به گزارش خبرگزاری حوزه، حسن باقری از شعرای آیینی،به مناسبت ایام عاشورای حسینی، اشعار سروده است:
این دل شده مست و مبتلایش ای اشک
چندی ست که میرسد صدایش ای اشک
تو نزد حسین اجر و قربی داری
ما را برسان به کربلایش ای اشک
شد از می حق مست به روی نیزه
چشم از همه جا بست به روی نیزه
این سر که طنین عشق با خود دارد
قرآن کریم است به روی نیزه
زخمی شده بود و خسته قرآن میخواند
با قلب به خون نشسته قرآن میخواند
این است همان معجزه عاشورا
بر نیزه سری شکسته قرآن میخواند
ابری شده چشم آسمانم ای اشک
بند آمده از غصه زبانم ای اشک
آتش زده اند خیمه مولا را
نگذار که من روضه بخوانم ای اشک
تنهام اگر چه غرق شورم امشب
از همهمه های شهر دورم امشب
در سینه بساط روضه خوانی برپاست
ای ماه تویی سنگ صبورم امشب
از باده کربلا تو مستی ای اشک
بغض دل ما را تو شکستی ای اشک
در مجلس دل تو میزبانی هر شب
هر جا که حسین است تو هستی ای اشک
یک زخم ز تازیانه بر تن دارد
پشت سر خود لشکر دشمن دارد
بر دامن دختری سر بابایش...
این روضه جانسوز شنیدن دارد
لب تشنه کنار رود فریاد زدند
با دست و سری کبود فریاد زدند
شد ناله و استغاثه از خیمه بلند
عباس مگر نبود... فریاد زدند
تردید نکن امیر بر می گردد
فرمانده بی نظیر بر می گردد
در گوش رقیه این چنین گفت حسین
بابا قمر منیر بر می گردد
افسوس ندارد او عمویی دیگر
لب تشنه دوان دوان به سویی...دیگر
بانوی سه ساله آب می خواست ولی
آبی که ندارد آبرویی دیگر
چون نغمه العطش سرودی آن روز
مانده ست به گل رد کبودی آن روز
شش ماهه مگر چقدر طاقت دارد
ای آب حیا کن! که نبودی آن روز
با اینکه خودت گره گشایی ای اشک
چندیست دلت گشته هوایی ای اشک
گفتند کسی خبر ندارد از تو
دیدیم که دشت کربلایی ای اشک
عاشق شده تا دیده سرش را ای اشک
بی واسطه بوییده سرش را ای اشک
شاید به طواف حضرتش می آمد
آن سنگ که بوسیده سرش را ای اشک
ای روز ترین بهانه شب برگرد
دلها شده از غصه لبالب برگرد
خورشید زمان به روی خاک افتاده
ای صبر و قرار دل زینب برگرد
(حسن باقری)