خبرگزاری حوزه | قال رسول الله (ص): «حسین منّی و انا من حسین»؛ پیامبر گرامی اسلام در فرمایشی نورانی ، مقام و جایگاه سیدالشهدا را اینگونه بیان می دارند: همانا اباعبدالله الحسین (ع) الحسین (ع) از حیث نسبی، نوه من می باشد و مادرش حضرت صدیقه طاهره فرزند من.
لکن در بخش دوم روایت، عبارتی ذکر شده که جای تأمل و توجه بیشتری را به خود اختصاص می دهد. و آن عبارت است از «أنا من حسین».
با اندک فحص و دقّتی در مفاهیم و معارف، و مشی و منشی که از حضرات معصومین بالخصوص سیدالشهدا تا کنون به ما رسیده است، در میابیم که حرکت و انقلابی که آغازگر آن رسول الله الاعظم بود و بعد از فترت طولانی به نبوت برگزیده شد و جریان و جبهه ای در مقابل کفر و شرک آن زمان ایجاد نمود، در طول دوران حیات ظاهری و رسالت خویش، تعالیم و آموزه هایی فراوانی را به جامعه ی منحط آن روز به ارمغان آورد لکن بعد از شهادت ایشان و بر اثر تغییر ریل و مسیر هدایت از دستگاه خلافت حضرات معصومین و واسپاری آن به اغیار کارنابلد و خطاکار، اتفاقات و حوادث سهمگینی گریبانگیر جامعه گشت و انحرافات جدی ای در زمینهی تعالیم اسلامی پدیدار نمود.
لذا اباعبدالله الحسین (ع) بعد از هلاکت و به درک واصل شدن معاویه و روی کار آمدن فرزند ناخلف او یزید، دیگر این انحرافات را که در علن و مرئی و منظر سایرین انجام میشد بر خلاف پدر دغلکارش (معاویه) که حفظ ظاهر می کرد، بر نتابیدند و اولا برائت خویش را از وی و جریان او صریحا اعلان نمودند و فرمودند: «وَ عَلَی الإسلام السَّلامُ إذْ بُلِیتِ الأُمَّةُ بِراعٍ مِثْلَ یزیدَ؛ زمانی که امت اسلامی گرفتار زمامداری مثل یزید شود، باید با اسلام خداحافظی کرد». و علنا اعتراض خود را اعلام می داشتند که « ألا تَرَونَ أنَّ الحَقَّ لا یُعمَلُ بهِ ، و أنَّ الباطِلَ لا یُتَناهی عَنهُ » .
و زمانی که حضرت آشکارا می دیدند که دین انحرافی به جای دین حقیقی که جدش برای آن مبعوث شده بود، به میدان آمده و افراد و جریانات معلوم الحال مردم را از حقایق و شریعت اصیل نبوی روی گردان نمودند، با فرمایشات مختلفی هدف اصلی قیام خود را بیان و روشنگری نمودند. مثلا در این گفتار اینگونه نطق نمودند: «وَ إِنَّما خَرَجْتُ لِطَلَبِ الإِصْلاح فی أمَّةِ جَدِّی، أرِیدُ أَن آمُرَ بالمعروفِ و أنهی عن المنکر؛ من فقط برای اصلاح در امت جدم به پا خاستم، می خواهم امر به معروف و نهی از منکر کنم»
و این هدف اصیل و ناب و آن جانفشانی عالی حضرت در مسیر این هدف، موجب گشته بود تا رسول الله بسیار جلوتر اینگونه فرمایش کنند که : «أنا من حسین. من از حسینم!».
یعنی هر زحمتی که من در مسیر رسالت قبول کردم و هر سختی ای که به جان خریدم، با ایثار فرزندم حسین احیا و تثبیت شد و شهادت اباعبدالله الحسین (ع) در کربلای سال ۶۱ هجری، باعث ابقاء شریعت نبوی گشت لذا حضرت رسول (ص) فرمود که من از حسینم به این معنا که بقای دین من با حسین صورت گرفت.
با این مقدمه و با عنایت به جایگاه بسیار والای حرکت سیدالشهدا و نظر به فرمایش نورانی پیامبر اکرم (ص) در وصف امام حسین (ع) که فرمودند: «اِنَّ لِقَتْلِ الْحُسَیْنِ علیه السّلام حَرارَةً فی قُلُوبِ الْمُؤمنینَ لا تَبْرُدُ اَبَداً»، شاهد این هستیم که حرارت و حزن ناشی از شهادت سیدالشهدا مستمرا در طول تاریخ تا به امروز ادامه داشته و نه تنها خاموش نشده بلکه روز به روز که به ظهور نزدیک تر می شویم، بر شدت آن افزوده شده.
یکی از عرصه های تبلور این حرارت و شور، ایام محرم و صفر و بالخصوص عرصه ی ایام زیارت اربعین می باشد که خود به بستر و سکویی بسیار قوی در جهت نشر و گسترش معارف ناب نبوی و علوی تبدیل گشته است.
بستری با ظرفیتی بسیار عالی از اقوام و ملل مختلف با گویش ها و تفکرات و سلایق مختلف. با امکانات در سطوح متفاوت که هر فرد به اندازه ظرفیت و توان خود می تواند در این بستر مشغول به خدمت گردد و خود را در مسیر وزش نسیم رحمت الله الواسعه (سیدالشهدا) قرار دهد.
در این مسیر تفاوتی ندارد پیرزن دهاتی بی سوادی باشی که همه سرمایه ات یک گوسفند است که هر روز او را می دوشی و به زائران (مشایه) شیر تازه می نوشانی و یا مردی ثروتمند که ماشین و خانه ی خود را وسیله ی رفاه زائران قرار دهی.
و یا حتی فردی که از لحاظ مالی هیچ ندارد ولی خود را وقف خدمت به زوار می کند و با حضور در مواکب، از کوچکترین و ناچیزترین کارها تا بزرگتری را بر عهده میگیرد تا خدمتی به زائران کرده باشد و خود را به حضرت نشان دهد تا نظر لطف ایشان شامل حال وی گردد و در سفینه النجاه حضرت که اوسع و اسرع است همراه سیدالشهدا باشد و با ایشان راهی بهشت گردد.
و اینجا باید از خود پرسید که تو کجای این منظومه قرار داری و از تو چه کاری ساخته است؟؟؟
علی اکبر یزدیان
نظر شما