دوشنبه ۲۲ مرداد ۱۴۰۳ |۶ صفر ۱۴۴۶ | Aug 12, 2024
اجتهاد اقتصادی

حوزه/ رئیس مرکز فقهی ائمه اطهار(علیه‌السلام) گفت: با توجه به مبانی فقهی و استدلال‌های امام خمینی(ره)، نمی‌توان ایشان را به عنوان یک فقیه مقاصدی معرفی کرد؛ بلکه بر اساس روش فقهی امام خمینی(ره) و بر اساس فقه جواهری، اجتهاد مقاصدی یک روش نامنظم و نابسامان است که به تخریب دین می‌تواند منجر شود.

به گزارش خبرنگار خبرگزاری حوزه از مشهد، آیت‌الله حاج شیخ محمدجواد فاضل لنکرانی در نشست علمی «واکاوی نظریه مقاصد الشریعه در اندیشه اجتهادی امام خمینی(ره)» که در محل مؤسسه آموزش عالی حوزوی ائمه اطهار(علیهم السلام)؛ مشهد مقدس برگزار شد، با بیان اینکه در برخی مقالات و گفتارها ادعا شده امام خمینی(ره) در زمره فقهای مقاصدی قرار می‌گیرند که با مطالعه آنها معلوم می‌گردد هیچ شاهد واضح و روشنی برای این ادعا وجود ندارد؛ بلکه صرفاً قلم‌فرسایی کرده و بحث علمی مشخصی ارائه نداده‌اند، گفت: مدعای ما این است که به هیچ وجه نمی‌توان امام خمینی(ره) را در زمره فقهای مقاصدی دانست و برای این ادعا ادله و شواهد فراوانی وجود دارد.

وی به تبیین نظریه مقاصد الشریعه پرداخت و افزود: در بسیاری از مقالات مرتبط با این موضوع، به این نتیجه می‌رسیم که مفهوم مقاصد الشریعه برای نویسندگان چندان روشن نیست، اگر نگوییم همه، اما بیشتر آن‌ها درک صحیحی از این موضوع ندارند. البته قصد تعریض به شخص یا شخصیت خاصی ندارم و بحث را به صورت علمی محض دنبال می‌کنم.

آیت‌الله فاضل لنکرانی بیان داشت: نظریه مقاصدالشریعه از امام الحرمین جوینی(۴۷۸ق) شکل گرفته است و از یک سؤال بنیادی آغاز شد که اگر حاکم اسلامی برای رفع نیاز و فقر در جامعه لازم باشد اموالی را از مالکان متموّل اخذ کند، آیا می‌تواند چنین کاری را بدون رضایت صاحبان اموال انجام دهد؟ تعبیر جوینی این است که حفظ مصلحت عمومی لازم است و برای حفظ مصلحت، می‌توان اموال اشخاص را گرفت؛ حتی اگر صاحبان آن‌ها رضایت نداشته باشند.

وی با ببان اینکه غزالی ـ شاگرد جوینی ـ بر این عقیده بود که مصلحت در دین به امور خمسه‌ی دین، مال، نفس، عقل و نسل محدود است. و هر چیزی که به یکی از این امور پنج‌گانه مربوط باشد، به عنوان مصلحت شناخته می‌شود، گفت: بعد از غزالی، شاطبی، دایره مصلحت را توسعه داده، و معتقد بود هر چیزی که به زندگی بشر و احتیاجات او مربوط باشد، جزء مصالح است؛ وی می‌گوید: «أعنی بالمصالح ما یرجع إلی قیام حیاة الإنسان وتمام عیشه ونیله ما تقتضیه أوصاف الشهوانیة والعقلیة علی الإطلاق».

رئیس مرکز فقهی ائمه اطهار علیهم‌السلام با اشاره به اینکه مقاصدالشریعه از دیدگاه ابن‌عاشور به معنای معانی و عللی است که در تمامی احکام شرع لحاظ شده است.، گفت: به‌طور مثال، شارع که ربا را حرام کرده، باید دید چه غایتی در این حکم وجود دارد؟ به نظر ابن‌عاشور، ما باید غایت الغایات این موارد جزئی را استخراج کنیم و بگوییم این‌ها مقصد عام شارع هستند.

وی اضافه کرد: به‌دنبال او، غزالی بر این باور بود که اگر مجتهدی مقاصد شارع را استخراج کرد، آن مقاصد به عنوان اصل حاکم بر تمام نصوص و ظواهر شرعی عمل می‌کند. به عنوان مثال، می‌دانیم مقصد شارع عدالت است، لذا اگر در آیه‌ای مثل آیه «وَاسْتَشْهِدُوا شَهِیدَیْنِ مِنْ رِجَالِکُمْ» که قید عدالت نیامده، چون مقصود شارع از گرفتن شاهد عدم اختلاف است، لازم است قید عادل اضافه شود تا مقصد شارع که عدم اختلاف است حاصل شود.

آیت‌الله فاضل لنکرانی با بیان اینکه غزالی معتقد است تشریع و قانون‌گذاری برای عدم اختلاف است و بنابراین آیه را قید می‌زند، در حالی که اطلاق دارد، به نظر فقهای امامیه اشاره کرد و افزود: امامیه بر این نظرند که اگر دلیلی اطلاق داشته باشد و دلیلی برای تقیید نباشد، به اطلاق و عموم دلیل عمل می‌کنیم؛ اما به نظر مقاصدی‌ها، ظواهر باید کنار گذاشته شود و معیار، مقصد اصلی شارع است.

وی ادامه داد: ابن قیّم نیز در قرن هشتم تصریح می‌کند، که اگر کسی بخواهد اجتهاد کند، حق ندارد معنای موضوع‌له لفظ را جستجو کند؛ نصوص بر اساس وضع لغوی و عرفی نباید تفسیر شوند بلکه باید بر اساس مقاصد تفسیر شوند. به عنوان مثال، ابن قیّم ازدواج محلّل را باطل می‌داند، در حالی که قرآن تصریح دارد ازدواج مجدّد به محلّل نیاز دارد. او معتقد است نکاح محلّل چون با روح دین و کرامت انسان سازگاری ندارد، صحیح نیست، و نکته مهم این است که مقاصدی‌های دوران اول تعداد مقاصد را محدود می‌دانستند؛ اما در دوران معاصر تعداد آنها را تا هزارتا از جمله عدالت، کرامت، آزادی انسان و... نیز ذکر کرده‌اند.

آیت‌الله فاضل لنکرانی ابزار کرد: مقاصد الشریعه یک روش اجتهادی در میان اهل تسنن است که در استنباط حکم شرعی به کار می‌رود. به‌طور مثال، برخی علمای اهل سنت معاصر با اینکه قبول دارند حجاب صریح قرآن است، اما معتقدند وجود حجاب در زمان نزول آیه با کرامت زن منافات نداشته ولی در عصر ما و هم‌اکنون با کرامت زن در تضاد است؛ لذا اینان بر اساس مقاصد الشریعه تمام روایاتی که خروج زن بدون اذن شوهر را جایز نمی‌داند، کنار می‌گذارند. البته دقت دارید که حکم عدم جواز خروج مستثنیاتی دارد که در جای خود مورد بررسی قرار گرفته است. بنابراین؛ فی الجمله عدم خروج زوجه بدون اذن مسئله‌ای اجماعی است.

وی تأکید کرد: قائلین به نظریه مقاصد الشریعه، در اوایل، بر این نظر بودند که در موارد عدم وجود نص، یا در جایی که مقصد، معتبر بوده و مخالف اجماع نباشد و یا برای دفع مضار باید به مقاصد مراجعه کرد؛ اما متأخرین مقاصدی، با وجود نص، اجماع مخالف مقصد و حتی جلب منفعت نیز به مقاصدالشریعه عمل می‌کنند. از این رو، اینان بر اساس مقاصد به تفسیر نصوص می‌پردازند؛ به‌عنوان مثال، در آیه «یُوصیکُمُ اللَّهُ فی‏ أَوْلادِکُمْ لِلذَّکَرِ مِثْلُ حَظِّ الْأُنْثَیَیْنِ» می‌گویند این آیه به زمان نزول اختصاص دارد و در زمان ما مخالف عدالت ـ که از مقاصد شارع است ـ می‌باشد و باید کنار گذاشته شود، لذا بر طبق مقاصد استنباط حکم را انجام می‌دهند هرچند که مخالف نصوص باشد.

آیت‌الله فاضل لنکرانی با بیان اینکه شاطبی، در کتاب «الموافقات»، به نوشتن مسائلی پرداخت که قبل از او مطرح نشده بود، گفت: از زمان شاطبی تا رشید رضا در قرن ۱۴، اهل تسنن مقاصد الشریعه را کنار گذاشتند؛ زیرا آن را عامل از بین رفتن اصل دین می‌دانستند ولی با ظهور رشید رضا، این نظریه دوباره احیا شد.

وی با بیان اینکه در نظر آنان، مصالح به سه دسته مصالح معتبر، غیرمعتبر و مرسله تقسیم می‌شود، گفت: مصالح معتبر، مصالحی هستند که دین به آن توجه کرده و آن را اعتبار بخشیده است، و مصالح غیر معتبر مصالحی می‌باشند که دین آن‌ها را نفی نموده و مصالح مرسله از مصالحی هستند که هیچ دلیلی برای اعتبار یا عدم اعتبار آن‌ها در شرع نیست.

وی تأکید کرد: از مشکلات اساسی این نظریه آن است که چگونه می‌توان مقاصد شارع را به‌درستی تشخیص داد؟ هم‌چنین اگر مقاصد با یکدیگر تعارض پیدا کنند، چه باید کرد؟ و مشکلات دیگری که وجود دارد، در نتیجه، مقاصد الشریعه از ظنونی است که هیچ دلیلی بر اعتبار آن در استنباط احکام نداریم.

آیت‌الله فاضل لنکرانی تصریح کرد: روش اجتهادی اهل تسنن که بر مقاصد الشریعه استوار است موجب حذف احکام مسلم الهی است که ما در کتاب «نگاهی به مقاصد الشریعه» یازده اشکال بر نظریه مقاصد وارد نموده‌ایم.

وی با اشاره به اینکه با توجه به نکات فوق، این سوال مطرح می‌شود که آیا می‌توان امام خمینی(ره) را جزء مقاصدی‌ها قرار داد؟ مقاصد، یعنی عدم توجه به نصوص و آیات و أصالة العموم؛ در حالی که با بررسی کلمات مرحوم امام معلوم می‌گردد جمود امام خمینی(ره) بر ظواهر آیات و روایات بسیار زیاد است. این به معنای آن است که ایشان نظریه مقاصد را قبول ندارد؛ بنابراین، این‌که مرحوم امام را جزء مقاصدی‌ها بدانیم جفای به امام است.

وی به نقد ادّعای مقاصدی بودن امام خمینی(ره) اشاره کرد و افزود: کسانی که امام خمینی(ره) را جزء مقاصدی‌ها دانسته‌اند به ادله و شواهدی استناد کرده‌اند که به نظر دلالت بر مدعایشان ندارد.

آیت‌الله فاضل لنکرانی با اشاره به تشکیل حکومت و مقاصد الشریعه گفت: صاحبان این ادعا می‌گویند: امام(ره) تشکیل حکومت را مقدّمه اجرای احکام دین می‌دانستند. تشکیل حکومت اسلامی به‌منظور اجرای احکام دین است و این یعنی عمل به مقاصد! در پاسخ باید گفته شود، این نظر ایشان هیچ‌گاه به معنی پذیرش مقاصدالشریعه به عنوان اصل اجتهادی نیست؛ ایشان در کتاب «البیع» به‌صراحت بیان می‌کند ارسال رُسل و انزال کتب برای تشکیل حکومت است، اما این، به معنی تقدم مقاصدالشریعه بر نصوص شرعی نیست؛ بلکه مرحوم امام بر این نظر است که «الاسلام هو الحکومة»؛ به این معنا که حکومت، فقط مقدمه اجرای احکام نیست، بلکه عین دین است و دین مبتنی بر نصوص و ظواهر است و دلیلی بر دخالت مقاصد در استنباط نداریم. دین یعنی حکومت، یعنی خداوند، رسول، امام، و در زمان غیبت، فقیه باید حاکم باشد. حکومت دینی یعنی ولایت الله، یعنی آنچه احکام الهی است.

وی بیان داشت: اگر از یک مقاصدی بپرسیم آیا می‌شود مرتد را اعدام کرد؟ پاسخ می‌دهد: با مقصد آزادی سازگاری ندارد و لذا، اعدام باطل است. بله، دین قائل به آزادی و حریت است، اما اینکه آزادی به عنوان مقصدی تلقی شود که به خاطر آن حکم ارتداد کنار گذاشته شود، صحیح نیست. در زمان امام(ره)، فردی نسبت به حضرت زهرا (سلام الله علیها) بی‌ادبی کرد و ایشان فرمود: اگر آن فرد متوجه حرفش بوده، مرتد است و حکم ارتداد دربارة او باید اجرا شود. یا در بحث ارث، ایشان بر اساس آیة شریف «لِلذَّکَرِ مِثْلُ حَظِّ الْأُنْثَیَیْنِ» فتوا می‌دهد و آن را قبول دارد؛ در حالی که به نظر مقاصدی‌ها، بر خلاف عدالت است.

رئیس مرکز فقهی ائمه اطهار علیهم‌السلام گفت: متأسفانه دو قاعده جعلی در اینجا وجود دارد که برخی آن را قبول دارند؛ البته این مطلب را هم تذکر دهم که هیچ کس با عدالت و کرامت مخالف نیست؛ اما به عنوان قاعده نمی‌توان بدان‌ها ملتزم شد.

وی با ببان اینکه قاعده عدالت می‌گویند شارع احکام را بر اساس عدالت جعل کرده است؛ و عدالت، در جعل هر حکمی ـ چه عبادی و چه معاملی به معنای اعم ـ در سلسله علل احکام قرار دارد، گفت: به نظر ما چنین مطلبی صحیح نیست و نمی‌توان بدان ملتزم شد. موارد نقض برای آن فراوان است؛ مثلاً در شبهه موضوعیه، اصل طهارت یا حلیت جاری می‌شود؛ در حالی که عدالت در اینجا معنا ندارد؛ جریان اصل در این موارد تسهیلی است که از سوی شارع صورت گرفته است. بله، ما هم قبول داریم که عدالت، در مواردی، در سلسله علل قرار دارد، اما اینکه در همه جا باشد، صحیح نیست.

وی بیان داشت: در قاعده کرامت برخی به آیه شریف «وَ لَقَد کَرَّمْنا بَنِی آدَمَ...» تمسک کرده و از آن، قاعده کرامت را استخراج می‌کنند، لذا این آیه به هیچ عنوان بر مدّعای آنها دلالت ندارد. دلیلی نداریم که بیان کند علت تمام اعمال ـ چه سیاسی و چه عبادی و چه اجتماعی و ... ـ کرامت است، بر اساس همین قاعده، برخی از اهل سنت می‌گویند در زمان ما به خاطر مخالفت حجاب با کرامت زن، حجاب لازم نیست، بنابراین، نظریه تشکیل حکومت ثابت نمی‌کند و دلالتی ندارد بر این‌که امام(ره) قائل به مقاصد الشریعه است. چراکه، اهل تسنن که درگیر حکومت شدند، به دنبال مقاصد رفتند؛ اما ما به برکت اهل بیت(علیهم ‌السلام) اصلاً نیازی به مقاصد نداریم.

رئیس مرکز فقهی ائمه‌اطهار علیهم‌السلام با اشاره به مجمع تشخیص مصلحت نظام گفت:مدّعیان مقاصدی بودنِ مرحوم امام، تأسیس مجمع تشخیص مصلحت نظام را به‌عنوان شاهد و دلیلی بر ادعای خود ذکر می‌کنند؛ چرا که تشخیص مصلحت، از عناصر کلیدی در بحث مقاصد الشریعه است. در جواب این ادّعا نیز باید بگوییم: تاسیس چنین نهادی نیز به معنای پذیرش مقاصد الشریعه نیست. تشخیص مصلحت در این نهاد، صرفاً به‌عنوان یک عنصر مدیریتی و اجرایی برای تصمیم‌گیری‌های حکومتی است و نه استنباط حکم شرعی بر اساس مقاصد؛ کار افراد در این نهاد استنباط حکم شرعی نیست تا چنین ملازمه‌ای را به دنبال داشته باشد.

وی اضافه کرد: وظیفه حکومت است که بر اساس مصالحی، احکام ثانوی را مطرح کند و یا بر اساس مصالح، به اهم فالاهم عمل کند. مثلاً اگر مصلحت اقتضا کند قیمت‌گذاری اجناس انجام شود، حکومت بدان اقدام می‌کند اما این کار به عنوان استنباط حکم اولی شرعی نیست که قائلین به نظریه مقاصد الشریعه با مقاصد، حکم اولی شرعی را استنباط می‌کنند. چراکه، لزوم اطاعت وجود دارد که اگر تبعیت نشود، اختلال نظام ایجاد می‌شود و ممکن است بر اساس مقبوله عمر بن حنظله، به تکذیب امام معصوم نیز بیانجامد.

وی با طرح مثال دیگری در این زمینه توضیح داد: جعل قوانین راهنمایی و رانندگی است که مصلحت نظم در عبور و مرور اقتضای آن را دارد؛ اما جعل چنین قوانینی به‌هیچ عنوان استنباط حکم شرعی نیست. این قوانین نه حکم اولی هستند و نه ثانوی.

وی افزود: صاحبان ادّعای فوق گفته‌اند از جمله شواهد بر عمل امام خمینی(ره) به مقاصد این است که ایشان حیل ربا را نفی کرده و این، بر اساس مقصد شارع است، پاسخ آن است که نظر امام خمینی(ره) در نفی حیل ربا، به‌هیچ وجه بر مقاصدالشریعه دلالت ندارد. مرحوم امام معتقد است علت عدم اعتبار روایات حیل ربا این است که: اوّلاً مخالف با نص قرآن کریم است، و ثانیاً مستلزم لغو حکم ربا است، بنابراین، مرحوم امام دلایل خود در مسئله نفی حیل ربا را بر اساس مخالفت با نصوص قرآنی و لغو جعل حکم ربا مطرح کرده‌اند، نه بر اساس مقاصدالشریعه. این مسئله یعنی استدلال‌های ایشان بر پایه نصوص و اصول فقهی است و به هیچ وجه مبتنی بر مقاصد الشریعه نیست.

وی یادآور شد: با توجه به مبانی فقهی و استدلال‌های امام خمینی(ره)، نمی‌توان ایشان را به عنوان یک فقیه مقاصدی معرفی کرد؛ بلکه بر اساس روش فقهی امام خمینی(ره) و بر اساس فقه جواهری، اجتهاد مقاصدی یک روش نامنظم و نابسامان است که به تخریب دین می‌تواند منجر شود. ایشان هیچ‌گاه چنین روشی را در استنباط احکام دینی خود اتخاذ نکرده‌اند.

آیت‌الله فاضل لنکرانی در پایان خاطرنشان کرد: مقاصد الشریعه از ظنونی است که هیچ دلیلی بر اعتبار آن در استنباط احکام نداریم. روش اجتهادی اهل تسنن که بر مقاصد الشریعه استوار است موجب حذف احکام مسلم الهی است که ما در کتاب «نگاهی به مقاصد الشریعه» به تفصیل این نظریه و اشکالات آن را بررسی کرده‌ایم.

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha