دوشنبه ۵ آذر ۱۴۰۳ |۲۳ جمادی‌الاول ۱۴۴۶ | Nov 25, 2024
فلسفه

حوزه/ یکی از مسائلی که اندیشمندان مختلف پیرامون آن قلم زده اند، بحث اصالت جامعه و فرد است. ادعای نگارنده در بحث حاضر آن است که اختلاف فیلسوفان در این مسئله به اختلافشان در تبیین تشکیک فلسفی باز می‌گردد؛ اگرچه خودشان به این مسئله تصریح نکرده اند و حتی ممکن است التفاتی به آن نداشته اند؛ اما هستی شناسی آنان به طور ارتکازی در تبیینشان از هستی شناسی جامعه، تأثیری مستقیم داشته است.

به گزارش خبرگزاری حوزه، آقای محمد مهدی امین نیا در مقاله ای به بررسی «پیامد نظریه تشکیک فلسفی در نحوه تقرر جامعه» پرداخته است:

طرح مسئله:

عده ای بر این باورند که مسائل فلسفه اسلامی فاقد هرگونه امتداد در سایر شاخه های علوم انسانی است و اختلافاتی که در مسائل فلسفی وجود دارد، نهایت کارکرد و ثمره آن در سایر مسائل فلسفی و مسائل کلامی بازتاب می‌شود؛ اما هدفی که در این یادداشت دنبال می شود، آن است که نشان داده شود چگونه اختلاف در یک بحث فلسفی همانند تشکیک، منجر به تفاوت دیدگاه فیلسوفان در سایر علوم می شود.

یکی از مسائلی که اندیشمندان مختلف پیرامون آن قلم زده اند، بحث از اصالت جامعه و فرد است. ادعای نگارنده در بحث حاضر آن است که اختلاف فیلسوفان در این مسئله به اختلافشان در تبیین تشکیک فلسفی باز می‌گردد؛ اگرچه خودشان به این مسئله تصریح نکرده اند و حتی ممکن است التفاتی به آن نداشته اند؛ اما هستی شناسی آنان به طور ارتکازی در تبیینشان از هستی شناسی جامعه، تاثیری مستقیم داشته است.

واژگان کلیدی: تشکیک، اصالت جامعه، اصالت فرد

  1. تفاسیر سه گانه تشکیک

بنابر دیدگاه اصالت وجود، وجود امری اصیل است که تشکیک، وصف آن به شمار می آید. همه کسانی که تشکیک فلسفی را پذیرفته اند، در قبول ضابطه کلی تشکیک که «وحدت در عین کثرت و کثرت در عین وحدت« است، مشترک اند ولی تفسیر های گوناگونی از تشکیک فلسفی ارائه داده اند.

    1. تفسیر اول:

در این تبیین وجود در عین داشتن وحدت شخصی، کثرت شخصی نیز دارد. بدین گونه که این وجود واحد شخصی دارای مراتب و مظاهر گوناگون است که همه آن ها در وجود واحد شخصی محقق اند.‏(صدر الدین شیرازی، ۱۳۶۰، ص ۷؛ ‫همو، ۱۳۶۸، ج ۶، ص ۱۱۷؛ ‫مطهری، ۱۳۸۴، ج ۶، ص ۵۱۸ و ۵۱۹) به تعبیری دیگر حقیقت وجود، حقیقتی مشکک و دارای مراتب است که مابه الامتیاز آن در هر مرتبه عین ما به الاشتراکش در مراتب دیگر است.‏(طباطبایی، ۱۳۸۶، ج ۱، ص ۸۸) بنابر این تفسیر در تحقق تشکیک چهار امر شرط است: ۱- وحدت حقیقی ۲- کثرت حقیقی ۳- ظهور وحدت در کثرت ۴- رجوع کثرت به وحدت.‏(جوادی آملی، ۱۳۷۵، ج ۱، ص ۲۵۷)

این تفسیر تنها تفسیری است که متعلق واحد و کثیر در آن یکی است.به بیانی دیگر متعلق هر دو وجود است.

    1. تفسیر دوم:

بر اساس دیدگاه استاد مصباح یزدی، تشکیک در وجود منحصر در تشکیک طولی و میان علت و معلول حقیقی است. از آنجا که عالم متشکل از یک وجود مستقل و وجودات رابط بی شمار است، همه معالیل عین فقر و تعلق به آن وجود مستقل اند.‏(مصباح یزدی، ۱۳۹۱الف‌، ج ۱، ص ۳۸۷ و ۳۸۸) ضابطه تشکیک در این تفسیر نیز به نحوی وجود دارد. محور وحدت هستی بر وجود مستقل و کثرت آن بر معالیل و متعلقات آن وجود پایه‌ریزی شده است اما تشکیک عرضی در این تبیین مردود شمرده شده است.‏(مصباح یزدی، ۱۳۹۳، ص ۶۳)

در این تفسیر از تشکیک متعلق وحدت، وجود مستقل است و متعلق کثرت، وجودات رابط اند.

    1. تفسیر سوم:

استاد فیاضی بر این باور است: وجود دارای طبیعت و معنایی واحد است که آن معنای مشترک در همه افراد و موجودات متشخص و متمایز، محقق است. در این تبیین، معنا و طبیعت وجود، دارای وحدت است و کثرت، وصف مصادیق و افراد آن وجود است. ‏(نبویان، ۱۳۹۵، ج ۱، ص ۲۶۲ و ۲۶۳)

  1. تبیین هویت و نحوه تقرر جامعه بر اساس تفسیر اول تشکیک

اکثر شارحان حکمت متعالیه، تفسیر اول از تشکیک را قبول کرده اند و بدین سبب قائل به اصالت جامعه و فرد همراه یکدیگر شده اند. به بیانی دیگر: در نگاه آنان، جامعه مرکبی همانند جنگل نیست که آثاری ورای افرادش نداشته باشد. همچنین همانند آب هم نیست که اجزاء پس از ترکیب به طور کل استقلال اثر خود را از دست داده باشند. بلکه هم جامعه و هم افراد آثار مخصوص خود را دارند.

نکته کلیدی در بحث حاضر آن است که منشأ آثار دانستن جامعه و فرد، بدون این که در این میان هر دو رجوع به وحدتی داشته باشند، امری ناممکن به نظر می رسد و با کمک تفسیر اول تشکیک می توان رجوع این کثرت به وحدت را کشف کرد زیرا که یکی از ارکان این تفسیر رجوع کثرت به وحدت و ظهور وحدت در کثرت است.

برای تبیین هرچه بهتر هویت جامعه از دیدگاه این گروه می توان از استعاره نفس و بدن بهره جست. نفس و بدن در تعامل با یکدیگر سه ویژگی دارند که این سه ویژگی را در رابطه با جامعه و فرد نیز می توان مشاهده نمود.

اولا: بدن زمینه ساز پدید آمدن نفس است.

ثانیا: تدبیر بدن بواسطه نفس است.

ثالثا: بدن پس از حدوث نفس، علی رغم کسب آثار جدید، آثار پیشین خود را از دست نمی دهد.

در رابطه جامعه و فرد نیز این گونه است که افراد به اقتضای مدنی بودنشان زمینه ساز پدید آمدن جامعه می شوند و آنچه که بر آن ها حاکم است روح جمعی است اما با این وجود، افراد آثار خود را از دست نمی دهند و محتوم به تبعیت از ارزش های جامعه خود نیستند.

در ادامه به ذکر اقوال چند تن از شارحان حکمت صدرایی در مسئله اصالت جامعه و فرد پرداخته می‌شود.

    1. دیدگاه علامه طباطبایی

علامه طباطبایی در ذیل آیه ۲۰۰ سوره آل عمران مباحثی را پیرامون جامعه مطرح نموده و برای جامعه حقیقتی مستقل از افراد اثبات کرده است.استدلال ایشان در کینونت مستقل جامعه از افراد همان استدلال دورکهایم است که هنگام تضاد و تزاحم قوای اجتماعی با قوای فردی، چیرگی از آنِ قوای اجتماعی است.‏(طباطبایی، ۱۳۹۰، ج ۴، ص ۹۷) وی باورمند است رابطه حقیقی میان فرد و انسان موجب شده است که در کتاب آسمانی برای جوامع، سرنوشت مشترک، نامه عمل مشترک، فرمانبرداری و سرپیچی در نظر گرفته شود.‏(همان، ص ۹۶)

گرچه وی در اثبات اصالت جامعه در عین اصالت فرد، از استدلال فلسفی بهره نگرفته است اما می توان مباحث شهید مطهری را صورت بندی فلسفی دیدگاه ایشان به شمار آورد.

    1. دیدگاه شهید مطهری

استاد مطهری می گوید: جامعه ترکیبی از انسان ها است. چنانچه بعد از ترکیب آثار جدیدی تولید شود که مستند به مرکب باشد، جامعه مرکبی حقیقی است و چنانچه اثر مرکب ورای از افراد و اجزائش نباشد، جامعه ترکیبی اعتباری خواهد داشت.‏(مطهری، ۱۳۸۴، ج ۱۵، ص ۷۶۷) ایشان می گوید: یکی از اقسام ترکیب آن است که افراد و اجزاء پیش از ترکیب، هویت و آثار خاص خود را دارند اما پس از ترکیب آثار جدیدی را تولید می کنند. و این آثار پس از ترکیب به گونه ای نیست که آثار قبل ترکیب را نفی کند بلکه در طول یکدیگر اند. وی باورمند است ترکیب جامعه و فرد از این قبیل است و هر دوی آن ها دارای اصالت و منشأ آثار اند.‏(مطهری، ۱۳۸۴، ج ۲، ص ۳۳۷ و ۳۳۹)

    1. دیدگاه استاد یزدان پناه

استاد یزدان پناه برای جامعه آثاری از قبیل زبان، هنجار های اجتماعی، دین اجتماعی و... را ذکر می کنند و می گویند: این آثار نمی تواند منتسب به افراد باشد از این رو باید برای جامعه وجودی نفس الامری در نظر گرفت.دیدگاه ایشان در نحوه وجود جامعه همان دیدگاه علامه طباطبایی و استاد مطهری است.‏(یزدان پناه، ۱۴۰۱، صص ۲۲۶-۲۳۸)

    1. دیدگاه استاد پارسانیا

استاد پارسانیا در تلاش است با برخی از قواعد حکمت متعالیه از قبیل؛ اصالت وجود، حرکت اشتدادی وجود، جسمانیة الحدوث و روحانیة البقا بودن نفس، تجرد ادراکات بشری، اتحاد علم، عالم و معلوم و اتحاد عمل، عامل و معمول، وجود حقیقی جامعه را ثابت کند.‏(پارسانیا، ۱۴۰۰، ص ۱۱۹)

ایشان اگرچه از بحث تشکیک نامی نمی برند اما مباحث حرکت اشتدادی وجود، جسمانیة الحدوث و روحانیة البقا بودن نفس و اتحاد علم، عالم و معلوم همگی از فروعات تشکیک به شمار می آیند.

  1. تبیین هویت و نحوه تقرر جامعه بر اساس تفسیر دوم و سوم تشکیک

از مطالب پیشین واضح شد: بر اساس دیدگاه اول تشکیک که از ارکان آن یگانگیِ متعلق واحد و کثیر است، می توان برای هرکدام از جامعه و فرد، هویتی حقیقی و مستقل از یکدیگر در نظر گرفت. اما بر اساس تبیین استاد مصباح یزدی و فیاضی که یکی بودن متعلق واحد و کثیر را محال می دانند، قطعا مسئله صورت دیگری پیدا می کند و اصالت هر دو امری محال است.

استاد مصباح یزدی در کتاب جامعه و تاریخ در قرآن به نقد دیدگاه استاد مطهری در بحث حاضر پرداخته و در آخر اصالت فرد را می‌پذیرند. از دیدگاه ایشان ترکیب جامعه، ترکیبی حقیقی نیست و آثار جامعه چیزی ورای آثار افراد نیست. ‏(مصباح یزدی، ۱۳۹۱ب‌، ص ۶۶)

از استاد فیاضی نیز در بحث حاضر اثر مکتوبی در دست نیست اما همانگونه که سابقا ذکر شد با توجه به دیدگاه ایشان در بحث تشکیک، وی نمی تواند قائل به اصالت هر دو شود.

جمع بندی

تشکیک از مسائل مهم حکمت متعالیه است که یکی از امتدادات آن در تبیین هویت جامعه رخ می‌نماید. برای تشکیک سه تفسیر متفاوت ذکر شده است که بر اساس تبیین اول آن، با توجه به یگانگی متعلق واحد و کثیر، می توان برای هر یک از جامعه و فرد، هویتی اصیل و دارای اثر در نظر گرفت که اثرات این بحث در سایر مسائل علوم اجتماعی بازتاب می‌شود. اما بر پایه دو تفسیر دیگر که یگانگی متعلق واحد و کثیر را محال می دانند، بواسطه تشکیک نمی توان قائل به منشأ اثر بودن هر دو گشت و برای اثبات این منظور باید راه دیگری را پی نمود.

فهرست منابع

  1. ‏‫پارسانیا، حمید‏، (۱۴۰۰)‏، جهان های اجتماعی، چاپ چهارم، تهران: کتاب فردا.
  2. ‏‫جوادی آملی، عبدالله‏، (۱۳۷۵)‏، رحیق مختوم(شرح حکمت متعالیه)، حمید پارسانیا، چاپ اول، قم: مرکز نشر اسراء.
  3. ‏‫‏‫‏‫صدر الدین شیرازی، محمد بن ابراهیم‏، (۱۳۶۸)‏، الحکمة المتعالیة فی الأسفار العقلیة الأربعة. علی بن عبد الله زنوزی، هادی بن مهدی سبزواری، محمد حسین طباطبایی، محمد بن معصوم علی مدرس زنجانی، و محمد رضا مظفر، چاپ اول، قم: مکتبة المصطفوی.
  4. ‏‫صدر الدین شیرازی، محمد بن ابراهیم‏، (۱۳۶۰)‏، الشواهد الربوبیة فی المناهج السلوکیة، جلال الدین آشتیانی و هادی بن مهدی سبزواری، تهران: مرکز نشر دانشگاهی.
  5. ‏‫طباطبایی، محمد حسین‏، (۱۳۹۰)‏، المیزان فی تفسیر القرآن، چاپ دوم، بیروت: مؤسسة الأعلمی للمطبوعات.
  6. ‏‫طباطبایی، محمد حسین‏، (۱۳۸۶)‏، نهایة الحکمة، غلام رضا فیاضی، چاپ چهارم، قم: مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره).
  7. ‏‫مصباح یزدی، محمد تقی‏، (۱۳۹۳)‏، تعلیقة علی نهایة الحکمة، چاپ اول، قم: موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی.
  8. مصباح یزدی، محمد تقی‏، (۱۳۹۱الف‌)‏، آموزش فلسفه، چاپ سیزدهم، تهران: سازمان تبلیغات اسلامی.
  9. ‏‫مصباح یزدی، محمد تقی‏، (۱۳۹۱ب‌)‏، جامعه و تاریخ در قرآن، چاپ هفتم، تهران: سازمان تبلیغات اسلامی.
  10. ‏‫مطهری، مرتضی‏، (۱۳۸۴)‏، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، چاپ هفتم، تهران: صدرا.
  11. ‏‫نبویان، سید محمد مهدی‏، (۱۳۹۵)‏، جستارهایی در فلسفه اسلامی (مشتمل بر آراء اختصاصی آیت‌الله فیاضی)، چاپ دوم، قم: انتشارات حکمت اسلامی.
  12. ‏‫یزدان پناه، سید یدالله‏، (۱۴۰۱)‏، چیستی و نحوه وجود فرهنگ (نگرشی نوین به فلسفه فرهنگ)‏، سید علی موسوی و عباس حیدری پور، چاپ اول، قم: کتاب فردا.

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha