حضرت جواد(ع) و انتظار فرج مهدی(عج)
شیخ صدوق با سلسله سند خود از عبدالعظیم حسنی(ع) نقل نموده که او می گوید: بر مولای خود محمد بن علی بن موسی (امام جواد) علیهم السلام وارد شدم و می خواستم از قائم پرسش کنم که آیا مهدی همان قائم است یا غیر او؟ حضرت فرمود: «یا ابالقاسم اِنََّ القائِم مِنّا هُوالمَهدیُّ الّذی یَجِبُ اَن ینتظِر فی غیِبتِه و یُطاعُ فی ظُهورِه و هو الثَّالِثُ مِن وَلدی والّذی بَعثَ محمّداً(ص) بالنّبوّة و خصّنا بِالامامَة انّه لَو لَم یَبقِ مِنَ الدُّنیا اِلّا یَومٌ واحِدٌ لَطَوّلَ اللّهُ ذلِکَ الیَوم حَتّی یَخرُجُ فیِه فَیَملأُ اَلارضَقِسطاً وَ عَدلاً کَما مُلِئَت جَوراً وَ ظَلماً و اِنّ اللّهَ تَبارَکَ وَ تَعالِی لَیَصلِحَ لَهُ اَمرَهُ فِی لَیلَةٍ کَما اَصلَحَ اَمر کَلِیمِه موسی(ع) اِذ ذَهَبَ لِیَقتَبِسَ لِاَهلِه نَاراً فَرَجَعَ وَ هُوَ رَسولٌ نَبیٌّ؛ اَفضَلُ اَعمالِ شیعَتِنا اِنتِظارُ الفَرَج»
ای ابالقاسم! قائم از ما (اهل بیت) همان مهدی(ع) است که انتظار او در زمان غیبتش لازم و در زمان ظهورش فرمانبری از او ضروری است. او سوّمین از فرزندان من است.»
و سوگند به کسی که محمّد(ص) را به نبوّت مبعوث کرد و ما را به امامت مخصوص گردانید! اگر از عمر دنیا جز یک روز باقی نمانده باشد، خداوند آن روز را طولانی گرداند تا در آن قیام نماید و زمین را پر از عدل و داد کند، همچنان که آکنده از ظلم و جور باشد.»
و به راستی خدای تبارک و تعالی امر او را در یک شب اصلاح فرماید، چنان که امر کلیمش موسی(ع) را اصلاح فرمود، زیرا او رفت تا برای خانواده اش شعله ای آتش بیاورد؛ امّا چون برگشت او رسول و نبی بود.»
برترین اعمال شیعیان ما انتظار فرج است.» (اعلام الوری باعلام الهدی (ص452- فصل سوم) )
سبب رضوان خدا
امام جواد علیهالسلام مىفرمود:
ثَلاثٌ یَبْلُغَنَّ بِالْعَبْدِ رِضْوانَ اللّهِ: كَثْرَةُ الاِْسْتِغْفارِ وَ خَفْضُ الْجانِبِ وَ كَثْرَةُ الصَّدَقَةِ
سه چیز بنده را به مقام رضوان الهى مىرساند: استغفار زیاد، فروتنى با مردم و زیاد صدقه دادن.
كشف الغمه، ج2، ص349/ بحارالانوار، ج75، ص81
نماز و کرامت امام جواد (ع)
حضرت جواد به اتّفاق ام الفضل از بغداد بيرون آمدند و به طرف مدينه حركت كردند و مردم هم آن جناب را مشايعت مي كردند، در وقت غروب آفتاب به منزل مسيّب رسيد، و در آن جا فرود آمدند و داخل مسجد شدند. در صحن مسجد درختي بود كه ميوه نمي داد، حضرت جواد نزديك اين درخت رفتند و در كنار آن وضو گرفتند، پس از آن به خواندن نماز مغرب پرداختند، و بعد از سلام نماز، مقداري نشستند و به ذكر خدا پرداختند، و بعد بلافاصله براي نافله برخاستند. پس از اين كه چهار ركعت نافله مغرب را به جاي آوردند و تعقيب و سجده شكر را انجام دادند، از مسجد بيرون شدند، هنگامي كه خواستند از نزديك درخت بگذرند، بلافاصله مردم مشاهده كردند، كه درخت ميوه دارد، از اين جريان سخت در تعجّب افتادند، و از ميوه آن خوردند و ميوه آن درخت بسيار شيرين بود و هسته هم نداشت.
اعلام الوری باب فضایل و مناقب امام جواد(ع)
پیامد مثبت دیدار دوستان
قالَ الإمام الجواد - علیه السلام - : مُلاقاهُ الاْخوانِ نَشْرَهٌ، وَ تَلْقیحٌ لِلْعَقْلِ وَ إنْ كانَ نَزْراً قَلیلا.
امام جواد - علیه السلام - فرمود: ملاقات و دیدار با دوستان و برادران موجب صفای دل و نورانیّت آن می گردد و سبب شكوفائی عقل و درایت خواهد گشت، گرچه مدّت کوتاه باشد. «امالی شیخ مفید، ص 328، ح 13»
شرط ازدواج از دید گاه امام جواد
قالَ الإمام الجواد - علیه السلام - : مَنْ خَطَبَ إلَیْكُمْ فَرَضیتُمْ دینَهُ وَ أمانَتَهُ فَزَوِّجُوهُ، إلاّ تَفْعَلُوهُ تَكْنُ فِتْنَهٌ فِی الاْرْضِ وَ فَسادٌ كَبیرْ.
امام جواد - علیه السلام - فرمود: هر كه به خواستگاری دختر شما آید و به تقوا و تدیّن و امانتداری او مطمئن می باشید با او موافقت كنید وگرنه شما سبب فتنه و فساد بزرگی در روی زمین خواهید شد. «تهذیب الأحكام، ج 7، ص 396، ح 9»
پرهیز از تحسین کار زشت
قالَ الإمام الجواد - علیه السلام - : مَنِ اسْتَحْسَنَ قَبیحاً كانَ شَریكاً فیهِ.
امام جواد - علیه السلام - فرمود: هر كه كار زشتی را تحسین و تأیید كند، در عقاب آن شریك می باشد. «كشف الغمّه، ج 2، ص 349»
ارزش علم از نظر امام جواد
قالَ الإمام الجواد - علیه السلام - : عَلَیْكُمْ بِطَلَبِ الْعِلْمِ، فَإنَّ طَلَبَهُ فَریضَهٌ وَالْبَحْثَ عَنْهُ نافِلَهٌ، وَ هُوَ صِلَهُ بَیْنَ الاْخْوانِ، وَ دَلیلٌ عَلَی الْمُرُوَّهِ، وَ تُحْفَهٌ فِی الْمَجالِسِ، وَ صاحِبٌ فِی السَّفَرِ، وَ أُنْسٌ فِی الْغُرْبَهِ.
امام جواد - علیه السلام - فرمود: بر شما باد به تحصیل علم و معرفت، چون فراگیری آن واجب و بحث پیرامون آن مستحبّ و پرفائده است. علم وسیله كمك به دوستان و برادران است، دلیل و نشانه مروّت و جوانمردی است، هدیه و سرگرمی در مجالس است، همدم و رفیق انسان در مسافرت است; و أنیس و مونس انسان در تنهائی می باشد. «حلیه الأبرار، ج 4، ص 599»