خبرگزاری حوزه | گاهی مجبوری حتماً در بعضی مجالس حضور داشته باشی. یکبار در یکی از این مجالس اجباری، گوشهای نشسته بودم. آقایی مجلس را دست گرفت و از شاهکارهایش تعریف کرد.
گفت: "زمانی در یک بیمارستان بیماران روانی، کارهای تعمیرات انجام میدادم. بعضی بیماران که سیگار میکشیدند، سهمیهی روزانه داشتند. یکروز اعلام کردند فردا یک شخصیت مهم، برای بازدید بیمارستان میآید. از قضا دلِخوشی از او نداشتم. یکی از بیماران را کنار کشیدم به او گفتم، اگر برود و به مهمان فردا چندتا بدوبیراه بگوید، دوبرابر سهمیهاش به او سیگار میدهم.
فردای آن روز از پنجره نگاه میکردم، همین که آن شخصیت آمد دم در ورودی، همان بیمار جلویش را گرفت و هرچه از دهانش درآمد، نثار او کرد. دیوانه بود و کسی نه توقعی از او داشت و نه کاری با او. چند دقیقه بعد هم خوشحال آمد و سیگارش را گرفت و رفت."
این روزها که هرکس کار خلافی میکند و انگ بیمار روانی به او میزنند، زیاد یاد آن مرد و خاطرهاش میافتم.
دختری جلوی دانشگاه علوم برهنه میشود. میگویند از حراست تذکر حجاب گرفته و چون مشکل روانی داشته برهنه شده است. بعد معلوم میشود از کلاسهای دانشگاه عکس میگرفته، به او تذکر میدهند که حق عکسبرداری ندارد، عریان میشود!
آن دیگری در فرودگاه به آقایی روحانی حمله کرده، عمامهاش را برمیدارد، باز میکند و روی سرش میاندازد.
فضای مجازی پر میشود که تذکر حجاب گرفته، مشکل روانی داشته و این کارها را انجام داده. فیلم دوربینهای مداربسته معلوم میکند که دختر با همسرش دعوایش شده، شروع به دادوفریاد کرده، صندلیها را دور زده و بهسمت آقای روحانی که از او فاصله دارد، رفته است. او اصلاً تذکر حجاب نگرفته است.
ما هنوز تجربهی ماههای آخر تابستان ۱۴۰۱ را در ذهن داریم. هرچند روز یکبار، پروژهی درگیری با زنان توی فضای مجازی بازنشر میشد؛ یکبار درگیری زنی با ماموری، یکبار درگیری زنی با مردم عادی، یکبار در خیابان، یکبار اتوبوس و ...
تا میآمد این یکی فراموش شود، آن یکی به وجود میآمد و خلق میشد.
تجربهی آن روزهایمان میگوید که حوادث این روزها اتفاقی نیست. باید بررسی کرد، چهکسی پشتسر بیماران روانی سنگر گرفته است؟!
چرا این بیماران وقتی روانی میشوند، برهنه میشوند؟!
چرا در دیوانگیشان به روحانیون حمله میکنند؟!
چرا یکبار یقهی یکی از این کرواتیها را نمیگیرند؟!
چرا یکبار به اقشار دیگر حملهور نمیشوند؟!
این در حالی است که همه ما روزانه فشارهای عصبی زیادی تحمل میکنیم؛ ولی هیچوقت بهخاطر این فشارها، عریان نمیشویم یا به کسی حمله نمیکنیم.
اینها سوالاتی است که کف خیابان، بین مردم مطرح است!
این یعنی هوش امنیتی و کارآگاهبودن لازم نیست؛ مردم عادی هم به این حوادث مشکوک هستند.
آقایان و خانمهای مسئول!
مردم باور ندارند که عامل این تنشها، یک بیماری روانی ساده باشد.
لطفاً عاملان اصلی را پیدا کرده و به مردم معرفی کنید، قبل از اینکه فتنهای جدید خلق شود!
سنا بانو
نظر شما