دوشنبه ۲۸ آبان ۱۴۰۳ |۱۶ جمادی‌الاول ۱۴۴۶ | Nov 18, 2024
حجت‌الاسلام والمسلمین سعید جازاری

حوزه/ حجت‌الاسلام والمسلمین سعید جازاری، رئیس دانشگاه اهل‌بیت(ع) در نوشتاری به مطلب انتقادی گروه قرآن و حدیث پژوهشگاه مطالعات تقریبی که در تاریخ نهم تیرماه سال جاری در رسانه رسمی حوزه منتشر شد، پاسخ داد.

به گزارش خبرگزاری حوزه، حجت‌الاسلام والمسلمین سعید جازاری، رئیس دانشگاه اهل‌بیت(ع) در نوشتاری به مطلب انتقادی گروه قرآن و حدیث پژوهشگاه مطالعات تقریبی که در تاریخ نهم تیرماه سال جاری در رسانه رسمی حوزه منتشر شد، پاسخ داد که متن آن بدین شرح است:

بسمه تعالی و عز شأنه

پیرو مطلب منتشره در مقالة مورّخ نهم تیرماه هزار و چهارصد و سه شمسی، مواردی جهت استحضار خوانندگان محترم معروض می‌گردد:

نویسنده یا نویسندگان که گویا بنا به جهاتی مصلحت در ذکر نام خویش ندیده‌اند، احتمالاً با سبک و سیرة ارباب علمی در نظام دانشگاه‌های داخلی و غربی چندان مؤانست نداشته و عبارات مقالة کوتاه بنده که در هشتم اسفند ماه سال ۱۳۹۹ نشر یافته را ملتفت نشده‌اند. طبیعتاً نباید از تعابیر «پروفسور» ، «اثر مهم علمی» و مانند آن برداشت تأیید، همراهی و یا قبول کلّی مندرجات کتاب مذکور نمود. ما در جای جای جلسات و نوشتار خویش، به آراء شاذ آقای امیر معزی اشاره داشته و پاسخ‌هایی به فراخور موقعیت ارائه نموده‌ایم. صاحب نظران و خبرگان این نوع مطالعات، بعضاً از سیر مقالات ما در تحلیل و نقادی برخی از این قبیل آثار مستشرقین استحضار و وقوف دارند.

آن دوران که در سال‌های ۲۰۱۰ تا ۲۰۱۸ با حضور برخی از آیات و اساتید صاحب نام سطوح خارج در حوزه مبارکه قم کثر الله ثمارها که در پاریس حضور داشتند، با حضور جناب آقای امیر معزی، جلسات نقد و تحلیلی آراء برگذار می‌گردید، ای کاش برخی از این نویسندگان حضور می‌یافتند، تا از مناظرات جدی در آن محافل گرانسنگ مطلع گردیده، رفع ملالت خاطر شان نسبت به برخی ذهنیات می‌شد.

بسیاری از شبهات و ایرادات نسبت به متن، مفهوم و مسایل این اثر، مورد توجّه بسیاری از عالمان مسلمان در اروپا و دیگر کشورهای اسلامی مانند الجزایر، تونس، مراکش و مصر که بیشتر با فرهنگ و زبان فرانسه مأنوس می‌باشند قرار گرفته است. بنده نیز توفیق همراهی آن بزرگان را در مناسبات و نشست‌هایی که به منظور ارائه پاسخ و دفاع از مفاهیم والای شریعت نبوی برگزار می‌گردید داشتم. لازم به ذکر است برخی از شبهات، اشکالات و ابهامات ذکر شده در جمله‌ای از مقالات و نوشتار تازه نشر یافته در کشور، تنها به بخش مجملی از مجموعه ابهامات نظری در زمینه‌های مباحث کلامی، تاریخی و فقهی منتشر شده در آن اثر اشاره دارد.

قطعاً پیچیدگی بسیاری از این آراء و صحت و سقم آن؛ به جهت ادبیات و شیوة خاص متن فرانسوی و توأم با مصطلحات تخصّصی آن برای غیر متخصّصان به آسانی قابل تحلیل نیست، چرا که ترجمه لغوی و غیر متخصّصانه نمی‌تواند موجب انکشاف بخش مهمی از آن مسایل شود.

سیر جمع‌آوری و نگارش کتاب، علیرغم قالب علمی و سبک منظم دانشگاهی خود، برای اینجانب نیز همانند جمعی از اساتید اسلام‌شناس از جامعة مسلمان، از جهت گزینش آراء و چیدمان نظرات، بدون در نظر گرفتن ردود و نقوض محققان مسلمان، مبهم و محل تأمل به نظر می‌رسد. خصوصاً آن‌که ظاهراً از این عالمان متخصص در تبویب، رجوع به متون موثق، تحلیل آراء جدید متفکران و نیز نقل جامع نظرات معاصرین از محافل علمی-دینی جوامع اسلامی، استمزاج و استشاره صورت نپذیرفته و طبیعتاً پاسخ و ردّیه‌های منطقی این اندیشمندان و متفکران نسبت به بسیاری از آن نکات در سیر تاریخی آراء مورد لحاظ قرار نگرفته است.

بعضاً قائلند که این کتاب شاید در تداوم مسیری است که توسط برخی مترجمان قرآن همانند شخصیتهایی همچون پیر لو ونرابل (پیر دو مونت بواسیه متوفی ۱۱۵۶ میلادی) یا روبرت دو کتون (متوفی ۱۱۶۰) به زبان‌های لاتین و رومی از قرن دوازدهم به بعد، در راستای اسلام ستیزی نگارش یافته و همچنان تا قرن نوزدهم میلادی توسط رجال کلیسای کاتولیک تداوم یافته است. آثاری که به عنوان ترجمه نقادانه به دنبال رد اندیشه و معارف نورانی اسلام و متون وحیانی آن بوده، تا اندیشه و ذهن طبقة حاکم و قشر عموم مردم آن دوره را که با قرآن و اسلام آشنایی نداشته‌اند از این کتاب مبارک و شریعت نبوی منصرف و منحرف کنند.

بر اهل تحقیق پوشیده نیست که موضوع استشراق از فروع و آثار دوران استعمار در بلاد شرقی و غیر شرقی است که منافع اقتصادی، سیاسی، اجتماعی دول غربی را تأمین می نمود. اگر چه بعدها کم و بیش این استشراق و سپس اسلام شناسی در مسیر علمی و تحقیقاتی مراکز آکادمیک غیر دینی قرار گرفت، امّا این نیز در راستای اندیشه غربی و غیر ناظر به حقایق معرفتی و باورهای اعتقادی اهل مناطق تحت استعمار و جوامع مسلمان بوده است. در مواردی نیز خروجی این اسلام شناسی و استشراق توسط سودجویان عرصه‌های سیاست و تجارت به تشعب و تفرق مذاهب و یا ظهور جریان‌های باطل و بدعی منتهی گردیده است. پاسخ فعلی بنده در صدد بررسی آن گونه مسائل نیست و تنها در مقام تنویر اذهانی است که به نوعی از اهتمامات، اندیشه و عقیدة نویسنده در رابطه با آراء مذکور در کتاب «قرآن مورّخان» استفسار فرمودند.

تأکیداً معروض نمایم که شیوة مطالعات مباحث دینی در غرب ، علیرغم تحولات خود، همواره بر مبنایی متفاوت از آنچه در سنت مجامع دینی-علمی کشورهای اسلامی و حوزه‌های علمی آنان رایج می‌باشد، استوار است. محقق غربی در جایگاه خویش، مقصود فضاهای دانشگاهی دولتی و نه مراکز وابسته به نهادهای دینی همچون دانشگاههای کاتولیک، مدعی دو اصل سکولاریسم و بی‌طرفی[۱] در مبانی مطالعاتی‌اند. البته این امری است که به مداقه قابل تأمل می‌باشد.

در اندیشه ما دین و اندیشة دین‌محور نمی‌تواند فارغ از ایمان قلبی و بدون التفات عقیدتی در مسیری به تتبع و تحقیق پردازد. حتی آنجا که که بوعلی گونه در محاجّه عقل قاصر می‌شود، طوعاً و تبعاً در برابر «نقل» تعظیم می‌نماید و کلام الهی و شارع مقدس را بر اندیشة خود غالب و حاکم می‌داند.

در اندیشة انسان مؤمن، کنار زدن ایمان در مسیر تعلّم و تحقیق امری مقبول نیست و میان اندیشه، وحی، معرفت و دانش، ارتباطی مستمر و عمیق قائل است. اهل ایمان، علم و عقل را از ثمار ظرافت خلقت و طراوت ایمان بر می‌شمرد و لذا تطبیق، تطابق و تقارن بین مکتب مطالعاتی دینی ( و خصوصاً اسلام اهل بیتی) را با مسلک غربی، نا ممکن بر می‌شمرد.

به همین جهت مشاهده می‌شود که اهالی مجامع و نهادهای دینی، اقبالی به این سبک مطالعات ندارند و نسبت به آن خائف و دل نگرانند و احیاناً با شنیدن و خواندن کلام و آراء آنان برآشفته می‌گردند. اکنون باید دانست که نویسندگان مجموعة «قرآن مورّخان» در چنان فضایی و بر اساس متدولوژی کاملاً مبتنی بر همان اصول غربیِ عاری و فاقد معارف وحیانی و به ظاهر بی‌طرفانه به نگارش این اثر پرداخته‌اند. البته بنده سیر نگارش اثر را با آن ادعای بی‌طرفی هماهنگ نمی‌بینم. امّا در هر حال در معیار دانشگاهی غرب، نویسندگان این اثر را عنوان استادی می‌دهند و نام و عنوان اثر تألیفی یا تصنیفی را نیز علمی بر می‌شمرند و چنین اطلاقاتی معمول دنیای امروز مجامع و نهادهای مطالعاتی و علمی است.

اسلام شناسی در ابتدا در دل کلیسا و در میان رجال دینی آن در غرب ظهور یافت و پس از ظهور ناپلئون و تأسیس فرهنگستان، کم به کم به مراکز ملی و دولتی غیر دینی تسری یافت. این سبک نگارش که خصوصاً از میانة قرن نوزدهم در غرب توسعه یافته نیز چندان فارع از نگاه کلیسایی نبود، هر چند در زمینه‌های متنوّعی از آن متمایز شد. امّا در هر حال بدیهی است به طبع و نظر و مذاق و اندیشة اسلامی سازگاری نمی‌یابد. حتی جامعة مسیحیتی غرب نیز در موارد متعدّدی، با این نوع قلم و نگارش نقادانه علیه ادیان و متون دینی آنان ستیزه دارد و علیه آن به تعابیر مختلف می‌نویسد و می‌تازد. برای ما و دیگر جوامع دینی، حرمت و جایگاه امور مقدّس، غیر قابل خدشه بوده، نمی‌تواند و نمی‌بایست در معرض نقد عقول غیر محفوف به برکات وحی قرار گیرد.

جناب امیر معزی که بیش از چهل سال از عمر خویش را در میان این نوع اندیشه و تفکّر گذرانده، نتیجه و ثمر این نظام فکری دور از مفهوم و تعبیر وحی و مقدّسات است و در همان راستای مقتضای نظام دانشگاهی غرب که صرفاً تکیه به اندیشه و معادلات علمی محض و دور از نگاه مذهبی و عقیدتی، به مطالعات خویش می‌پردازد. البته اگر جز این بود؛ قطعاً صاحب کرسی شیعه‌شناسی در یکی از مهمترین دانشگاه‌های غرب نمی‌گردید.

البته انصاف در این است که بگوییم در مواردی نیز نسبت به جایگاه ولایت علی علیه السّلام و ذریه طاهرین ایشان در جلسات، نشست‌های دانشگاهی و برخی آثارش، بیانی داشته که ارزشمند، نزدیک به حقیقت و قابل تقدیر بوده است.

در مواردی نیز آقای امیر معزی بر وجوه تمایز مکتب شیعه از اهل سنت تکیه می‌نماید. اگرچه ممکن است مبانی تاریخ انگاری را سببی بر طرح آن وجوه تمایز بدانند، امّا در هر حال این نوع قلم فرسایی، معرض نقد جدّی ما بوده است. برای یک دانشمند از اصل و نسب اسلامی و تبار دینی سزاوار نیست که در فضای علمی غرب به طرح مباحثی بپردازد که سوژة بهره‌برداری‌های غیر مشروع و ناروا قرار گیرد. خاصّه آنجا که مسلمانان به عنوان اقلّیّتی دینی و مهاجر در میان اهل مغرب زمین آشفته و ناراحت از جریان‌های اسلام ستیز و اسلام هراس به سر می‌برند و بیش از هر چیز نیازمند همدلی و تعامل می‌باشند.

در ایّام حضور بنده به عنوان استاد متون اسلامی در دانشگاه پاریس، دانشجویان متعدّدی از گرایش‌های مختلف در کلاس دانشگاه نسبت به سخنان و آراء آقای امیر معزی نقد و ابهام داشتند. ایشان در برخی پروژه‌های مطالعاتی خویش با انتخاب موضوعاتی چالش برانگیز سعی در نسبت دادن عقایدی به تشیع یا اهل سنت دارد که در بسیاری موارد، اصل موضوع بنا بر کاوش‌های تاریخی و علمی مردود و اشتباه بوده است. مثلاً در یکی از مباحث پر سر و صدای خویش با در نظر گرفتن شخصیت احمد سیاری ( ابوعبدالله احمد بن محمد بن سیار سیاری بصری اصفهانی (م ۳۶۸ ه.ق)) به عنوان یک شیعة شاخص و سپس نقل کلماتی از او در تحریف قرآن، گویی تلاش می‌نماید که عقیدة تحریف قرآن را به مکتب تشیع نسبت دهد. می‌دانیم که تشیع هرگز تحریف قرآن را نمی‌پذیرد و آراء و اخبار شاذ مربوط را به وجوه دیگری تأویل می‌نماید.

اینجانب به عنایت اهل بیت علیهم السّلام، توفیق خدمت در عرصة دین یافته، در طول بیش از پانزده سال در خارج از مرزهای ایران اسلامی و در غرب، ضمن ارائة مقالات و کنفرانس‌هایی در دفاع از کیان تشیع عقل محور و اندیشه پروز و مبانی نظری و معرفتی امامان شیعه، جلسات متعدّد و گسترده‌ای با اساتید مختلف از جریان‌های متنوّع داشته و در ضمن این محافل، به تحلیل و تمییز سره از ناسره در برابر برخی از این قبیل ایرادات و شبهات بپردازم.

از سال ۲۰۱۱ مشرف و مفتخر به تدریس مبانی تفسیر، فقه شیعه، تاریخ مذاهب اسلامی و برخی رشته‌های مرتبط در دانشگاه کاتولیک پاریس شدم و در آنجا بودند دانشجویان مسلمان و غیر مسلمان که از نوشتار و مبهمات سخنان ایشان در خصوص قرآن و تشیع، سؤالاتی داشتند. آقای امیر معزی بیش از بیست و اندی سال استاد دانشگاه سوربون و منحصراً صاحب کرسی «شیعه شناسی» هستند و البته بیشتر در عرصة صفویان و جریان‌های باطن گرای اسلامی تا حقیقت تشیع خالص اهل بیتی علیهم السّلام که در دل حوزات علمیه مورد تتبّع و تقیّد است. بدیهی است غبار مقدّس حوزات بر صورت، نظر و قلم ایشان ننشسته و خود ایشان هم مدّعی منظر حوزوی نیستند.

بحث بنده در آن مقالات در رابطه با اثری است که توسّط جمعی دانشگاهی و در محیطی علمی پدید آمده و چنان‌که بیان گردیده، این به معنای پذیرش آن نیست. طبیعی است اثری جمعی که توسط غیر علمای مسلمان و با نگاهی بیرونی و بعضاً بدون ملاحظة مفاهیم کلامی و عقیدتی نگارش می‌یابد، می‌تواند در منظر اهل دین و مؤمنین از واقع و حقیقت وحیانی، فاصله‌ها داشته و گاهی نیز در مسیری کاملاً متفاوت از اصول مبنایی شریعت نبوی قرار گیرد.

تأکید من نیز بر این بوده و هست که حتماً اهل اندیشه و دین، بر این‌گونه آثار، اشراف یابند و نقد و تحلیل‌های این‌چنین را رصد نموده، پاسخی درخور تدارک نمایند. از آنجا که جمع نظرات و اندیشه‌های بیان شده در مناطق مختلف غرب را در رابطه با قرآن، در یک مجموعة منسجم جمع‌آوری نموده و کار را برای محقق مسلمان و غیر مسلمان ساده نموده است حائز اهمّیّت است. در حقیقت، خط سیر و متدولوژی آن برای محققین این عرصه، مهم و قابل تأمل می‌باشد. با مداقه در آن می‌توان به زوایای خاصی در آثار غربیان که به قرآن‌شناسی روی آورده‌اند پی برد که کمتر در خارج از آن درج و نشر یافته است.

فهم و شناخت این مطالب هم برای جامعة قرآن پژوه و هم دایرة محققین علوم قرآنی می‌تواند دریچه‌های مهمی را بگشاید که نتیجة آن به تتبع در ارائه پاسخ‌های جامع و کافی و نیز جریان‌شناسی ظهور شبهات مرتبط با کلام جدید و البته و صد البته «شناخت سر منشأ شبهات اعتقادی» منتهی گردد. مرجو است که این سیر، به اتقان و اطمینان ایمانی بیشتر و مستحکم‌تر نسبت به غنای معارف مکتب اهل بیت علیهم السّلام نیز ملازم گردد که اقیانوسی است از اندیشه و خرد.

واژگان احترامی و ادب ما همواره مبتنی بر سنت اولیاء دین و شریعت علیهم السّلام بوده، دلیل بر تأیید صرف و قاطع متون مذگور و منتشر در کتاب قرآن موّرخان نیست، بلکه داب ادب و اقتضای توسیع و تمهید فضای لازم جهت نقد محترمانه در نظر ما چنین بوده است. اگر نوع قلم بنده شائبه‌ای ایجاد نموده، معتذریم. امّا گمان ما بر این است که به خطاب قرآنی در برابر دیگران که هم‌نظر و اندیشة ما نیستند نیز قاعدة ادب را رعایت نماییم.

مجدّداً با تشکّر از عنایت نویسندگان محترم متن مذکور و اهتمام آنان بر حفظ و صیانت از کیان شریعت نبوی و ناموس آن، اگر ضرورتی در تبیین و بسط معروضات دیدند، قطعاً در خدمت آن بزرگواران خواهیم بود. استمرار توفیقات را مسألت داریم.

پی نوشت:

[۱] Neutralité en recherche

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha