پنجشنبه ۵ بهمن ۱۴۰۲ - ۰۶:۱۰
ماجرای گفت‌وگوی آیت‌الله نجم‌الدین طبسی با جرج جرداق مسیحی

حوزه/ زمانی به دیدن جرج جرداق رفته بودم. عجیب است او مسیحی است ولی هرگاه صحبت از امیرالمؤمنین(ع) می شود به یاد ایشان می افتم. نمی دانم چرا. در بیروت منبر داشتم، یک هماهنگی شد که به دیدن ایشان برویم. وقتی ایشان را دیدم در زمانی بود که پیر و خسته بود و دستش هم می لرزید. یک ساعت با هم صحبت می کردیم. به او گفتم: از چه زمانی با امیرالمؤمنین(ع) آشنا شدی؟ گفت: ...

به گزارش خبرگزاری حوزه، آیت‌الله نجم الدین طبسی بمناسبت ایام ولادت امیرالمومنین(علیه السلام) با حضور در دفتر هفته‌نامه افق حوزه به بیان نکاتی پیرامون حضرت أمیرالمؤمنین علی (علیه السلام) پرداخت که متن آن بدین شرح است:

شناخت ائمه معصومین علیه السلام

صحبت کردن راجع به شخصیت بزرگی چون علی بن ابیطالب(ع) کارآسانی نیست. شخصیتی که پیامبر اکرم(ص) در شان او فرمود: آن‌که پیامبر در وصف او فرمود: کسی جز خدا و تو مرا نشناخت. «یا عَلِی مَا عَرَفَ اَللَّهَ إِلاَّ أَنَا وَ أَنْتَ، وَ مَا عَرَفَنِی إِلاَّ اَللَّهُ وَ أَنْتَ، وَ مَا عَرَفَک إِلاَّ اَللَّهُ وَ أَنَا»[۱].

این چند کلمه ای که در اینجا راجع به مولا صحبت می کنیم در حد فهم قاصر خودمان است. آن زیارت جامعه هم که بر مؤمنین القاء شده است آن هم به مقدار فهم خود مردم است. اما خود ائمه(ع) حق معرفت خودشان را بیان کرده اند.

در حدیثی به امام کاظم(ع) عرض می کنند که شما کیستید؟ آقا می فرماید: «لَوْ أُؤْذَنُ لَأَخْبَرْنَا بِفَضْلِنَا»[۲]، یعنی مأذون نیستیم بگوییم که ما کیستیم و همین مقدار کافی است.

جناب حبیب بن مظاهر در شب عاشورا به امام حسین(ع) عرض می کند: « أَیَّ شَیْءٍ کُنْتُمْ قَبْلَ أَنْ یَخْلُقَ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ آدَمَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ» قبل از این که خدا زمین و آسمان را خلق کند، کجا بودید؟ امام می فرماید: «کُنَّا أَشْبَاحَ نُورٍ نَدُورُ حَوْلَ عَرْشِ اَلرَّحْمَنِ فَنُعَلِّمُ اَلْمَلاَئِکَةَ اَلتَّسْبِیحَ وَ اَلتَّهْلِیلَ وَ اَلتَّحْمِیدَ»[۳]، ایشان اساتید ملائکه بودند. لذا ما قدر فهم خودمان ایشان را می شناسیم و «لا یکلِّفُ اللَّهُ نَفْساً إِلَّا وُسْعَها»[۴].

مسئولیت بزرگ انقلاب اسلامی در معرفی اهل بیت علیهم السلام

بعد از انقلاب اسلامی هر کاری در معرفی و خدمت به این خاندان گرامی انجام بدهیم کافی نیست. ما به نام نامی زهرای اطهر(س)، به نام نامی امیرالمؤمنین(ع) و به برکت منبر اباعبدالله(ع) این انقلاب را پیش بردیم و به فرمایش امام راحل هر چه داریم از محرم و صفر است. مگر کسانی که در ایام دفاع مقدس به جبهه می رفتند به عشق چه کسی می رفتند؟ روی پیشانی بندشان نام مقدس «یا حسین(ع)» و «یا زهرا(س)» نوشته بودند. انقلاب با همین عشق ها و اعتقادات شکل گرفت و حفظ شد.، ما باید در همین راستا گام برداریم.

تبلیغات شدید امویان علیه امیرالمؤمنین(ع)

در دورانی که گذشت، تبلیغات علیه امیرالمؤمنین(ع) شدید بود و خیال می کردند با این تبلیغات می توانند آثار امامت را محو کنند. حتی این عداوت در فقه شان هم ظاهر شد. شاید نسل جدید متوجه نباشند که چرا این ها «بسمله» را حذف می کنند و یا آهسته بسم الله می گویند، یا نمی گویند و یا آهسته می گویند.

اگر از ایشان سئوال کنیم چرا بسم الله الرحمن الرحیم در نماز را آهسته می گویید؟ می گویند: مکروه است. آیا بردن نام خدا در نماز برای بنده ی خدا مکروه است؟ قضیه چیست؟ چه کاسه ای زیر این نیم کاسه است؟ « وَ اَمّا عَلِی بْنُ اَبیطالب کانَ یجْهَرُ بِالتَّسْمِیةِ »[۵]. این جریان مخفی کردن بسمله توطئه ی امویون است.

امویون دستور دادند اثری از علی بن ابیطالب(ع) نباشد. هر جایی جهر باشد به یاد علی(ع) می افتند، علی(ع) جهر به بسم الله می کرد. این ها تلاش کردند تا آثار علی بن ابیطالب را محو کنند. لذا این امر حتی در فقه ایشان هم موثر است.

لذا می بینید که چندین مجلد در فقه آقایان می نویسند، فقه فلان شخص را در ۱۵ جلد یا بیشتر می نویسند،اما به فقه امیرالمؤمنین(ع) که می رسند، کمیت آن ها لنگ است. و حال آنکه پیامبر اکرم در حق او فرمود: «أنا مدینة العلم و علیٌ بابها»[۶].

فقه و تفسیر و حدیث علی بن ابیطالب کجاست؟ چرا در بخاری فقط ۲۰ حدیث است؟ چرا از ابوهریره که ۳ یا ۲.۵ سال به رحلت پیامبر اکرم(ص) مانده، به دنیا آمد، ۴۲۷ حدیث است و از امیرالمؤمنین(ع) ۲۰ حدیث داریم؟ قنداقه ی امیرالمؤمنین(ع) را به دست پیامبر اکرم(ص) دادند و دفن پیکر شریف پیامبر(ص) هم به دست امیرالمؤمنین(ع) بود. چه شد؟ نکند یک کودتا است؟ « أَفَإِنْ مَاتَ أَوْ قُتِلَ انْقَلَبْتُمْ عَلَیٰ أَعْقَابِکُمْ »[۷]، جریان چیست؟!

آیا نباید سئوال کرد که چرا یکی از همسران پیامبر اکرم(ص)، ۲۰۰۰ روایت دارد اما امیرالمؤمنین(ع) ۲۰ حدیث؟ فقه او کجاست؟ این هم باز کار جریان اموی است.جریان اموی که علی بن ابیطالب(ع) را روی منبر سبّ و لعن می کردند، اجازه نمی دادند که آثار ایشان در فقه هم باشد. چطور کسی را روی منبر لعن کنند و در فقه هم به حرف او استناد کنند؟ این هم یک جریان اموی بود تا آثار امیرالمؤمنین(ع) را محو کنند.

خب آن یک دورانی بود که بر تاریخ گذشت و به قول ابن ابی الحدید؛ اگر نه این بود که « فی هذا رجل سرّ»، رازی از خدا در این مرد است. اگر این نبود «لما بقی لعلی(ع) اثر». چرا؟ با این حجم تبلیغات، همه ی اهرم ها را علیه امیرالمؤمنین(ع) به کار گرفتند، علیه مولا سیاه نمایی کردند. در نهایت چه شد؟ استانداران و فرمانداران سبّ علنی امیر المومنین(ع) می کردند. بچه ها را از مهدکودک ضد علی(ع) بار می آورند. همه ی این ها مستندات دارد. این بچه بزرگ می شود و فردا فارغ التحصیل می شود، استاندار، فرماندار و سران لشگر و کشور می شوند، با این تز حکمرانی می کردند. اما نتوانستند آثار علی(ع) را محو کنند.

الان ما در مملکتی هستیم که در سرتاسر آن اذان می گویند و «أشهد أنّ علیاً ولی الله» و نِعم الولی از رسانه هایش هم پخش می شود. یعنی این مملکت به نام علی بن ابیطالب(ع) مُهر خورده است و الان ما در رسانه اش هستیم، در یکی از رسانه هایی که وابسته به حوزه ی مقدسه ی قم است و در راستای همین نظام حرکت می کند و این نظام افتخار این را دارد که نوکر علی بن ابیطالب(ع) باشد. اینجاست که ما باید «أداءً لحق امیرالمؤمنین(ع)»، «أداءً للوظیفه» نسبت به این بزرگوار. هر چه در توان مان است کوتاهی نکنیم.

سخن بلند جرج جرداق مسیحی

من فراموش نمی کنم زمانی به دیدن جرج جرداق رفته بودم. عجیب است او مسیحی است ولی هرگاه صحبت از امیرالمؤمنین(ع) می شود به یاد ایشان می افتم. نمی دانم چرا. در بیروت منبر داشتم، یک هماهنگی شد که به دیدن ایشان برویم. وقتی ایشان را دیدم در زمانی بود که پیر و خسته بود و دستش هم می لرزید.

یک ساعت با هم صحبت می کردیم. به او گفتم: از چه زمانی با امیرالمؤمنین(ع) آشنا شدی؟ گفت: از ۱۲ سالگی. من زیاد به ادبیات علاقه مند بودم و کتب ادبی را می خواندم. یک برادری داشتم که بزرگ تر از من بود و او خیلی ادیب بود. او به من گفت: این کتاب ها را دور بریز، من به تو کتاب ادب می دهم که سراپا ادبیات و سراپا ادب عرب است، مطالعه کن. او برای من نهج البلاغه آورد. هر دو مسیحی بودند. می گوید که؛ من از آن زمان به امیرالمؤمنین(ع) علاقه مند شدم. نمی دانم گفت ۲۰۰-۳۰۰ بار نهج البلاغه را خواندم.

بعد گفتم: این کتاب را چه زمانی نوشتی؟ گفت: ۲۷ سالگی. او در سن ۲۷ سالگی ۷ جلد کتاب نسبت به امیرالمؤمنین(ع) نوشت و گلایه مند بود و می گفت که؛ ترجمه های کتابم رسا نیست. می گفت: من هیچ گاه علی(ع) را با امثال معاویه قیاس نکردم. علی(ع) مقامات علمی بالا دارد، در حالی که معاویه اصلا علمی نداشت. من علی(ع) را با سقراط مقایسه کردم. سقراط چهره ی علمی است. بعد گفتم: همین سقراطی که چهره ی علمی است، کاهی بود و علی کوهی بود. چه تناسبی بین کاه و کوه وجود دارد؟

بعد من یک سؤالی کردم که کمی از من ناراحت شد. گفتم: عجیب است که شما مسیحی هستید و راجع به علی بن ابیطالب(ع) کتاب نوشتید؟ او ناراحت شد و گفت آیا گمان می کنی علی علیه السلام تنها امام شیعه هست فقط و حال آنکه «علی امامٌ لکل الإنسانیه»؛ هر کسی که ادعا می کند انسان هستم، علی(ع) امام او است. «علی امامٌ لکل الإنسانیه». این یک نکته ای بود. و ما در آستانه ی ولادت چنین شخصیتی هستیم.

آقا سید موسی صدر، اوایل انقلاب سخنرانی به زبان فارسی داشتند که پخش شد و او یک حدیثی خواند که منبع آن حدیث را در عوالم دیدم.

ایشان می فرمودند که؛ پیامبر اکرم(ص) در شب معراج به یک قطار شتر برخوردند و ایستادند. جبرئیل عرض کرد: چرا ایستادید؟ فرمودند: صبر کنیم تا این قطار شتر رد شود. جبرئیل عرض کرد: این تا قیامت ادامه دارد. این تمام نمی شود. پیامبر اکرم(ص) فرمودند: این ها چه چیزی بار کرده اند؟ او عرض کرد: فضایل علی بن ابیطالب(ع). یک کسی که این طور است که اگر تا قیامت فضایل او را بگویید و کتاب بنویسید و بار شتر کنید، این تا قیامت ادامه دارد. ما با این زبان الکن و با این معلومات محدود چه چیزی می خواهیم راجع به ایشان بگوییم؟ اما آب دریا را اگر نتوان کشید ***هم به قدر تشنگی باید چشید

ما در آستانه ی یکی از بزرگ ترین اعیاد هستیم. امیدواریم شما هم در ادای این رسالت، همان طور که در برنامه های دیگرتان کوتاهی نکردید و کوتاهی نمی کنید، ان شاءالله با دعای خیر آقا امام زمان(عج)، دعای خیر ائمه ی معصومین(ع) در ادای این رسالت هم موفق و مؤید باشید.

پی نوشت ها:

[۱] المناقب , جلد۳ , صفحه۲۶۷

[۲] بصائر الدرجات فی فضائل آل محمد علیهم السلام , جلد۱ , صفحه۵۱۲،

متن کامل روایات:« حَدَّثَنَا عَبْدُ اَللَّهِ بْنُ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عِیسَی عَنْ دَاوُدَ اَلنَّهْدِیِّ عَنْ عَلِیِّ بْنِ جَعْفَرٍ عَنْ أَبِی اَلْحَسَنِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ أَنَّهُ سَمِعَهُ یَقُولُ: لَوْ أُؤْذَنُ لَأَخْبَرْنَا بِفَضْلِنَا قَالَ قُلْتُ لَهُ اَلْعِلْمُ مِنْهُ قَالَ فَقَالَ لِی اَلْعِلْمُ أَیْسَرُ مِنْ ذَلِکَ»

[۳] علل الشرایع , جلد۱ , صفحه۲۳

[۴]. بقره، ۲۸۶.

[۵] تفسیرکبیر، فخر رازی، ج ۱، ص ۲۰۵.

[۶] حاکم نیشابوری، المستدرک علی الصحیحین، ۱۴۱۱ق، ج۳، ص۱۳۸، ح ۴۶۳۹؛ ابن شهر آشوب، المناقب، نشر علامه، ص۸۰، ح۱۲۰؛ اخطب خوارزم، المناقب، ۱۴۱۱ق، ص۸۳، ح ۶۹.

[۷]. آل‌عمران، ۱۴۴.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha