به گزارش خبرگزاری حوزه، پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب به انتشار مطلبی پیرامون «حضرت سکینه سلام الله علیها؛ مظلوم تاریخ» پرداخته که تقدیم علاقهمندان میشود:
یکی از شخصیت هایی که تاریخ درباره او ظلم فراوانی روا داشته است، حضرت سکینه (سلاماللهعلیها) دختر امام حسین (علیهالسلام) است.
نام ایشان به عنوان دختر امام در کتاب های تاریخی و مقاتل ذکر شده است، ولی در مورد زندگی ایشان ابهامات زیادی وجود دارد و نسبت های ناروایی نیز به ایشان دادهاند.
حضرت سکینه (سلاماللهعلیها) دختری زیبا، باهوش، صریح اللهجه، دارای ذوق لطیف شعری و عاطفه فراوان است که در کودکی مورد توجه ویژه امام حسین (علیهالسلام) بود.
او یکی از برگزیدگان الهی برای شرکت در سفر مقدس عاشورا بود که علیرغم سن کم، نقش مهمی را در آنجا ایفا میکند و مسئولیتی بزرگ برعهده میگیرد.
در کتب تاریخی، گاه چهره ای کاملاً مغایر با شخصیت خاندان اهل بیت (علیهمالسلام) از او ارائه دادهاند که با ویژگی روحی و شخصیتی حضرت فاصله فراوانی دارد و کاملاً روشن است که اینگونه مطالب حکایت از ناآگاهی یا کینه توزی برخی از مورخین نسبت به اهل بیت (علیهمالسلام) دارد.(۱)
این بانو به لقب خویش معروف شده است؛ "سکینه" نام اصلی ایشان نیست، بلکه سه نام در تاریخ برای ایشان ذکر شده است. یافعی(۲) و شبلنجی و تنی چند از مورخین، دو یا سه نام برای ایشان ذکر کردند: یکی آمنه (اسم مادر رسول خدا)، دوم امینه و نام سوم أمیمه.
بر این اساس، سَکینه لقب ایشان است و به این لقب هم مشهور شدهاند وگرنه امام حسین (علیهالسلام) نام ایشان را در اصل آمنه گذاشتهاند. مادر ایشان نیز رباب دختر امرؤ القیس، از زنان بزرگ اسلام است.
تاریخ ولادت حضرت سکینه (سلاماللهعلیها) در کتاب های تاریخی و روایی نیامده است و سن دقیق ایشان معلوم نیست.
طبری و ابن خلکان، وفات حضرت را در سال ۱۱۷ ذکر کردهاند؛ چون در برخی از کتب، سن حضرت ۷۰ سال گفته شده، برخی تولدشان را در سال ۴۷ هجری میدانند و مشهور است که در واقعه کربلا، سن ایشان ۱۳ سال بوده است.(۳)
در مورد لقب ایشان نیز واژه سکینه با فتحه صحیح تر به نظر می رسد؛ زیرا این نام در لغت به معنی آرامش و وقار است و در ۶ آیه قرآن این کلمه با فتحه آمده است؛ آیه ۲۴۸ سوره بقره، آیات ۲۶ و ۴۰ سوره توبه و آیات ۴ و ۱۸ و ۲۶ سوره فتح.
در احادیث نیز در بیشتر موارد در همان معنای لغوی استعمال شده و تأثیر آن بر وجود انسان بیان شده است که بر زیبایی این نام میافزاید؛ پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله) سکینه را نیروبخش و قوت دهنده عقل میداند.(۴)
امیرالمؤمنین (علیهالسلام) سکینه را زینت عبادت کنندگان بیان میفرماید(۵) و در نهج البلاغه، آن را پوشش نیکان معرفی میکند.(۶)
در بعضی احادیث، سکینه به معنی نسیمی از بهشت تعبیر شده است و در اصطلاح دینی به معنی نسیم و روح الهی است که در وجود انسان، آرامش، خضوع و خشوع پدید میآورد و بر انبیاء و رسول اکرم (صلیاللهعلیهوآله) و مؤمنان فرود آمده، سبب افزایش ایمان و باورشان میگردد.
در زیارات هم اهل بیت (علیهمالسلام) به عنوان مأوی و جایگاه سکینه معرفی شدهاند.
اما برای سکینه با ضم سین و فتح کاف، در کتب لغتی که معنا شده است، معنای خوبی ذکر نشده که به عنوان نام یا لقب انسان با شخصیتی استفاده شود.
همچنین در شرح حال حضرت آمده است که مادرش رباب، او را سَکینه لقب داد و ظاهراً به خاطر سکون آرامش حضرت این لقب به او داده شده است.
بنابراین این نام با فتح سین مناسبتر است نه آن چنان که در زبانها با ضم سین و فتح کاف رایج شده است و ممکن است کسانی که این لفظ را با ضم سین و فتح کاف آوردهاند، یا جاهل به معنی این لفظ هستند یا به مقام اهل بیت (علیهمالسلام) واقف نیستند یا در توهین به خاندان پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله) تعمد دارند.
پینوشت:
۱. «ازدواجهای دختران امام حسین (ع)»
۲. یافعی، مرآة الجنان و عبرة الیقظان فی معرفة ما یعتبر من حوادث الزمان، ج۱، ص۱۹۷. «السیدة سکینة بنت الحسین بن علی بن أبی طالب رضی الله تعالی عنهم، وقیل اسمها أمینة وقیل أمیمة وهو الراجح، وسکینة لقب لها، وأمها الرباب ابنة امرئ القیس بن عدی، وکانت سکینة المذکورة من أجمل النساء وأظرفهن وأحسهن أخلاقا.»
۳. سن ۷۰ سال برای حضرت سکینه (سلاماللهعلیها) تقریبی است و تاریخ ولادت ایشان مجهول است و غیر از قول به وفات در سال ۱۱۷، قول دیگری نیز سال ۱۲۶ را برای رحلت حضرت بیان کرده و برخی نیز عمر ایشان را هنگام وفات غیر از ۷۰ سال گفتهاند.
(طبری فاطمه دختر امام حسین (علیهالسلام) را بزرگتر از حضرت سکینه (سلاماللهعلیها) میداند و چون ایشان فرزند ام اسحاق است و بعد از شهادت امام حسن (علیهالسلام) با امام حسین (علیهالسلام) ازدواج کرده است، باید سن حضرت سکینه (سلاماللهعلیها) در کربلا، نهایتاً بین ۸ تا ۹ سال باشد.)
۴. علامه مجلسی، بحارالانوار، ج۱، ص۱۰۷.
۵. دیلمی، اعلام الدین فی صفات المؤمنین، ص۳۲۱.
۶. نهج البلاغه، خطبه ۶۶.