به گزارش خبرگزاری حوزه، مرحوم آیت الله محمدعلی ناصری از اساتید اخلاق حوزه در یکی از دروس اخلاق خود به موضوع «تلازم ولایت و امامت با اعمال بندگان» پرداخت که متن آن بدین شرح است:
از امام علی علیه السلام روایت شده است که فرموده اند: تمام اسرار قرآن در سوره حمد است؛ تمام معانی حمد در «بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم» است و من نقطه زیر"باء" بِسمِ اللهِ هستم.
ابن عباس یک شب محضر امیرالمؤمنین (ع) حاضر میشود و امیرالمؤمنین (ع) تفسیر «بسم الله» را مطرح نموده و از ابتدای شب تا سحر، تفسیر «ب» از «بسم الله» را برای ابن عباس بیان میکنند. امیرالمومنین (ع) بعد فرمودند: همه معارف در «باء» «بسم الله» است و من نقطه زیر «باء» هستم، که این تعبیر بسیار لطیف و پر معنا است.
مَثَل ولایت، مَثَل نقطه است. هر یک از زبانهای متعدد دنیا برای خود کتابت دارد و در تمام کتابتهایی که در هر زبان نوشته شود نقطه ساری و جاریست و از آن جدا نیست.
روایت دیگری است که مَثَل امام معصوم، َمثَل عدد «یک» است، در ذات همه اعداد عدد «یک» وجود دارد.
لذا حضرت میفرماید که مَثَل من یعنی مَثَل کل ولایت الهیه و مَثَل چهارده نور مقدس در عالم وجود، مَثَل نقطه است.
در زیارت جامعه کبیره خطاب به اهل بیت علیهم السلام میفرماید: «أسْمَاؤُکُمْ فِی الْأَسْمَاءِ وَ أَنْفُسُکُمْ فِی النُّفُوسِ وَ آثَارُکُمْ فِی الْآثَارِ وَ قُبُورُکُمْ فِی الْقُبُورِ»؛ هر چه از جمادات چه از حیوانات، انسانها، اسماء الهی و به طور کلی هر اسمی که باشد، اسم امیرالمؤمنین علیه السلام در آن وجود دارد.
ولایت بر دو قسم است: ولایت تکوینی و ولایت تشریعی که «أسْمَاؤُکُمْ فِی الْأَسْمَاءِ»؛ از نوع ولایت تکوینی است. در روایت است «کَانَ اللّهُ وَلَمْ یَکُنْ مَعَهُ شَیْءٌ لمّا أراد الله أن یخلق الخلق تکلّم بکلمه خلق منها نوراً، ثمّ تکلّم بکلمه أخری فخلق منها روحاً».
خداوند متعال قدیم و عالم حادث است. زمانی که عالمِ حادث پیدا شد، ابتدا پنج تن آل عباء و چهارده معصوم علیهم السلام خلق شدند؛ آنان در عالم انوار بودند نه در عالم ماده. رهنمای جمیع انبیا الهی این بزرگواران بودند. معنای «ولایت کلیٌه» که ما معتقد هستیم، این است.
امام علی علیهالسلام در نهجالبلاغه میفرمایند: «یَنْحَدِرُ عَنِّی السَّیْلُ، وَ لا یَرْقَی اِلَیَّ الطَّیْرُ»؛ فضائل و مناقب و رحمت الهی واسعه از من ریزان است و احدی به مقام من نمیرسد.
چه کسی میتواند علی علیهالسلام را بشناسد؟!
پیامبر اکرم فرموند: ای علی! خدا را نشناخت جز من و تو، و مرا نشناخت جز خدا و تو را نشناخت مگر خدا و من.
چهارده نور مقدس همه نور واحد هستند.
در روایتی پیامبر(ص) فرمود: «حُبُ عَلِیٍ حَسَنَةٌ لَا یَضُرُّ مَعَهَا سَیِّئَةٌ وَ بُغْضُ عَلِیٍّ سَیِّئَةٌ لَا یَنْفَعُ مَعَهَا حَسَنَة»؛ حب علی بن ابی طالب علیهما السلام حسنهای است که با وجود آن، هیچ سیئهای، آسیب نمیرساند و دشمنی با علی سیئهای است که با وجود آن، هیچ حسنهای مفید نخواهد بود.
معنای این حدیث آن است که زمانی که محبت علی بن ابیطالب در دل انسان جای گرفت، دیگر انسان گناه نمیکند، مثل سلمان، اباذر، اویس، میثم تمار و... .
در روایت دیگری از نبی اکرم آمده است: «حُبُّ علیٍّ یأکُلُ الذُّنوبَ کما تأکُلُ النّارُ الحَطَبَ»؛ دوستیِ علی گناهان را می خورد همچنان که آتش هیزم را میبلعد.
لکن محبت، باید همراه با عمل باشد و محبتِ خالی مفید نیست. نمیشود که بگوییم من علی را دوست دارم اما مرتکب گناه شویم. محبت همراه با عمل باید باشد و پیرو اهل بیت علیهم السلام باشیم.
چندین بار شیعهها و محبین محضر ائمه اطهار علیهم السلام آمدند و گفتند که ما شیعه شما هستیم اما امام رضا علیه السلام در را به روی آنها باز نکرد.
عدهای درِ خانه امام سجاد علیه السلام را زدند وقتی کنیز در را باز کرد، گفتند به حضرت بگویید که ما از شیعیان شما هستیم. حضرت تا در خانه دویدند که مبادا شیعیانشان معطل شوند در را که باز کردند، دیدند که همه دروغ میگویند و آثار شیعه در وجود آنها نبود.
یک شب امیرالمؤمنین علیه السلام از منزل به بیرون آمدند. عدهای گفتند که تنها بودن امام صلاح نیست و پشت سر ایشان راه افتادند حضرت فرمودند: «مَن انتُم؟»؛ شما که هستید؟ گفتند ما شیعیان شما هستیم. حضرت به چهرههایشان نگاه کردند و فرمودند آثار شیعه را در چهرههای شما نمیبینم.
بنابراین نمیتوان به اسم اکتفا کرد باید در عمل هم نشان داد. بعضی میگویند من سگ امام علی (ع) هستم اما امام علی (ع) سگ نمیخواهد او مومنِ خدا ترس میخواهد.
مومن باش و به هرچه که بلدی عمل کن که مابقی را خداوند به تو عنایت میکند.
زمانی که پیامبر به جعفر بن طیار فرمودند که با مسلمانها از حبشه به مکه بازگرد، نجاشی سلطان حبشه که مسلمان شده بود هدایایی برای پیغمبر و خویشان ایشان و یک جواهر خیلی قیمتی هدیه برای پیغمبر فرستاد. پیامبر چند روز بعد این هدیه را به امیرالمؤمنین (ع) دادند و فرمودند یا علی این جواهر را به حکاک بده تا روی آن کلمه «لا إِلَهَ إِلَّا اللَّه» را حکاکی کند که من این عبارت را بسیار دوست دارم. امام علی علیه السلام آن را به حکاک دادند که این کار را انجام دهد و سپس فرمودند در سطر دوم بنویس که «مُحَمَّداً رَسوُلُ الله» که من این کلمه را خیلی دوست دارم.
پس از چند روز که آماده شد، امام علی علیه السلام آن را به پیامبر دادند. نبی اکرم (ص) فرمودند: یا علی من گفتم کلمه «لا إِلَهَ إِلَّا اللَّه» حک شود چه چیز در این نوشته شده است؟ امام علی علیه السلام فرمودند: من به حکاک گفتم که در سطر دوم کلمه «مُحَمَّداً رَسوُلُ الله» را بنویس که من این کلمه را دست دارم. پیامبر فرمودند: اما سطر سومی هم وجود دارد که در آن نوشته شده «عَلیاً ولیُّ الله».
حضرت علی علیه السلام خجالت کشیدند و فرمودند: ابداً من چنین نگفته بودم که کلمه «عَلیاً ولیُّ الله» در آن نوشته شود.
در این حین آیه نازل شد که یا محمد (ص) کلمه «لا إِلَهَ إِلَّا اللَّه» را تو دوست داشتی که نوشته شود کلمه «مُحَمَّداً رَسوُلُ الله» را علی دوست داشت که نوشته شود و کلمه «عَلیاً ولیُّ الله» را خداوند دوست داشت که نوشته شود.
بنابراین ولایت کلی از طرف حضرت حق است و انسان در این باره چه میتواند بگوید. لکن به عمل بیشتر کوشا باشیم و به فرمایشات امیرالمومنین (ع) بیشتر عمل کنیم که در این صورت قرب ما به نورانیتِ ولایت بیشتر خواهد شد.
نظر شما