به گزارش سرویس علمی فرهنگی مرکز خبر حوزه، ماهنامه «معرفت»، در شماره اخیر خود در نوشتاری با عنوان «استعمار فرانو» با نگاهى اجمالى به بیانات مقام معظّم رهبرى، به بررسى شیوههاى استعمارى، تهاجم فرهنگى ـ رسانهاى به عنوان مهمترین ابزار استعمار فرانو، پرداخته است.
در بخش هایی از این مقاله که در صدوپنجاهمین شماره ماهنامه «معرفت» به قلم حسین ارجینی منتشر شده چنین می خوانیم:
*استعمار سنتى یا کهن
قدرتهاى استعمارى براى حفظ سلطه خود، در هر عصرى با ابزارهاى نو به استعمار کشورها و ملتها پرداختهاند؛ در دورههایى با حمله مستقیم نظامى به غارت منابع طبیعى و حتى انسانى اقدام مىکردند، رهبر معظّم انقلاب درباره این نوع استعمار مىفرمایند:
یک روز استعمارِ کهنه بود؛ استعمارى که بعدهااسمش را گذاشتند استعمار کهنه و کهن. مىرفتند بر کشورها تسلط پیدا مىکردند؛ مثل هند، مثل الجزایر، مثل خیلى از کشورهاى دیگر.[1]
*استعمار نو
با رشد فکرى جوامعوگسترش نهضتهاى ضداستعمارى در کشورهاى تحت سلطه، استعمار، چهره جدیدى به خود گرفت و سعى کرد به جاى سلطه مستقیم و اشغال سرزمینها، سلطه خود را با روى کار آوردن دولتهاى دستنشانده بومى استمرار بخشد.
این شیوه به شکل سلطه ظاهرى و تعیین مستقیم حاکم از سوى استعمارگران نیست، بلکه به شکل غیرمستقیم است. وقتى که شیوه استعمار مستقیم و تعیین حاکم براى سرزمینهاى مستعمره به دلیل بیدارى ملتها آسان نبود، شیوه جدیدى از استعمار بعد از جنگ جهانى دوم در دنیا رایج شد که «استعمار نو» نام گرفت.
در شیوه جدید، فرماندار و یا حاکم مستقیم کشور استعمارگر حاکمیت ندارد، و زمامداران از مردم خود سرزمینها هستند و ظاهرا کشور مستعمره تمام نشانههاى استقلال همچون مرز و پرچم مشخص، قانون اساسى و انتخابات دارد، اما در حقیقت، کشور توسط عوامل استعمارى با برنامهها و سیاستهاى آنها اداره مىشود.
رهبرمعظّم انقلاب در تبیین این شیوه استعمارى فرمودند:
استعمار کهن از بین رفت و جاى آن، استعمار نو را آوردند. استعمار نو این بود که در رأس کشورها بیگانگان نمىآمدند حکومت کنند. مثل دوران استعمارِ قدیم نبود که حاکم انگلیسى برود در هند حکومت کند؛ نه، از خود کشورها کسانى را مىگماشتند؛ مثل رژیم طاغوت، مثل رضاخان و پسرش، و مثل بسیارى از دولتهاى دیگر کشورهاى جهان سوم.[2]
در دوران محمّدرضا شاه کشور دربست در اختیار آمریکایىها بود؛ هم اقتصادش، هم سیاستش، هم روابط اجتماعىاش. آنچه در این کشور تدبیر مىشد، در جهت منافع سلطهگران بیگانه و متنفذِ در ایران بود. آن روز ملت ایران در گزینش مدیران ارشد کشور کمترین دخالتى نداشت... آن روز علم درکشوردرنهایتعقبافتادگىوعقبماندگى بود.[3i]
*استعمار فرانو
در عصر جدید با تحولات جهانى، گسترش آگاهىها و مقاومتهاى ضداستعمارى، بخصوص بیدارى اسلامى که به برکت انقلاب اسلامى روح تازهاى در آن دمیده شد، استعمار نیز براى ادامه سلطه خود به شیوههاى جدیدى روى آورد. با گسترش وسایل ارتباط جمعى و تبدیل شدن جهان به یک دهکده جهانى و کمرنگ شدن حاکمیتهاى ملى و همچنین با فروپاشى بلوک شرق و انحصار قدرت رسانهاى و تبلیغى در غرب، این امکان براى قدرتهاى غربى فراهم شد تا با استفاده از ابزار رسانهاى به تبلیغ ایدهها و توسعهطلبى استعمارى خود در عرصههاى فرهنگى، سیاسى و اقتصادى بپردازند.
با سلطه غرب و در رأس آنها آمریکا بر رسانهها در دو دهه اخیر، چهره جدیدى از استعمار به صحنه جهانى آمد که مقام معظّم رهبرى آن را «استعمار فرانو» نام نهادند.
در این شیوه ظاهرا قدرتهاى بزرگ سلطهاى بر کشورهاى دیگر ندارند، اما سلطه فرهنگى، اقتصادى و سیاسى آن دولتها به حدى است که تصمیمگیرىها و سیاستگذارىهاى دولتهاى دیگر در تمام عرصههاى فرهنگى، اقتصادى، سیاسى و... باید در راستاى منافع قدرت بزرگ شکل گیرد. رهبر معظّم انقلاب با اشاره به اینکه سیاست امروز استکبار، استعمار فرانو است، در تعریف این نوع از استعمار فرمودند:
یعنى دستگاه استکبارى کارى کند که عناصرى از ملتى که این مستکبر مىخواهد آن را قبضه و تصرف کند، بدون اینکه بدانند، به او کمک کنند... حالا عناصرى از میان خود ما بیایند و بنا کنند این دیوار را تراشیدن یا سوراخ کردن. اینها گرچه خودى هستند، اما دارند براى دشمن کار مىکنند؛ دشمن هم روى اینها سرمایهگذارى مىکند. دیدید که آمریکایىها حتى در کنگرهشان تصویب کردند که به عناصرى در داخل کشور ما پول بدهند تا براى آنها کار کنند؛ این طور علنى و صریح! این استعمارِ فرانو است.[4]
از نظر مقام معظّم رهبرى، استعمار فرانو یک طبقه است که دولتهایى مثل آمریکا را هدایت مىکند و مغز هدایتگر و قلب تپنده آن، محافل صهیونیستى و غیرصهیونیستى و سرمایهدارى و کارتلهاى بزرگ تولیدى و تجارى با صدها وسیله تبلیغات، کانالهاى تلویزیونى و روزنامههاى مختلف است. رهبر انقلاب با «زرسالاران اقتدارطلب» نامیدن آنها، هدف آنان را سیطره بر منابع حیاتى و مالى همه دنیا مىدانند که اگر این سیطره کامل شود، یکصد سال ـ شاید هم بیشتر ـ مجموعه بشرى عظیمى که در خاورمیانه زندگى مىکنند، از کاروان علم و تمدن و معرفت و خوشبختى دور خواهند ماند.[5] در عصر جدید، استعمار و استکبار با تمام ظرفیت و توانایى خود به میدان آمده و با شیوههاى مختلف سعى در تداوم سلطهگرى خود دارد؛ در یکجا با فشار سیاسى، در جاى دیگر با تهدید اقتصادى، و در جایى هم با ترفند تبلیغاتى و در صورت لزوم توسل به شیوه استعمار سنتى با استفاده از بمب و موشک و تانک و چکمهپوشان نظامى، که نمونههاى آن، فجایعى است که در فلسطین و عراق و افغانستان صورت مىگیرد.[6
البته کشورهاى استعمارى همیشه کوشیدهاند تمام اعمال متجاوزانه خود را در پردهاى از فریب و نفاق انجام دهند. آنها سلاحهاى کشتار جمعى و شیمیایى را تولید و توزیع و مصرف مىکنند و فجایعى مانند هیروشیما (در جریان جنگ جهانى دوم) و حلبچه (در جریان جنگ تحمیلى) پدید مىآورند و در عین حال شعار کنترل سلاح کشتار جمعى سر مىدهند. از سویى، نمایش علمگرایى و جهانىسازى علم مىدهند و آنگاه با پیشرفت دانش و فناورى در جهان اسلام مقابله مىکنند و با ابزار مختلف که در اختیار دارند ـ از جمله شوراى امنیت ـ سعى در متوقف کردن فناورى هستهاى صلحآمیز کشورمان دارند. آنها از حقوق بشر دم مىزنند، اما دهها اردوگاه شکنجه همچون گوانتانامو و ابوغریب بهپا مىکنند.[7]
*تهاجم فرهنگى ـ رسانهاى؛ مهمترین شیوه استعمار فرانو
استعمار فرانو اساسا به شیوه عملیات فرهنگى ـ فکرى است، و رهبر معظّم انقلاب هم همین شیوه را شیوه غالب آنها مىشمارد: «تهاجم خبرى، تبلیغى، فرهنگى و اخلاقى رسانههاى تحت کنترل زورمندان و زرمندان جهانى به ملتها، به ویژه ملت ایران، در اوج خود قرار دارد.»[8] آنها با گسترش وسایل ارتباط جمعى و تفکر جهانىسازى، سعى دارند تا فرهنگ، سیاست و اقتصاد لیبرالى را بر تمام کشورها حاکم کنند.
بنابراین، استعمارگران در این شیوه سعى مىکنند با ظاهرى مشروع و با شعارهاى حقوق بشر، ایجاد صلح و امنیت، استقرار دموکراسى و آزادى، و نیز با استفاده از نیروهاى کاملاً وابسته که نه تنها از اشراف و خانوادههاى طبقه اشرافى، بلکه معدودى از روشنفکران، سیاستمداران، مدیران و تکنوکراتها را نیز شامل مىشود، اهداف استعمارى خود را دنبال کنند.
البته در تلاش براى تسلط بر منابع اقتصادى، فرهنگى و سیاسى کشورها، خاورمیانه و جهان اسلام جایگاه ویژهاى دارد. به فرموده رهبر فرزانه انقلاب، آنها به درستى مىدانند:
خاورمیانه یکى از نقاط اساسى و چالش بزرگ جهان به شمار مىآید و به همین خاطر در تبیین استعمار فرانوینى که در حال شکلگیرى در منطقه است، آمریکایىها در جهت تحقق نقشه کاملاً استکبارى خاورمیانه بزرگ درصددند حکومتهایى را در خاورمیانه روى کار آورند که داراى بزک دموکراسى باشند و در عین حال صددرصد در پنجه سیاستهاى آمریکا و کمپانىهاى سرمایهدارى غرب قرار گیرند.[9]
امروزه شیوه استعمارى، سیطره فرهنگى، اقتصادى و سیاسى است و براى آنها منطقه خاورمیانه از اهمیت ویژهاى برخوردار است، اما اگر این قدرت نرمافزارى همچون انقلابهاى نارنجى و مخملى در رسیدن به اهداف استعمارى کارا نباشد، استفاده از قدرت سختافزارى (حضور نظامى)[10] با توجیههاى حقوق بشرى و توسعه دموکراسى موضوعیت پیدا مىکند؛ مانند آنچه که در افغانستان و عراق اجرا شد.
استعمارگران براى رسیدن به اهداف استعمارى خود تلاشهاى بسیارى کردند تا انقلاب اسلامى ایران را که کانون بیدارى اسلامى در خاورمیانه است از بین ببرند. از جمله تلاشهایى که براى مقابله با انقلاب اسلامى و بیدارى اسلامى انجام دادند طرح خاورمیانه بزرگ بود که سعى داشتند نقشه خاورمیانه را از لحاظ جغرافیایى و سیاسىتغییردهندتاصهیونیستهاحاکمبرمنطقهشوند.[11]
مقام معظّم رهبرى یکى از شیوههاى استمعارگرانى همچون آمریکا را براى مقابله با بیدارى اسلامى، حرکتهاى پیشدستانه آنها بیان مىکند و مىفرماید:
آمریکایىها براى اینکه بیدارى اسلامى به حرکتهاى انقلابى منتهى نشود، پیشدستى مىکنند؛ مىخواهند چیزى را که براى ملتها سرنوشت محتوم است، با ابتکار و حرکتهاى پیشدستانه خودشان عقب بیندازند. اخیرا آمریکایىها اعتراف کردهاند که اگر حمله آنها به عراق نمىبود، رژیم صدام در مدت کوتاهى به وسیله عناصر مؤمن و مسلمانِ خود عراق سرنگون مىشد و ابتکار عمل از دست آنها خارج مىگردید؛ آنها از این مىترسند. فعالیت آنها انفعالى و از روى ترس از عواقب بیدارى اسلامى در دنیاىاسلاماست.[12]
به خاطر ترس از بیدارى اسلامى، استعمارگران مىکوشند ابتدا با تهمت و اهانت و نارواگویى نسبت به انقلاب اسلامى، به تدریج دلهاى مردم مسلمان در سراسر جهان را نسبت به سرچشمه جوشان و فیاضى که آنها را در طول سالها وادار به حرکت و مقاومت کرده است، سرد کنند و سپس اسلام آمریکایى را که نظر به جداسازى اسلام معنوى و اسلام اخلاقى از اسلام سیاسى، اسلام عدالتخواه و اسلام اجتماعى دارد، جایگزین اسلام ناب محمّدى، که به مسلمانان ایستادگى در مقابل ظلم و جور و سلطهگرى را مىآموزد، نمایند.[13]
البته براى مقابله با اصل اسلام، علاوه بر معرفى آن به عنوان دینى صرفا اخلاقى، تلاشهاى بسیارى براى نشان دادن چهرهاى خشن از اسلام انجام دادند تا از گرایش سایر جوامع به اسلام و مسلمانان جلوگیرى نمایند. از جمله این تلاشها مىتوان به نسبت دادن تروریسم به اسلام و مسلمانان و یا اظهارات پاپ درباره خشونت در اسلام و تفسیرى غلط از جهاد اسلامى، اشاره کرد.
علىرغم تمام تلاشهاى سلطهگران و استکبار، انقلاب اسلامى و بیدارى اسلامى و به تبع آن تمام ملتها و جنبشهاى اصیل، مهمترین مانع در برابر استعمار فرانو محسوب مىشوند.
*بیدارى اسلامى؛ مهمترین راهکار مقابله با استعمار فرانو
پس از فروپاشى نظام دو قطبى، نظریهپردازان غربى و آمریکایى تلاش کردند با ارائه نظم نوین جهانى و نظام تکقطبى و همچنین استفاده از بسترهایى همچون جهانى شدن و ابزار رسانهاى، فرهنگ لیبرال ـ دموکراسى را فرهنگى بىبدیل تلقّى کرده و به سلطه بىچون و چراى آن در عرصههاى فرهنگى، سیاسى، اقتصادى و اجتماعى بیندیشند، غافل از آنکه انقلاب اسلامى با توجه به دین و فرهنگى غنى، خیزش دوبارهاى را در جهان اسلام آغاز کرده و در اندیشه احیا و بازسازى تمدن اسلامى است.
سلطهگران که سعى داشتند با استفاده از بستر جهانى شدن و در اختیار داشتن رسانههاى عمده و شرکتهاى بزرگ ادغامشده جهان، به عنوان ابزارى براى استعمار فرانو، به چپاول ملتها ادامه دهند، امروزه بیدارى اسلامى را مانعى بزرگ در مقابل خود مىبینند.
استعمار فرانو نمىتواند جلوى رشد و گسترش بیدارى اسلامى را بگیرد. در همین زمینه، یک استراتژیست آمریکایى در توصیههاى خود به دولت آمریکا گفته بود: در کشورهاى اسلامى به هیچ وجه نباید براى ایجاد دموکراسى عجله کرد؛ زیرا اگر امروز انتخابات آزاد در هر یک از کشورهاى اسلامى برگزار شود، حکومتهاى اسلامى و جریانات اسلامى سر کار مىآیند و این نشاندهنده بیدارى اسلامى و بازگشت به اسلام است.[14]
انقلاب اسلامى علاوه بر تأثیر آن در بیدارى اسلامى، در بسیارى از ملت و جنبشهاى غیراسلامى هم تأثیر داشته است، به گونهاى که امروزه شاهد مقاومت زیادى بر علیه استعمار در سراسر جهان هستیم. با مقاومت و پایدارى ملتها و جنبشهاى اصیل، این شیوه استعمارى هم از بین خواهد رفت.
سطرهاى پایانى این نوشتار را با کلامى از رهبر حکیم و فرزانه انقلاب درباره استعمار فرانو و سرانجام آن، به پایان مىبریم: «البته این هم به جایى نخواهد رسید؛ چون چهره استعمار و استکبار زشتتر از این حرفهاست؛ نمىتواند ظلم و ستمگرى و ددمنشى خود را پنهان کند؛ نمونهاش عراق است. شما ببینید اینها در عراق چه مىکنند. امروز پرچم حقوق بشر در دست آمریکا و انگلیس و کشورهایى از این قبیل، به یک چیز مسخره و خندهآور تبدیل شده است! امروز ماجراى زندان ابوغریب، زندان گوانتاناموى آمریکا، رفتار با ملتها به وسیله مسلحین و چکمهپوشان آمریکایى و انگلیسى، داستان همیشگى ملتهاست. ممکن است ملتها الآن تظاهرى نکنند، اما این وقایع در دلشان تأثیرات عمیقى دارد و یک روز خودش را نشان خواهد داد. امروز دل ملتهاى اسلامى پر از نفرت از آمریکا و مستکبران است. در همین کشورهایى که ظاهرا بر حکامِ آن کشورها هم تسلط دارند، دل ملتها از اینها پُر است؛ منتظر زمانى هستند که بتوانند این را نشان دهند. دوران نظام استکبارى ـ که مبناى آن بر ظلم به ملتها و تسلط بر جان و مال و ناموس و منابع آنهاست ـ به سر آمده است. البته ممکن است ملتها دورههاى سختى را تجربه کنند، اما دوران زورگویى و قلدرى در باطن انسانها و در باطن عالم به سر رسیده؛ بیشتر از این نمىتوانند.
* خود آگاهی رمز موفقیت ملتها
ملتى که مىتواند نقش ایفا کند، ملتى است که به خودآگاهى برسد و از اراده و ایمان و هوشیارى استفاده کند؛ او میدان را خواهد برد. بیشترین اقبال را در این مورد ملت ایران دارد. ملت ایران، هم با استعداد است، هم باهوشاست،هممؤمناستوهمتجربهکردهاست.ملتهاى دیگر تجربه ملت ما را ندارند. ملت ما مىتواند محور یک حرکت عظیم جهانى باشد بر علیه ظلم و نظام استکبارى و نظام ظالمانه و نظام ارباب ـ رعیتى جدید و نویى که امروز مستکبران عالم مىخواهند بر دنیاتحمیل کنند».[15]
*دیگر عناوین ماهنامه «معرفت»، (ویژه نامه علوم سیاسی)
نبرد پیوسته دشوار انسان با شیطان، بررسى نظریات مربوط به ضرورت تشکیل حکومت دینى بر اساس سیره پیامبر اکرم صلىاللهعلیهوآله قدسسره، ریاست سنّت در فلسفه سیاسى فارابى و ارتباط آن با ولایت فقیه، رابطه دین و دولت در اندیشه کانت؛ نقد و بررسى، انسان خوب، شهروند خوب؛ جستارى مقایسهاى میان اندیشه سیاسى افلاطون و ارسطو و استعمار و استقلال کشورهاى اسلامى از دیگر عناوین صدوپنجاهمین شماره ماهنامه «معرفت» می باشد.
گفتنی است، ماهنامه علمی ـ ترویجی در زمینه علوم انسانی «معرفت»، به مدیر مسئولی حجتالاسلام والمسلمین سید احمد رهنمایی و از سوی موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) منتشر می شود.
علاقمندان میتوانند برای آشنایی بیشتر با این نشریه به پایگاه اینترنتی ماهنامه «معرفت»، به نشانیwww.marifat.ir مراجعه کرده و برای ارتباط با دفتر نشریه با شماره های 2936008 و 2113671 با پیش شماره 0251 تماس بگیرند.
1ـ بیانات مقام معظّم رهبرى در دیدار با مردم قم، به مناسبت سالگرد قیام 19 دى، 19 دى 1383.
2ـ همان.
3ـ همان.
4ـ بیانات مقام معظّم رهبرى در دیدار خانوادههاى شهداى استان کرمان، 12 اردیبهشت 1384.
5ـ بیانات مقام معظّم رهبرى در دیدار با رئیس و مدیران سازمان صدا و سیما، 11 آذر 1383 / همو، 15 بهمن 1385.
6ـ پیام مقام معظّم رهبرى به کنگره عظیم حج، 19 دى 1383.
7ـ همان.
8ـ بیانات مقام معظّم رهبرى در جمع اعضاى اتحادیه انجمنهاى اسلامى دانشجویان مستقل دانشگاهها.
9ـ همان.
10ـ بیانات مقام معظّم رهبرى در دیدار رئیس و مدیران سازمان صدا و سیما، 11 آذر 1383.
11ـ مقام معظّم رهبرى، 2 مهر 1382 و 29 دى 1383.
12ـ مقام معظّم رهبرى، 14 خرداد 1384.
13ـ مقام معظّم رهبرى، 10 آذر 1381 / 14 خرداد 1382.
14ـ مقام معظّم رهبرى، 22 اردیبهشت 1382.
15ـ بیانات مقام معظّم رهبرى در جمع مردم قم به مناسبت سالگرد قیام 19 دى، 19 دى 1383.
نظر شما