به گزارش خبرگزاری حوزه، حجت الاسلام والمسلمین مسعود آذربایجانی طی سخنانی در دوازدهمین محفل فکرت که با موضوع "حوزه و دانشگاه؛ پیشران جهاد علمی در کشور"، در مؤسسه شناخت برگزار شد، با اشاره به اهمیت و ضرورت حرکت جهادی در عرصه های مختلف برای حل مشکلات کشور و رسیدن به اهداف مدنظر اظهار داشت: بر اساس آموزه های دینی و آیات نورانی قرآن کریم، جهادگران دارای کوشش بسیار، صبر و استقامت هستند، ضمن آن که به خوبی سختی مسیر را درک میکنند، آن ها ملامت کنندگان را اهمیتی نمیدهند، تمایلات و شهوات را در این مسیر کنار میگذارند و رضایت خداوند را جلب می کنند.
وی همچنین با بیان اینکه در اوایل انقلاب شاهد دو نمونهی بارز از جهاد بودیم، افزود: دفاع مقدس که در اوائل انقلاب بوده است. بخش دیگر که کمتر به آن پرداخته شده است، حرکت جهادی جهاد سازندگی است. حدود ۴۰ نوع پل با جهاد سازندگی ساخته شده است. که یک نمونه پل های خاکی هست، نمونهی دیگر ساخت پل با قایقها بود، یا ساخت پل با بشکههای ۲۲۰ لیتری و این درشرایطی رقم خورد که ما تحریم بودیم و جهاد سازندگی با جهاد علمی و عملی از پس آن برآمد.
عضو هیئت علمی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، همچنین گفت: اگر بناست جهادی علمی در دانشگاه و حوزه اتفاق بیفتد باید سه حرکت رخ بدهد که قبل از آن پیش نیازهایی داریم که عبارتند از: وحدت حوزه و دانشگاه، استقلال حوزه و دانشگاه و نیاز شناسی این دو.
وی در ادامه به معنای وحدت اشاره کرد و گفت: وحدت میان حوزه و دانشگاه، به معنای فلسفی آن نیست و البته امکان پذیر هم نیست. منظور از وحدت یعنی یک نوع همگرایی و هماهنگی و همسویی که منجر به هم افزایی بین حوزه و دانشگاه شود که این مهم، نیاز به معیار دارد. اگر حوزه و دانشگاه در مبدا و معاد باز تعریف بشود آن تفرقه ایجاد نمیشود.
این استاد حوزه و دانشگاه به مهمترین عرصهی همافزایی که عرصه علمی است، اشاره کرد و افزود: حوزه و دانشگاه هر کدام یک بخش اختصاصی دارند. مثلا علوم مخصوص دانشگاه مثل علوم طبیعی، کشاورزی و... است که وحدت حوزه با دانشگاه در این بخش، در همان مرحلهی جهتگیری است. یعنی باید این منابع طبیعی را مخلوق خدا در نظر بگیریم. علوم اختصاصی مربوط به حوزه هم مثل علوم دینی است، که همان رجال، فقه، اصول و ... است که خاستگاه آن حوزه است. این علوم نباید در مباحثه ها منحصر شود بلکه باید موجب حل مسائل مردم شود. اما بخش مشترک میان این دو، علوم انسانی و اجتماعی است؛ که در اینجا محل مساعی مشترک حوزه و دانشگاه است و با گذشت ۴ دهه از انقلاب، حوزه علمیه مدعی بر عهده داشتن تدریس و آموزش این دسته از علوم است.
حجت الاسلام و المسلمین آذربایجانی با اشاره به بررسی تفاوتهای این دو نهاد مهم علمی در کشور اظهار داشت: سبک زندگی متفاوتی که در این دو نهاد میبینیم، بخشی از آن به فرهنگ ایرانی و اسلامی و تجدد بر میگردد. حال این تقارب چگونه رقم میخورد؟ در روانشناسی جواب میدهند یکسری پیش داوریهایی وجود دارد که بر اساس آن تصورات غالبی رخ میدهد که آن تصورات موجب اختلافات گروهها نسبت به یکدیگر میشود. حال راه حل این پیش داوریها، تماس اجتماعی همسطح است. به این صورت که ما دیگری را در معرض اطلاعات ناسازگار قرار بدهیم. مثلا امروزه در حوزه نه تنها از رایانه و نرم افزارها استفاده میشود، بلکه از هوش مصنوعی نیز بهره گیری میشود و اینکه برخی از دانشگاهیان چنین ذهنیتی نسبت به سیستم آموزشی و تحصیلی در حوزه ندارند، غلط است.
وی افزود: نکته ی دیگر این تماس همسطح این است که وقتی مثلاً بین دو تیم سرخ و آبی اختلاف رقم میخورد اگر در سطح ملی باشد، دیگر آن اختلاف نیست. برای حوزه و دانشگاه نیز همینطوراست. یعنی باید تلاشهای علمی این دو، در سطح ملی و برای پیشرفت کشور دیده شود. همچنین، این دو میتوانند به واسطهی کارهای پژوهشی مشترک، این همسطح سازی را صورت دهند.
وی با توجه به این شبهه که آیا کسی که در علوم طبیعی قرار نگرفته است، میتواند جهتدهی کند و بالعکس چنین پاسخ داد: در این رابطه دو پاسخ وجود دارد؛ مثلا دانش فلسفه پیش نیازها را در سایر علوم برآورده میکند. پس از نظر عقلی بین عدم تخصص و جهت دهی استبعادی وجود ندارد. نکته ی دوم این است، ما معتقدیم که بخشی از حوزویان باید وارد این علوم شوند که از قضا نمونهی آن مثل خواجه نصیر الدین طوسی، وجود داشته است. شیخ بهایی نیز همینطور؛ که متاسفانه این در حوزهها خیلی کمرنگ شده است و ما معتقدیم باید یک عده از حوزویان وارد این رشتهها شوند تا همدلی بین ایشان و دیگر دانش پژوهان صورت بگیرد.
عضو هیئت علمی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه با توجه به انحصاری خواندن دروس دینی در حوزه خاطر نشان کرد: ما میگوییم خاستگاه علوم دینی در حوزه است. بحث، اختصاصی بودن نیست، ضمن اینکه حضور دانشگاه میتواند به بخشهای روشی مسأله کمک بکند و باید اذعان کرد که حوزویان نگاه های انتزاعی دارند و بر خلاف آن دانشگاهیان نگاه تجربه محور دارند که تلفیق این دو نگاه کمک زیادی به کاربردی کردن الهیات در سبک زندگی مردم میکند. ما به این نوع از الهیات، الهیات کاربردی میگوییم. در رابطه با علوم مشترک نیز، منظور این است که تمام مساعی را که در حوزه و دانشگاه است، باید برای کار بردن ظرفیتها گوناگون علمی استفاده بکنیم.
وی بیان داشت: حوزه یک سنت هزارساله دارد؛ مثل مباحثه و امثال آن. متن حوزه همچنان همان است هر چند که به سمت فقه معاصر برود. از نظر تجربهی اجتماعی هم امکان پذیر نیست به این صورت که تمام دروس حوزوی را به دانشگاهی تبدیل کنیم. از طرفی در دانشگاه هم سنتهای خوبی داریم مثل ترمی بودن و این ترمی بودن تحصیلات را منضبط میکند. اگر تلفیق این سنت-ترمی بودن- در حوزه اتفاق بیافتد تعداد طلاب در درس خارج به اندازهای خواهد رسید که فضا برای ارتباط مستقیم میان استاد و شاگرد به وجود بیاید.
وی در پاسخ به این سوال که برخی از اساتید حوزه نسبت به اندیشههای غیر اسلامی واکنش های منفی دارند و با مدل اجرایی خیلی سرو کار ندارند و حتی نسبت به خانوادهی خود غافل هستند، بیان داشت: دقیقا این دغدغه درست است. باید گفت پیش نیاز جهاد علمی همین وحدت حوزه و دانشگاه هست که با همان تماس اجتماعی همسطح رخ میدهد. این تماس نه تنها میان دانشگاهیان و حوزویان، بلکه میان خود حوزویان باید صورت بگیرد. مثلا شهید مطهری واقعا در این زمینه الگو هستند و ما از برکات وجودی ایشان اکنون نیز استفاده میکنیم. یا مرحوم محمدرضا حکیمی، در سال۴۵ از مشهد به تهران میآید، چون در محافل روشنفکری حضور داشته، مجبور بوده لباسش را کنار بگذارد تا ارتباط راحت تری برقرار کند و برای همین امر هم از مراجع استفتاء کرده بود.
حجت الاسلام و المسلمین آذربایجانی با اشاره به دو رکن دیگر در جهاد علمی حوزه و دانشگاه ابراز داشت: نکتهی دیگر استقلال حوزه و دانشگاه است. استقلال یعنی این دو نهاد باید نسبت به دولتها مستقل باشند تا نسبت به بی عدالتیها زبان نقد داشته باشند و راحتتر حل مسأله کنند. به تعبیری تا بتوانند آیینهی حقیقت نما برای حاکمیت باشند.
وی افزود: این استقلال در بخش علمی، سیاسی و اقتصادی است. البته از حیث اقتصادی باید گفت این بخش فعلا یک آرمان و آرزو است. اگر این استقلال باشد، بیان نقدها نسبت به دولتها بهتر انجام میشود. ما اگر وابستگی اقتصادی داشته باشیم در ارائهی نتایج علمی، ملاحظاتی داریم و این درست نیست.
عضو هیئت علمی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه با اشاره به نکتهی سوم که نیازشناسی در حوزه و دانشگاه بود، گفت: دانشگاه ها باید یک محل رصد دائمی برای مشکلات کشور باشند. اگر علم نافع میخواهیم باید نیاز شناسی را به درستی انجام دهیم که این مهم خود سه بخش دارد؛ به هنگام باشد، دقیق و به اندازه باشد و علمی باشد یعنی متناسب با دانش باشد.
وی افزود: وقتی این نیازسنجی صورت گیرد، دانش، معطوف به آن تحصیل و تدریس میشود که این مهمترین تاثیر را در جهاد علمی دارد. پرداخت به این نیاز سنجیها نیازمند اتاق فکر هست؛ اما چند اتاق فکر برای پرداخت به این پیش نیازها داریم!؟ ما دستاوردهای علمی را منکر نیستیم ولی این دستاوردها کفایت نمیکند. کارهای علمی که بعد از انقلاب انجام شده، اعجاب آور است. خیلی از زحمات علمی که انجام میشود ناظر به حل مسائل کف جامعه است؛ ولی ما وقتی وضعیت جامعه را میبینیم، احساس بیرونی جامعه این نیست. یعنی احساس عقب ماندگی میکنند و این احساس با واقعیت های علمی و پیش آمده انطباق ندارد.