به گزارش خبرنگار خبرگزاری حوزه از کاشان، روحانی شهید رضا دهنویان در اوّل فروردین ماه ۱۳۴۶ در آران متولّد شد. او بعد از مقطع راهنمایی، راهی حوزه ی علمیه قم شد تا درس طلبگی را آغاز کند ولی مشکلات مادی خانواده موجب شد که به حوزه ی علمیه کاشان منتقل شود تا در کنار تحصیل حوزوی، به خانواده هم کمک کند.
با شروع جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، او دفاع از میهن اسلامی را بر تحصیل علم ترجیح داد و عزم خود را جزم کرد و با پشتکار جدی در لباس رزم عازم میدان های نبرد شد.
خُلق و خُوی آرام، باصفا و شخصیت باوقار او همراه با چهره خندان و بانشاطش، رزمندگان همرزمش را مجذوب خود کرده بود. اگر هر رزمنده ای یک بار با او هم کلام می شد مایل بود رابطه دوستانه اش را ادامه دهد تا از اخلاق شایسته او کسب فیض کند.
حضور او به عنوان یک روحانی رزمنده در صفوف مقدّس جبهه آن هم در عملیات های پدآفندی مهم همچون فتح المبین، بیت المقدّس و در نهایت عملیّات خیبر در منطقه ی طلائیه اثرات مطلوبی بر فضای روحی رزمندگان می گذاشت. شهید دهنویان در عملیّات خیبر در تاریخ ۱۳۶۲/۱۲/۱۱ در منطقه ی طلائیه به شهادت رسید ولی از جنازه او تا مدّت ها خبری نبود تا این که پس از سال ها، تکه هایی از استخوان هایش به وطن بازگشت و به خاک سپرده شد.
بخشی از وصیت نامه شهید
ای جوانانی که همیشه شعار می دهید و عمل نمی کنید البته روی سخنم با آنانی است که تنها با شعار خیال می کنند راه شهدا را ادامه می دهند این شعارها همان طبل میان تهی است اگر واقعاً دلسوز برای کشور هستید و خود را پیرو پیر جماران می دانید به جبهه ها هم آمده و بنگرید که آیا شما راست می گویید یا عزیزانی که از همه چیز خود گذشته و هیچ گاه شعار نمی دهند و تنها با عمل اعلام می دارند که ما پیروان راستین اسلام عزیز هستیم.
زمانی افسوس می خورید که به هر کجا می نگرید تصویرهای یاران تان را مشاهده نموده و خود را تنها می بینید و زمانی غمگین می شوید که نظر نمایید به قبور شهدا که در میان آنان (شهیدان) فرزندان ۱۳ و ۱۵ و ۱۶ ساله این امت قهرمان را که چگونه شما را با لبان خاموش خویش لعن و نفرین می کنند و آن هنگام دیگر غمگینی شما هیچ سودی ندارد و باز زمانی اندوهگین می شوید که پدران و مادران و فرزندان معصوم شهدا با دید و چشمی حاکی از تنفر و انزجار به شما نگاه می کنند و ان زمان تنها راه چاره را مرگ می دانید و آن مرگ در بستر و ذلت و ننگ.
در خط روحانیت آگاه و متعهد گام بردارید. ای آنانی که تنها وصیت شهدا را شعار قرار داده اید خدا گواه است فردا در پیشگاه احدیت و تمام شهدا مسئول هستید و من راضی نیستم شما در تشییع جنازه من و هیچ یک از مجالس و محافلی که برای من برگزار می گردد شرکت کنید. بگذارید گمنام باشم که به خدا قسم گمنام بودن بهتر است از این که افرادی همانند شما وصایایم را شعار قرار دهند و عمل را فراموش کنند این موجب آزردن روح ما شهدا می شود. اینها را گفتم و مرقوم داشتم که فردا مسئول نباشم چون کلکم راع و کلکم مسئول عن رعیته.
باز هم تکرار می کنم که با عمل تان حزب الهی بودن خود را نشان دهید نه با شعار.
انتهای پیام./
نظر شما