به گزارش خبرنگار خبرگزاری حوزه، زهرا شریف در نشست «تأثیر باورهای عمیق زنان در انقلاب عاشورا» از سلسله نشستهای زنان و مکتب عاشورا که در پژوهشکده زن و خانواده برگزار شد، عنوان کرد: الهیات جنسیتی به معنای آن نیست که درباره همه فروع و قواعد آن نسبت به مسئله جنسیت سخنی گفته شده باشد، بلکه یعنی در کلان موضوعات خود به جنسیت حساس باشد و نیاز نیست که هر فقه و قانونی بررسی شود که نسبت به زنان و مردان چه میگوید؛ زیرا در بسیاری از قوانین و قواعد جنسیت تأثیری ندارد.
وی با بیان اینکه استفاده از المومنون و المومنات برای تأکید همگانی بودن خطاب و فراجنسیتی بودن آن است، گفت: در مواضع اصلی و بزنگاههای مهم مانند توحید، امامت، خیر و شر و عمل کردن مطابق به آن و... خطابها جنسیتی نیستند.
عضو هیئت علمی پژوهشکده زن و خانواده ادامه داد: در کربلا امام حسین (ع) خطابهایی دارند که مخاطب آن به صورت عام (اعم از زن و مرد) هستند همچنین خطابهایی نیز دارند که مخاطب آن فقط بانوان هستند.
وی بیان کرد: زنان در سه مقطع مختلف (شکل گیری انقلاب و زمینه سازی، حضور در رویداد، ترویج و تبلیغ بعد از قیام) در عاشورا نقش داشتند که این نشان میدهد هم مخاطب قرار گرفتند و هم نه تنها این مسائل معرفتی را درک کردند؛ بلکه به آن عمل نیز کردند.
زنان زمینه ساز انقلاب عاشورا
ماریه بنت سعد
شریف اظهار کرد: ماریه از بانوان بصره بود که لزوم شناخت و یاری ولی را فهم و درک کرد. وی بانوی ثروتمندی بود که ثروت خود را در راه ترویج معارف اهل بیت (ع) مصرف میکرد. منزل ماریه محل تجمع شیعیان بصره بود و به عنوان یک پایگاه فرهنگی برای انتشار فرهنگ شیعی استفاده میشد. در جریان کربلا بسیاری از افرادی که در این منزل رفت و آمد داشتند.
همسران تأثیرگذار
دلهم
وی بیان کرد: در واقعه کربلا برخی همسران جملاتی دارند نشان میدهد که فهم و معرفت عمیقی نسبت به اهل بیت (ع) داشتند که یکی از این افراد همسر زهیر است. زهیر که همزمان با امام حسین (ع) از حج بر میگشت تلاش میکرد که در مسیر با امام حسین (ع) روبهرو نشود؛ زیرا زهیر عثمانی بود و عثمانیها معتقد بودند خون عثمان بر گردن حضرت امیرالمؤمنین علیهالسلام است.
عضو هیئت علمی پژوهشکده زن و خانواده ادامه داد: امام حسین (علیه السلام) پیکی به سوی زهیر فرستاد و او را به یاری طلبید، اما زهیر نپذیرفت؛ اما دلهم، نزد همسر خود رفت و گفت: «سبحانالله! پسرِ دختر پیامبر تو را میطلبد و تو نمیروی؟»
وی یادآور شد: زهیر به توصیه همسرش به نزد امام حسین رفت و زمانی که بازگشت مهیای همراهی امام حسین (ع) شد و دلهم به او گفت: «همسرم! از تو یک تقاضا دارم و آن این است که روز قیامت در پیشگاه پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله)، جد بزرگوار امام حسین (علیه السلام)، از من یاد کنی.». این جملات دلهم نشان از فهم عمیق معرفتی به ارکان اصلی دین یعنی مفهوم شفاعت و روز قیامت دارد.
همسر حبیب بن مظاهر
شریف افزود: زمانی که نامه امام حسین (ع) به حبیب میرسد، حبیب نمیداند که موضع همسرش نسبت به دعوت امام حسین (ع) چیست به همین خاطر تقیه میکند و زمانی که از او پرسیدند: اکنون چه قصدی داری؟ گفت: من پیر شدهام و از من کاری ساخته نیست. همسرش پاسخ میدهد: ای حبیب، آیا سخن پیامبر (ص) را در شأن امام حسین (ع) فراموش کردهای که فرمود: دو پسرم این دو نفر (حسن (ع) و حسین (ع)) آقای جوانان بهشتاند و این دو امام هستند، خواه قیام کنند و خواه قیام نکنند. نامه امام حسین (ع) به تو رسیده و تو را به یاری میخواهد، آیا پاسخ مثبت نمیدهی؟ هنگام حرکت حبیب، همسرش به او گفت: من حاجتی به تو دارم. وقتی به محضر امام حسین (ع) رسیدی، دستها و پاهایش را به نیابت از من ببوس و سلام مرا به او برسان.
وی اضافه کرد: این جملات نشان از فهم تاریخی و فهم عمیق معرفتی از جملاتی که پیامبر (ص) در روزهای عادی بیان کردند و بانوان آنها را به خاطر سپاردند و در بزنگاه های تاریخی به آن استناد کردند.
طوعه
عضو هیئت علمی پژوهشکده زن و خانواده عنوان کرد: زمانی که مسلم بن عقیل، در کوفه تنها و بی پناه مانده بود و کسی جرئت پناه دادن به او را نداشت طوعه او را به خانه خود برد و از او پذیرایی کرد.
زنان حاضر در کربلا
ام وهب
وی بیان کرد: ام وهب برای تشویق فرزندش به دفاع از امام حسین (ع) تشویق میگوید برخیز و از فرزند رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) دفاع کن». وهب نیز به میدان جنگ رفت و پس از مدتی نبرد نزد مادرش برگشت و گفت: «آیا از من راضی شدی؟» مادرش گفت: «از تو راضی نمیشوم مگر آنکه پیش روی حسین (علیهالسلام) و در راه او کشته شوی».
شریف ادامه داد: ام وهب پس از شهادت فرزندش شمشیر به دست می گیرد تا به میدان جنگ برود؛ اما امام حسین (ع) فرماید: «ارجعی یاام وهب انت و ابنک مع رسول الله فان الجهاد مرفوع عن النساء؛ ایام وهب برگرد خداوند جهاد را از شما زنان برداشته است».
عمرو بن جناده
وی بیان کرد: عمرو بن جناده به تشویق مادرش راهی میدان جنگ می شود؛ اما امام حسین (ع) به او اجازه جنگیدن نمی دهد و عمرو بن جناده میگوید: «إنَّ أُمِّی هِیَ الَّتِی أَمَرَتْنِی؛ مادرم به من فرمان داده است گام در این میدان بگذارم» بعد از این جمله امام (علیه السلام) اجازه جنگیدن به او میدهد.
همسر جناده بن کعب انصاری
این پژوهشگر گفت: همسر جناده بن کعب انصاری که شوهر و فرزندش را تشویق به یاری حسین (علیهالسّلام) کرده بود خودش نیز روانه میدان می شود در رجز خوانی میگوید: انا عجوز فی النساء ضعیفة خاویة بالیة نحیفة اضربکم بضربة عنیفة دون بنی فاطمة الشریفة؛ من پیر و زنی ناتوان و شکسته حالم. اما با ضربت خشن و سخت شما را میکوبم تا از حریم فرزند فاطمه (سلاماللهعلیهم) حمایت کنم.
وی تصریح کرد: تکرار چند باره جمله جهاد برای زنان واجب نیست از جانب امام حسین (ع) نشان میدهد که زنان به چنان ابعاد عمیق معرفی دست یافته بودند که می خواستند حضور فیزیکی در میدان جنگ داشته باشند وجمله دفاع از حریم رسول خدا (ص) که توسط زنان مدافع خیام اهل بیت (ع) بیان شد نشان از فهم عمیق آنان دارد در حالی که برخی از مردان آن را درک نکردند و این جوهره ای از نظام دینی و الهیاتی است که زن ها در آن مخاطب بودند.
ام الکثوم
عضو هیئت علمی پژوهشکده زن و خانواده گفت: امام حسین (ع) در پاسخ به بی تابی ها میگوید: خواهرم در راه خدا صبر پیشه کن ساکنان آسمان همه فانی میشوند و اهل زمین همه میمیرند و همه ی انسانها هلاک میشوند. این جمله واگذاری یک مسئولیت اخلاقی به زنان است همچنین نشان میدهد زنان از چنان بینشی برخوردار هستند که آنها را با جملات معرفتی تسکین میدهند.
وی تصریح کرد: این جملات نشان میدهد که مخاطب این فهم عمیق را داشته است که در شرایط سخت و بحرانی می توان آنها را با جملات معرفتی تسکین دارد و یک مسئولیت اخلاقی کلان از آنان مطالبه کرد.
زنان بعد از عاشورا
زنان بنی اسد
شریف ادامه داد: زنان بنی اسد در شرایطی برای دفن شهدای عاشورا می روند که مردانشان به خاطر سربازان جرئت نمی کنند بروند، اما زن ها مهریه های خود را می بخشند و برای دفن میروند و بعد مردانشان به آنها ملحق می شوند
زنی از قبیله بنی بکر
وی بیان کرد: بعد از ظهر عاشورا، زنی از قبیله بنی بکر که همسرش در سپاه عمرسعد بوده است شمشیر به دست می گیرد میگوید: «ای آل بکر! دختران رسول خدا را غارت میکنند، در حالی که جز خدا پناهگاهی ندارند برای خون های رسول خدا (ص) قیام کنید.»
عضو هیئت علمی پژوهشکده زن و خانواده اضافه کرد: این نشان میدهد که حمله به کودکان و زنانی که سرپناهی ندارند و دفاع از آنان فراغ از مسئله اسلام و دین است؛ بلکه یک مسئله انسانی است؛ مانند مسائلی که امروزه در غزه شاهد هستیم.
همسر خولی
وی با اشاره به اهمیت مکاشفه و مشاهده گفت: همسر خولی از زنانی است که وقتی در خانه اش میزبان سر امام حسین (ع) بوده است مکاشفه و مشاهده هایی برایش رخ میدهد که این نیز حاکی از فهم عمیقی و درک عمیقی است که یک زن میتواند به آن دست یابد.
هند همسر یزید
این پژوهشگر با اشاره به رویای صادقه همسر یزید گفت: بعد از ماجرای مجلس شام همسر یزید از او می پرسد: آیا این سر حسین (ع) پسر فاطمه (س) است؟ یزید گفت: آری، سپس گفت: در خواب دیدم که پیامبر (ص)، امام علی (ع)، حضرت زهرا (س) و زنان مشهور (مریم، هاجر، ساره، خدیجه) عزادار بودند بود رسول خدا گریست و رو به حضرت آدم فرمود: پدر! آدم! نمی بینی طاغیان با فرزندم چه کردند؟ آدم و حاضران و فرشته ها همه گریستند و مردانِ بسیار گردِ سر دیدم.
درّة الصَّدف
وی اضافه کرد: درّة الصَّدف در راه دفاع از راس اباعبدالله (ع) به شهادت رسید وزمانی که برای حمایت از رأس امام حسین (ع) می رود میگوید: «بعد از کشته شدن هادیان مردم، خیری در زندگی نیست.»
عضو هیئت علمی پژوهشکده زن و خانواده عنوان کرد: استفاده از عبارت «هادیان مردم» نشان میدهد که در آن برهه زمانی که بسیاری از بزرگان تشخیص نداند این بانو تشخیص داد که امام حسین (ع) هادی مردم است.
برقرای مجالس عزا توسط بانوان
وی یادآور شد: برقراری از مجالس عزاداری و بیان ظلم هایی که به اهل بیت (ع) شده بود یکی دیگر از اقدامات زنان بوده است؛ زیرا یزید تلاش می کردند که انها را خوارج نشان دهد که بر حاکم قیام کردند.
سکینه و ام کلثوم
شریف اظهار کرد: سخنان شیوا و فصیح سکینه در بیان آنچه بر اهل بیت (ع) گذشته بود و خطبههایی که ام کلثوم بیان کردند از دیگر نشانه های فهم عمیق این زنان دارد. ام کلثوم در خطبه شان در شام بیان کردند: »مهر و محبت از دلهایتان برداشته شده است». این یعنی اصل خیانت و جنایتی که انجام شده است را محبتی می داند که از دل ها برداشته شده است و قلبی که سنگ شده است نمی تواند فهم درستی داشته باشد.
ام سلمه
وی گفت: ام سلمه بانویی است که نسبت خونی با اهل بیت (ع) ندارد؛ اما به معرفت و بینش عمیقی میرسد. روزی ام سلمه، رسول خدا «صلی الله علیه و آله» را در خواب با چهره ای غمگین و لباسی خاک آلود دید، حضرت به او فرمود: از کربلا و از دفن شهدا می آیم، ناگهان ام سلمه از خواب بیدار شد و با صدای گریه و شیون او همسایگان آمدند و ماجرا را باز گفت. و این گونه متوجه شد که امام حسین (ع) در کربلا به شهادت رسیده است. این در حالی است که لشکر دشمن تلاش میکرد که زودتر به مدینه برسد و خبر جنگ را آنگونه که می خواهد روایت کند؛ اما با این خواب ام سلمه نقشه اش نقش بر آب شد.
عضو هیئت علمی پژوهشکده زن و خانواده بیان کرد: امام حسین (ع) هنگامی که از مدینه می رفتند، وصیتنامه و دیگر امانتها را به ام سلمه سپرد و از او خواستند هرگاه فرزندش نزد وی آمد، آنها را به او دهد و پس از شهادت امام حسین (ع) ایشان امانت ها را به امام سجاد (ع) دادند که این داستان نیز حکایت از جایگاه امانت داری ام سلمه در بین اهل بیت (ع) دارد.
انتهای پیام
نظر شما