جمعه ۱۱ آبان ۱۴۰۳ |۲۸ ربیع‌الثانی ۱۴۴۶ | Nov 1, 2024
کد خبر: 1118443
۲۰ آبان ۱۴۰۲ - ۱۱:۲۲
1

حوزه/ استاد حوزه علمیه در توضیح فرمایشات حضرت امام(ره) گفت: مجاهدت بسیاری لازم است تا فردی یک ولی الهی و عارف کامل شود. یک دوره جهاد اکبر می‌خواهد؛ سالک با التزام به چهار دستور اخلاقی مراقبه، مشارطه، محاسبه، معاقبه و هم‌چنین انجام دستورات، اربعینیات و آداب بسیار می‌تواند به مقام جمع‌الجمعی برسد و ظاهر و باطن را با یکدیگر جمع نماید.

به گزارش خبرگزاری حوزه، حجت الاسلام والمسلمین کمیلی خراسانی در ادامه سلسله جلسات اخلاقی، در جلسه پنجاه و یکم درس اخلاقِ در شرح و توضیح آداب معنوی نماز که در مسجد سلماسی شهر مقدس قم برگزار شد گفت: باب هفتم از این کتاب شریف در اشاره اجمالیه به آداب معنوی و عرفانی تشهد است که شامل دو فصل است.

استاد حوزه گفت: حضرت امام راحل (رض) در فصل اول می‌فرماید: « ‏‏بدان که شهادت به وحدانیت و رسالت در اذان و اقامه، که از متعلّقات‏‎ ‎‏نماز و مُهیّئات ورود در آن است، و در «تشهد» که خروج از فناء به بقاء و از‏‎ ‎‏وحدت به کثرت و در آخر نماز است، عبد سالک را متذکّر کند که حقیقت‏‎ ‎‏صلات حصول توحید حقیقی، و شهادت به وحدانیت از مقامات شامله است،‏‎ ‎‏که با سالک از اول صلات تا آخر آن است. و نیز در آن، سر «اولیت» و‏‎ ‎‏«آخریت» حق جل و علا است. و نیز در آن سرّ عظیمی است که سفر سالک‏‎ ‎‏من الله و الی الله است: کَما بَدَأَکُمْ تَعوُدوُن.»

حجت الاسلام والمسلمین کمیلی خراسانی در توضیح عبارات فوق گفت: گفتن اذان و اقامه از مستحبات مؤکد و باعث ایجاد آمادگی برای نماز می‌شود. نمازگزار بعد از گرفتن وضو و گفتن اذان و اقامه وارد حریم نماز می‌شود و مشغول گفتگو و صحبت با خداوند می‌شود. تشهد رجوع از فنا به بقاست؛ لازمه این امر ندیدن خود در نماز و حاصل شدن فنای نفس است. تا بعد از فراغت از نماز بقای بالله در درون احساس شود. فنا و بقا دارای مراتبی است. حتی برای افرادی که هنور وارد وادی سیر و سلوک نشده‌اند نیز بهره‌ای خواهد بود. چون این مطالب برای عموم نمازگزاران است. اگر نماز با حالت توجه و حضور قلب خوانده شود نمازگزار در حال نماز از وحدت به کثرت می‌رود.

این استاد و مولف حوزوی افزود: در نماز فرد متذکر توحیدِ واحدِ احد می‌شود و جلوه‌ای از توحید برایش حاصل می‌شود. این مطالب اسرار بسیار دقیقی است که برای اهل دل، معنا و توحید حاصل می‌شود. آغاز و انجام از او و برگشت تمامی امور به سوی اوست و این مفهوم انا لله و انا الیه راجعون است. پس، سالک باید در همۀ‏ مقامات متوجّه این مقصد باشد، و حقیقت وحدانیّت و الوهیّت حق را به قلب‏‎ ‎‏برساند؛ و قلب را در این سفر معراجی الهی کند تا شهادتش حقیقت پیدا کند و‏‎ ‎‏از نفاق و شرک منزه شود. نمازگزار با گفتن عبارت «اشهد ان لا اله الا الله»، گواهی به یکی بودن خدا می‌دهد و این شهادت، شهود است؛ این یک مفهومی است که باید تمام وجودت به آن گواهی دهد تا از نفاق و شرک منزه شود. در این عبارت منظور از شرک، شرک خفی است. فرد با گفتن تشهد از آلودگی‌های باطنی و شرک‌های خفی، منزه و پاک می‌شود.حضرت امام فصل اول را با ذکر چند دعا به پایان می‌رساند: «بارالها، ما از مقامات اولیاء و مدارج اصفیاء و کمال مخلصین و سلوک‏‎ ‎‏سالکین، حظّی جز الفاظی چند نداریم؛ و از جمیع مقامات به قیل و قال‏‎ ‎‏قناعت نمودیم که نه از آن کیفیّتی حاصل شود نه حال. بار خدایا، حبّ دنیا و‏‎ ‎‏تعلّقات آن ما را از بارگاه قدس و محفل انس تو محجوب نموده؛ مگر تو‏‎ ‎‏با لطف خفیّ خود از ما افتادگان دستگیری فرمایی و جبران ماسبق را فرمایی،‏‎ ‎‏تا بلکه از خواب غفلت انگیخته شده راهی به محضر قدس پیدا کنیم.‏»

وی در توضیح فرمایشات حضرت امام گفت: مجاهدت بسیاری لازم است تا فردی یک ولی الهی و عارف کامل شود. یک دوره جهاد اکبر می‌خواهد؛ سالک با التزام به چهار دستور اخلاقی مراقبه، مشارطه، محاسبه، معاقبه و هم‌چنین انجام دستورات، اربعینیات و آداب بسیار می‌تواند به مقام جمع‌الجمعی برسد و ظاهر و باطن را با یکدیگر جمع نماید. ممکن است توان انجام این مقدار از کارهای عملی وجود نداشته باشد لذا فرد دل‌خوش می‌شود به الفاظی که درباره عرفان عملی و نظری گفته می‌شود. چون شوق و عشق دارد تا این مطالب در وجودش محقق شود. البته امام راحل این مطالب را از روی تواضع بیان می‌فرماید.

وی ادامه داد: در کتاب کلیات نان و حلوای شیخ بهایی آمده است: «أَیُّهَا الْقَوْمُ الَّذی فِی‌ الْمَدْرِسَه؛ کُلُّ ما حَصَّلْتُموهُ وَسْوَسَه»؛ علم رسمی سر به سر قیل است و قال؛ نه از او کیفیتی حاصل، نه حال. جناب حافظ نیز در تأیید این مطالب می‌فرماید:

به آب روشن می عارفی طهارت کرد***علی صباح که میخانه را زیارت کرد

خوشا نماز و نیاز کسی که از سر درد***به آب دیده و خون جگر طهارت کرد

ز مشکلات طریقت عنان متاب ای دل***که مرد راه نیاندیشد از نشیب و فراز

طهارت ارنه به خون جگر کند عاشق***به قول مفتی عشقش درست نیست نماز

اسرار معرفتی تشهد از منظر حضرت امام صادق (ع)

این استاد اخلاق با اشاره به روایتی از امام صادق (ع) در کتاب مصباح‌ الشریعه درباره اسرار معرفتی تشهد گفت: حضرت امام صادق «ع» در باب تشهّد خدا چنین می‌فرماید: «التَّشَهُّدُ ثَنَاءٌ عَلَی اللَّهِ»؛ گفتن شهادت نشانه مجد، سپاس و شکر خداست. «فَکُنْ عَبْداً لَهُ فِی السِّرِّ خَاضِعاً لَهُ فِی الْفِعْلِ»؛ بنده خدا باید عبودیت و عبادتی که در نماز و در حال تشهّد انجام می‌دهد، ثابت کند و تمام وجودش از عبادت خدا حکایت کند. عبودیت فقط به این خم و راست شدن نیست؛ بلکه باید سرّ نیز عبد خدا شود و در سرّ نیز معرفت، خضوع و خشوع نسبت به این عظمت وجود داشته باشد. افعال فرد باید حکایت از معرفت و عقایدش کند. حال این فعل می‌تواند فعل نماز، فعل عبادات یا تمامی افعال باشد؛ یعنی توحید افعالی داشته باشیم.

وی افزود: در ادامه حضرت می‌فرماید: «کَمَا أَنَّکَ عَبْدٌ لَهُ بِالْقَوْلِ وَ الدَّعْوَی»؛ هم‌چنان که عبادت، قولی است و در زبان، حالت ادعا و اظهار دارد که از عبادلله است باید آن را اثبات نماید؛ و زمانی‌ ثابت می‌شود که ظاهر و باطن یکی شود و نفاقی در میان نباشد. و قلب از تمامی رذایل و شرک‌ها طاهر شود. «وَصِلْ صِدْقَ لِسَانِکَ بِصَفَاءِ صِدْقِ سِرِّکَ»؛ وقتی زبان در تشهّد، مشغول ذکر است، این صداقت زبانی با خدا، بایستی همراه با صفا و صداقت قلب و سرّ باشد تا حقیقت بندگی و عبودیت حاصل شود. و در حدیث آمده است: «اَلْعُبودِیَّةُ جَوْهَرَةٌ کُنْهُهَا الرُّبوبِیَّةُ».

وی درباره نحوه حصول بندگی خدا گفت: سپس حضرت می‌فرماید: «فَإِنَّهُ خَلَقَکَ عَبْداً»؛ چون خدا انسان را به عنوان یک عبد آفریده است. «وَأَمَرَکَ أَنْ تَعْبُدَهُ بِقَلْبِکَ وَلِسَانِکَ وَجَوَارِحِکَ»؛ خداوند امر فرموده تا با دل، زبان و همه اعضا و جوارح او را بندگی کنیم. «وَ أَنْ تُحَقِّقَ عُبُودِیَّتَکَ لَهُ بِرُبُوبِیَّتِهِ لَکَ»؛ این عبودیت و بندگی از بنده، وقتی صادر می‌شود که همراه با اعتراف به ربوبیّت و پروردگاری خداوند متعال باشد. چون خداوند، ربّ، مربّی و پرورش دهنده ماست؛ او با نعمت‌ها و جان و روحی که به ما داده ما را بزرگ کرده و به اینجا رسانده است. لذا اگر بنده‌ای به این نکات واقف باشد و آن‌ها را در پیش روی خود داشته باشد قهراً خضوع و بندگی برایش حاصل خواهد شد. اما اگر مسئله ربوبیت برایش یک امر بسیار سادای باشد و به آن مقام عظیم ربوبیت توجهی نداشته باشد قطعاً عبودیت نیز برایش حاصل نخواهد شد.

از کجا بدانیم تشهد واقعیت پیدا کرده است؟

این استاد اخلاق ادامه داد: سپس حضرت می‌فرماید: «وَ تَعْلَمَ أَنَّ نَوَاصِیَ الْخَلْقِ بِیَدِهِ»؛ علم فقط به مفهوم دانش نیست؛ بلکه باید به این یقین رسید که جان تمامی مخلوقات به دست اوست. همه چیز در دست، تدبیر و مشیت اوست؛ با یک کن می‌تواند تمام عوالم را به هم بریزد یا عوالمی را ایجاد نماید. اگر چنین یقینی حاصل شود آن‌وقت تشهد واقعیت پیدا می‌کند. «فَلَیْسَ لَهُمْ نَفَسٌ»؛ یعنی خلق خدا بدون اراده او نمی‌توانند یک‌ نفس بکشند. «وَ لَا لَحْظَةٌ إِلَّا بِقُدْرَتِهِ وَ مَشِیَّتِهِ»؛ هیچ‌گاه برای آن‌ها به‌اندازۀ یک چشم به هم زدن و یک‌ نفس کشیدن توانی نخواهد بود، مگر با توان و قدرت الهی و مشیّت خداوند. اگر چنین مشیّت، اراده و قدرتی باشد، مردم می‌توانند حرکتی، نَفَسی و چشم به هم‌زدن را از خود نشان دهند. باید نظر شما به قدرت و مشیت خداوند باشد که در حال مدیریت مخلوقاتش است«وَ هُمْ عَاجِزُونَ عَنْ إِتْیَانِ أَقَلِّ شَیْ‏ءٍ فِی مَمْلَکَتِهِ إِلَّا بِإِذْنِهِ وَ إِرَادَتِهِ»؛ امام صادق (ع) می‌فرماید: اگر همه عالم جمع‌ شوند نمی‌توانند بدون اذن و اراده خداوند کاری را در این جهان انجام دهند. باید به عجز و ناتوانی‌ و نیستی خود اعتراف کنید. این‌که هرچه دارید از اوست و از خود هیچ چیزی ندارید.

این استاد حوزه علمیه گفت: «قَالَ اللَّهُ تَعَالَی:‏ وَ رَبُّکَ یَخْلُقُ ما یَشاءُ وَ یَخْتارُ ما کانَ لَهُمُ الْخِیَرَةُ سُبْحانَ اللَّهِ وَ تَعالی‏ عَمَّا یُشْرِکُونَ»؛ خداوند متعال در قرآن کریم راجع به این مطلب می‌فرماید: و این پروردگار است که آن‌چه را بخواهد خلق می‌کند و اختیار همۀ مخلوقات و موجودات با خداوند است، کسی را در مقابل او اختیاری نیست و این خداست که منزه و برتر است از آن‌چه برای او کسی بخواهد شریکی قرار بدهد. این‌که حضرت می‌فرماید شما اختیاری ندارید منافاتی ندارد با این‌که خدا به شما اختیار داده است. مقصود حضرت این است که تمام اختیارها، اراده‌ها و مشیت‌ها دست خداست و او نیز ذره‌ای از اراده و اختیارش را به بندگانش داده تا در این دنیای فتنه‌گر، آزمایش و امتحان شوند لذا اختیار ما جدا و مستقل از اراده خداوند نیست. و بندگانش در انجام گناه مخیّر هستند و هیچ اجباری در کار نیست.

وی درباره ویژگی عبد شاکر گفت: حضرت در ادامه می‌فرماید: «فَکُنْ لِلَّهِ عَبْداً شَاکِراً بِالْقَوْلِ وَ الدَّعْوَی»؛ پس در افعال و قولت شاکر خدا باش. عبد شاکر همیشه در زندگی‌اش علاوه بر این‌که به زبان خدا را شکر می‌کند در عمل نیز آن را اثبات می‌نماید. «وَ صِلْ صِدْقَ لِسَانِکَ بِصَفَاءِ سِرِّکَ»؛ در این‌جا همان مطلب قبلی را تأکید می‌کنند که صدق زبان باید همراه با صدق و صفای دل و سِرّ باشد. یعنی زبان و دلت باید یکی باشد. این‌طور نباشد که خداوند را در نماز شکر و حمد بگویی اما وقتی که نماز پایان یافت دوباره بخواهی که همان اعمال و افعال شرک آمیز خودت را انجام دهی. «فَإِنَّهُ خَلَقَکَ»؛ چون اوست که تو را آفریده است.

«فَعَزَّ وَ جَلَّ أَنْ تَکُونَ إِرَادَةٌ وَ مَشِیئَةٌ لِأَحَدٍ إِلَّا بِسَابِقِ إِرَادَتِهِ وَ مَشِیَّتِهِ»؛ پس خداوند صاحب عزّت و جلالت است و کسی نمی‌تواند از خودش اراده‌، توان و حرکتی داشته باشد به‌جز این‌که مسبوق به ارادۀ الهی و مشیّت او باشد؛ یعنی بنده به‌طور مستقل نمی‌تواند هیچ نفَس و حرکتی داشته باشد.

نحوه عبادت ما نسبت خداوند

این استاد حوزوی افزود: اگر این‌ چنین است باید ببینیم عبادت ما نسبت به خدا چگونه است؟ این‌جاست که حضرت (ع) می‌فرماید: «فَاسْتَعْمِلِ الْعُبُودِیَّةَ فِی الرِّضَا بِحِکْمَتِهِ وَ بِالْعِبَادَةِ فِی أَدَاءِ أَوَامِرِهِ»؛ اگر بندۀ خدا بخواهد عبودیّت و عبادت را کامل کند، باید به آن‌چه خدا تقدیر و اراده کرده و حکمت‌هایی که در این عالم خلقت انجام داده، راضی و تسلیم باشد. «وَ بِالْعِبَادَةِ فِی أَدَاءِ أَوَامِرِهِ»؛ هم‌چنین باید انسان، عبادت و بندگی را اِعمال کند، در این‌که ببیند اوامر خدا کجاست تا آن‌ها او را به نحو احسن ادا کند. تا این‌جا تشهّد اول مربوط به خدا بود،

چرایی صلوات بر پیامبر (ص) در تشهد نماز

استاد اخلاق درباره چرایی صلوات گفت: سپس حضرت می‌فرماید: اما تشهّد دوم که می‌گوییم: «وَ أَشَهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً عَبدُهُ وَ رَسُولُه». حضرت (ع) می‌فرماید: «وَ قَدْ أَمَرَکَ بِالصَّلَاةِ عَلَی حَبِیبِهِ النَّبِیِّ مُحَمَّدٍ (ص)»؛ می‌بینیم که در تشهّد، ابتدا به وحدانیّت خدا، سپس به رسالت و بنده بودن پیغمبر شهادت می‌دهیم و هم‌چنین بعد از آن، خداوند امر کرده که باید در نماز بر پیغمبر صلوات بفرستیم. گفتن ذکر صلوات در رکوع و سجود مستحب است اما در تشهد نماز این صلوات بخشی از کلمات تشهد است. خدا امر کرده بر بر پیغمبر صلوات و درود بفرستید. «اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ». این حکایت از آن می‌کند که «فَأَوْصِلْ صَلَاتَهُ بِصَلوَاتِهِ وَ طَاعَتَهُ بِطَاعَتِهِ وَ شَهَادَتَهُ بِشَهَادَتِهِ»؛ می‌فرماید: ای بندۀ خدا بعد از آن‌که می‌بینی صورت تشهّد این است که ذکر صلوات در حال تشهّد، یکی از اجزاء نماز است، باید وصال الهی و اتّصال خدا را با اتصال و صلوات بر پیامبر (ص)، طاعت خدا را با طاعت پیغمبرش و هم‌چنین شهادت به خدا را با شهادت به رسالت پیغمبرش همراه کنی.

برکات نگه‌داشتن حرمت الهی

وی افزود: «وَ انْظُرْ إِلَی أَنْ لَا یَفُوتَکَ بَرَکَاتِ مَعْرِفَةِ حُرْمَتِهِ»؛ بعد ببینید چه برکاتی از این معرفت، حرمت و رسالت حاصل می‌شود. «وَ أَمْرِهِ بِالاسْتِغْفَارِ لَکَ»؛ خداوند در قرآن به پیامبرش امر نموده تا برای امتش طلب استغفار و مغفرت کند. «وَ الشَّفَاعَةِ فِیکَ»؛ و خداوند به بندگانش لطف کرده تا پیامبر برای امتش شفاعت کند.

شرایط بهره‌مندی از صلوات، استغفار و شفاعت پیامبر (ص)

حجت الاسلام والمسلمین کمیلی خراسانی در پایان گفت: تحقق همۀ این‌ها مشروط به شرایطی است که امام صادق (ع) می‌فرماید: «إِنْ أَتَیْتَ بِالْوَاجِبِ فِی الْأَمْرِ وَ النَّهْیِ وَ السُّنَنِ وَ الْآدَابِ»؛ بهره‌مندی از فواید صلوات، استغفار و شفاعت پیغمبر (ص) در فرضی است که شما بتوانی آن‌چه در رابطه با امر و نهی خدا، سنّت‌ها و آداب الهی واجب است، این‌ها را به وجه احسن انجام بدی. «وَ تَعْلَمُ جَلِیلَ مَرْتَبَتِهِ عِنْد اللَّهِ عزّ و جلّ»؛ هم‌چنین باید بدانی پیغمبر (ص) در پیش‌گاه خدا چقدر مقام و رتبه دارد و چقدر جلیل و عظیم است. اگر به این نکات پی بردی، آن‌وقت است که شما، هم تشهّد را برای خدا گفتی و هم شهادت را برای پیغمبر (ص) از روی معرفت انجام دادی.

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha