دوشنبه ۱۴ آبان ۱۴۰۳ |۲ جمادی‌الاول ۱۴۴۶ | Nov 4, 2024
تصاویر/ تشییع پیکر استاد فرج نژاد و خانواده اش در یزد و ابرکوه

یکی از مهم ترین داشته های ما در سینمای مستند آن هم ناظر به دفاع مقدس است، کما این که به عنوان مثال و به اذعان سینماگران مطرح غربی، سینمای مستند شهید آوینی به خصوص "روایت فتح" ایشان بر روی برخی از این سینماگران، تأثیرگذار بوده است.

به گزارش خبرگزاری حوزه، به مناسبت دومین سالگرد درگذشت مرحوم استاد محمد حسین فرج نژاد، نگاهی انداخته ایم به برخی از مهم ترین دیدگاه ها و نظرات این استاد انقلابی در رابطه با سینما، اقتضائات و بایسته هایش که آن ها را در چندین گفت و گو با خبرگزاری حوزه مطرح کرده است.

آن چه در ادامه می آید خلاصه ای از همین نظرات راهگشاست؛

ما در عرصه های فرهنگی، هنری و اندیشه ای، به لطف الهی داشته های بسیار خوبی داریم و این یک ادعای صرف نیست که در وادی هنر از جمله سینما، واجد بضاعتِ غنی تاریخی، تکنیکی، تمدنی، دینی و تفکر استراتژیکی هستیم اما مهم آن است که بتوانیم بر این اساس محصولات هنری و رسانه ای با مدل خودمان را تولید و عرضه کنیم.

یکی از مهم ترین داشته های ما در سینمای مستند آن هم ناظر به دفاع مقدس است، کما این که به عنوان مثال و به اذعان سینماگران مطرح غربی، سینمای مستند شهید آوینی به خصوص "روایت فتح" ایشان بر روی برخی از این سینماگران، تأثیرگذار بوده است.

مستندهای تولیدشده از سوی سید شهیدان اهل قلم به ویژه مستندهای روایت فتح، الگوی بسیار خوبی است برای نسل جدیدی که علاقه مند به فعالیت های فرهنگی و هنری هستند و در عین حال می خواهند ضمن پایبندی به ارزش ها و رویکرد متعهدانه و دین مدارانه دست به تولید آثار هنری بزنند. ما در سینما و هنر نیاز به هنرمندان و متفکرانی داریم که به تأسی از شهید آوینی از ظواهر امر عبور کرده و باطن و حقیقت مسایل را مورد واکاوی جدی قرار دهند.

چه کسی گفته که لزوماً می بایست با خرج هزینه‌های آن‌چنانی و به سبک هالیوود یا آثار بیگ پروداکشن فیلم بسازیم و حال آن‌که با هزینه‌های نسبتاً اندک، اما با طرح و برنامه هوشمندانه و با مشاوران امین و راهبرداندیش می‌توانیم در این مسیر، دست به تولید آثار جذاب و در عین حال پرمحتوایی بزنیم که بازار فروش بین‌المللی و منطقه‌ای خوبی نیز داشته باشند.

در جلسات متعددی که با هنرمندان و متفکران غربی و شرقی داشته ام، آن ها بارها به این مساله تأکید کرده اند که از فیلم‌ها و سریال‌هایی چون مریم مقدس، یوسف پیامبر(ص)، مختارنامه، فیلشاه، فهرست مقدس، و نیز برخی آثار ابراهیم حاتمی کیا، مجید مجیدی و ... الهام گرفته اند و این نشان می دهد که سینمای ایران همچنان منشأ اثر و تحول است به شرطی که ما قدر داشته های خودمان را بدانیم و بر شاخصه های بومی و اسلامی مان بیش از پیش تأکید نماییم.

البته در عین ظرفیت ها و توانمندی های بسیار باید قبول کنیم که متاسفانه در بحث سینمای راهبردی، دچار ضعف مشهود اندیشکده‌ای و پژوهشی و تولیدی هستیم. سینمای استراتژیک یا راهبردی، سینمایی است که بتواند اهداف عالی و آرمان‌های یک ملت برنامه‌دار و واجد عمق تاریخی را به تصویر بکشد و در مسیر راهبردهای اصلی تمدنی مردمی یک کشور یا منطقه فرهنگی عمل کند.

بنا بر این تعریف، تلویزیون و هنر و سینمای راهبردی، دارای نگاهی تمدنی، تاریخی، روبه‌جلو، مبتنی بر میراث، پیش‌رونده، برنامه‌دار، جامع‌نگرانه و آینده‌نگر و ناظر به مدیریت ذهن جامعه در مسیر تمدن‌سازی است. سینمای راهبردی در این معنا، حافظ و تثبیت‌کننده و مروج سرمایه‌های اجتماعی و تمدنی و دینی است، پس سینما و هنر راهبردی، قطعاً خالق آثاری باهویت، مدبرانه، دلسوزانه و آینده‌پژوه می‌تواند باشد و لازم است دروس و رشته‌هایی با همین عنوان در دانشکده‌های هنری و مدیریتی و فرهنگی ما تأسیس شود تا از بی‌هویتی و غربزدگی هنرمندان و محققان و منتقدان در کشور جلوگیری شود.

به عقیده بنده، سینمای راهبردی در ایران، ظرفیت آن‌ را دارد که تبدیل به سینمای راهبردی منطقه مقاومت و یا حتی بسیاری از ملل آزاده جهان شود کما اینکه در آثاری چون «اصحاب کهف» و «مختارنامه» توانستیم در منطقه موفقیت چشم‌گیری به‌دست آوریم ضمن آن که با آثاری چون «مریم مقدس» و «یوسف پیامبر»، توانستیم در جهان مسیحی و قاره اروپا و آفریقا هم نفوذ و تأثیرگذاری سینمای ایران را شاهد باشیم و استقبال مردم جهان از این دو اثر، بسیار خوب بود و مشتریان و مخاطبان جهانی داشت.

برخلاف نظر عده‌ای که فکر می‌کنند آثار راهبردی مخاطب زیادی ندارد، بنده معتقدم که تلویزیون و خصوصاً سینمای ایران می‌تواند با ساختن آثار استراتژیک، زمینه جذب بیشتری را در مخاطبان فراهم کرده و موجب رونق در گیشه فروش فیلم‌ها و تعداد مخاطب شود؛ کما این که در خود غرب و آمریکا نیز این آثار از جمله پرفروش‌ترین و پرمخاطب‌ترین فیلم ها هستند، چرا که آثار راهبردی به عمق تمدن و سیاست‌های راهبردی کشورها برمی‌گردد که قابل افتخار است، ولی آثار دیگر شاید نتوانند این مقدار در ناخودآگاه و حافظه تاریخی مخاطب ماندگار شوند و طبیعتاً مخاطب کمتری دارند.

البته ذکر این نکته مهم است که سینمای استراتژیک، در معنای جامع کلمه، می‌تواند به ابعاد مختلف دکترین‌ها و استراتژی‌های تاریخی، عقیدتی، دینی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی، علم‌نگارانه، تمدن‌سازانه و تاریخ‌نگارانه هر ملّت و تمدنی نیز توجه داشته‌باشد و لذا سینمای راهبردی، صرفاً در سینمای سیاسی خلاصه نمی‌شود.

ما باید از طریق تداوم ساخت فیلم و سریال‌های استراتژیک، موفقیت آثاری چون «به وقت شام»، «شیار۱۴۳»، «روزهای زندگی»، «مختارنامه»، «یوسف پیامبر»، «بادیگارد»، «قلاده‌های طلا»، «فیلشاه»، «شاهزاده روم» و... را تکرار کرده و اهداف راهبردی و آینده‌ساز انقلاب اسلامی را دنبال‌کرده و از سویی به این طریق بتوانیم زمینه‌ساز رونق اقتصاد هنر و رسانه باشیم. در این‌صورت چنین سینما و تلویزیونی، ارزش بالاتر ملی و مردمی نیز پیدا خواهد کرد.

نکته حائز اهمیت دیگری که در این میان وجود دارد این است که ما باید به شیوه و سبک خودمان و با توجه به امکانات و اقتضائات کشور و دوستان زیادی که در سطح منطقه و جهان از ملل آزاده دنیا داریم، دست به تولید این قبیل آثار بزنیم نه این‌که بر اساس شیوه و اسلوبِ سینمای غرب و هالیوود و صرفاً با هزینه‌های سرسام‌آور، به‌دنبال ساخت فیلم‌های استراتژیک باشیم. می‌توان حتی در سینمای طنز و انیمیشن‌های و درام نیز به اهداف راهبردی خود برسیم و بدخواهان ملت را از هنر و سینمای ایران ناامید کنیم.

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha