سه‌شنبه ۱۵ تیر ۱۳۸۹ - ۰۴:۲۲
راه‌کار مقابله با استعمار فرانو با نگاهى به بيانات مقام معظّم رهبرى

رهبر معظّم انقلاب موثرترين راهكار مقابله با استعمار فرانو را كه با ابزار فرهنگى ـ رسانه‏اى صورت مى‏گيرد، بيدارى اسلامى برمى‏شمارند. ايشان با نگاهى به افق آينده جهان، اين شيوه استعمارى را هم ناكام مى‏بينند.

به گزارش سرویس علمی فرهنگی مرکز خبر حوزه، ماهنامه «معرفت»، در شماره اخیر خود در نوشتاری با عنوان «استعمار فرانو» با نگاهى اجمالى به بیانات مقام معظّم رهبرى، به بررسى شیوه‏هاى استعمارى، تهاجم فرهنگى ـ رسانه‏اى به عنوان مهم‏ترین ابزار استعمار فرانو، پرداخته است.

در بخش هایی از این مقاله که در صدوپنجاهمین شماره ماهنامه «معرفت» به قلم حسین ارجینی منتشر شده چنین می خوانیم:

 *استعمار سنتى یا کهن

قدرت‏هاى استعمارى براى حفظ سلطه خود، در هر عصرى با ابزارهاى نو به استعمار کشورها و ملت‏ها پرداخته‏اند؛ در دوره‏هایى با حمله مستقیم نظامى به غارت منابع طبیعى و حتى انسانى اقدام مى‏کردند، رهبر معظّم انقلاب درباره این نوع استعمار مى‏فرمایند:

یک روز استعمارِ کهنه بود؛ استعمارى که بعدهااسمش را گذاشتند استعمار کهنه و کهن. مى‏رفتند بر کشورها تسلط پیدا مى‏کردند؛ مثل هند، مثل الجزایر، مثل خیلى از کشورهاى دیگر.[1]

*استعمار نو

با رشد فکرى جوامع‏وگسترش نهضت‏هاى ضداستعمارى در کشورهاى تحت سلطه، استعمار، چهره جدیدى به خود گرفت و سعى کرد به جاى سلطه مستقیم و اشغال سرزمین‏ها، سلطه خود را با روى کار آوردن دولت‏هاى دست‏نشانده بومى استمرار بخشد.

این شیوه به شکل سلطه ظاهرى و تعیین مستقیم حاکم از سوى استعمارگران نیست، بلکه به شکل غیرمستقیم است. وقتى که شیوه استعمار مستقیم و تعیین حاکم براى سرزمین‏هاى مستعمره به دلیل بیدارى ملت‏ها آسان نبود، شیوه جدیدى از استعمار بعد از جنگ جهانى دوم در دنیا رایج شد که «استعمار نو» نام گرفت.

در شیوه جدید، فرماندار و یا حاکم مستقیم کشور استعمارگر حاکمیت ندارد، و زمامداران از مردم خود سرزمین‏ها هستند و ظاهرا کشور مستعمره تمام نشانه‏هاى استقلال همچون مرز و پرچم مشخص، قانون اساسى و انتخابات دارد، اما در حقیقت، کشور توسط عوامل استعمارى با برنامه‏ها و سیاست‏هاى آنها اداره مى‏شود.

رهبرمعظّم انقلاب در تبیین این شیوه استعمارى فرمودند:

استعمار کهن از بین رفت و جاى آن، استعمار نو را آوردند. استعمار نو این بود که در رأس کشورها بیگانگان نمى‏آمدند حکومت کنند. مثل دوران استعمارِ قدیم نبود که حاکم انگلیسى برود در هند حکومت کند؛ نه، از خود کشورها کسانى را مى‏گماشتند؛ مثل رژیم طاغوت، مثل رضاخان و پسرش، و مثل بسیارى از دولت‏هاى دیگر کشورهاى جهان سوم.[2]

در دوران محمّدرضا شاه کشور دربست در اختیار آمریکایى‏ها بود؛ هم اقتصادش، هم سیاستش، هم روابط اجتماعى‏اش. آنچه در این کشور تدبیر مى‏شد، در جهت منافع سلطه‏گران بیگانه و متنفذِ در ایران بود. آن روز ملت ایران در گزینش مدیران ارشد کشور کمترین دخالتى نداشت... آن روز علم درکشوردرنهایت‏عقب‏افتادگى‏وعقب‏ماندگى بود.[3i]

*استعمار فرانو

در عصر جدید با تحولات جهانى، گسترش آگاهى‏ها و مقاومت‏هاى ضداستعمارى، بخصوص بیدارى اسلامى که به برکت انقلاب اسلامى روح تازه‏اى در آن دمیده شد، استعمار نیز براى ادامه سلطه خود به شیوه‏هاى جدیدى روى آورد. با گسترش وسایل ارتباط جمعى و تبدیل شدن جهان به یک دهکده جهانى و کم‏رنگ شدن حاکمیت‏هاى ملى و همچنین با فروپاشى بلوک شرق و انحصار قدرت رسانه‏اى و تبلیغى در غرب، این امکان براى قدرت‏هاى غربى فراهم شد تا با استفاده از ابزار رسانه‏اى به تبلیغ ایده‏ها و توسعه‏طلبى استعمارى خود در عرصه‏هاى فرهنگى، سیاسى و اقتصادى بپردازند.

با سلطه غرب و در رأس آنها آمریکا بر رسانه‏ها در دو دهه اخیر، چهره جدیدى از استعمار به صحنه جهانى آمد که مقام معظّم رهبرى آن را «استعمار فرانو» نام نهادند.

در این شیوه ظاهرا قدرت‏هاى بزرگ سلطه‏اى بر کشورهاى دیگر ندارند، اما سلطه فرهنگى، اقتصادى و سیاسى آن دولت‏ها به حدى است که تصمیم‏گیرى‏ها و سیاست‏گذارى‏هاى دولت‏هاى دیگر در تمام عرصه‏هاى فرهنگى، اقتصادى، سیاسى و... باید در راستاى منافع قدرت بزرگ شکل گیرد. رهبر معظّم انقلاب با اشاره به اینکه سیاست امروز استکبار، استعمار فرانو است، در تعریف این نوع از استعمار فرمودند:

یعنى دستگاه استکبارى کارى کند که عناصرى از ملتى که این مستکبر مى‏خواهد آن را قبضه و تصرف کند، بدون اینکه بدانند، به او کمک کنند... حالا عناصرى از میان خود ما بیایند و بنا کنند این دیوار را تراشیدن یا سوراخ کردن. اینها گرچه خودى هستند، اما دارند براى دشمن کار مى‏کنند؛ دشمن هم روى اینها سرمایه‏گذارى مى‏کند. دیدید که آمریکایى‏ها حتى در کنگره‏شان تصویب کردند که به عناصرى در داخل کشور ما پول بدهند تا براى آنها کار کنند؛ این طور علنى و صریح! این استعمارِ فرانو است.[4]

از نظر مقام معظّم رهبرى، استعمار فرانو یک طبقه است که دولت‏هایى مثل آمریکا را هدایت مى‏کند و مغز هدایتگر و قلب تپنده آن، محافل صهیونیستى و غیرصهیونیستى و سرمایه‏دارى و کارتل‏هاى بزرگ تولیدى و تجارى با صدها وسیله تبلیغات، کانال‏هاى تلویزیونى و روزنامه‏هاى مختلف است. رهبر انقلاب با «زرسالاران اقتدارطلب» نامیدن آنها، هدف آنان را سیطره بر منابع حیاتى و مالى همه دنیا مى‏دانند که اگر این سیطره کامل شود، یکصد سال ـ شاید هم بیشتر ـ مجموعه بشرى عظیمى که در خاورمیانه زندگى مى‏کنند، از کاروان علم و تمدن و معرفت و خوش‏بختى دور خواهند ماند.[5] در عصر جدید، استعمار و استکبار با تمام ظرفیت و توانایى خود به میدان آمده و با شیوه‏هاى مختلف سعى در تداوم سلطه‏گرى خود دارد؛ در یک‏جا با فشار سیاسى، در جاى دیگر با تهدید اقتصادى، و در جایى هم با ترفند تبلیغاتى و در صورت لزوم توسل به شیوه استعمار سنتى با استفاده از بمب و موشک و تانک و چکمه‏پوشان نظامى، که نمونه‏هاى آن، فجایعى است که در فلسطین و عراق و افغانستان صورت مى‏گیرد.[6

البته کشورهاى استعمارى همیشه کوشیده‏اند تمام اعمال متجاوزانه خود را در پرده‏اى از فریب و نفاق انجام دهند. آنها سلاح‏هاى کشتار جمعى و شیمیایى را تولید و توزیع و مصرف مى‏کنند و فجایعى مانند هیروشیما (در جریان جنگ جهانى دوم) و حلبچه (در جریان جنگ تحمیلى) پدید مى‏آورند و در عین حال شعار کنترل سلاح کشتار جمعى سر مى‏دهند. از سویى، نمایش علم‏گرایى و جهانى‏سازى علم مى‏دهند و آن‏گاه با پیشرفت دانش و فناورى در جهان اسلام مقابله مى‏کنند و با ابزار مختلف که در اختیار دارند ـ از جمله شوراى امنیت ـ سعى در متوقف کردن فناورى هسته‏اى صلح‏آمیز کشورمان دارند. آنها از حقوق بشر دم مى‏زنند، اما ده‏ها اردوگاه شکنجه همچون گوانتانامو و ابوغریب به‏پا مى‏کنند.[7]

*تهاجم فرهنگى ـ رسانه‏اى؛ مهم‏ترین شیوه استعمار فرانو

استعمار فرانو اساسا به شیوه عملیات فرهنگى ـ فکرى است، و رهبر معظّم انقلاب هم همین شیوه را شیوه غالب آنها مى‏شمارد: «تهاجم خبرى، تبلیغى، فرهنگى و اخلاقى رسانه‏هاى تحت کنترل زورمندان و زرمندان جهانى به ملت‏ها، به ویژه ملت ایران، در اوج خود قرار دارد.»[8] آنها با گسترش وسایل ارتباط جمعى و تفکر جهانى‏سازى، سعى دارند تا فرهنگ، سیاست و اقتصاد لیبرالى را بر تمام کشورها حاکم کنند.

بنابراین، استعمارگران در این شیوه سعى مى‏کنند با ظاهرى مشروع و با شعارهاى حقوق بشر، ایجاد صلح و امنیت، استقرار دموکراسى و آزادى، و نیز با استفاده از نیروهاى کاملاً وابسته که نه تنها از اشراف و خانواده‏هاى طبقه اشرافى، بلکه معدودى از روشن‏فکران، سیاست‏مداران، مدیران و تکنوکرات‏ها را نیز شامل مى‏شود، اهداف استعمارى خود را دنبال کنند.

البته در تلاش براى تسلط بر منابع اقتصادى، فرهنگى و سیاسى کشورها، خاورمیانه و جهان اسلام جایگاه ویژه‏اى دارد. به فرموده رهبر فرزانه انقلاب، آنها به درستى مى‏دانند:

خاورمیانه یکى از نقاط اساسى و چالش بزرگ جهان به شمار مى‏آید و به همین خاطر در تبیین استعمار فرانوینى که در حال شکل‏گیرى در منطقه است، آمریکایى‏ها در جهت تحقق نقشه کاملاً استکبارى خاورمیانه بزرگ درصددند حکومت‏هایى را در خاورمیانه روى کار آورند که داراى بزک دموکراسى باشند و در عین حال صددرصد در پنجه سیاست‏هاى آمریکا و کمپانى‏هاى سرمایه‏دارى غرب قرار گیرند.[9]

امروزه شیوه استعمارى، سیطره فرهنگى، اقتصادى و سیاسى است و براى آنها منطقه خاورمیانه از اهمیت ویژه‏اى برخوردار است، اما اگر این قدرت نرم‏افزارى همچون انقلاب‏هاى نارنجى و مخملى در رسیدن به اهداف استعمارى کارا نباشد، استفاده از قدرت سخت‏افزارى (حضور نظامى)[10] با توجیه‏هاى حقوق بشرى و توسعه دموکراسى موضوعیت پیدا مى‏کند؛ مانند آنچه که در افغانستان و عراق اجرا شد.

استعمارگران براى رسیدن به اهداف استعمارى خود تلاش‏هاى بسیارى کردند تا انقلاب اسلامى ایران را که کانون بیدارى اسلامى در خاورمیانه است از بین ببرند. از جمله تلاش‏هایى که براى مقابله با انقلاب اسلامى و بیدارى اسلامى انجام دادند طرح خاورمیانه بزرگ بود که سعى داشتند نقشه خاورمیانه را از لحاظ جغرافیایى و سیاسى‏تغییردهندتاصهیونیست‏هاحاکم‏برمنطقه‏شوند.[11]

مقام معظّم رهبرى یکى از شیوه‏هاى استمعارگرانى همچون آمریکا را براى مقابله با بیدارى اسلامى، حرکت‏هاى پیش‏دستانه آنها بیان مى‏کند و مى‏فرماید:

آمریکایى‏ها براى اینکه بیدارى اسلامى به حرکت‏هاى انقلابى منتهى نشود، پیش‏دستى مى‏کنند؛ مى‏خواهند چیزى را که براى ملت‏ها سرنوشت محتوم است، با ابتکار و حرکت‏هاى پیش‏دستانه خودشان عقب بیندازند. اخیرا آمریکایى‏ها اعتراف کرده‏اند که اگر حمله آنها به عراق نمى‏بود، رژیم صدام در مدت کوتاهى به وسیله عناصر مؤمن و مسلمانِ خود عراق سرنگون مى‏شد و ابتکار عمل از دست آنها خارج مى‏گردید؛ آنها از این مى‏ترسند. فعالیت آنها انفعالى و از روى ترس‏ از عواقب‏ بیدارى ‏اسلامى ‏در دنیاى‏اسلام‏است.[12]

به خاطر ترس از بیدارى اسلامى، استعمارگران مى‏کوشند ابتدا با تهمت و اهانت و نارواگویى نسبت به انقلاب اسلامى، به تدریج دل‏هاى مردم مسلمان در سراسر جهان را نسبت به سرچشمه جوشان و فیاضى که آنها را در طول سال‏ها وادار به حرکت و مقاومت کرده است، سرد کنند و سپس اسلام آمریکایى را که نظر به جداسازى اسلام معنوى و اسلام اخلاقى از اسلام سیاسى، اسلام عدالتخواه و اسلام اجتماعى دارد، جایگزین اسلام ناب محمّدى، که به مسلمانان ایستادگى در مقابل ظلم و جور و سلطه‏گرى را مى‏آموزد، نمایند.[13]

البته براى مقابله با اصل اسلام، علاوه بر معرفى آن به عنوان دینى صرفا اخلاقى، تلاش‏هاى بسیارى براى نشان دادن چهره‏اى خشن از اسلام انجام دادند تا از گرایش سایر جوامع به اسلام و مسلمانان جلوگیرى نمایند. از جمله این تلاش‏ها مى‏توان به نسبت دادن تروریسم به اسلام و مسلمانان و یا اظهارات پاپ درباره خشونت در اسلام و تفسیرى غلط از جهاد اسلامى، اشاره کرد.

على‏رغم تمام تلاش‏هاى سلطه‏گران و استکبار، انقلاب اسلامى و بیدارى اسلامى و به تبع آن تمام ملت‏ها و جنبش‏هاى اصیل، مهم‏ترین مانع در برابر استعمار فرانو محسوب مى‏شوند.

*بیدارى اسلامى؛ مهم‏ترین راهکار مقابله با استعمار فرانو

پس از فروپاشى نظام دو قطبى، نظریه‏پردازان غربى و آمریکایى تلاش کردند با ارائه نظم نوین جهانى و نظام تک‏قطبى و همچنین استفاده از بسترهایى همچون جهانى شدن و ابزار رسانه‏اى، فرهنگ لیبرال ـ دموکراسى را فرهنگى بى‏بدیل تلقّى کرده و به سلطه بى‏چون و چراى آن در عرصه‏هاى فرهنگى، سیاسى، اقتصادى و اجتماعى بیندیشند، غافل از آنکه انقلاب اسلامى با توجه به دین و فرهنگى غنى، خیزش دوباره‏اى را در جهان اسلام آغاز کرده و در اندیشه احیا و بازسازى تمدن اسلامى است.

سلطه‏گران که سعى داشتند با استفاده از بستر جهانى شدن و در اختیار داشتن رسانه‏هاى عمده و شرکت‏هاى بزرگ ادغام‏شده جهان، به عنوان ابزارى براى استعمار فرانو، به چپاول ملت‏ها ادامه دهند، امروزه بیدارى اسلامى را مانعى بزرگ در مقابل خود مى‏بینند.

استعمار فرانو نمى‏تواند جلوى رشد و گسترش بیدارى اسلامى را بگیرد. در همین زمینه، یک استراتژیست آمریکایى در توصیه‏هاى خود به دولت آمریکا گفته بود: در کشورهاى اسلامى به هیچ وجه نباید براى ایجاد دموکراسى عجله کرد؛ زیرا اگر امروز انتخابات آزاد در هر یک ‏از کشورهاى ‏اسلامى ‏برگزار شود، حکومت‏هاى اسلامى و جریانات اسلامى سر کار مى‏آیند و این نشان‏دهنده بیدارى اسلامى و بازگشت به ‏اسلام است.[14]

انقلاب اسلامى علاوه بر تأثیر آن در بیدارى اسلامى، در بسیارى از ملت و جنبش‏هاى غیراسلامى هم تأثیر داشته است، به گونه‏اى که امروزه شاهد مقاومت زیادى بر علیه استعمار در سراسر جهان هستیم. با مقاومت و پایدارى ملت‏ها و جنبش‏هاى اصیل، این شیوه استعمارى هم از بین خواهد رفت.

سطرهاى پایانى این نوشتار را با کلامى از رهبر حکیم و فرزانه انقلاب درباره استعمار فرانو و سرانجام آن، به پایان مى‏بریم: «البته این هم به جایى نخواهد رسید؛ چون چهره استعمار و استکبار زشت‏تر از این حرف‏هاست؛ نمى‏تواند ظلم و ستمگرى و ددمنشى خود را پنهان کند؛ نمونه‏اش عراق است. شما ببینید اینها در عراق چه مى‏کنند. امروز پرچم حقوق بشر در دست آمریکا و انگلیس و کشورهایى از این قبیل، به یک چیز مسخره و خنده‏آور تبدیل شده است! امروز ماجراى زندان ابوغریب، زندان گوانتاناموى آمریکا، رفتار با ملت‏ها به وسیله مسلحین و چکمه‏پوشان آمریکایى و انگلیسى، داستان همیشگى ملت‏هاست. ممکن است ملت‏ها الآن تظاهرى نکنند، اما این وقایع در دلشان تأثیرات عمیقى دارد و یک روز خودش را نشان خواهد داد. امروز دل ملت‏هاى اسلامى پر از نفرت از آمریکا و مستکبران است. در همین کشورهایى که ظاهرا بر حکامِ آن کشورها هم تسلط دارند، دل ملت‏ها از اینها پُر است؛ منتظر زمانى هستند که بتوانند این را نشان دهند. دوران نظام استکبارى ـ که مبناى آن بر ظلم به ملت‏ها و تسلط بر جان و مال و ناموس و منابع آنهاست ـ به سر آمده است. البته ممکن است ملت‏ها دوره‏هاى سختى را تجربه کنند، اما دوران زورگویى و قلدرى در باطن انسان‏ها و در باطن عالم به سر رسیده؛ بیشتر از این نمى‏توانند.

* خود آگاهی رمز موفقیت ملت‌ها

ملتى که مى‏تواند نقش ایفا کند، ملتى است که به خودآگاهى برسد و از اراده و ایمان و هوشیارى استفاده کند؛ او میدان را خواهد برد. بیشترین اقبال را در این مورد ملت ایران دارد. ملت ایران، هم با استعداد است، هم باهوش‏است،هم‏مؤمن‏است‏وهم‏تجربه‏کرده‏است.ملت‏هاى دیگر تجربه ملت ما را ندارند. ملت ما مى‏تواند محور یک حرکت عظیم جهانى باشد بر علیه ظلم و نظام استکبارى و نظام ظالمانه و نظام ارباب ـ رعیتى جدید و نویى که امروز مستکبران عالم مى‏خواهند بر دنیاتحمیل کنند».[15]

*دیگر عناوین ماهنامه «معرفت»، (ویژه نامه علوم سیاسی)

نبرد پیوسته دشوار انسان با شیطان، بررسى نظریات مربوط به ضرورت تشکیل حکومت دینى بر اساس سیره پیامبر اکرم صلى‏الله‏علیه‏و‏آله قدس‏سره، ریاست سنّت در فلسفه سیاسى فارابى و ارتباط آن با ولایت فقیه، رابطه دین و دولت در اندیشه کانت؛ نقد و بررسى، انسان خوب، شهروند خوب؛ جستارى مقایسه‏اى میان اندیشه سیاسى افلاطون و ارسطو و استعمار و استقلال کشورهاى اسلامى از دیگر عناوین صدوپنجاهمین شماره ماهنامه «معرفت» می باشد.

گفتنی است، ماهنامه علمی ـ ترویجی در زمینه علوم انسانی «معرفت»، به مدیر مسئولی حجت‌الاسلام والمسلمین سید احمد رهنمایی و از سوی موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) منتشر می شود.

علاقمندان می‌توانند برای آشنایی بیشتر با این نشریه به پایگاه اینترنتی ماهنامه «معرفت»، به نشانیwww.marifat.ir  مراجعه کرده و برای ارتباط با دفتر نشریه با شماره های 2936008 و 2113671 با پیش شماره 0251 تماس بگیرند.



1ـ بیانات مقام معظّم رهبرى در دیدار با مردم قم، به مناسبت سالگرد قیام 19 دى، 19 دى 1383.

2ـ همان.

3ـ همان.

4ـ بیانات مقام معظّم رهبرى در دیدار خانواده‏هاى شهداى استان کرمان، 12 اردیبهشت 1384.

5ـ بیانات مقام معظّم رهبرى در دیدار با رئیس و مدیران سازمان صدا و سیما، 11 آذر 1383 / همو، 15 بهمن 1385.

6ـ پیام مقام معظّم رهبرى به کنگره عظیم حج، 19 دى 1383.

7ـ همان.

8ـ بیانات مقام معظّم رهبرى در جمع اعضاى اتحادیه انجمن‏هاى اسلامى دانشجویان مستقل دانشگاه‏ها.

9ـ همان.

10ـ بیانات مقام معظّم رهبرى در دیدار رئیس و مدیران سازمان صدا و سیما، 11 آذر 1383.

11ـ مقام معظّم رهبرى، 2 مهر 1382 و 29 دى 1383.

12ـ مقام معظّم رهبرى، 14 خرداد 1384.

13ـ مقام معظّم رهبرى، 10 آذر 1381 / 14 خرداد 1382.

14ـ مقام معظّم رهبرى، 22 اردیبهشت 1382.

15ـ بیانات مقام معظّم رهبرى در جمع مردم قم به مناسبت سالگرد قیام 19 دى، 19 دى 1383.

اخبار مرتبط

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha