به گزارش خبرگزاری «حوزه»، کتاب «احکام خانواده در پرتو فقه اسلامی» اثری از آیت الله العظمی ناصر مکارم شیرازی است که در آن به احکام شرعی موضوعات مختلف زندگی اشاره شده و «حوزه نیوز» به انتشار این احکام در شماره های گوناگون خواهد پرداخت.
* طلاق مبارات
سؤال ۹۷۲. چه طلاقی را طلاق خلع و مبارات گویند؟
جواب: هرگاه زن و شوهر یکدیگر را نخواهند و زن مهر خود یا مال دیگری را به مرد ببخشد که او را طلاق دهد آن را طلاق مبارات گویند.
سؤال ۹۷۳. صیغه طلاق خلع به چه صورت است؟
جواب: احتیاط واجب آن است که صیغه طلاق مبارات را به طریق زیر بخوانند، اگر خود شوهر صیغه را می خواند و مثلاً اسم زن «فاطمه» است می گوید: «بَارَأْتُ زَوْجَتی فاطَمَه عَلی ما بَذَلَتْ فَهِیَ طالِقٌ» یعنی مبارات کردم زنم فاطمه را در مقابل مهر او، پس او رها است (و اگر چیزی غیر مهر را می دهد باید آن را نام ببرد) و در صورتی که وکیل مرد بخواهد صیغه را بخواند می گوید: «بَارَأْتُ زَوْجَه مُوَکلی فاطِمَه عَلی ما بَذَلَتْ فَهِیَ طالِقٌ» البته قبلاً باید زن مهر خود بلکه چیزی کمتر از آن را به شوهر در برابر طلاق مبارات بخشیده باشد.
سؤال ۹۷۴. شوهر می تواند برای طلاق مبارات مالی بیش از مهریه بگیرد؟
جواب: مالی را که شوهر برای طلاق مبارات می گیرد باید بیشتر از مهر نباشد بلکه احتیاط واجب آن است که کمتر باشد.
* طلاق غیابی
سؤال ۹۷۵. در صورتی که شوهر خانمی غایب و مفقود الاثر باشد، و رفع امر به حاکم کرده باشد، و حاکم به مدّت چهار سال با شرایط معتبر فحص کرده و خبری از وی نیافته باشد، ولی زن پس از چهار سال بقای بر زوجیت را برگزیند، امّا پس از مدّتی (مثلاً دو سال) تصمیم به طلاق بگیرد، آیا ضرب الاجل و فحص چهار ساله، دوباره باید تجدید گردد، یا همان فحص نخست کافی است؟
جواب: فحص سابق کافی است.
سؤال ۹۷۶. مردی که دارای دو عیال است، مفقود می گردد. یکی از همسرانش به دادگاه مراجعه و تقاضای طلاق می کند. دادگاه مدّت چهار سال، از تاریخ رفع مراجعه به حاکم صبر می کند، و چون اثری از شوهر زن پیدا نمی شود، حکم بر طلاق، با نگه داشتن عدّه وفات می دهد. دو سال بعد، زن دیگر آن مرد به دادگاه مراجعه و تقاضای طلاق می دهد. آیا این زن هم، از تاریخ رفع مراجعه به حاکم باید چهار سال دیگر صبر کند، یا چون زن اوّل اقدام کرده، و مفقود الاثر بودن شوهر بر حاکم محرز شده، نیاز به این کار نیست؟
جواب: تحقیق و تفحّص اوّل برای هر دو زوجه کافی است؛ مگر این که در این اثنا، آثاری بر وجود او آشکار شده باشد.
سؤال ۹۷۷. در مورد در خواست طلاق از سوی زوجه به خاطر عدم تأدیه نفقه از سوی زوج به مدّت شش ماه، و عدم امکان الزام او به دادن نفقه، یا مواردی که دوام زوجیت به تشخیص دادگاه موجب عسر و حرج باشد، و زوج نیز با طلاق موافق نباشد، لطفاً بفرمایید:
الف) طلاق مذکور چه حکمی دارد؟ و آیا زوجه در این صورت موظّف به بذل کلیه حقوق خود در قبال طلاق است، یا حقّ مطالبه کلّ مهریه را دارد؟ یا در صورتی که آن را طلاق خلع بدانیم، برای تحقّق آن می توان مثلاً ده درصد از مهریه را بذل نمود؟
جواب: در صورتی که حاکم شرع مطمئن باشد زوج از حقّ رجوع استفاده نمی کند، می تواند طلاق رجعی دهد. در غیر این صورت می تواند طلاق خلعی به مبلغ مختصری دهد؛ آن مقدار که حقّ و عدالت ایجاب می کند.
ب) در صورتی که قاضی بخواهد صیغه طلاق را اجرا نماید، مستدعی است نحوه اجرای آن را به عبارت صحیح بیان فرمایید؛ زیرا قضات غیر روحانی در اجرا مشکل دارند.
جواب: بذلت عن قبل موکلتی کذا لزوجتها لیخلعها علیه ویطلقها به (به جای کذا ذکر بذل شود) سپس بگوید: «قبلت عن قبل زوجها فلان، فهی علی ما بذلت طالق».
سؤال ۹۷۸. فردی که از جانب چند نفر وکیل در خواندن صیغه طلاق بوده، پس از اجرای صیغه های طلاق، (که برخی از آن ها رجعی، و برخی بائن بوده،) یقین حاصل می کند که یکی از طلاق ها باطل بوده است. اگر نام آن زن و شوهرها را نداند، و آن ها را نشناسد، چه وظیفه ای دارد؟
جواب: باید احتیاط کند، و دوباره آنها را طلاق دهد و اگر اسم آنها را نمی داند با اشاره آنها را مشخّص کند. مثلاً بگوید: «اوّلین نفری را که قبلاً طلاق داده ام، الان به عنوان احتیاط طلاق می دهم؛ او از زوجیت خود یله و رهاست، فهی طالق» و اگر در نوع رجعی و خلعی شک دارد، برای هر کدام احتیاطاً دو طلاق، یکی رجعی و یکی خلعی بخواند.
سؤال ۹۷۹. اگر دادگاه حکم تمکین زوجه را صادر کند و او تمکین نکند، با عنایت به آیات شریفه ۲۲۸ و ۲۲۹ سوره بقره و اثبات موارد فوق، حکم طلاق خلع چیست؟ آیا مرد می تواند به ناچار از دادگاه در خواست صدور طلاق و استرداد مهریه نماید؟
جواب: چنانچه ثابت شود زوجه به وظایف خود پایبند نیست و تنها می خواهد امتیازات و حقوق خود را بگیرد، حاکم شرع می تواند او را تحت فشارهای شدید تعزیراتی قرار دهد (تعزیرات جسمانی و مالی کلان) تا زوجه یا به وظایف خود عمل کند، یا تقاضای طلاق خلع نماید.
سؤال ۹۸۰. حکم مردی که به تعهّدات خویش در رابطه با همسرش عمل نمی کند و حاضر به طلاق او نیز نمی باشد چیست؟
جواب: آن مرد باید به تعهّد خود عمل کند و اگر زوجه را معلّقه گذارده و حاضر نیست به وظایف شرعی خود درباره آن زن عمل کند، حاکم شرع او را ملزم به طلاق و در صورتی که طلاق ندهد حاکم شرع می تواند به درخواست زن او را مطلّقه سازد.
سؤال ۹۸۱. پدری دختر نابالغش را به عقد نکاح یک پسر بچه درآورده است، الان دختر ۱۷ ساله است در حالی که پسر ۱۳ ساله است و از نظر جسمانی خیلی کوچک به نظر می رسد، دختر پدر را از دست داده و یتیم شده و حاضر نیست با آن بچه ازدواج کند، زیرا نمی تواند منتظر بزرگ شدن او باشد. با توجّه به مطالب فوق از حضرت عالی تفاضا داریم اگر شرع مقدّس اسلام اجازه دهد حکم فرمایید دختر مذکور با برادر بزرگ آن پسر بچه ازدواج کند که خود دختر هم راضی است.
جواب: هرگاه اجرای عقد مذبور از اوّل به مصلحت دختر صغیر نبوده، اصل عقد باطل است و اگر فرضاً مصلحت بوده ولی الان در انتظار ماندن آن دختر بیش از این موجب عسر و حرج شدید است ولیّ پسر می تواند صیغه طلاق آن دختر را اجرا کند و بعد با هر کس خواست ازدواج کند.
سؤال ۹۸۲. زنی که شوهرش مفقودالاثر شده و نمی داند زنده است یا نه، چگونه می تواند طلاق بگیرد؟
جواب: اگر بخواهد طلاق بگیرد و شوهر کند باید نزد مجتهد عادل برود و مطابق دستور مخصوصی که در شرع وارد شده عمل نماید.
سؤال ۹۸۳. زنی که معلوم نیست همسرش در فلان حادثه کشته یا مفقود شده است و مدّت چهارسال است که خبری از او نیست، آیا می تواند با شخص دیگری ازدواج کند؟
جواب: نمی تواند با مرد دیگری ازدواج کند، مگر این که یقین به فوت او پیدا کند یا مراجعه به حاکم شرع کرده تا او دستور تحقیق درباره شخص مورد نظر را صادر نماید و پس از طیّ مراحل شرعی او را طلاق دهد.
سؤال ۹۸۴. وظیفه زنی که شوهرش مفقود شده چیست و در این مدّت نفقه او از کجا تأمین می شود؟
جواب: زنی که شوهرش مفقود شده است چند حالت دارد:
الف) اگر صبر کند تا خبری آید مانعی ندارد و باید نفقه او را از مال شوهرش داد.
ب) اگر انفاق کننده ای از ولی یا غیر او باشد باید صبر کند، مگر این که عسر و حرج شدید و ضرر مهمّی حاصل شود که حاکم شرع می تواند او را طلاق دهد.
ج) در غیر این دو صورت، رفع امر به حاکم شرع می کند و او به مدّت ۴ سال از اطراف محلّ فقدان وی تحقیق می کند، اگر خبری نشد نخست به ولیّ او پیشنهاد طلاق می کند و اگر او طلاق نداد خودش طلاق می دهد سپس عدّه وفات نگه می دارد (هر چند کفایت عدّه طلاق رجعی نیز قوی است امّا احتیاط مهماامکن ترک نشود) و بعد شوهر می کند. اگر شوهر اوّل مادام که در عدّه است مراجعه کرد اولی است و اگر بعد از عدّه حتی قبل از ازدواج مجدّد شوهر اوّل بیاید طلاق نافذ است و تنها با رضایت طرفین و عقد جدید امکان بازگشت است.
سؤال ۹۸۵. هرگاه مردی زندگی را بر همسرش سخت بگیرد و حاضر به طلاق او هم نباشد قاضی در چه صورتی می تواند این زن را طلاق دهد؟
جواب: طلاق در صورتی برای قاضی جایز است که عدم امکان سازش در حدی باشد که منجر به عسر شدید و حرج اکید گردد زوج شخصاً حاضر به طلاق نباشد و طلاق قاضی طلاق رجعی است، ولی اگر رجوع واقع شود و باز موضوع عدم سازش باقی باشد مجدّداً طلاق دهد تا سوّمین مرتبه که طلاق بائن بشود.
سؤال ۹۸۶. طلاق زنی که همسرش تریاکی است و مدّتی است که مفقودالاثر شده و محکوم به اعدام است، چگونه است؟
جواب: چنانچه فرار کرده و امید به بازگشت او نیست و زن در عسر و حرج شدید می باشد و زندگی کردن با چنین مردی برای او مقدور نیست، حاکم شرع می تواند او را طلاق دهد، ولی اگر می تواند صبر کند و احتمال بازگشت و امکان زندگی با او وجود دارد، حکم او عدم طلاق است.
سؤال ۹۸۷. خانمی ۲۱ سال پیش با مردی به صورت لفظی و غیر معلوم از نظر دائمی و موقّتی ازدواج نموده، بعد از چهارسال زندگی و تولد اوّلین فرزندشان، آن مرد این خانم و بچّه را رها کرده و مفقود شده و جستجو نیز بی فایده بوده آیا این خانم می تواند ازدواج بنماید یا نه؟
جواب: باید به حاکم شرع مراجعه کند هرگاه مأیوس از اطّلاع بر احوال او شد می تواند او را طلاق دهد و بعد از چهار ماه و ده روز ازدواج کند و احتیاطاً حاکم شرع مدّت باقیمانده را (به فرض موقّت بودن عقد) نیز می بخشد و اگر احتمال پیدا شدن شوهر وجود دارد حاکم شرع چهار سال برای جستجو تعیین می کند هرگاه اثری پیدا نشد اقدام به طلاق می کند.
سؤال ۹۸۸. هرگاه زوج بدون عذر شرعی از دادن نفقه خودداری کند آیا طلاق زوجه جایز است؟
جواب: حاکم شرع باید از مال زوج نفقه را بپردازد و اگر میسّر نشود به او تکلیف طلاق کند و اگر طلاق ندهد شخصاً او را طلاق می دهد.
سؤال ۹۸۹. اگر زنی پس از طلاق از شوهر اوّل با مرد دیگری ازدواج کند و به علّتی ازدواج دوم باطل باشد آیا این زن می تواند پیش شوهر دوم بماند چون اگر شوهر دوم آن زن را طلاق بدهد و از هم جدا شوند مایه آبروریزی آن مرد یا آن زن است؟
جواب: می تواند بماند، امّا نامحرم است و روابط زن و شوهری نباید میان آن دو باشد.
سؤال ۹۹۰. این جانب مدّت شانزده سال قبل با مردی ازدواج نمودم و مدّت هشت ماه زندگی مشترک داشتیم که شوهرم به جمهوری اسلامی ایران مسافرت نموده و مدّت شانزده سال این جانب را ترک نمود. در این مدّت هیچ گونه خرجی و نفقه برایم نفرستاد، به ناچار همراه پدر شوهرم جهت ردیابی از همسرم به ایران آمدیم، متأسفانه ایشان به جرم موادّ مخدر در یکی از زندانها محبوس بود، بعد از یکسال انتظار همسرم آزاد شد و دوباره زندگی مشترک را آغاز نمودیم و از او حامله شدم، شوهرم باز هم فرار کرد بعد از مدّتی با زن دیگری که تبعه ایرانی است با تعدادی از فرزندانش پیدا شد، و از آن جا که نه حقیر از همسر دوّمش اطّلاع داشتم و نه همسر دوّمش از من اطّلاع داشت، همسر ایرانیش بنای ناسازگاری گذاشت، بعد از مدّتی با همسر دوّمش به جای نامعلومی رفت و فرزند ما بعد از این به دنیا آمد و اکنون مدّت دو سال است که در عالم هجرت بدون سرپرست و خرجی و نفقه زندگی می کنم، در ضمن این دفعه پدر پیرش را نیز همراه خود برده است به مراجع قضایی شاکی شده ام خبری از همسرم معلوم نیست، حال تکلیف من چیست و چه کار کنم؟
جواب: در صورتی که مرد حاضر به دادن نفقه و زندگی کردن با این همسر نیست و طلاق هم نمی دهد حاکم شرع می تواند صیغه طلاق او را اجرا کند.
سؤال ۹۹۱. من همراه شوهر و فرزندانم در سال ۱۳۶۶ به نروژ آمدیم و الان سه سال است که شوهرم من و بچّه هایم را رها کرده و رفته و مرا بلاتکلیف گذاشته است ولی طلاق دولتی را در نروژ انجام داده ایم در نروژ مرکز توحید اسلامی برای شیعیان و مسلمین وجود دارد، از جنابعالی درخواست می کنیم که به روحانی این مرکز وکالت و اجازه برای جاری کردن صیغه طلاق شرعی بدهید تا مرا طلاق دهد؟
جواب: چنانچه همسر شما نه حاضر است با شما زندگی کند و نه طلاق شرعی می دهد به روحانی محترم محلّ وکالت دادیم که شما را بعد از ثبوت این موضوع مطلّقه سازد و همچنین در مورد سایر مسلمانانی که در شرایطی همانند شرایط شما زندگی می کنند.
سؤال ۹۹۲. میان من و شوهرم سه سال پیش نزاع و اختلاف به وجود آمد که کار به دادگاه کشیده شد، بعد از آن که شوهرم فهمید که محکوم می شود فرار کرد و به افغانستان رفت و شنیدم که در آن جا زن گرفته و من در این جا سرگردان و بی سرپست در خانه خواهر خود به سر می برم، آیا شرعاً حاکم شرع می تواند با ولایت خود مرا طلاق دهد؟
جواب: اگر عمداً همسر خود را رها کرده و رفته و رسیدگی به حقوق شرعی او نمی کند و همسر در عسر و حرج گرفتار است حاکم شرع می تواند او را طلاق دهد ولی اگر دسترسی به او هست قبلاً اتمام حجّت شود.
سؤال ۹۹۳. این جانبه با شخصی ازدواج کردم و مدّت یکسال و نیم با هم بودیم ولی اکنون ایشان سه سال است که مفقودالاثر شده و خبری از ایشان ندارم، من از مهاجرین خارجی هستم و با یک فرزند خود در شهر مقدّس مشهد بی سرپرست و آواره زندگی می کنم و بسیار پریشان می باشم، من در زمان جاری شدن عقد به شوهرم گفتم که اگر به مدّت شش ماه نفقه به من نرسید اختیار طلاق به دست خودم باشد ولی آنها در عقدنامه ازدواج این مورد را ننوشتند، من هم سواد نداشتم که بخوانم، حال وظیفه من چیست؟
جواب: اگر او عمداً شما را رها کرده و رفته و در عسر و حرج شدید قرار دارید می توانید به روحانی سرشناس و آگاه به مسائل مراجعه کنید تا شما را طلاق دهد.
سؤال ۹۹۴. همسران مفقودالاثرهای جنگ تحمیلی که چندین سال از شوهرانشان خبری ندارند در چه صورتی می توانند ازدواج کنند؟
جواب: در صورتی که یقین به فوت همسرشان پیدا کنند، ازدواج جایز است و در غیر این صورت اگرماندن در آن حال، مایه عسر و حرج شود، حاکم شرع می تواند آنها را طلاق دهد و در غیر این صورت باید طبق دستور حاکم شرع چهار سال درباره آنها تحقیق شود اگر اثری پیدا نشد حاکم شرع آنها را طلاق می دهد.
سؤال ۹۹۵. شخصی قسم می خورد که دیگر با زوجه اش همبستر نشود و حاضر به شکستن قسم هم نمی باشد، آیا حاکم شرع می تواند زوجه او را طلاق دهد؟
جواب: تا چهار ماه مهلت دارد از قسم خود برگردد و کفّاره بدهد، بعد از چهار ماه حاکم شرع او را مخیر می کند که یا از قسم خود برگردد و یا طلاق دهد، اگر هیچ کدام را قبول نکرد او را به زندان می افکند و کار را بر او سخت می گیرد که یکی از آن دو برنامه بالا را انجام دهد و اگر این امور ممکن نباشد و زوجه به عسر و حرج بیفتد حاکم شرع می تواند او را طلاق دهد.
سؤال ۹۹۶. شخصی، زنی را عقد شرعی کرده است؛ ولی الان می گوید: «من با این خانم نه عروسی می کنم و نه او را طلاق می دهم» تمام مردم، دوستان و نزدیکان با تمام وسایل ممکنه بر وی فشار آورده اند تا شاید از این تصمیم منصرف شود، ولی او از این تصمیم منصرف نمی شود، وظیفه چیست؟
جواب: حاکم شرع با او اتمام حجّت می کند، اگر گوش نداد می تواند آن زن را مطلّقه کند تا بعد از عدّه بتواند شوهر دیگری انتخاب کند.
سؤال ۹۹۷. این جانبه به عنوان همسر شرعی و قانونی با آقایی ازدواج کردم و حاصل این ازدواج سه فرزند می باشد. در ابتدای ازدواج از این که همسرم پیرو مذهب تشیع نبوده مطّلع نبودم، تا این که در خلال زندگی متوجّه شدم که نامبرده پیرو فرقه اسماعیلیه می باشد و به مقدّسات اسلام و محترمات شیعه بی احترامی می نماید، در حالی که کلاهبرداری وی در این مورد کاملاً محرز می باشد. در طول زندگی از سوی شوهرم مورد شکنجه های فراوانی قرار گرفته ام که هنوز آثار شکنجه مشخّص می باشد، علاوه بر این وی معتاد به موادّ مخدّر است و حتّی حدود یک سال با شکنجه فراوان مرا وادار به استفاده از این موادّ افیونی می کرد و حتّی بچّه های کوچک را تحت شکنجه زیاد قرار می داد. به همین جهت تقاضای طلاق کردم و بر اساس رأی دادگاه، که در غیاب نامبرده صادر شد، رأی بر حکم طلاق غیابی صادر شد و طلاق صورت گرفت؛ ولی بر اثر اعتراض وی حکم طلاق غیابی مردود اعلام شده و وی حاضر به طلاق نمی باشد، در حالی که وی در طول این مدّت ازدواج کرده است. این جانب به مرحوم آیت اللّه محمد حسین نابغ آیتی مراجعه کردم، ایشان حکم کردند که نامبرده از طایفه ملاحده است و این طایفه هرچند اظهار اسلام می کنند و لکن نماز و روزه و حج را به هیچ وجه قبول ندارند و پیش خودم بعضی از آنها منکر نماز (به صورتی که مسلمین انجام می دهند) می باشند، و همچنین در ماه مبارک رمضان روزه نمی گیرند و برای خود احکام خاصّی دارند و حج و بسیاری از واجبات دیگر را انجام نمی دهند، لهذا از نظر حقیر مرتد و ماندن زن در خانه آنان حرام است، با توجّه به این که قدرت تحمّل مردی خارج از دین اسلام و شکنجه او را ندارم، از محضر مبارک استدعای صدور حکم خدایی را دارم.
جواب: در دو صورت شما می توانید از او جدا شوید:
اوّل این که به یقین بدانید او نماز و روزه و سایر احکام اسلام را قبول نداشته و از اصل انکار می کرده است که در این صورت بدون طلاق جدا می شوید.
دوم این که ثابت شود شکنجه های طاقت فرسایی به شما می دهد و زندگی با او عسر و حرج شدید داشته باشد، در این صورت حاکم شرع یا کسانی که از طرف او مأذون هستند می توانند شما را طلاق دهند.
نظر شما