اشاره؛
اسناد تاریخی و روایی معتبر اهل سنت، از نخستین منابع حدیثی تا کتب تحلیلی متأخر، همگی حاوی روایتهای تکاندهندهای از مظلومیت حضرت فاطمه (س) هستند.
حجتالاسلام والمسلمین محمد جعفر طبسی، کارشناس تاریخ و کلام اسلامی و از اساتید حوزه علمیه قم در این گفتوگو با رویکردی علمی به بازخوانی این اسناد میپردازد و پرده از حقایقی برمیدارد که در طول تاریخ، کمتر مورد توجه قرار گرفتهاند.
* ضمن تشکر از حضور در رسانه رسمی حوزه، مستندات اهل سنت درباره مظلومیت حضرت زهرا (س) چیست و چرا این روایات با وجود اهمیت تاریخی، کمتر مورد توجه قرار گرفتهاند؟
بسمالله الرحمن الرحیم؛ اللّهمَّ صَلِّ عَلی فاطِمَهَ وَ ابیها وَ بَعلِها و بَنیها وَ السِّرِ المُستَودَعِ فیها بِعَددِ ما احْاطَ بِه عِلْمُکَ.
پرسش بسیار مناسبی را مطرح کردید. زمانی که کتابها و منابع کهن و قدیمی برادران اهل سنت را مطالعه میکنیم، زوایای مختلفی از مظلومیت حضرت زهرا سلامالله علیها را میتوان مشاهده کرد.
بنده فقط نام برخی از این منابع معتبر را ذکر میکنم:
۱. صحیح بخاری (متوفای ۲۵۶)
۲. صحیح مسلم (متوفای ۲۶۱)
۳. الامامة و السیاسة ابن قتیبه (قرن سوم)
۴. المُصنّف ابن ابی شیبه (متوفای ۲۳۵)
۵. المُصنّف عبدالرزاق (متوفای ۲۱۱)
۶. تاریخ مدینة دمشق ابن عساکر شافعی (متوفای ۵۷۱)
۷. طبقات الکبری ابن سعد (قرن سوم)
۸. المستدرک علی الصحیحین حاکم نیشابوری شافعی (متوفای ۴۰۵)
۹. المعجم الکبیر طبرانی (متوفای ۳۶۰)
۱۰. الاموال ابن زنجویه (قرن سوم)
۱۱. انساب الاشراف بلاذری (قرن سوم)
۱۲. تاریخ طبری (متوفای ۳۱۰)
۱۳. سیر اعلام النبلاء ذهبی (متوفای ۷۴۸)
۱۴. الاستیعاب ابن عبدالبر مالکی (قرن پنجم)
۱۵. شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید
و دهها منبع دست اول دیگر از اهل سنت که به فضائل، مناقب و مظلومیت حضرت زهرا سلامالله علیها پرداختهاند.
در میان این منابع، صحیح بخاری (متوفای ۲۵۶) و صحیح مسلم (متوفای ۲۴۱) از اهمیت ویژهای برخوردارند و تقریباً معاصر یکدیگر بودند، اما علمای اهل سنت بخاری را بر مسلم مقدم میدانند و این برتری صحیح است.
بخاری روایتی را نقل میکند که واقعاً شگفتآور است. گاهی با خود میاندیشم که چه شد که بخاری این روایت را نقل کرد و واقعاً در شگفتم. تعجب از این است که بخاری روایتهای شگفتانگیزی از جمله غصب فدک، خشم حضرت فاطمه (س) بر خلیفه اول و نماز خواندن امیرالمؤمنین (ع) بر پیکر حضرت زهرا س را نقل کرده است.
این پاسخی است به کسانی که هر ساله با پخش کلیپهایی ادعا میکنند که خلیفه اول بر پیکر حضرت فاطمه سلامالله علیها نماز خوانده است و نکات دقیق دیگری نیز توسط بخاری در قرن سوم نقل شده است.
باید تأکید کنم که خلیفه اول اجازه نیافت بر جنازه حضرت فاطمه سلامالله علیها نماز بخواند و این مطلب ریشه در صحیح بخاری دارد.
به نظر بنده چند سوال مهم وجود دارد که برادران اهل سنت باید به دور از تعصب به آنها پاسخ دهند:
نخست: علت دفن شبانه که ریشه در صحیح بخاری دارد
دوم: خشم و غضبی که بخاری نقل میکند
سوم: روایت «فَلَم تُکَلِّمهُ حتّی تُوفیَت».
خود بخاری نقل میکند که حضرت فاطمه سلامالله علیها شش ماه پس از رحلت پیامبر صلیالله علیه و آله زنده بودند، یعنی ایشان به مدت شش ماه حتی یک کلمه با خلیفه اول سخن نگفتند. این موضوعی است که برادران اهل سنت باید درباره علت و چرایی آن تأمل و تفکر کنند.
* بعضیها بحث هجوم به درب خانه حضرت زهرا (سلام الله علیها) را افسانه میدانند؛ روایت هجوم به خانه حضرت علی (ع) در منابع اهل سنت چگونه ثبت شده و اعتبار تاریخی این اسناد تا چه حد است؟
شیوه بنده این است که در ایام فاطمیه میان دو گروه اهل سنت و وهابیت تفکیک قائل میشوم.
اهل سنت محال است که قضیه حمله به درب خانه أمیرالمؤمنین (ع) را انکار کنند، اما وهابیت هیچ مسئلهای را نسبت به فاطمه زهرا سلامالله علیها قبول نمیکنند.
ما طرف حسابمان اهل سنت نیست؛ اینها عاشق، دوستدار و محب اهل بیت علیهم السلام هستند؛ لذا به اینها عرض میکنم که کاری نکنید که تکفیری ها از نام شما سوءاستفاده کنند.
بنده از کتاب «المصنف ابن ابی شیبه»، استاد جناب بخاری در مورد بحث هجوم به درب خانه امیرالمؤمنین و اتفاقات شهادت نکاتی را نقل میکنم. سند این مطلب و راویان را تکتک بررسی کردهام و تمام این روایان از لحاظ رجالی اهل سنت مورد اعتماد و ثقه هستند.
قضیه هجوم به خانه اهل بیت علیهم السلام در این منابع معتبر اهل سنت نقل شده است:
ابن ابی شیبه در المصنف، جلد ۸، صفحه ۵۷۲
ابن قتیبه (متوفای ۲۷۶) در الامامة و السیاسة، جلد ۱، صفحه ۱۹
بلاذری (قرن سوم) در کتاب انساب الاشراف، جلد ۱، صفحه ۵۶۸
طبری در تاریخ خود، جلد ۱، صفحه ۴۴۳
ابن عبدالبر مالکیمذهب در الاستیعاب، جلد ۳، صفحه ۹۷۵
نکته جالب اینجاست که این افراد نقل کردهاند و حاشیه هم نزدهاند که مثلاً این قضیه دروغ است یا مجعول است.
حال سؤال اینجاست که آیا سکوتشان درباره این قضیه، خود دلیل بر صحت این واقعه نیست؟
پس اهل سنت هجوم مسلحانه - تأکید میکنم مسلحانه و برای این تأکید دلیل دارم - را برای اخذ بیعت انکار نمیکنند، اما وهابیون تکفیری ریشه این قضیه را میزنند و قبول نمیکنند.
* علت این حجم از خباثت و تقابل جریان وهابیت با روایات مربوط به اهل بیت (ع) چیست؟
ناصبی بودن شاخ و دُم ندارد، ما حساب وهابیت را از حساب تمام مسلمانها جدا میدانیم.
وهابیون و ناصبی ها دشمن اهل بیت علیهم السلام هستند؛ این دو گروه با اهل بیت علیهم السلام زاویه داشته و تلاش میکنند به یک شکلی این حوادث را دروغ جلوه دهند؛ پس لازمه ناصبی بودن این است که مظلومیت اهل بیت علیهم السلام را پنهان کنند.
* چرا حضرت فاطمه (س) بر دفن شبانه و مخفیانه خود تأکید داشتند و دلایل این وصیت خاص چه بوده است؟
مسئله دفن شبانه را جناب بخاری و مسلم نقل کردهاند. بعضی معتقدند که زیر آسمان کبود، کتابی صحیحتر از صحیح بخاری وجود ندارد، حالا این حرف درست است یا نه، بماند.
چگونه می توان روایت دفن شبانه که جناب بخاری و جناب مسلم نقل کردهاند را نادیده گرفت؟؛ اگر اعتراضی هست به آنها وارد است، نه به ما که نقل میکنیم.
برخی افراد در ایام فاطمیه میگویند این مباحث چون تنشزاست نباید مطرح شود. بنده به این آقایان عرض میکنم: اشکال قبل از آنکه به ما وارد باشد، به بخاری و مسلم وارد است؛ چون آنها این مباحث را در هزار سال قبل یا بیشتر در کتابهایشان مطرح کردهاند؛ پس اشکال را به آنها وارد کنید، نه به ما.
البته ما این شیوه را قبول نداریم. هرگز در بیانمان اصرار به اسائه ادب نمیکنیم. گرچه دیگران به بزرگان ما اسائه ادب کردند، ولی ما چنین کاری نمیکنیم.
قضیه دفن شبانه را آقایان اهل سنت از بخاری نقل کردهاند. آیا بنده حق دارم در ایام فاطمیه این سؤال را از جناب بخاری بکنم شمایی که روایت دفن شبانه را آوردهاید، چرا از خودتان سؤال نکردید که پیامبر اکرم (ص) یک دختر بیشتر نداشت؟ قاعده اقتضا میکرد که مدینه در آن روز، زیر و رو شود، یعنی یک تشییع جنازه مفصلی برای فاطمه اطهر (س) برگزار گردد.
جناب بخاری، شما از خودتان سؤال کردید که علت دفن شبانه چیست؟ حالا ایشان بیان نکرده که وصیت خود فاطمه اطهر (س) به امیرالمؤمنین (ع) بوده، اما چه کنم که بزرگان اهل سنت میگویند که دفن شبانه به این خاطر بوده که «فَلَمَّا تُوُفِّیَتْ دَفَنَهَا زَوْجُهَا عَلِیٌّ لَیْلًا، وَلَمْ یُؤْذِنْ بِهَا أَبَابَکْرٍ»؛ چرا علی (ع) به ابوبکر اطلاعی نداد؟
حالا چرا اطلاع ندادند؟ آیا واقعاً قضایا، قضایای شخصی میان خلیفه و فاطمه زهرا (س) بوده؟ که نمیتواند باشد؛ آیا قضایای شخصی میان امیرالمؤمنین علیه السلام و خلیفه اول بوده؟ این هم که اصلاً نمیتواند باشد. پس باید دید چه چیزهایی پشت پرده بوده که این قضایا رخ داده است.
جناب عبدالرزاق یمنی (متوفای ۲۱۱) که شخصیت برجستهای نزد اهل سنت است، در کتاب "المصنف"، جلد ۳، صفحه ۵۳۱، حدیث ۶۵۴ روایتی را نقل میکند که «إنَّ الزَّهراءَ سَلامُ اللهِ عَلَیها أوصَت عَلِیّاً أن یَدفِنَها لَیلاً، لئلا یصلی علیها ابوبکر»؛ اینها مطالبی است که وهابیون پنهان میکنند.
اهمیت دستور حضرت فاطمه (س) به امیرالمؤمنین (ع) برای دفن شبانه را باید دقیق بررسی کرد.
چرا باید شبانه دفن میشدند؟ علت «لئلا یصلی علیها ابوبکر» است و این حرف بسیار مهمی است.
عبدالرزاق که در اوایل قرن سوم میزیست و به آن حوادث نزدیک بوده، این حدیث را نقل میکند که دفن شبانه انجام شود تا خلیفه مسلمین در تشییع جنازه ایشان حاضر نشوند.
ما واقعاً مطالبهگر هستیم و حق داریم این سؤالها را مطرح کنیم. نسل جدید از وقایع آن روز واقعاً بیخبر است. خداوند رحمت کند مرحوم استاد بنده، آیتالله العظمی فاضل لنکرانی را؛ ایشان در یکی از سالها که ایام فاطمیه را احیا کرده بودند (این مسئله را خود ایشان برای من بدون واسطه نقل کردند) فرمودند: شخصی قبل یا بعد از درس آمده و اعتراض کرده که «دیروز در منزل شما منبری سخنان تحریکآمیز میگفت.» ایشان میفرمودند به قدری ناراحت شدم و گفتم: «اگر این مباحث اکنون روی منبر بیان نشود، نسل فعلی ما چه زمانی میخواهد باخبر شود؟».
از آن طرف، وهابیون به همه چیز ضربه میزنند. روایت دروغی از ابن سعد در «طبقات الکبری» نقل میکنند - که من این را در جایی مفصل بحث کردهام - که خلیفه اول درب خانه را زد، علی (ع) درب را باز کرد و به حضرت زهرا (س) گفت خلیفه آمده و میخواهد عذرخواهی کند. میگویند خلیفه وارد شد و با فاطمه زهرا (س) صحبت کرد «فتراضاها فرضیت/ خلیفه اول، حضرت زهرا سلام الله علیها را راضی کرد و ایشان راضی شدند». این یعنی باید بساط فاطمیه را جمع کنیم؟ میگویند «فرضیت» است؛ اگر «فرضیت» است، پس احیای فاطمیه برای چیست؟
این روایات دروغ را شبکههای منحط وهابیت مرتب نقل میکنند. آنها توجه ندارند که راوی این روایت اصلاً در زمان خلیفه اول نبوده است. ایشان متوفای ۱۰۳یا ۱۰۶ بوده و به اعتراف اهل سنت، «شعبی» در زمان خلیفه دوم متولد شده است. پس چگونه میتواند این روایت را نقل کند؟
* بر اساس اسناد تاریخی مواضع و رفتار صحابه در قبال وقایع فاطمیه چگونه ثبت شده و چرا برخی سکوت کردهاند؟
خدا خیرتان دهد. کدام صحابه؟ صحابه متأسفانه در روز بیعت علیه خانه فاطمه زهرا (س) لشکرکشی مسلحانه کردند . تنها دو یا سه نفری که آمدند در خانه فاطمه زهرا (س) تحصن کردند [از این قاعده مستثنی بودند]. اما هر صحابهای که ما میبینیم در قضیه هجوم حضور داشته است. این نکته بسیار مهم است.
وهابیها سعی میکنند اینطور وانمود کنند که در روز بیعت اصلاً یک صحابی هم در قضیه هجوم حضور نداشته است. به خدا قسم اینها دروغ میگویند و آدرس غلط میدهند.
جناب ابوبکر احمد بن عبدالعزیز جوهری در کتاب «السقیفه و فدک، متوفی ۳۲۳» روایات متعددی نقل میکند که:
- عبدالرحمن بن عوف، خالد بن ولید و دیگران در قضیه هجوم حضور داشتند و خالد بن ولید پشت درب بوده و مأموریت خاص برای فرامین خلیفه اول داشتند. فرمان و مأموریت خاص چه بود؟ طبق بیان ابن قتیبه دینوری (متوفای ۲۷۶ یا ۲۷۷)، خلیفه اول دستور داده بود که «بروید و آنها را برای بیعت از خانه به زور بیرون بکشید».
عمده صحابه، خود امیرالمؤمنین (ع) بود. در یک خانه محقر و کوچک که از زمان پیامبر در آن زندگی میکردند و در این خانه امام حسن (ع)، امام حسین (ع)، ظاهراً زینب کبری (س)، صدیقه شهیده (س) و خود حضرت امیرالمؤمنین (ع) حضور داشتند.
بعضیها سؤال میکنند که چرا آقا امیرالمؤمنین از خودشان عکسالعمل نشان ندادند؟ چه کسی میگوید عکسالعمل نشان ندادند؟ اتفاقاً تا آنجایی که وضعیت به حضرت اجازه میداد، ایشان از خودش عکسالعمل نشان داد.
حضرت با خلیفه دوم درگیر شد و این مباحث در تاریخ اهل سنت و در تاریخ ما ثبت شده است، اما شما باید شرایط سخت آن روز را در نظر بگیرید.
به نظر بنده، آنچه در آن روز برای امیرالمؤمنین (ع) یک اصل اساسی بود و آن هم حفظ زحمات پیامبر اکرم (ص) بود.
به عقیده بنده، این مسئله حتی از حفظ فاطمه زهرا (س) هم برای ایشان مهمتر بود. حفظ دین، حفظ اسلام و حفظ ارزشهای دینی و اخلاقی، ذهن مبارک حضرت را به خود مشغول کرده بود و در صدد حفظ اینها بود.
حضرت سعی میکرد حتیالامکان در این درگیری حضور پیدا نکند، چرا که درگیری در آن زمان واقعاً به نفع اسلام نبود، اما از طرف دیگر، ناموس حضرت امیر المؤمنین علیه السلام در خانه بود.
وهابیها میگویند هجوم و احراق [آتش زدن] تحقق پیدا نکرده و فقط تهدید بوده است، حالا بگذریم که بعضی از آنها حتی تهدید را هم منکر هستند.
بنده در پاسخ عرض میکنم این تهدید متوجه کدام خانه بود؟ خانهای که به قول حاکم نیشابوری (متوفی ۴۰۵ هجری) که در کتاب المستدرک علی الصحیحین نوشته که «پیامبر (ص) به مدت شش ماه، هر روز صبح میآمد و در خانه علی (ع) و فاطمه (س) میایستاد و آیه تطهیر، «إِنَّمَا یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَیُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیرًا» را میخواندند.
آن وقت چه شد که این افراد همان خانهای که پیامبر (ص) بدون اجازه وارد آن نمیشد را مورد هجوم قرار دادند؟.
علاوه بر حاکم نیشابوری، ابن عساکر دمشقی (۴۹۹-۵۷۱ هجری) نقل میکند که پیامبر (ص) بدون اجازه وارد خانه دخترش فاطمه (س) نمیشد.
قرآن درباره پیامبر (ص) در سوره احزاب میفرماید: «النَّبِیُّ أَوْلَی بِالْمُؤْمِنِینَ مِنْ أَنفُسِهِمْ/ پیامبر نسبت به همه مؤمنان صاحب اختیارتر است»؛ چطور امکان دارد که پیامبر (ص) نه یک روز و دو روز، نه یک هفته و دو هفته، نه یک ماه و دو ماه، بلکه به قول حاکم نیشابوری شش ماه (من در برخی از روایات اهل سنت تا ۱۱ ماه هم دیدهام) در خانه علی (ع) و فاطمه (س) در وقت نماز صبح میایستد، ولی این افراد حرمت این خانه را نگه نداشته باشند؟
در مدینه هزاران خانه وجود داشت. چرا پیامبر (ص) از میان همه آنها، این خانه را انتخاب کرد؟ از میان بیش از شش هزار آیه قرآن، چرا این آیه را انتخاب کرد؟ تمام اینها با وهابیون قابل بحث است.
وهابیها که میگویند فقط تهدید بوده، بنده سؤال میکنم کدام خانه را تهدید کردند؟
خانهای که پیامبر اکرم (ص) در هنگام قرائت آیه «فِی بُیُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَن تُرْفَعَ وَیُذْکَرَ فِیهَا اسْمُهُ/ در خانههایی که خداوند اذن داده که [قدر و منزلت] آنها رفعت یابد و نامش در آنها یاد شود. در آن [خانهها] صبح و شام تسبیح او میگویند؛ آیه ۳۶ سوره نور»، ابوبکر ایستاد و از پیامبر اکرم(ص) سؤال کرد: «یا رسولالله» آیا این خانه [اشاره کرد به خانه علی (ع) و فاطمه (س)] جزء بیوت انبیاست؟ پیامبر (ص) فرمود: «نعم، بَل مِن افضلها، [بله، از برترین آنهاست]».
مگر میان رحلت پیامبر (ص) و قضیه بیعت چند روز فاصله بود که چنین اجازهای به خود دادید که این بی احترامی را بکنید؟
* چرا درباره تاریخ شهادت حضرت فاطمه (س) روایات متعددی وجود دارد و اعتبار هر یک از این اسناد چگونه ارزیابی میشود؟
به نظر شخصی بنده، همانگونه که قبر فاطمه اطهر (س) مخفی است، شاید حکمتی در مخفی ماندن تاریخ شهادت ایشان نیز باشد؛ البته سوم جمادیالثانی را بزرگان ما، خصوصاً مرحوم حاج شیخ عبدالکریم حائری، مؤسس حوزه علمیه قم، مورد تأیید قرار دادهاند. تاریخهای دیگری نیز ذکر شده و هیچ مانعی ندارد که ما برای تعظیم شعائر، هم فاطمیه اول و هم فاطمیه دوم را احیا کنیم.
* شواهد و مستندات تاریخی که شهادت حضرت فاطمه (س) را تأیید میکنند کدامند و چرا برخی جریانهای فکری این واقعه را انکار میکنند؟
باید تاریخ را به دور از تعصب بررسی کرد. وقتی ما از شهادت سخن میگوییم، بلافاصله این سؤال در ذهنها نقش میبندد که چه کسی ایشان را به شهادت رسانده است؟
ما به منکرین شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها میگوییم که چرا ما باید به این انکار و شبهه شما پاسخ دهیم؟ بروید و مراجعه کنید که چه کسی حضرت را بین در و دیوار قرار داد؟ بروید و مراجعه کنید ببینید قضیه سقط جنین حضرت محسن (ع) چگونه بوده است؟
برخی میگویند روایات شهادت حضرت محسن (ع) منحصر به کتابهای شیعه است، در حالی که اینطور نیست.
شمسالدین ذهبی این قضیه را نقل میکند:
در متن کتاب «سیر اعلام النبلاء شمسالدین ذهبی» آمده که «اِنّ عُمَر رَفَسَ بَطنُ فاطِمةَ فَاسقَطَ جَنینُها».
«ابن منظور» از لغتشناسان اصیل اهل سنت، دو کتاب معتبر در لغت دارد: یکی «لسان اللسان» در دو جلد و دیگری «لسان العرب» که معروف است.
بنده به آقایانی که دنبال تحقیق هستند توصیه میکنم به ماده «رفس» مراجعه کنند. ایشان در معنای این کتاب میگوید: «رَفَسَ یعنی زدن با پا در سینه یا پهلوی انسان».
آیا این معانی برای اینکه ما واقعاً بدانیم در این قضیه حضرت فاطمه زهرا (س) چقدر مظلوم واقع شده است، به تنهایی کفایت نمیکند؟
قضیه شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها بسیار مهم است و ما باید در ایام فاطمیه بر روی چند نکته تمرکز کنیم:
۱. مسئله دفن شبانه که بسیار مهم است
۲. سخن نگفتن حضرت فاطمه (س) با خلیفه اول
۳. حرف نزدن حضرت زهرا (س) با خلیفه دوم تا پایان عمر
۴. مسئله غصب فدک
این چهار مسئله که ریشه در صحیح بخاری و مسلم دارد، باید محور بحث باشد.
چرا باید دنبال مسائلی برویم که برخی میگویند سند درستی ندارد؟ در صحیح بخاری، بهتر است روی این چهار مسئله بیشتر بحث کنیم که چه اتفاقی افتاده است.
اگر این چهار مسئله واقعاً به دور از تعصب و بدون اهانت و درست تبیین شود، تحول و انقلاب بزرگی در میان اهل سنت و مردم به وجود میآید. آنها که این روایات ریشه در صحیح بخاری دارد، باید به دنبال تحقیق بروند.
* چرا به دنبال انکار آن هستند و هدفشان چیست؟
طبیعی است که اثبات این وقایع به معنای محکوم کردن دو نفر است:
۱. محکوم کردن خلیفه اول که به اصطلاح خلیفةالمسلمین بود
۲. محکوم کردن خلیفه دوم
۳. محکوم کردن برخی صحابه و خواص
وهابیون که معتقدند همه صحابه عادل و اهل بهشت هستند و باید دین را از آنها گرفت؛ اما سؤال ما این است از کسانی که در قضیه هجوم شرکت فعال داشتند هم باید دین را گرفت و عادل و اهل بهشت هستند؟ این با کدام عقل سازگار است؟
این مکتب حاضر نیست این قضایا را به راحتی بپذیرد، به این دلیل است که از پیامدهای آن وحشت دارند.
* برای روشنگری درباره حقایق تاریخی فاطمیه و مقابله با تحریف و انکار این واقعه، چه راهکارهایی را پیشنهاد میکنید؟
اول باید میزگردهای علمی تشکیل شود، نه فقط در ایام فاطمیه؛ بلکه در مناسبتهای دیگر.
ما محرم و غدیر را هم در پیش داریم. همین شبهاتی که در ایام فاطمیه مطرح میشود، در ایام غدیر و عاشورا به گونهای دیگر مطرح میشود.
ما باید قضایا را ریشهای بررسی کنیم. ببینیم چه شد که سیدالشهدا به شهادت رسید؟ مگر میان رحلت پیامبر(ص) و شهادت امام حسین (ع) چند سال فاصله بود؟ بیش از نیم قرن نبود و علل باید بررسی شود.
یا در مورد مسئله برخورد با «بضعة النبی» چرا این برخورد را داشتند؟ مگر قرآن نمیفرماید: «قُل لَّا أَسْأَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبَی»؛ هم بخاری و مسلم و هم دهها منبع اهل سنت این آیه را بر علی (ع) و فاطمه (ع) و فرزندانشان (علیهم السلام) منطبق کردهاند.
از طرفی قرآن میگوید: «قل لا اسألکم علیه اجراً» و از طرف دیگر پیامبر اکرم (ص) در روزهای پایانی عمر شریفشان به حدیث ثقلین اشاره میکنند که «إِنِّی تَارِکٌ فِیکُمُ الثَّقَلَیْنِ: کِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِی، مَا إِنْ تَمَسَّکْتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا بَعْدِی أَبَدًا».
شما این آیه را کنار سنت پیامبر بگذارید و از خودمان سؤال کنیم که چرا باید عدهای معدود به نام وهابیون تکفیری بیایند و حقایق را تحریف کنند.
راهکار دوم برای مقابله این است که ما بیاییم اهل بیت علیهم السلام را از دیدگاه پیامبر (ص) و قرآن بررسی کنیم.
قرآن و پیامبر (ص) را که همه قبول دارند؛ آیات قرآن درباره اهل بیت علیهم السلام را کنار هم قرار دهیم و ببینیم واقعاً آنها در نظر پیامبر و قرآن چه جایگاهی داشتهاند.
ما هنوز نتوانستهایم پیام اهل بیت علیهم السلام را برای بشریت برسانیم. سه مناسبت فاطمیه، غدیر و محرم، بهترین و طلاییترین فرصت برای معرفی اهل بیت علیهم السلام است.
همین راهپیمایی اربعین حسینی که بیست تا بیست و پنج میلیون نفر از اقصی نقاط عالم در آن جمع میشوند، فرصت مناسبی است که اهل بیت علیهم السلام به دنیا معرفی شوند.
ما باید اهل بیت علیهم السلام را برای مردم معرفی کنیم. همانطور که خودشان فرمودهاند: «لَوْ عَلِمَ النَّاسُ مَحَاسِنَ کَلَامِنَا لَاتَّبَعُونَا/ اگر مردم زیباییهای سخن ما را میدانستند، حتماً از ما پیروی میکردند».
* در پایان، پیامدهای اجتماعی و فرهنگی حوادث حضرت زهرا (س) در جامعه اسلامی و تأثیرات امروزه آن را برای ما بفرمایید.
پیامدی از این بالاتر که بعد از رحلت پیامبر (ص)، علی (ع) به انزوا کشیده شود؟
پیامدی از این بالاتر که سقیفه در مقابل غدیر قرار بگیرد؟
مگر پیامبر اکرم (ص) قضیه خلافت را وقتی که آیه «وَ أَنذِر عَشِیرَتَکَ الْأَقْرَبِینَ، و خویشاوندان نزدیکت را هشدار ده/ سوره شعراء، آیه ۲۱۴» نازل شد، به روشنی بیان نکردند؟
مگر پیامبر اکرم (ص) در غدیر، در حضور یکصد و بیست هزار نفر، بنا به گفته «سبط ابن جوزی»، معروف به «یوسف بن قِزاوغلی بن عبدالله البغدادی» (۵۸۱-۶۵۴ هجری) در صفحه ۳۷ کتاب «تذکرة الخواص»، علی (ع) را به عنوان خلیفه تعیین نکرد؟
مگر ایشان در مرض الموت نفرمودند: ««ائتونی بِدَواةٍ وَ کَتِفٍ (أو قرطاس) أَکتُب لَکُم کِتاباً لَن تَضِلّوا بَعدَهُ أَبَداً/ قلم و کاغذ بیاورید تا برایتان چیزی بنویسم که بعد از من هرگز گمراه نشوید»؟
خلیفه دوم مانع شد و آن اهانت را مرتکب شدند.
مسئله خلافت حضرت امیر (ع) مسئله سادهای نیست که بتوانیم از کنار آن بگذریم. تمام این وصایا، سفارشها و تأکیدهای مکرر پیامبر اکرم (ص) نسبت به خلافت، وصایت و جانشینی امیرالمؤمنین (ع) بود؛ اما چه شد که بعد از رحلت پیامبر، عدهای به سقیفه بنی ساعده رفتند؟
چرا خواص این اجازه را به خودشان دادند که هنوز پیکر پیامبر به خاک سپرده نشده، به دنبال قدرتطلبی بروند؟
پیامدهای عمل نکردن به سخنان پیامبر اکرم (ص) در سقیفه خود را نشان داد. برخی میگویند امام حسین (ع) در روز سقیفه شهید شد و این سخن، سخنی عالمانه و درست است که سیدالشهدا (ع) در روز سقیفه به شهادت رسید.
قضایای دیگری هم هست که اکنون نمیخواهم وارد آنها شوم. پیامدها، پیامدهای بسیار بسیار تلخ بوده و متأسفانه باید بگویم تا روز قیامت، این پیامدها بر عالَم اسلام و مسلمانان باقی خواهد ماند.
فیلم کامل گفتوگو با حجتالاسلام والمسلمین محمد جعفر طبسی
گفتوگو و تنظیم: محمد رسول صفری عربی - حسین پاشائی
عکاس: عباس فرامرزی
تدوین: محمد صالح ترکمنی