به گزارش خبرگزاری حوزه، دکتر محمد محمدینیا طی سخنانی در نشست تخصصی با عنوان «نقش غرب در مدیریت و نهادهای علم که به همت رسانه فکرت و با همکاری مدرسه استاد فرجنژاد برگزار شد، با اشاره به این که یکی از مهم ترین دلایل سلطه امروز غرب در جهان، ناظر به مباحث علمی و بهره گیری از قدرت علم است، اظهار داشت: حقیقتی که وجود دارد این است که غرب وارد استعمار شد و ممالک مختلف را گرفت و حال آن که اگر علم نداشت نمیتوانست این کار را انجام بدهد.
وی افزود: در تاریخ که نگاه می کنیم متوجه می شویم افرادی که مناطقشان اشغال شد و زمینها و همه چیزشان گرفته شد و با خشنترین حالت و با قساوتترین حالت این اتفاق برایشان رخ داد، سلحشورتر از اروپاییها و بلکه هوشمندتر از اروپاییها بودند، اما اروپایی ها با بهره گیری از علم به عنوان یک سلاح بر آن جوامع سلطه یافتند و با علم توانستند قدرت نظامی و بعد قدرت های سیاسی و اجتماعی را شکل بدهند.
وی ادامه داد: شما امروز وارد علم هم که میشوید تحت همان سلطه اقتصاد و سیاست غربی قرار دارید و علم بی طرف نسبت به آنچه که در اقتصاد و سیاست میگذرد مطرح نیست. اما این حقیقت را وقتی میخواهیم از منظر فلسفی با لنز فلسفه مورد توجه قرار دهیم، ابتدا باز میگردیم به تولد غرب و تولد علم و در ادامه به بررسی چگونگی سلطه غرب بر دنیا از طریق سلطه علمی می پردازیم.
محمدی نیا خاطرنشان کرد: از سوی دیگر باید آگاه باشیم که استعمار علم به این معنای سادهاش نیست که اروپاییان یا مثلاً امروز آمریکایی که جای اروپایی قرن نوزده هستند، آنها اجازه نمیدهند که بقیه جاها عالم بشوند، بلکه باید توجه داشت که آن ها اجازه نمیدهند آن نقطه و لحظههای تاریخی که از راه علم باز میشود، فراروی ما قرار گیرد و ما به راحتی در مسیر تولید علم قرار گیریم؛ حالا گاهی با ایجاد تفرقه در عالم سیاست ورزی است و گاهی با تنش ها و مسایلی که برای جوامع مختلف تحت سلطه ایجاد می کنند تا آن ها فرصت و دقت کافی برای رفتن به سمت علم را پیدا نکنند.
وی ابراز داشت: علم در معنای جدیدش یعنی طبیعت را آن چنان که میخواهی ایجادش نمایی. یعنی طبیعت را انسانی کردن. علم بهمعنای جدیدش بدین معناست که تو از طبیعت چیزی را بخواهی به تو بدهد که تو خواسته ای. این ایده با استعمار رابطه و پیوندی دارد. یعنی در این ایده از علم، استعمار مینشیند، در زمین استقرار پیدا میکند و تثبیت میشود.
انتهای پیام