خبرگزاری حوزه/ «غریب» و «دسته دختران» دو فیلم دفاع مقدسی هستند که هم اکنون روی پرده سینماهای کشور هستند. این دو فیلم هر کدام سعی دارند به نوعی ناگفتههای جنگ را بیان کنند. با این فرق که یکی از این آثار در رسیدن به خواستهاش موفق بوده و دیگری نتوانسته آنچه انتظار میرود، را برآورده کند.
بحث خود را با فیلم خوش ساخت «غریب» ساخته محمدحسین لطیفی آغاز میکنیم. این فیلم روایتگر گوشهای از زندگی شهید بروجردی است که شاید بسیاری از مردم از آن بیخبر هستند. شهید بروجردی از آن دست سرداران شهیدی است که زندگیش میتواند برای نسلهای مختلف جذابیت داشته باشد چون آنچه در زندگی وی مشاهده میشود تماماً مطابق بر واقعیت به دور از اغراق است.
فیلم سینمایی «غریب» از کارگردانی بسیار خوبی بهره میبرد. همچنین بازیها در حد قابل توجهی، حرفهای و مثال زدنی است. برای مثال هنرنمایی «بابک حمیدیان» یکی از این اتفاقات خوب است. همچنین تصویرپردازی بسیار خوب کارگردان و جلوههای ویژه خوب، یکی دیگر از اتفاقات مثبت این فیلم سینمایی است. این فیلم همچنین از سناریو بسیار خوبی بهره میبرد به ویژه اوج و فرودهایی که کار دارد مخاطب را تا انتها با کار همراه میکند.
این فیلم سینمایی هیچگاه تلاش نکرده قهرمان خود را با شعارهای رو و سطحی خراب کند. بگذارید به یکی از سکانسهای فیلم اشاره میکنم. در بخشی از فیلم یکی از یاران بروجردی، مردم را برای نماز صبح با زور بیدار میکند! بروجردی جلوی او را میگیرد یا وقتی یکی از افرادش با اسرا برخورد بدی میکند وی به شدت با او برخورد میکند.
این فیلم همچنین توانسته در جلب رضایت مخاطب موفق عمل کند. این امر نشان میدهد تماشاگر همیشه از کارهایی که در آن آموزههای دینی یا دفاع مقدسی با زبانی زیبا بیان شده استقبال میکند. در این میان باید حمایتهای لازم نیز از این کار در اکران به عمل آید چون هراندازه تبلیغات پیرامون آین آثار بهتر باشد موفقیت آن نیز به نوعی تضمین شده است.
فیلم «دسته دختران» ساخته منیر قیدی هم یکی دیگر از فیلمهایی است که تلاش داشت بخشی از تاریخ دفاع مقدس را به تصویر کشد اما این فیلم یک ضعف بسیار آشکار داشت که داشتههای فنی آن را به زیر میکشید آنهم فیلمنامه ناپخته است. شخصیتپردازی به شدت در این کار ضعیف است و هیچیک از آنها برای مخاطب باور پذیر نیست. اینکه چند زن بخواهند اتفاقی بزرگ را در آن مقطع از جنگ بزند نوعی اغراقپردازی زنانه کارگردان است. البته این نقد را نباید مرد سالارانه تعبیر کرد بلکه منظور این است که نمیشود به بهانه ارج نهادن به زنان در هشت سال دفاع مقدس، روایتی دروغین از موضوعات داشت.
البته منیر قدی کارگردان فیلم در «ویلاییها» توانسته بود به زنان در جنگ نگاهی زیبا و درست داشته باشد. این موضوع هم در «ویلاییها» مورد قبول مخاطبان واقع شد چون اتفاقی از جنس واقعیت بود اما در «دسته دختران» آنچه دیده می شد واقعی نبود. درضمن انتخاب بازیگران فیلم هم بسیار بد بود. برای مثال نیکی کریمی یکی از این بدها بود. فرشته حسینی هم بازی خوبی از خود نشان نداد تنها پانتهآ پناهیها تا حدی توانست بوده از عهده نقشش برآید.
لازم به ذکر است، این فیلم در جلوههای ویژه و طراحی صحنه خوب عمل کرده بود اما متأسفانه یک فیلم ناپخته و خام، تمام زحماتی که برای آن کشیده شده بود را از بین برد. نکته پایانی خطاب به کارگردان است. آنهم اینکه وقتی فیلمی در یک ژانر خاص به موفقیت دست پیدا میکند لازم نیست تا کارگردانش برای ادامه آن موفقیت باز هم آن ژانر را تجربه کند بلکه میتواند با ورود به دنیایی جدید، نشان دهد موفقیت قبلی اتفاقی نبوده است.
به قلم؛ داوود کنشلو