به گزارش خبرگزاری حوزه از اصفهان، سید جعفر هاتف الحسینی نویسنده کتاب «تغییر دین در میسیولوژی» معتقد است مشاورین فرقه اصولا به فرد جذب شده مشاوره می دهند که غالبا فرد جذب شده به دلیل شست شویی ذهنی و غریبه بودن مشاوره ارتباط عاطفی بین مشاور و فرد ایجاد نمی شود تا موفق باشند. ولی اگر خانواده یا اطرافیان صمیمی نقش مشاور را با نظارت علمی مشاور متخصص انجام دهند بسیار موفق تر هستند.
در ادامه گفتوگوی خبرنگار خبرگزاری حوزه در اصفهان را با این پژوهشگر میسیولوژی میخوانید:
حوزه/ در مورد تاریخچه علمی تحقیقات رویکرد تعاملی استراتژیک "Strategic Interactive Approach" توضیح دهید؟
این مدل بر اساس تجربه شخصی دکتر استیون حسن، نوشته شده است. استیون حسن از 18 سالگی تا 25 سالگی عضو فرقه بود و در یک تصادف هنگام فعالیت تبشیری برای فرقه تصادف می کند و منجر می شود تا مدتی تحت درمان باشد و در این مدت پدر و مادرش در هنگام پرستاری از او تلاش می کنند تا جایگاه عمیق عشق خانواده را به او نشان دهند و موفق هم بودند. بعد از بازگشت استیون حسن به خانواده 45 سال تحقیق و پژوهش می کند و مدل درمانی رویکرد استراتژیک تعاملی را بر اساس تجربه شخصی خودش تدوین می کند.
حوزه/ نقش خانواده در باز جذب از فرقه توضیحاتی بدهید؟
زمانیکه فرد جذب فرقه می شود هویت او در حال عوض شدن است. روحیات او عوض می شود در برخی اوقات خیلی پرخاشگر می شود زمانی که هم که علنی اعلام می کند من عضو فرقه شدم باعث می شود تنش خانوادگی به اوج برسد در این حالت فرد جذب شده خیلی راحت تر از خانواده دل می کند و عضو تیم جدید فرقه می شود. در رویکرد جدید به خانواده ها مشاوره داده می شود تا فرد جذب شده به فرقه را بهتر درک کنند و در رقابت بین خانواده و فرقه بتوانند نقش بهتری ایفا کنند به طور مثال خانواده باید صبورانه فرد جذب شده را بپذیرند تا به او اثبات کند که خانواده و جامعه دینی بهتر از فرقه او را دوست دارند و طی مراحلی اثبات کنند فرقه صرفا از فرد سوءاستفاده می کند.
حوزه/ مدل رویکرد تعاملی استراتژیک یک مدل غربی است و تضادی با اسلام دارد؟
این مدل یک مدل غربی است و توسط یک متخصص روانشناس غربی تدوین شده است که اصول روانی اجتماع را مد نظر گرفته است. اما باید گفت در سال 1340 گروهی مسلمانان ایرانی از روش مقابل تبشیر مسیحیت از این رویکرد استفاده می کردند شاید این روش ابتدایی بود و تلاش می کردند اعضای جدا از شده از فرقه را به عنوان سخنران دعوت کنند و با خانواده نسل جوان با فرقه، جلسه بگذارند و تمام تجربیات را منتقل کنند. اما بسیار موفق بودند چون تلاش بر توانمند سازی خانواده ها بود. خانواده ها با تمام قدرت تلاش می کردند همدیگر کمک کنند چون درد جذب شدن اعضای خود را چشیده بودند و این تبادل تجربیات بسیار خوب بود. امروزه این روش دقیق و تخصصی در قالب علمی و مرحله مرحله تدوین شده است.
حوزه/ اصول این رویکرد درمانی فرقه چیست؟
تمام تلاش این مدل براین است که خانواده آرامش خود را حفظ کنند و طی مراحلی تلاش کنند تا هویت قدیمی فرد بازگردد و این موضوع فقط با پذیرش اولیه فرد ایجاد می شود. خانواده باید اثبات کنند از تیم فرقه بیشتر فرد را دوستش دارد، آن هم صرفا برای خودش. دعوت اعضای جدا شده از فرقه و بیان سو استفاده های فرقه از آنها برای اهداف سیاسی و اقتصادی کمک بسزایی می کند تا شست شویی ذهنی فرقه از بین رود و فرد با حقیقت اشنا شود. فرد زمانی از فرقه جدا میشود که بفهمد این فرقه صرفا برای اهداف سیاسی و اقتصادی از او سواستفاده می کند و تمام ابراز علاقه صرفا یک نمایش ساختگی است.
در سخن آخر باید گفت، خانواده وابستگی زیادی به فرد جذب شده به فرقه دارد و همین طور فرد جذب شده روابط عاطفی زیادی دارد که نمیتواند از آن چشم پوشی کند اگر خانواده ها توانمند شوند و به صورت انجمن های مردمی با محتوای علمی دقیق سازمان دهی شوند و با مدل های علمی روانشناسی دقیق توانمند شوند می توان یک جریان مردمی علمی در مقابل فرقه انحرافی ایجاد کرد.
نظر شما