به گزارش خبرگزاری حوزه، محمد شاهی، راننده و محافظ شهید دکتر مجید شهریاری در احوالات این شهید والا مقام اینچنین نقل می کند:
ماه مبارک رمضان سال قبل بود که قرار بود برای ایتام ارزاق بگیریم.
حدود ۵۰ خانوار بودند که قرار بود برایشان در ماه مبارک رمضان ارزاق تهیه بشود از قبیل برنج، گوشت و روغن. برای هر خانوادهای یک سهمیهای بود.
معمولا در برنامههای آن صندوق خیریه رسم هست که یکA۵برگه ی چاپ میکنند و افراد خیر را نام می برند که مثلا این ۵ نفر در این کمک دخیل بودند.
این کاغذ را می دادند به خانوادهها تا برای اموات اینها فاتحهای بخوانند.
دکتر چکی را برای کمک به این خانوادهها داد و تاکید کرد فلانی این را پرداخت کن، اما اسم نبر.
بعد از بیست روز دوستان یک رسید و یک پاکتA۵ و یک تقدیرنامه دادند و ما آوردیم برای دکتر.
دکتر خیلی ناراحت شد. گفت: این چه کاری است که کردی؟
مگر من گفتم: برو رسید بیاور؟ گفتم: که من کار بدی نکردم، من وظیفهام را انجام دادم.
گفت: آره، ولی من نمیخواستم شما این را عنوان بکنید.
کتاب شهید علم، جلد اول، ص۲۷
نظر شما