به گزارش خبرگزاری حوزه، درباره تاریخ وفات جناب ابوطالب نظرات مختلفی وجود دارد. شیخ طوسی ۲۶ رجب سال دهم بعثت را روز وفات او دانسته است.
یعقوبی وفات ابوطالب را در ماه رمضان و سه روز پس از وفات حضرت خدیجه دانسته است به گفته او ابوطالب در هنگام مرگ ۸۶ یا ۹۰ ساله بوده است. برخی نیز ۱ ذیالقعده و ۱۵ شوال را ذکر کردهاند.
پیامبر(ص) روز وفات وی در حالی که به شدت محزون بود و میگریست، به امام علی(ع) دستور غسل و کفن او را داد و برای وی طلب رحمت کرد.[۲۹] و هنگامی که به محل دفن وی رسید، فرمود: آن گونه برای تو طلب آمرزش و شفاعت میکنم که جن و انس دچار شگفتی شوند. پیکر وی را در قبرستان حُجون مکه کنار قبر پدرش عبدالمطلب به خاک سپردند.
پیامبر اکرم سال وفات ابوطالب و خدیجه(س) را عامُ الحُزْن (سال اندوه) نامید.
دیوان اشعار و قصیده لامیه
ابوطالب شاعری نامآور بود و ابیاتِ فراوانی به او منسوب است، البتّه همه آنها متواتر نیست، امّا مجموعهای از اشعار بهگونهای متواتر نقل شده که انتساب آنها را به او نمیتوان انکار کرد. این اشعار در چهار دیوان، به نام اشعار ابوطالب جمع شده است.
از نخستین سدههای اسلامی تا دورههای بعد، همواره مورد توجّه ادیبان و شاعران جهان اسلام بوده است. در بین همه آنها قصیده لامیه او شهرت بهسزایی دارد.
بر پایه دو روایت تاریخی، پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) در دو واقعه به این اشعار در مدینه استناد و ابیاتی از آنها را قرائت کرده است: یکی ماجرای دعای پیامبر برای نزول باران و دیگری هنگام مشاهده کشتگان بدر که ابوطالب در آن، پیروزی بنیهاشم و مسلمانان را پیشبینی کرده بود.
ادبا و نحویان نیز به اشعار منسوب به ابوطالب استناد میجستند. چنانکه سیبویه و جاحظ ابیاتی از او را به عنوان شواهد نحوی و ادبی در اوایل ظهور اسلام نقل کردهاند.
در بخش پایانی این قصیده زیبا و تاریخی آمده است:
فاصبح فینا احمد فی ارومه تقصّر عنها سوره المتطاول
بزرگواری و جایگاه پیامبر صلّی الله علیه و آله بالاتر از هر جایگاهی است و مقام هیچ انسانی به جایگاه و ارزش او نمیرسد.
وجدت بنفسی دونه و حمیته و دافعت عنه بالذّری و الکلاکل
با جانم محافظ و نگهبان او شدم و با گردن و سینه و تمام اعضایم از او دفاع کردم.
و لا شک انّ الله رافع قدره و معلیه فی الدّنیا و یوم التّخاذل
بدون تردید خداوند در دنیا و قیامت ارزش و مقام او را بالا میبرد.
کما قداری فی الیوم و الامس جدّه و والده رؤیاه من غیر آفل.
همانطور که امروز و دیروز جد و پدر او به من نشان داده شد و دیدن او برای من پایانی ندارد (همواره او را میبینم).
منابع:
علامه مجلسی، بحارالانوار، ج۳۵، ص۱۶۳؛
ابن جوزی، تذکره الخواص، ج۱، ص۱۴۵.
ابن ابیالحدید، شرح نهج البلاغه، ج۱۴، ص۷۶.
بلارذی، انساب الاشراف، ۱۴۲۰ق، ج۱، ص۲۹.
نظر شما