جمعه ۲ آذر ۱۴۰۳ |۲۰ جمادی‌الاول ۱۴۴۶ | Nov 22, 2024

حضرت آیت الله العظمی خامنه ای، رهبر عظیم الشان انقلاب اسلامی در دیدار صدها نفر از علما، فضلاء، روحانیان و طلاب استان فارس بر لزوم جریان شناسی سیاسی، دشمن شناسی، خود سازی، تقویت بنیه علمی و بیان معارف عمیق دینی با استفاده از ابزار نوین تبلیغی توسط روحانیون تاکید کردند.

به گزارش مرکز خبر حوزه به نقل از پایگاه اطلاع رسانی دفتر مقام معظم رهبری، متن کامل بیانات معظم له بدین شرح است:
بسم الله الرحمن الرحیم
 الحمدللَّه ربّ العالمین والصّلاة والسّلام على سیّدنا و نبیّنا ابى‏القاسم محمّد و على اله الأطیبین الأطهرین المنتجبین سیّما بقیّةاللَّه فى الأرضین.
بسیار مجلس شیرین و دلنشینى است؛ جمع بزرگى از فضلا، علما، طلاب، جوانان و نونهالانى که در راه علم دین، در راه آماده شدن براى دستگیرى بندگان خدا قدم گذاشته‏اند، در اینجا مجتمع شده‏اید.
اینجا هم استان زرخیزِ تربیت نیروى علمى و عالم دینى است. هرچه به گذشته مراجعه میکنیم، استعداد عظیم این استان براى به صحنه آوردنِ استعدادهاى برجسته‏ى انسانى بیشتر مشاهده میشود؛ از دورانهاى قدیم، از قرن سوم هجرى تا امروز؛ یعنى بیش از هزار سال است که استان فارس از «سیبوى»ها و «ابوعلى فارسى»ها و «فیروزآبادى»ها و «بیضاوى»ها و این شخصیتهاى برجسته تا برسد به «غیاث‏الدین دشتکى» و «صدرالدین دشتکى» و «جلال‏الدین دوانى» و - که اینها هر کدامى یک داستانى دارند، هر کدامى یک کتاب حرف درباره‏ى آنها وجود دارد - پر است.
خطاست اگر تصور شود که عالمى که معروف به فلسفه است مثلاً، این معنایش این است که فقط در رشته‏ى علوم عقلى زحمت کشیده، یا اگر کتابى در تفسیر یا لغت دارد، معنایش این است که منحصر به همین بوده؛ نه، این بروز تاریخىِ شخصیتِ اوست. والّا درباره‏ى این شخصیتها وقتى انسان مطالعه میکند، پیگیرى میکند، مى‏بیند که در خور ظرفیت زمان خود، مجموعه‏اى از معارف علمى دینى - از فقه و از حدیث و از تفسیر و از علوم عقلى و از ادبیات - در این انسانها جمع بوده است. یک نمونه خود «ملاصدرا»ست که شهرت او به فلسفه است، اما ممشاى عملىِ او، حدیث‏شناسى او، رجال‏شناسى او و بدون تردید معرفت او به علوم نقلى در اوج است. یا همین غیاث‏الدین دشتکى، فقیه و فیلسوف و دانشمند در رشته‏هاى مختلف علمى است. تا میرسیم به زمانهاى نزدیکِ ما؛ میرزاى شیرازى، میرزا محمدتقى شیرازى، مرحوم آشیخ کاظم شیرازى، بزرگانى که هر کدامى یک اثر ماندگارى از خودشان باقى گذاشتند. این سرزمین با استعدادى است؛ «و البلد الطّیّب یخرج نباته بإذن ربّه».
در زمان ما هم علماى بزرگى در این دیار بودند. مرحوم آشیخ بهاءالدین را من زیارت کرده بودم. مرحوم آیةاللَّه شهید دستغیب یک نمونه‏ى حقیقتاً ممتازى بود از یک عالم روحانى و رجل دینى. مرحوم آقاى آسید نورالدین در یک وضعیت دیگر یک نمونه‏ى منحصربه‏فرد بود. مرحوم سید عبدالحسین لارى - که اگرچه اصلاً اهل فارس نیست و دزفولى است، اما بروز این شخصیت بزرگ در این استان بود - نشان‏دهنده‏ى آمادگى دینى و معنوى این استان است.
خوب، به تاریخ خیلى دل نبندیم؛ به امروز و آینده نگاه کنیم. بحمداللَّه جلسه، جلسه‏ى بسیار خوبى است و شروع این جلسه با تلاوت بسیار خوب و شیوا و قوىِ این جوان عزیز، بعد هم بیانات سنجیده و ممتاز حضرت آقاى حائرى - مثل همیشه که بیانات سنجیده و ممتازى بحمداللَّه دارند - فضاى جلسه را معطر کرده است.
من مطلب را از همین نقطه‏اى که آقاى حائرى بیان کردند، ادامه بدهم؛ امنیت. دو رکنى که ایشان براى امنیت ذکر کردند، کاملاً درست است: اقتدار همراه با معنویت، همراه با دین. دین و معنویت هم اگرچه کارکرد اوّلى و ابتدائى‏اش خودنگهدارى است؛ اما تأثیر دین در حفظ و نگهدارى مجموعه‏ى جامعه از آن اقتدارى که رکن دیگر است، کمتر نیست. این دو وقتى با هم جمع شوند، یعنى معنویت و دست هدایت معنوى همراه با اقتدار مادى که بتواند تصرف کند، بتواند حد و مرز معین کند، بتواند امر و نهى کند و امر و نهىِ او در جامعه نافذ باشد، آن چیزى است که طبق بیان ایشان - که متین هم هست - میتواند امنیت را - که نیاز اوّلىِ بشر است - به او هدیه کند. گرسنگى قابل تحمل است، نبودن بسیارى از خواهشهاى نفسانى براى جوامع قابل تحمل است، ناامنى قابل تحمل نیست. اگر جامعه‏اى مرفه باشد، آباد باشد، اما ناامن باشد، زندگى در او تلختر از زهر است. پس امنیت در این حد از اهمیت است و امنیت احتیاج دارد به معنویت و هدایت معنوى همراه با اقتدار مادى، که امروز میتوانیم این اقتدار مادى را خلاصه کنیم در اقتدار سیاسى.
این حقیقتى است که بشدت باید ما را مضطرب کند؛ هم منِ حقیر را، هم شما را. ما باید نگران بشویم؛ چرا؟ چون جمهورى اسلامى همان الگوئى است که میتواند این دو تا را با هم داشته باشد. جمهورى اسلامى یعنى قدرت سیاسىِ اهل اسلام و اهل دین. این، جمهورى اسلامى است. یک روزى بود ما در همین کشور، معنویت، هدایت، متفکرین برجسته، فقیهان و فیلسوفان عالى‏رتبه را داشتیم؛ اما کاربرد وجود اینها بیش از همان اندازه‏اى که میتوانستند یا منبرى بروند یا بین یک جمعى سخنرانى کنند و روى آنها تأثیرى بگذارند، نبود؛ از این بیشتر نبود. امروز نظام جمهورى اسلامى بر سر پاست؛ یعنى خداى متعال این میدان امتحان و آزمایش را در مقابل ما - که داعیه‏داران هدایت معنوى هستیم - قرار داده؛ این خیلى عرصه‏ى امتحان عظیمى است. دغدغه‏اى که عرض کردم باید داشته باشیم از این جهت است که سنگینى بار این مسئولیت را حس کنیم. یک روزى روحانى بودن، طلبه بودن، درس دین خواندن به قدرِ حوزه‏ى نفوذ یک روحانى مسئولیت مى‏آورد - که آن حوزه هم بسیار محدود بود - امروز درس خواندن، طلبه شدن، مبلغ دین شدن، پرچم هدایت را در دست گرفتن، داعیه‏دارِ ترویج دین شدن، مسئولیتى دارد به عظمت مسئولیت جمهورى اسلامى، و این مسئولیت توزیع شده است؛ مخصوص یک کسِ خاص، یک مقام خاص نیست؛ همه مسئولیم. من مسئولیتم بیشتر است، شما ممکن است مسئولیتتان کمتر باشد؛ اما همه مسئولیم.
این نگاه دغدغه‏آمیز، ما را متوجه میکند به اینکه امروز حوزه‏هاى دینىِ ما و مجموعه‏هاى روحانى ما به چه چیزى باید بیشتر توجه کنند.
و من عرض میکنم اگر یک فهرستى از مسئولیتهاى ما عمامه‏به‏سرها و مسئولین روحانى - که امروز مجموعه‏ى عظیمى از بانوان عزیز ما هم وارد این میدان شده‏اند - تهیه شود، سرلوحه‏ى این فهرست عبارت است از «خودسازى». در درجه‏ى اول ما باید متوجه بشویم به خودمان و بنیه‏ى معنوى و دینى خودمان را تقویت کنیم. آن کسى که بنیه‏ى معنوى قوى دارد، میتواند بارهاى سنگین را بر دوش حمل کند. آن کسى که خودش در درون خودش دچار مشکل است، این نمیتواند بارهاى سنگین را بردارد. تقوا و پرهیزگارى و خودسازى اولین وظیفه‏ى ما معممین است. شما طلبه‏هاى جوان و فضلاى جوان خیلى این جوانى را قدر بدانید. این دلهاى پاکیزه و آلوده نشده‏ى شما امروز میتواند شخصیتى از شما بسازد که در طول زمان این چراغ معنویت در درون قلب شما روشن بماند و هیچ چیز نتواند جلوى روشنائى و درخشندگى آن را بگیرد؛ اولین درس ما این است. اولین درس ما توجه به خداست؛ تذکر حضور در محضر پروردگار است. این کار آسانى براى جوان است. دوره‏ى جوانى که میگویند باید قدر بدانید، یکى از مهمترین مصادیقش این است: اجتناب از گناه، پرهیز از موارد شبهه، تذکر مستمر.
ابزارهاى تذکر را خداى متعال براى ما فراهم کرده، که مهمترین ابزار تذکر ما همین نماز است. این نمازهاى پنجگانه‏اى که خدا بر ما واجب کرده، یکى از بزرگترین نعمتهاى خدا در حق ماست. اگر نماز نبود، ما غرق غفلت میشدیم. این نماز که به عنوان یک فریضه بر ما واجب شده، ما را از وادى غفلت بیرون میکشاند. نماز را خوب خواندن، با توجه خواندن، خود در حد نصاب است براى انسان‏سازى؛ همین نماز و تلاوت قرآن و انس با قرآن.
من خوشبختانه مى‏بینم انس با قرآن در بین طلاب علوم دینى در همه جا روزبه‏روز بیشتر شده. این تلاوتهاى خوب هم که ما تشویق میکنیم و آن را ارجمند میشماریم، براى این است که تلاوت خوب، جاذبه‏ى قرآن را زیاد میکند، دلها را به قرآن نزدیک میکند، انسان را به یاد قرآن مى‏اندازد. مرحوم آقاى قاضى (رضوان اللَّه علیه) در سفارشها و توصیه‏هائى که به صورت مکتوب براى بعضى از شاگردان خود به جاى گذاشتند، از جمله‏ى چیزهائى که ذکر میکنند، همین است. ایشان توصیه میکنند که در سحر که بلند شدید، با آهنگ خوش قرآن بخوانید. این سفارشِ یک مرد معنوىِ روحانى مثل مرحوم حاج میرزا على آقاى قاضى است. انس با صحیفه‏ى سجادیه، انس با دعا که دنیائى از معرفت است.
یقیناً یکى از چیزهاى دیگرى که در صدر فهرست قرار میگیرد، دانش دین است. ما دین را باید بفهمیم. امروز مخاطبان شما نیاز دارند به اینکه از دین و معارف دینى آگاه شوند. این روزها یاد مرحوم شهید مطهرى به مناسبت سالگرد شهادت ایشان زیاد میشود. مطهرى یک نمونه از آن کسانى بود که با معارف دین آشنا بود؛ معرفت دینى. شما اگر نگاه کنید به آنچه که شهید مطهرى در همین مدت عمرى که چندان طولانى هم نبود، از خود به جاى گذاشته، خواهید دید که خدا چقدر به این مرد لطف کرده و چه رزق فراوان و واسعى براى او قرار داده است؛ از تفضلات خود و لطف خود. من توصیه میکنم به همه‏ى جوانها حتماً یک دوره کتابهاى مرحوم مطهرى را بخوانید؛ حرفهاى مطهرى نو است. حقایق دین و معارف دین و شکافتن بخشهائى از معارف و عقاید که امروز هم مثل همان روزى که ایشان بیان کرده است، مورد نیاز ماست.
طلبه‏ى علوم دینى باید با فقه آشنا باشد، با علوم عقلى هم باید آشنا باشد. علوم عقلى راه دستیابى به ذهن مخاطبان است. امروز در دنیا در قالب فلسفه‏هائى که گاهى عمقى هم ندارد ولى صورت فلسفى دارد، ذهن انسانها را شکل میدهند؛ بعضى از اینها حتى در خدمت سیاستها قرار میگیرد. کسانى به نام فیلسوف، امروز و در گذشته‏ى نزدیک در غرب، وجود داشتند که بدون تردید در خدمت سیاستهاى سرمایه‏دارى کار کردند. البته اسمى از اقتصاد نیاوردند، اسمى از نظام سرمایه‏دارى نیاوردند، اما آنچه که آنها به عنوان فلسفه دادند، در خدمت نظام سرمایه‏دارى است. این معنایش این است که آن کسانى که دنیا را طعمه‏ى سیاست خود میدانند، از همه‏ى راه‏ها استفاده میکنند و این یکى از راه‏هاى نزدیک ساختن ذهن مخاطبان و ذهن ملتهاست. اینها ذهنها را از این طریق منحرف میکنند. مقابله‏ى با او با جنجال و با تکفیر و با دشنام و با عصبانى شدن نیست. گره را باید باز کرد، لگد کوبیدن روى گره، گره را باز نمیکند. این احتیاج دارد به قدرت فکرى. امروز حوزه‏هاى علمیه‏ى ما نیاز دارند به معارف عقلى. کلام باید بخوانند، فلسفه باید بدانند. البته ستون فقرات حوزه‏هاى علمیه فقه است بدون تردید، اما اینها در کنارش لازم است؛ دانش دین.
طلبه‏هاى جوان! هر چه میتوانید درس بخوانید، فکر کنید، مایه بیندوزید. براى اداى رسالت یک روحانى، عالم شدن، عمیق شدن، متفکر شدن، نظریه‏ساز شدن لازم است. معارف دینى را باید شناخت و آنها را با منطق روز باید دانست و فهمید و گفت. منطق روز و بیان روز - بعضى تا میگوئیم با زبان روز حرف بزنید، فوراً ذهنشان میرود به اینترنت؛ باید با اینترنت صحبت کنیم، باید فلان زبان خارجى را بدانیم. اینها البته لازم است؛ اینها ابزارهاست - و زبان روز معنایش اینها نیست، معنایش این است که شما ببینید با ذهن مخاطب شما فضاى بیرونى و امواج گوناگونى که انجام میگیرد، چه میکند. اینها را بشناسید، بیمارى را بشناسید، حادثه را بشناسید، وضعیت را بشناسید. آن‏وقت بروید به سراغ علاج. لذا حوزه‏هاى علمیه‏ى ما به درس، به علم، به فکر نیازمندند. هر چه میتوانید بخوانید، فکر کنید؛ این لازم است.
در صدر این فهرست، همچنین نگاه درست به سیاست جهان و جریانات سیاسى دنیا لازم است. روحانىِ امروز باید بداند در کجا واقع شده و کجا قرار گرفته، تا بتواند درست دفاع کند. باید بدانید سنگر شما کجاست، باید بدانید آن جبهه‏اى که در مقابل شما قرار گرفته، کى است و چیست. بدون آشنائى با سیاست جهان، با جریانات سیاسى عالم - که نمونه‏اش جریانات سیاسى کشور خودمان است و محیط خودتان است - نمیشود.
امروز روحانىِ مسئول، روحانىِ آگاه، روحانىِ عالم وقتى نگاه میکند به جریانات سیاسى دنیا، میفهمد که نقطه‏ى اساسىِ گمراهى کجاست و در مقابل آن، نقطه‏ى اساسى هدایت کجاست. نقطه‏ى اساسى گمراهى مردم دنیا و گرایشى که به سمت گناه و به سمت فحشا و به سمت ظلم و به سمت جنگ و به سمت برادرکشى، انسانها را سوق داده و کشانده، عبارت است از سیاستهاى حاکم بر دنیا. نه اینکه این سیاستها امروز به وجود آمده؛ همیشه در دنیا بوده است، اما امروز با ابزارهاى جدید، با وسایل مدرنِ قدرتهائى که یکپارچه دنیا را تحت تسلط خودشان میطلبند و دست روى همه‏ى دنیا میگذارند، دست روى همه‏ى جوانب حیات بشرى میگذارند و از گذشته مسلطترند، به وجود آمده. پس نقطه‏ى اصلى آنجاست. اینى که شما در شعارهاى امام بزرگوارمان، در شعارهاى جمهورى اسلامى مى‏بینید که تکیه روى استکبار جهانى است، به خاطر این است. لذا وقتى یک کشورى پرچم مقابله‏ى با این نظام را با نام دین، با نام اسلام، با نام معنویت بلند میکند، میریزند سرش. هیچ نباید دشمنى‏هاى استکبار با نظام جمهورى اسلامى را حمل کرد بر اینکه جمهورى اسلامى بلد نبود از اول با دنیا تعامل کند؛ نه، مسئله این نیست. اتفاقاً جمهورى اسلامى در طول این سى سال با ظرافت، با مهارت، با هدایت الهى بهترین راه را رفته است. این را دشمنان ما شهادت میدهند.
امروز آن مقدارى که در محافل سیاسى دنیا از دیپلماسى فعال ایران، از زیرکى جمهورى اسلامى، از روشهاى کارساز نظام اسلامى سخن میرود، یک دهمِ آن در داخل منعکس نیست. آنها اینجور حرف میزنند، آنجور فکر میکنند، و حق با آنهاست. جمهورى اسلامى در این سى سال خوب حرکت کرده. مسئله، مسئله‏ى این نیست که جمهورى اسلامى تعاملِ با قدرتها را بلد نبود، مسئله این است که قوام قدرتهاى جهانى به توسعه‏طلبى و چنگ انداختن به زندگى ملتهاست از طریق اقتصادى، از طریق فرهنگى، که مقدمه‏ى سلطه‏ى سیاسى است. و جمهورى اسلامى این راز را کشف کرده، این را فهمیده و در مقابل او ایستاده، مسئله این است.
امروز مسئولین کشور اگر چنانچه یک جمله‏اى بگویند که بظاهر موجب خشم ابرقدرتهاست، هجوم تبلیغاتى دنیا علیه آنها سرازیر میشود. یک عده‏اى هم در داخل ساده‏انگارانه، ساده‏لوحانه با آنها هم‏صدائى میکنند که آقا بهتر بود این مطلب گفته نمیشد! در زمان امام (رضوان اللَّه علیه) هم ما یادمان است در مواردى، که بعضى از افرادى که نسبت به امام ارادت هم داشتند، میگفتند خوب بود امام این حرف را نمیزدند؛ خوب بود امام این موضع را نمیگرفت! آن روزى که امام در زمینه‏ى حجاب در اوائل پیروزى انقلاب آن فرمان قاطع را دادند، بعضى از دوستان علاقه‏مندِ به امام آمده بودند که آقا، امام چرا این حرف را زد! آن روزى که بحث ولایت فقیه مطرح شد، در داخل مجلس خِبرگان بعضى‏ها آمدند گفتند آقا چه لزومى داشت حالا مسئله‏ى ولایت فقیه مطرح شود! آنها اشتباه میکردند؛ امام درست فهمید، درست حرکت کرد.
معیار اساسى این است که ما از اسلام روشن‏بینانه، آگاهانه الهام بگیریم، شجاعانه آن را بیان کنیم و مدبرانه به طرف آن هدف پیش برویم. تدبیر لازم است، اما با تشخیص هدف. نباید اشتباه کرد گم کردن هدف را، خراب کردن چهارچوبها را با تدبیر. بعضى اینجور خیال میکنند: تدبیر را عبارت از این میدانند که انسان از اصول، از چهارچوبهاى اصلى، از شاخصهاى اصلى فاصله بگیرد! این عین بى‏تدبیرى است؛ این هضم شدن در معده‏ى زیادى‏طلبِ‏دشمنِ‏فزونى‏طلب است. هدف، مشخص شود؛ با جازمیت و قاطعیت، آن هدف تعقیب شود. و در این سیرى که انسان میکند، مدبرانه حرکت کند: «المؤمن کیّس». مراقب اطراف خودش باشد. این هم یکى از مصادیق تقواست. یکى از مصادیق تقوا، همین است که انسان مواظب باشد در دامهاى دشمن نیفتد، غافلگیر نشود، در مقابل شبیخون دشمن قرار نگیرد؛ این، آگاهى است. این رکن سوم و ماده‏ى سوم از موادى که امروز تکلیف ما طلبه‏ها و ما روحانیون است.
در درون خودمان حس تقوا را تقویت کنیم. ذهن خودمان و مغز خودمان با علم پرورش پیدا کند. در زمینه‏ى تحصیل علم، فقط هم به آموزش محض اکتفاء نکنیم، تولید کنیم، اجتهاد کنیم. طلبه از اول یاد بگیرد به اینکه وقتى چیزى را میشنود ولو در درس، استدلال او را مطالبه کند؛ آن استدلال را به ذهن خود تحویل بدهد؛ آن را تحلیل کند. این همان چیزى است که در درسهاى طلبگى ما از اول، بنیانگذارى شده. میگفتند چرا گفتند «بدان أیّدک اللَّه»، نگفتند «بخوان أیّدک اللَّه»؟ چون خواندن ملاک نیست، دانستن ملاک است. این را از اولِ طلبگى به طلبه‏ها اینجور یاد داده‏اند. و آنگاه آگاه بودن، صحنه را شناختن، وظیفه‏ى روحانى را دانستن.
امروز حوزه‏هاى علمیه‏ى ما، روحانى‏اى باید تربیت کند و هدفش از تربیت روحانى این باشد که بتواند بخشى از این بناى عظیم را مثل یک ستونى بر دوش بگیرد. جمهورى اسلامى قابل اتساع است؛ نه به معناى توسعه‏ى ارضى و توسعه‏طلبىِ ارضى، بلکه به معناى اتساع کیفى. ما به سمت عدالت، به سمت معنویت، به سمت اخلاق، به سمت پیاده شدن احکام اسلامى در صورتى میتوانیم پیش برویم که روحانیون قوى، عالم، متقى، شجاع، آگاه داشته باشیم. تربیت طلبه، تکثیر طلاب علوم دینى با این هدف باید انجام بگیرد. و شما برادران و خواهران عزیزِ توجه بکنید که وقتى هدف این شد، این یک امرِ متعالى است؛ این یک امرِ فراتر از مسائل شخصى و صنفى است. مراقب باشید انگیزه‏هاى کوچک، شما را از این هدف بزرگ منحرف نکند. مواظب باشید تصورات و توهمات، شما را از هم جدا نکند. مجموعه‏ى روحانى یک مجموعه‏ى منسجم است. اختلافات جزئى و کوچک نتواند مجموعه‏ى روحانى را تکه‏تکه کند و نیروهایمان صرف مجادله‏ى با هم نشود.
شیراز و استان فارس همانطور که اول گفتم، بحمداللَّه ظرفیت خوبى دارد. شما هم در تاریخ شخصیتهاى بزرگى دارید، هم در گذشته‏ى نزدیک شخصیتهاى برجسته‏اى دارید. امروز هم بحمداللَّه در عرصه‏ى مرجعیت شما شخصیتهائى از خودتان دارید، در عرصه‏ى علماى بزرگ دینى شخصیتهایى از خودتان دارید. این نشان میدهد این استان از لحاظ نیروى انسانى حاصلخیز است.
این نکته‏ى رسیدگى معیشتى هم که جناب آقاى حائرى فرمودند، نکته‏ى درستى است. ما هم اعتراف و اذعان به این نکته داریم و امیدواریم خداى متعال توفیق بدهد و بتوان در حد امکانات آن کارى را که لازم است، انجام داد. واقعاً بر روى طلبه‏ى فاضل هر چه سرمایه‏گذارى شود - همینطور که ایشان گفتند - این هزینه نیست؛ این سرمایه‏گذارى است و بازده آن و درآمد آن بمراتب بیشتر از آن چیزى است که هزینه میشود. البته شیخ طوسى را ایشان مثال زدند. شیخ طوسى در زمان سید مرتضى خود یک عالِم درجه‏ى اول بود؛ درست است که به درس سید مرتضى هم میرفت، اما شیخ طوسى همین کتاب «تهذیب» را در زمان حیات استادش شیخ مفید - یعنى آن‏وقتى که هنوز سید مرتضى به ریاست روحانى نرسیده بود - شروع کرده به نوشتن. البته ادامه‏ى آن را بعد از وفات شیخ مفید نوشته. ایشان در زمانى که هنوز شیخ مفید - استاد سید مرتضى و استاد شیخ طوسى - در قید حیات بود، تهذیب - آن کتاب عظیم - را که شرح روائى بر «مقنعه»ى شیخ مفید است، شروع کرد به نوشتن.
امیدواریم ان‏شاءاللَّه خداى متعال توفیق بدهد مسئولین بتوانند به همین فضلاى عزیز، به همین علماى تراز اول خدماتى را که لازم است، انجام بدهند. و خدا به ما و شما توفیق بدهد که قدر جمهورى اسلامى را بدانیم و این دو رکن قدرت و معنویت را که امروز خداى متعال به همت این مردم و به برکت وجود امام بزرگوار در اختیار ما قرار داده - در اختیار من و شما قرار داده - بتوانیم تقویت کنیم و خودمان را بسازیم، براى اینکه بتوانیم به وظائفمان ان‏شاءاللَّه عمل کنیم.
شما را به خدا میسپارم و از خداى متعال توفیقات روز افزون شما را مسئلت میکنم.
والسّلام علیکم و رحمةاللَّه و برکاته‏


انتهای پیام

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha