای این مریض باید به دست دولت و حاکمیت صورت بگیرد.
در این خصوص آن چه به ذهن بنده می رسد این است که ما نیاز جدی به مدیران شایسته فرهنگی و رسانه ای داریم به خصوص در رسانه ملی که ضمن درک درست تحولات و اقتضائات دوران جدید بتوانند به وظایف و مأموریت های انقلابی و اسلامی خود جامه عمل بپوشانند.
نظر شما