به گزارش خبرگزاری «حوزه»، کتاب «احکام خانواده در پرتو فقه اسلامی» اثری از آیت الله العظمی ناصر مکارم شیرازی است که در آن به احکام شرعی موضوعات مختلف زندگی اشاره شده و «حوزه نیوز» به انتشار این احکام در شماره های گوناگون خواهد پرداخت.
بخش بیست و سوم: احکام محلّل
سؤال ۱۰۳۰. در بحث محلّل، صرف دخول کفایت می کند یا هر دو باید ارضا شوند؟
جواب: دخول کافی است.
سؤال ۱۰۳۱. آیا نکاح محلّل، هادم یک طلاق و دو طلاق نیز می باشد؟ یعنی پس از ازدواج محلّل، زوج اوّل می تواند سه طلاق دیگر بدهد؟
جواب: آری هادم می شود.
سؤال ۱۰۳۲. در صورتی که محلّل بعد از وطی مرتد شود، آیا تحلیل حاصل می شود؟ ارتداد پیش از وطی چطور؟ حکم مسئله در صورت ارتداد و اسلام مجدّد زوجه، پیش از وطی و پس از آن چه می باشد؟
جواب: ارتداد بعد از وطی اثری ندارد، ولی قبل از وطی زوجیت را باطل می کند؛ بنابراین دخول اثری ندارد.
سؤال ۱۰۳۳. آیا در وطی معتبر در ازدواج محلّل، وطی و دخول حلال شرط است، یا اگر دخول حرام واقع شده باشد (مانند وطی در ایام حیض، یا وطی در حال احرام) آن هم در تحقّق حلّیّت کافی است؟
جواب: کفایت می کند.
سؤال ۱۰۳۴. یکی از برادران اهل سنّت زوجه خویش را در یک جلسه و در حالت عصبانیت سه طلاق کرده است، علمای اهل سنّت گفته اند: «طلاق بائن واقع شده و زوجه اش بر او حرام شده است و باید محلّل بگیرد». اگر آن مرد سنّی شیعه شود چه حکمی دارد؟
جواب: احتیاط واجب آن است که نسبت به آنچه در گذشته واقع شده معامله مذهب سابق را کند، یعنی احتیاطاً محلّل بگیرد.
بخش بیست و چهارم: احکام متفرّقه طلاق
احکام متفرّقه طلاق
سؤال ۱۰۳۵. آیا زن می تواند در موقع عقد شرط کند که هرگاه شوهر مثلاً مسافرت نماید، یا معتاد به مواد مخدر گردد، یا خرجی او را ندهد اختیار طلاق با او باشد؟
جواب: این شرط باطل است، ولی هرگاه شرط کند که او از طرف شوهرش وکیل باشد که هرگاه این کارها را انجام دهد خود را مطلّقه کند این وکالت صحیح است و در چنین صورتی حق دارد خود را طلاق دهد.
سؤال ۱۰۳۶. پدر و جدّ پدری دیوانه می توانند زن او را طلاق دهند؟
جواب: در صورت مصلحت می توانند او را طلاق دهند.
سؤال ۱۰۳۷. ولیّ صغیر اگر همسر دائمی برای او عقد کرده، می توانند زن او را طلاق دهند؟
جواب: بنابر احتیاط واجب نمی تواند او را طلاق دهد، امّا اگر همسر موقّت برای او عقد کرده می تواند باقیمانده مدّت را در صورت مصلحت ببخشد.
سؤال ۱۰۳۸. بیش از ده سال است که به دلایل زیر قصد طلاق زوجه ام را دارم:
الف) عدم تمکین. ب) خروج بدون اذن از منزل و حتّی از شهر در موارد غیر ضروری. ج) اقدام به آبرویزی و هتک حرمت بنده در جامعه. د) تهمت های ناروا. هـ) تهدید به مسموم نمودن. و) نامشروع قلمداد کردن صیغه ازدواج.
و قانون نیز توجّهی به من نکرده آیا می توانم خود صیغه طلاق را بخوانم و آیا گرفتن حکم طلاق در مقابل پرداخت پول امکان پذیر است و چنین حکمی اعتبار شرعی دارد؟
جواب: عدم تمکین به تنهایی می تواند دلیلی بر اقدام به طلاق باشد، ولی تا می توانید از طلاق بپرهیزید مگر این که ناچار شوید.
سؤال ۱۰۳۹. آیا برای تبدیل ازدواج دائم به موقّت غیر از طلاق و انجام عقد موقّت راهی وجود دارد؟ و اگر ندارد آیا عدّه نگهداشتن لازم است یا شوهر سابق در عدّه می تواند زن را متعه کند؟
جواب: راه آن فقط طلاق است و در عدّه می تواند با او ازدواج نماید به شرط این که طلاق رجعی نباشد و اگر طلاق رجعی است باید بعد از تمام شدن عدّه او را به عقد موقّت درآورد.
سؤال ۱۰۴۰. این جانب مدّت ۲۴ سال است که با خانمم زندگی می کنم و دارای شش فرزند می باشیم، در این مدّت با دخالت مستقیم پدر و مادر و برادر خانمم روبه رو بوده ام و زندگی تلخی را گذرانده ام تا این که مدّتی قبل دیگر کارد به استخوانم رسید و تصمیم به جدایی از همسرم گرفتم و چون در تصمیم خود جدّی بودم در چند جلسه (البتّه به فارسی) گفتم: همسرم مانند خواهر و مادرم برای من می باشد، حال همسرم از گذشته خود پشیمان شده و تعهّد داده که دیگر مثل گذشته به تحریکات بستگان خود گوش نکند و من هم می خواهم مدّتی دیگر به ایشان فرصت بدهم و با ایشان زندگی کنم با توجّه به گفته بالا آیا می توانم با ایشان به عنوان زن و شوهر زندگی کنم؟
جواب: چنانچه این سخن را در حالی گفته اید که دو شاهد عادل حضور داشته اند و آن زن هم در حال عادت نبوده بعد از پاک شدن با او نزدیکی نکرده باشید باید کفّاره بدهید و کفّاره آن دوماه روزه است که باید سی و یک روز آن پشت سر هم باشد و اگر توانایی روزه نداشته باشید ۶۰ مسکین را طعام دهید امّا اگر دو شاهد عادل حضور نداشته، کفّاره ای هم ندارد و این سخن بی اثر است، در ضمن توجّه داشته باشید در آن جا که کفّاره لازم باشد تا کفّاره ندهید حلال نمی شود.
سؤال ۱۰۴۱. خانم شوهرداری با افرادی حدود دو سال رابطه داشته است و حتّی مدّت ۲۰ روز بدون اجازه شوهرش معلوم نیست که در کجا به سر برده است آیا لازم است این خانم مشهور به فساد را طلاق داد؟
جواب: طلاق دادن او واجب نیست ولی لازم است او را از کار خلاف باز دارد.
سؤال ۱۰۴۲. لطفاً در مورد اجرت المثل زحمات زن در منزل شوهر به سؤالات زیر پاسخ دهید:
الف) اگر طلاق به درخواست زوجه باشد، آیا استحقاق دریافت حقّ الزّحمه کارهایی که شرعاً به عهده وی نبوده و قصد تبرّع هم نداشته، دارد؟
جواب: زوجه در صورتی می تواند اجرت کارهای خود را مطالبه کند که بگوید قصد تبرّع ندارد و زوج این کارها را از او بخواهد.
ب) اگر طلاق به درخواست زوجه نباشد، آیا استحقاق دریافت حقّ الزّحمه کارهایی که شرعاً به عهده وی نبوده و قصد تبرّع هم نداشته، دارد؟
جواب: مسأله طلاق چه از طرف زوج باشد و چه به خواست زوجه، هیچ ارتباطی با مسأله فوق ندارد؛ حتّی بدون طلاق نیز در فرضی که ذکر شد می تواند مطالبه اجرت کند.
سؤال ۱۰۴۳. یکی از شروطی که بر اساس تصویب شورای عالی قضایی در سند عقد ازدواج گنجانده شده این است که زوج بعد از عقد ازدواج در کلّیه دارایی خود با زوجه شریک خواهد بود و در صورت قبول زوج، زوجه حق خواهد داشت در صورت طلاق نصف اموال شوهر را دریافت نماید، آیا زوجه با گرفتن نصف اموال باز هم استحقاق دریافت حقّ الزّحمه کارهایی را که بدون قصد تبرّع در خانه شوهر انجام داده و شرعاً به عهده وی نبوده دارد؟
جواب: ظاهر این شرط این است که جبران خدمات دوران ازدواج باشد؛ ولی شرط مزبور چون آمیخته به ابهام فراوان است، شرعاً اشکال دارد.
سؤال ۱۰۴۴. زوجه از خانواده مذهبی بوده و تا قبل از ازدواج چادری و با حجاب کامل بوده است، زوج بعد از ازدواج وی را وادار کرده که با مانتو و روسری، حجاب خود را حفظ کند و از چادر استفاده نکند و زوجه این موضوع را مغایر با شئونات خانوادگی خود دانسته و به این علّت تقاضای طلاق نموده است و به هیچ وجه حاضر نیست که چادر را کنار بگذارد. آیا تقاضای وی برای طلاق به این جهت برای دادگاه قابل قبول می باشد؟ چنانچه پاسخ منفی باشد، آیا زوجه موظّف به اجرای دستور زوج در این مورد می باشد؟
جواب: این امر مجوّز تقاضای طلاق نیست؛ ولی زوجه می تواند نظر زوج را در این مورد رعایت نکند، و زوج حقّ اجبار او را ندارد.
سؤال ۱۰۴۵. زوجه به علّت این که شوهرش وی را مجبور می نماید که حجاب اسلامی را رعایت ننماید و بعضاً در جلوی مهمانان نامحرم، بدون حجاب حاضر شود و یا در خارج از منزل با آرایش و بدون رعایت کامل حجاب اسلامی بیرون رود، از دادگاه تقاضای طلاق نموده است. آیا عسر و حرج زوجه در این مورد قابل قبول است؟
جواب: اگر این کار از طرف شوهر به صورت وسیع تکرار شود و زوجه را در تنگنای شدید روحی قرار دهد، عسر و حرج ثابت است و حاکم شرع می تواند او را طلاق دهد.
سؤال ۱۰۴۶. من همسر دوم شوهرم می باشم. پس از این که زن اوّل ایشان فوت کرد من با ایشان ازدواج کردم، ایشان از زن اوّل چهار پسر و دو دختر و از من یک پسر دارد، من از داشتن شش بچّه ایشان باخبر بودم. لذا تمام اقوام با ازدواج ما مخالف بودند و مرا تحقیر می کردند. الان هفت سال است که من از شوهرم دور هستم و با اجازه او در یک بیمارستان عربستان سعودی مشغول پرستاری هستم. در طول هفت سال که من زحمت کشیدم و پول به دست آورده ام شوهرم آن را بدون اجازه من صرف جهیزیه دخترش کرد. این بار که به هندوستان رفته بودم بر سر قضیه پول دعوا شد و من مطالبه طلاق کردم، ولی ایشان طلاق نمی دهد در حالی که سنّ من با ایشان تفاوت زیاد دارد و من نمی توانم با ایشان زندگی کنم. آیا من حقّ طلاق یک جانبه را دارم؟
جواب: هرگاه شوهر حاضر باشد به وظایف خود طبق عقدنامه ای که با شما داشته عمل کند حقّ طلاق یک جانبه را ندارید، ولی اموالی را که از شما بدون اجازه برده باید بطور کامل برگرداند.
سؤال ۱۰۴۷. پسری، دختری را به عقد نکاح دائم خویش درمی آورد، بعد از یک ماه با همدیگر اختلاف پیدا می کنند و در نتیجه اختلاف، مدّت ۶ سال در حال عقد می مانند و پس از آن پسر با دختر دیگری ازدواج می کند. در ضمن جلسه ای در حضور ریش سفیدان و با تصویب آنها پسر علاوه بر اخذ مهر حاضر، با گرفتن مبلغ ۰۰۰/۳۰۰ تومان (که مجموعاً ۰۰۰/۷۰۰ تومان می شود) راضی به طلاق می شود، امّا در برگه صورت جلسه طلاق این شرط قید می شود که دختر مزبور پس از طلاق نمی تواند با فلان شخص ازدواج کند و دختر که صورت جلسه را امضا کرده است در آن زمان به این شرط توجّه نداشته است. این شرط از نظر شرعی چگونه است؟
جواب: شرط مزبور باطل است و دختر می تواند بعد از طلاق و مراسم آن، با هر کس که می خواهد ازدواج کند.
سؤال ۱۰۴۸. زوجه به علّت عدم قدرت باروری زوج و نیاز شدید به داشتن فرزند، خود را در حال عسر و حرج می داند، آیا با وجود این موضوع می توان حکم به طلاق زوجه صادر کرد؟
جواب: جایز نیست؛ مگر این که واقعاً خطر بیماری روانی زوجه را تهدید کند.
سؤال ۱۰۴۹. زن شیعه ای در عقد مردی سنّی بوده است، پس از چند سال زندگی مشترک مرد سنّی طبق معتقدات خود، که طلاق در حضور عدلین و سایر شرایطی که در طلاق شیعه است را معتبر نمی داند، زن خود را طلاق گفته است؛
الف) آیا زن وظیفه دارد طبق قاعده الزام، از آن لحظه عدّه نگه دارد؟
جواب: قاعده الزام شامل حال زن شیعه نمی شود و باید از شوهر وکالت بگیرد و مجدّداً طلاق را با شرایط آن جاری کند و اگر شوهر راضی به این کار نشود، حاکم شرع می تواند اجازه طلاق او را صادر کند.
ب) در صورتی که طلاق از جانب مرد سنّی طبق معتقدات خود واقع شده، آیا نفقه دوران عدّه به عهده اوست؟
جواب: زن حقّ نفقه دارد، خواه به عنوان عدّه طلاق باشد یا بقای زوجیت.
ج) چون طلاق از ناحیه مرد است، آیا لازم است تمام مهریه را پرداخت نماید؟
جواب: مهریه در هر صورت بر عهده زوج می باشد، خواه طلاق بدهد یا ندهد.
د) چون به عقیده خودش سه طلاقه نموده، آیا بدون محلّل بنا بر عقیده خودش حقّ رجوع دارد؟
جواب: از نظر وظیفه شرعی زن، رجوع مانعی ندارد.
سؤال ۱۰۵۰. زید دختر بالغه و باکره خود را نامزد شخصی کرده و پیش از عقد گفته است: «اگر زن دیگری بگیری، یا به شهر دیگری بروی خود من، که پدر دختر می باشم، دخترم را طلاق می دهم، یا ابرای مدّت می کنم، تو مرا وکیل کن» نامزد، پدر دختر را وکیل می کند و سپس عقد جاری می شود، ولی در ضمن عقد او را دوباره وکیل نکرده، و سپس عروسی می کنند، تقریباً یک سال پس از عروسی، پدر به خاطر تخلّف شوهر، دخترش را ابرای مدّت می کند یا طلاق می دهد، شوهر ادّعا می کند: «من او را وکیل کرده بودم، ولی بعداً او را عزل نموده ام» در این صورت آیا این طلاق یا ابرای مدّت صحیح است؟
جواب: وکالت به قوّت خود باقی است و اگر مرد از شرایط تخلّف کند پدر زوجه می تواند طلاق دهد.
سؤال ۱۰۵۱. اگر زنی در ضمن عقد با شوهر شرط کند که اگر مرد قصد طلاق او را داشت باید مبلغی به زن بپردازد، آیا عمل به این شرط لازم است؟ آیا طلاق متوقّف بر پرداختن این مبلغ است؟
جواب: این شرط اشکالی ندارد و عمل به آن واجب است.
سؤال ۱۰۵۲. اگر مرتد از طلاق دادن زوجه امتناع کند، حاکم شرع می تواند او را طلاق دهد؟
جواب: احتیاج به طلاق نیست، بعد از ارتداد از هم جدا می شوند.
سؤال ۱۰۵۳. اگر مردی شک داشته باشد که فلان خانم همسر اوست یا نه لطفاً بفرمایید:
الف) آیا می تواند بطور قطعی و جزمی او را طلاق دهد و اگر صحیح نیست برای فرار از این شک چگونه احتیاط کند؟
ب) بر فرض عدم جواز طلاق قطعی در سؤال قبل، آیا این مسأله را می توان به کسی که شک در زوجیت زنی دارد بعد از آن که عقد بر آن زن تمام شده است ولی زن ادّعاهایی می کند که باعث شک زوج در همسری او شده است و با همین شک او را طلاق قطعی داده است و به شک خود اعتنایی نکرده است، مقایسه کرد.
لازم به ذکر است که آنچه باعث این سؤال شد کلام شیخ انصاری(رحمه الله) در مکاسب است که می فرماید: «اگر در امور مقوّمه شک شود امر مشکل می شود». و سپس از شهید اوّل نقل کرده که ظاهراً ایشان جزم به بطلان چنین طلاقی پیدا کرده است، نظر حضرتعالی چیست؟
جواب: این طلاق اگر به صورت قطعی و عَنْ جَزْم انجام شده است صحیح است و اگر در زوجیت شک دارد طلاق را به قصد احتیاط جاری کند؛ و امّا کلام علاّمه انصاری(رحمه الله) و بعضی دیگر از فقهای عظام برای اثبات بطلان این طلاق کافی نیست.
سؤال ۱۰۵۴. زوج شیعه جعفری، و زوجه سُنّی شافعی است. زوج مدّعی است که مطابق مذهب شافعی زوجه را سه طلاقه کرده، ولی زوجه منکر آن است. لطفاً بفرمایید:
الف) در فرض اثبات، آیا طلاق مورد ادّعا صحیح است؟ به عبارت دیگر، آیا زوج شیعه مذهب می تواند زوجه خود را بر طبق مذهب شافعی سه طلاقه کند، یا رعایت شرایط طلاق از نظر فقه شیعه برای زوج شیعه مذهب در هر حال الزامی است؟
جواب: زوج شیعه موظّف است طبق مذهب خود همسرش را طلاق دهد.
ب) آیا آثار طلاق یاد شده را می توان بر اساس قاعده الزام نسبت به زوجه مترتّب ساخت؟
جواب: آری زوجه می تواند آثار طلاق مزبور را نسبت به خودش جاری سازد.
ج) آیا مجرای قاعده الزام تنها در فرضی است که زوج سنّی مذهب باشد، یا در فرض شیعه بودن زوج و سنّی بودن زوجه نیز قاعده الزام جاری می شود؟
جواب: قاعده الزام در هر دو صورت جاری می شود؛ هر چند رعایت احتیاط خوب است.
د) به طور کلّی در موارد ادّعای وقوع طلاق، قول زوج مقدّم است، یا زوجه؟ اثبات آن بر عهده کیست؟
جواب: هر کدام ادّعای طلاق کنند، باید طبق موازین شرع ثابت نمایند.
سؤال ۱۰۵۵. مرد و زنی در اثر اختلاف، کارشان به طلاق منتهی شده است. زن در ازای طلاق، مهریه اش را بخشیده، و جهیزیه خود را برده، و صیغه شرعی طلاق جاری شده است. حال دو سؤال پیش آمده، مستدعی است پاسخ فرمایید:
الف) در طول مدّت ۹ سال زندگی مشترک، کادوهایی از خانواده های طرفین به این زن و شوهر داده شده است. حال که این دو نفر از هم جدا شده اند، این کادوها، که بعضی توسّط بستگان مرد، و بعضی توسّط اقوام زن داده شده، شرعاً به کدام یک تعلّق دارد؟
جواب: کادوهایی که زنانه است به زن تعلّق دارد، و آنها که مردانه است به مرد. و اگر به درد هر دو می خورد چنانچه از خانواده و دوستان مرد آورده اند به مرد تعلّق دارد، و اگر از خانواده و دوستان زن آورده اند به زن تعلّق دارد.
ب) در طول این مدّت این زن و شوهر نیز کادوهایی به اقوام همدیگر داده اند (البتّه پول این کادوها را مرد پرداخت نموده است.) تکلیف این کادوها چیست؟ آیا زن باید این کادوها را از فامیل خود گرفته، و تحویل مرد دهد؟ یا چون این کادوها در آن زمان داده شده، متعلّق به گیرنده آن می باشد؟
جواب: در صورتی که کادوها موجود باشد مرد می تواند باز پس بگیرد، (به شرط این که با مرد خویشاوند نباشد؛) ولی این کار مکروه و ناپسند است.
سؤال ۱۰۵۶. اگر زوج، زوجه را تهدید به استفاده از حقّ طلاق کند، مثلاً به زوجه اش بگوید: «یا منزل شخصی ات را ملک من کن، یا تو را طلاق می دهم» و زن برای جلوگیری از طلاق ملک را به نام شوهر بزند، آیا اکراه صدق می کند؟ حکم این انتقال چیست؟
جواب: آری عرفاً مصداق اکراه است.
سؤال ۱۰۵۷. با توجّه به اطلاق مادّه ۱۱۳۳ قانون مدنی که می گوید: «مرد هر وقت بخواهد، می تواند همسر خود را طلاق دهد.» بعضی از محاکم همان طور که طلاق بی دلیل زوجه را رد می کنند، در مورد در خواست زوج نیز همین حکم را صادر می نمایند. آیا این مطلب با اختیارات مطلق زوج طبق روایت مشهور نبوی «اَلطَّلاقُ بِیدِ مَنْ اَخَذَ بِالسّاقِ» (۲۴) منافات ندارد؟
جواب: مطابق عنوان اوّلی اختیار طلاق به دست زوج است؛ هر زمان که بخواهد. ولی با توجّه به عناوین ثانویه، که برگرفته از شرایط خاصّ اجتماعی امروز است، حاکم شرع می تواند اجازه طلاق مرد را به مواردی موکول کند که عذر موجّهی داشته باشد.
سؤال ۱۰۵۸. اگر مردی زنی را فریب دهد که از شوهرش طلاق بگیرد و همسر او شود طلاق و عقد آن زن صحیح است؟
جواب: صحیح است، ولی هر دو معصیت بزرگی انجام داده اند.
نظر شما