به گزارش خبرگزاری حوزه به نقل از مرکز اسناد انقلاب اسلامی، در نخستین روزهای پس از پیروزی انقلاب اسلامی در سال ۱۳۵۷، بنا به فرمان حضرت امام خمینی(ره) به جوانان غیور و انقلابی ایران اسلامی، عدهای از دلسوختگان راستین و پیروان صدیق ولایتفقیه گرد هم جمع شدند و نهاد مقدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را پیریزی کردند. پس از مدتی حضرت امام خمینی(ره) بنیانگذار جمهوری اسلامی در دوم اردیبهشت ماه ۱۳۵۸ طی فرمانی به شورای انقلاب، رسماً تأسیس نهاد سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را اعلام کردند.
سردار یوسف فروتن از اعضای وقت شورای سپاه پاسداران در کتاب خاطرات خود که توسط مرکز اسناد انقلاب اسلامی منتشر شده روایتهای جالبی از آن دوران دارد.
نحوه تشکیل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی
سردار فروتن درباره نحوه تشکیل سپاه پاسداران میگوید: فاصله بین شروع انقلاب تا تاریخ ۲/۲/۱۳۵۸ سه گروه تحت عنوان سپاه فعالیت میکردند. یکی به مسئولیت آقای لاهوتی در پادگان حرّ که نیروهایشان مجموعهای از عملیاتیها و تحصیلکردهها بودند،دیگری به مسئولیت شهید منتظری در پادگان جمشیدیه که با ابوشریف و برادران عملیاتی آنها ارتباط داشتند که بخش عمده ارتباطشان نظامی و نیروهایشان نظامی و عملیاتی بود و ارتباط خاصی نیز با لبنان داشتند. گروه دیگر به مسئولیت دکتر افروز، آقای غرضی و صباغیان در ستاد مرکزی سابق یا اداره هشتم ساواک در پاسداران تشکیل شد که اغلب نیروهایشان تحصیل کرده و دانشگاهی بودند.
پس از دستور امام (ره) برای تشکیل سپاه، واحد تحت امر فرمانده کل قوا (امام) جلسهای در پادگان جمشیدیه با حضور عدهای از هر ۷ گروه سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی تشکیل شد. در آن جلسه برای اولین بار با آقای محسن رضایی، کلاهدوز، ابوشریف و ... آشنا شدم. آقایان: اسماعیل داودی، حسن جعفری، بشارتی، منصوری، الویری، شهید منتظرقائم، شهید منتظری، رفیقدوست و دوزدوزانی نیز حضور داشتند. جلسه حدود پنج ساعت طول کشید و هفت نفر انتخاب شدند تا مسئولیت سپاهی که قرار بود تاسیس شود را بر عهده بگیرند.
آقای جواد منصوری به عنوان فرمانده کل سپاه، رفیقدوست مسئول امور تدارکات و پشتیبانی، بشارتی مسئول اطلاعات و امور پرسنلی، ابوشریف مسئول عملیات، دوزدوزانی مسئول آموزش که بعدها آقای کلاهدوز جای ایشان آمد و داودی هم به عنوان مسئول امور مالی و اداری انتخاب شد.
از گروه ما آقای الویری را به عنوان مسئول تبلیغات و انتشارات و روابط عمومی برگزیدند که ایشان همان زمان اعلام کرد: به دلیل مسئولیتی که در جای دیگر دارم نمیتوانم این سمت را بپذیرم ، ولی آقای فروتن که بیشتر از من فعالیت تشکیلاتی و فرهنگی انجام داده به جای من کار کند که آنها هم پذیرفتند. احکام این چند نفر به وسیله شورای انقلاب که ترکیبی از پانزده تا بیست نفر بود تائید میشد.
بدین ترتیب در تاریخ ۵۸/۲/۲ رسماً تاسیس سپاه اعلام شد و تحت اطلاعیهای که به رادیو و تلویزیون و مطبوعات دادیم سپاه را به عنوان یک واحد معرفی کردیم. برای اینکه سپاه شکل و قاعده و قانونی پیدا کند، یک اساسنامه دو و نیم صفحهای به عنوان اساسنامه سپاه درست کردیم، همچنین راهاندازی انتشاراتی به نام پیام انقلاب مطرح شد که ابتدا به صورت هفتهنامه، سپس روزنامه و در نهایت به صورت مجله منتشر شد. اوایل عنوان این مجله پیام انقلاب بود که بعدها به عنوان «رویدادها و تحلیل سیاسی» تغییر نام داد که هنوز هم نشر آن ادامه دارد.
برای استخدام افراد شایسته در سپاه، مجموعهای به نام دفتر هماهنگی تشکیل دادیم تا شناسایی و ارزیابی نیروهای داوطلب در مرکز و شهرستانها را بر عهده گیرند. آقایان: محمدزاده، عبدالله محمودزاده، دکتر احمد فرمد، دکتر جعفری، سنجری، سلیمانیه، مرحوم طهماسبی و عدهای دیگر در این مجموعه فعالیت میکردند.
حضور سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در همه مسائل کشور
بعد از مدت کوتاهی منافقین و گروهها و اقوام مختلفی در نقاط مختلف کشور از جمله؛ یاسوج، گنبد، کردستان و ... شورش کرده و به دست عوامل خارجی و داخلی بر علیه این تشکیلات و انقلاب حرکتهای خاصی صورت دادند. آن زمان آقای هاشمی رفسنجانی نماینده مستقیم حضرت امام (ره) بود. ایشان تاکید میکرد تا پایان سال ۱۳۵۸ نیروی زیادی تشکیل دهید تا امنیت داخلی کشور را تأمین کنند. تا قبل از دی ماه تعداد نیروها به پانزده هزار نفر رسید که ایشان باز هم به افزایش آن تاکید میکردند.
سپاه مسئولیتهای متفاوتی برعهده داشت؛ علاوه بر مسائل امنیتی و حفاظت از مرزها مسائل فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی کشور را نیز کنترل میکرد. ما همواره در معرض اتفاقات گوناگون قرار داشتیم، به همین دلیل همواره سازماندهی نیروها عقبتر از اتفاقات بود. همچنین هر روز عدهای از مردم برای رفع مشکلاتشان به ما مراجعه میکردند. آن زمان بود که امام (ره) فرمودند: «اگر سپاه نبود، کشور نبود.» بعد از مدتی سپاه به مجموعه بزرگ و متراکمی از بهترین نیروها مبدل شد، اما همچون قطعه سنگی وزین و بزرگ بود که تراشیده نشده بود، هر قسمت آن یک حکم میکرد و نیاز به سازماندهی داشت، هرچند هیچ یک از حکمها نابجا نبود.
تلاش دولت موقت برای تحریک نیروهای ارتش در مقابل سپاه
سردار فروتن درباره عملکرد دولت موقت نسبت به تشکیل سپاه میگوید: در آن زمان که سپاه در همه مسائل کشوری حضور داشت، نمیتوانست نسبت به مسائل دولت بیتفاوت باشد. دولت موقت سعی میکرد ما را به خودش وصل کند، یعنی سپاه را دولتی کند؛ در حالی که ما میگفتیم سپاه به ولیفقیه متصل است و فرمانده سپاه از ولیفقیه دستور میگیرد و دولت فقط موظف است از نظر مالی سپاه را حمایت کند.
این موضوع بحثی طولانی به همراه داشت و تلاش زیادی کردیم تا دولت موقت این موضوع را درک کند، به همین علت از ما خاطره خوشی نداشتند و گروهکهای مختلف شایعه پراکنیهای زیادی درباره سپاه میکردند؛ از جمله اینکه ارتش باید منحل شود. نیروهای ارتشی را تحریک کردند که اگر شما نظامی هستید، پس این سپاهیها چه میگویند. همچنین به ما میگفتند: اگر شما نظامی هستید پس این ارتشیها چه میگویند.
به خصوص اینکه در آن زمان کمیتهها از حالت مرکزی خارج شده و به صورت موقت مطرح شده بودند و در حالی که خود را ذینفع میدانستند تحریکپذیر نیز بودند. منافق از هر دری وارد میشد تا به نوعی تشنج ایجاد کند. وقتی مطلب به اطلاع حضرت امام (ره) رسید ایشان با تدبیری حساب شده فرمودند: «ارتش سر جای خود، سپاه هم سر جای خودش باشد.»
نظر شما