یکشنبه ۲۹ مهر ۱۴۰۳ |۱۶ ربیع‌الثانی ۱۴۴۶ | Oct 20, 2024
جانباز

حوزه/ کریم آقاسی لالایی، جانباز ۷۰ درصد و رزمنده بی ادعای دوران دفاع مقدس درباره نقش همسرش در زندگی مشترکشان گفت: همسرم در این ۴۰ سال به نوعی همسنگر من در جنگ و جبهه بوده و در تمامی مراحل زندگی پا به پای من قدم برداشته است.

به گزارش خبرگزاری حوزه از تهران، کریم آقاسی لالانی، جانباز ۷۰ درصد جنگ دفاع مقدس در گفت‌وگویی، در حاشیه همایش«بصیران ولایی» که به مناسبت روز جهانی نابینایان برگزار شده بود، گفت: من متولد اوشون فشم و روستای لالان هستم.۲۰ سالم بود که در سال ۱۳۶۴، در قسمت پدافندی نزدیک به خط عراقی ها از خاک کشور دفاع می کردم که بر اثر ترکش خمپاره ۱۲۰-۸۰ در منطقه عملیاتی«عین خوش» از ناحیه دو چشم به درجه جانبازی نائل شدم. این خمپاره ها صدا و سوتی ندارند و پس از اثابت به هدف صدای آنان خارج می شود، لذا هنگام اثابت به هدف فقط موج و ترکش آن را متوجه شدیم.

وی ادامه داد: پس از برخورد خمپاره، موج انفجار من را پرت کرد و دو چشمم و بینی‌ام آسیب دید. هنگام انتقال تا من را به اهواز و سپس به اصفهان ببرند، دکتر به علت عفونی شدن چشم ها دستور تخلیه آن را داد. بعد از مدتی به بیمارستان لبافی نژاد تهران منتقل شدم و عمل های پی در پی انجام دادم. حتی برای عمل زیبایی و پلاستیک هم قرار بود به آلمان اعزام شوم که چون هزینه اضافی برای دولت وقت می شد از انجام آن صرف نظر کردم.

آقاسی شروع خدمتش را با زمان جنگ عنوان کرد و افزود: در جبهه ابتدا در گروه پیاده و لشکر ۶۴ ارومیه، گردان ۲۴۵ تای بودم؛ سپس برای انجام ماموریت به تیپ ۵۷ ذوالفقار انتقال پیدا کردم. بعد از مدتی داوطلبانه در بخش موتورسواران به خط یک رفتم و سپس در بخش آب رسانی فعالیت کردم تا اینکه به پدافند منتقل شدم.

این جانباز ۷۰ درصد به خاطرات ازدواجش اشاره کرد و گفت: دو سال بعد از جانبازی، در تاریخ ۰۶/۰۲/۱۳۶۶ با خانم ربابه شیدا ازدواج کردم و ثمره این زندگی مشترک ۴۰ ساله، دو فرزند به نام های سمیه و سعید است. دخترم ازدواج کرده و یک نوه دوقلو دارم. همسرم به نوعی همسنگر من در جنگ و جبهه بوده است. از او برای تمام زحمتاش و هم پا بودنش در تمام سختی ها و چالش های زندگی تشکر می کنم.

ربابه شیدا درباره نحوه آشنایی با همسرش اظهار کرد: من داوطلبانه و به صورت بسیجی در بیمارستان ها جهت کمک به پرستاران و همراهی مجروحین فعالیت می کردم. راننده ای که ما را به بیمارستان می برد با آقا کریم فامیل بود و سبب شد ما باهم آشنا شویم. من از ازدواج با آقا کریم واقعا راضی ام. اخلاق و رفتار خیلی خوبی دارند و مرد مهربانی هستند. به جوان ها توصیه می کنم که زندگی را سخت نگیرند و قانع و مسئولیت پذیر باشند و از تجملات بیهوده در زندگی دوری کنند تا بتوانند زندگی خوبی را در این دنیا تجربه کنند.

انتهای پیام/

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha