پنجشنبه ۱ آذر ۱۴۰۳ |۱۹ جمادی‌الاول ۱۴۴۶ | Nov 21, 2024
عبادت

حوزه/ اگر من برای شما منبر بروم، حتی یک شاهی هم ارزش ندارد. نماز هم همین طور است، اگر برای خدا باشد پر ارزش است؛ مسجد رفتن برای خدا باشد. وقتی گناه می کنی با خدا می جنگی، خدا می گوید نکن، من مخالفت می‌کنم، معصیت کردن جنگ با خداست، دروغ گفتن جنگ با خداست، غیبت کردن جنگ با خداست.

به گزارش خبرگزاری حوزه، مرحوم آیت الله محمدعلی ناصری از اساتید اخلاق حوزه در یکی از دروس اخلاق خود به موضوع «جایگزینی نعمت‌ها و اخلاص در عمل» پرداختند که متن آن بدین شرح است:

امام سجاد علیه‌السلام در دعای بیستم صحیفه سجادیه می فرمایند: «وَ عِنْدَکَ مِمَّا فَاتَ خَلَف‏». پروردگارا هر نعمت و رحمتی که به من دادی و از من فوت شد در نزد تو جایگزین دارد.

کلمه خلف و خلیفه از یک ماده هستند که به معنای جانشین می باشد و در قرآن و روایات هم به کار رفته است؛ در فارسی هم می گوییم فرزندان خلف صالح هستند، این خلف یعنی جانشین.

اول خلقت تا الان این خلف(جانشینی) بوده است. خدا وقتی نعمتی را می گرفت، نعمت دیگری جایگزین آن می‌کرد. اگر پیغمبری از دنیا می رفت که نماینده حق در اجتماع بود، پیغمبر دیگری جانشین می شد؛ این معنای خلف است. هر نعمتی که خدا به من داده بود و از دست من رفت یک نعمت دیگر جایگزین می شود.

در نباتات هم همین طور است، درختانی که میوه می دهند وقتی چند سالی میوه داد، شاخه‌هایی که پیر هست را می برند و این شاخه‌هایی که جوان هست را نگه می دارند، اینها خلف آنها هستند. قاعده خدا همین است، می بینید که جوان ها باید باشند، چون خلف هستند. این خلف و خلیفه در همه امور است.

حضرت منظورشان این است، خدایا اگر نعمتی به من دادی و من هدفم این بود که این نعمت را در کار خیر صرف کنم، ولی تلف شد و در کار خیر مصرف نشد، خدایا جایگزین کن.

در این زمینه روایات زیادی از ائمه معصومین علیهم السلام به ما رسیده است، حتی در روایت دارد که من تصمیم داشتم با توجه کامل در مسجد نماز بخوانم و الله اکبر گفتم ولی حواسم به اطراف رفت، اول تصمیم داشتم که دو رکعت نماز برای خدا بخوانم و نمی‌دانستم که خداوند متعال ثواب آن نیت را می نویسد و ثواب همان نیت را می‌دهد. خدا بخواهد ثواب دهد، می دهد؛ لکن عمل را برای خدا انجام بده. اگر برای خدا انجام دادی پاداش آن زیاد است.

اگر من برای شما منبر بروم، حتی یک شاهی هم ارزش ندارد. نماز هم همین طور است، اگر برای خدا باشد پر ارزش است؛ مسجد رفتن برای خدا باشد، صدقه برای خدا باشد، کار خیر انجام می دهی برای خدا باشد، معامله با خدا کن و برای خدا انجام بده نه برای خود، این ارزش دارد؛ حضرت همین را می فرمایند.

روایت در این زمینه زیاد است، به عنوان مثال در اصول کافی امام صادق علیه‌السلام می فرمایند: «شخص فقیر و ناتوانی دعا می کرد که پروردگارا به من مال و ثروت بده تا مسجد بسازم، بیچاره‌ها و فقرا را دستگیری کنم، اسباب ازدواج جوانان را فراهم کنم، خدا مصلحت نمی بیند که به او ثروت دهد، ولی ثواب همه آن اعمالی را که نیت کرده است را می دهد». روایت مفصل است و من خلاصه اش را گفتم.

درس اخلاق | ملاک ارزش و مقبولیت اعمال در پیشگاه الهی

یک روایت دیگر هم در همین زمینه عرض کنم، روز قیامت انسانی را می آورند میدان و می گویند پرونده اعمالت موجود است.

الله اکبر! (اگر روزی یک گناه حساب کنیم در هشتاد سال زندگی چند روز می شود! چقدر به نامحرم نگاه می‌کنم، چقدر بد و بیراه می‌گویم، چقدر فحاشی می کنم، چقدر غیبت و تهمت به مردم می‌زنم، چقدر کلاهبرداری می‌کنم، خدا شاهد است همه را می نویسند) و این پرونده را می آورند و بنده از خجالت و شرمندگی سرش را پایین می اندازد و باید راهی جهنم شود.

بعد می گویند یک پرونده هم داری و بنده خوشحال می‌شود، اما این همه گناه کجا و این ثواب کم کجا، بعد خداوند می فرماید صبر کن یک پرونده دیگری هم داری، همان نیت‌های خوبی که کردی ولی توفیق عمل نداشتی، ثوابش را برای تو نوشتم، نیت کردی و دوست داشتی این عمل خیر را انجام بدهی، ولی موفق نمی شدی، دلت می خواست به کربلا و مشهد و جمکران و... بروی، ولی نمی‌شد؛ در عوض ثوابش را برای تو نوشتم. این‌ها با هم و روی هم رفته زیاد هستند.

در روایت دارد که نیت اعمال شما باید خیر باشد. این فرشته‌ای که روی شانه راست است، بلافاصله بعد از انجام عمل خیر برای تو ثواب می نویسد، هنوز انجام نداده‌ای و فقط نیت می‌کنی که عمل خیر را انجام بدهی، اگر انجام دادی ده تا می نویسد.

اما اگر انسان گناه کند فرشته سمت چپ که می خواهد بنویسد، فرشته سمت راستی به او می گوید صبر کن پرونده اش را کثیف نکن، شاید توبه کند، هفت ساعت وقت می دهد تا برگردد، اگر توبه کرد نمی نویسد و اگر توبه نکرد فقط یک گناه می نویسد.

خدا چقدر مهربان است چقدر ما را دوست دارد. خدایی که مهربان است و ما را دوست دارد آیا سزاوار است با او مخالفت کنیم؟ سزاوار است با این خدا بجنگیم؟. شاید کسی بگوید من و جنگ با خدا؛ این چه حرفی است؟! چه کسی با خدا می جنگد؟.

جوابش این است که وقتی گناه می کنی با خدا می جنگی، خدا می گوید نکن، من مخالفت می‌کنم، معصیت کردن جنگ با خداست، دروغ گفتن جنگ با خداست، غیبت کردن جنگ با خداست.

روزی چقدر گناه می کنیم، بعد از این همه گناه به خدا می گوییم در حق من نعمتی بده، تو می جنگی؛ چه طور از خدا طلب می کنی؟ قدر خدا را نمی دانیم. خدای مهربان که ما را دوست دارد، ما را خلق کرده است، نعمت داده، عزت و آبرو داده، پس ارتباطت را با او قطع نکن.

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha