روستائيانى كه بيش از 30 درصد جمعيت كشور را تشكيل مىدهند، چقدر از برنامههاى فعلى صدا و سيما سهم دارند؟...
قطعاً بايد يكى از عوامل افزايش طلاق و بالا رفتن سن ازدواج در جامعه را برنامههاى صدا و سيما، فيلمهاى سينمایی و سريالهايى دانست، كه خواسته يا ناخواسته، كانون خانواده را متزلزل كرده است...
آنچه میخوانید مقالهای از آقای یاسر عسگری که در هفتهنامه پگاه حوزه از نشریات دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم به رشته تحریر درآمده است.
قبل از بررسى انتقادى عملكرد صدا و سيما، لازم است مسائلى را به عنوان مقدمه بيان كنم؛ چرا كه اين مقدمات، كمك زيادى در جهت تحليل و نقد عملكرد صدا و سيما داشته و منظر و مبناى ما را در اين نوشتار انتقادى مشخص مىكند. البته نقدهاى موجود هم چند قسم است، كه متأسفانه بعضى از آنها نقدهاى صرفاً سياسى و جناحى است و برخى كاملاً سطحى و روبنايى است، كه در اين زمينه، مىتوان نقدهاى روبنايى بسيارى مطرح كرد: از جمله اين كه، چرا حجاب مجريان يا بازيگران صدا و سيما خوب نيست؟ چرا فلان مجرى تپق زد؟ چرا وسط فلان برنامه زنده، اخلالى پيش آمد؟ و دهها مورد ديگر. ولى در مواردى، ممكن است از بررسى عملكرد صدا و سيما به اين نتيجه برسيم كه صدا و سيما درصدد ترويج خانوادهگريزى يا اشرافيت بوده و اين ضدارزشها و ناهنجارىها را تبليغ مىكند. ما اين دسته را نقدهاى زيربنايى و مبنايى قلمداد مىكنيم و لذا ما در اينجا، به برخى از مهمترين انتقادهاى بنيادى و زيربنايى بر عملكرد صدا و سيما مىپردازيم.
مقدمه دوم، اين است كه نگاه آرمانى ما به صدا و سيما چگونه است؟ رسانه ملى ايدهآل در نظر ما چگونه بايد باشد؟ صدا و سيماى جمهورى اسلامى با صدا و سيماى ديگر كشورهاى اسلامى؛ مانند عربستان، مصر، تاجيكستان و کشورهای غير اسلامى؛ مانند آمريكا، انگليس يا هند چه تفاوتهايى بايد داشته باشد؟ بنابراين ما تا آرمانهاى خودمان را از صدا و سيما بيان نكنيم، نمىتوانيم عملكرد صدا و سيماى را به درستى نقد و بررسى كنيم، يا اينكه انتقادات ما با مخالفتهاى ديگران مواجه مىشود. امام خمينى(ره) در جملهاى كوتاه و ارزشمند، رسالت صدا و سيما را بدين صورت بيان كرده و مىفرمايد: "صدا و سيما بايد دانشگاهى عمومى براى هدايت و تربيت مردم باشد".
مقام معظم رهبرى نيز در توضيح دانشگاه بودن صدا و سيما گفتهاند: "صدا و سيما، مدرسهاى عمومى براى همه قشرها در سراسر كشور است. برداشت ما از صدا و سيما اين است كه آن را دانشگاهى براى تدريس اصول
اسلامىانقلابى بدانيم. امام كه فرمودند «دانشگاه»، در دانشگاه چيزى تدريس مىشود؛ در اين دانشگاه چه چيزى مىخواهد تدريس شود؟ آنچه در اين دانشگاه تدريس مىشود، عبارت [است] از پيامها، پايهها، مفاهيم و درسهاى اسلام ناب و اسلام انقلابى و اسلام واقعى. اين، آن چيزى است كه در صدا و سيما ايدهآل است".
همين جملات، رسالت اصلى صدا و سيما را مشخص مىكند و آرمان ما را نشان مىدهد. پس انتقادهايى كه بر عملكرد صدا و سيما مىكنيم، از اين مبناست و با مبانى نقد رسانههاى ديگر فرق دارد. از طرفى ديگر، سازمان صدا و سيما از نهادهايى است كه زير نظر مقام معظم رهبرى اداره مىشود، لذا به دليل همين جايگاه حساس و تأثيرات فراوانى كه بر فرهنگ، اجتماع و حتى سياست جامعه ما دارد، انتظارات از آن نيز خيلى زياد است. پس بدين دلايل، عملكرد اين سازمان، براى بسيارى از دلسوزان، كه پتانسيل و ظرفيتهاى اين نهاد را براى ترويج و تعميق فرهنگ، انديشه و گفتمان انقلاب اسلامى مىدانند، بسيار مورد انتقاد است. از سويى ديگر، عملكرد صدا و سيما در اين دوره اخير نشان داده كه برنامههاى اين سازمان، بيش از اين كه براى مردم و درصدد تحقق آرمانهاى اسلامى و امام(ره) باشد، براى مسئولين و قشر خاص و طبقه محدودى از جامعه است.
انتقاداتى بر رويكردهاى صدا و سيما
انتقادهاى وارد بر صدا و سيما، با توجه به رويكردهايى است كه در برنامههاى اين سازمان ديده شده و ما نيز صدا و سيما را ابزار تعليم و تربيت و تعالى جامعه مىدانيم، نه يك رسانه صرفاً براى سرگرمى عمومى. البته اين انتقادات، همه آن انتقادات وارده بر عملكرد اين سازمان نيست و نگارنده اين نوشتار نيز به صورت گذرا، به برخى از مهمترين انتقادات وارده بر عملكرد اين رسانه مىپردازد.
1. غفلت از مفهوم عدالت
متأسفانه عدالت به مفهوم جامعه، به صورت كامل و اسلامى در سازمان صدا و سيما مورد اهتمام نيست و به همين خاطر و به دلايلى، چون حساسيت، سياهنمايى و يأس مردم! توجه، اهتمام و ارادهاى به برخورد با مفاسد اقتصادى ديده نمىشود و اصلاً برنامه و سياستى براى تحقق اين اصل مغفول انقلاب ندارد.
2. انفعال فكرى و عملى متوليان فرهنگى در برابر جريان روشنفكرى و غرب
انفعال و بىمايگى در برابر دو جريان روشنفكرى وارداتى و غرب و به عبارتى ديگر، احساس درماندگى در برابر جريان روشنفكرى و غرب و مرعوب مشهورات و رسانههاى آنها بودن، از جمله بزرگترين مشكل متوليان و مجريان صدا و سيما است. يكى از منتقدين فرهنگى معتقد است: "كسانى كه مرعوب مشهورات هستند، اصلاً نبايد هدايت رسانهها را به دست بگيرند، آن هم رسانه جمهورى اسلامى و انقلاب اسلامى كه قرار است اساس آن شكستن رعب و خروج از انفعال و تحقق "نه شرقى، نه غربى" باشد. نه شرقى، نه غربى؛ يعنى انفعال نه! يعنى مرعوب نبايد شد. دچار مشهورات نبايد شد". البته ريشه اين انفعال از عدم خودباورى، مبهوت تكنولوژى غرب بودن، بىاعتقادى به جنگ حق و باطل، جنگ اسلام ناب و اسلام آمريكايى، جنگ فقر و غنا، تقليل دادن ديندارى و انقلابىگرى به مقولاتى صرفاً فردى يا مناسبتى و... برمىگردد. لذا منتقدين اين سازمان معتقدند كه اين انفعال عملى و نظرى: "صدا و سيما را خود به خود تبديل به رسانهاى با گرايش سرمايهدارى غربزده و تريبون محافظهكاران منفعل كرده است. تقليد از شبكههاى بيگانه، فانتزىتر شدن ادبيات رسانهاى و حجم عظيم سريالها و تبليغات سرگرم كننده به نفع مصرفگرايى و تفاخر و تكاثر، نتيجه چنين فضايى است".
3. ناموفق در نمايش فرصتها و قابليتهاى كشور
يكى از كاركردهاى رسانه براى هر كشورى، نمايش فرصتها و قابليتهاى كشور است. به بيان منتقدى: "رسانه بايد دو كار بكند: يكى اينكه داشتههاى ملت را عرضه نمايد و ديگر اينكه، نداشتههاى جامعه را مطالبه كند، نه اينكه رسانه صرفاً نداشتهها را به رخ بكشد. اعتراضى كه ما الآن بهخصوص به عنوان رسانه ملى داريم اين است كه چرا داشتههاى ملت را رو نمىكند؟".
4. ترويج اشرافيت/ اشرافىگرى و تحقير مستضعفان
نگارنده معتقد است برنامههاى صدا و سيما، در عمل، به اشرافيتگرايى و تحقير ارزشهايى؛ چون زهد، قناعت، تلاش و... دامن زده است. غالب برنامهها، با نشان دادن خانوادههايى مرفه و تجملاتى، جامعه را چنان نشان مىدهد، كه گويى اصلاً چيزى به نام خانواده معمولى و متوسط يا ضعيف وجود ندارد، خانههايى با مبل، حيات وسيع، اتاق شخصى فرزندان، ماشين، و... غالب فيلمها و سريالهاى تلويزيونى با پرداختن به مسائلى كه برخى از آنها اصلاً ارزش و اهميت طرح عمومى در فضاى كشور را ندارد، جامعه را از مسائل اصلى و مورد نياز غافل كرده و به موضوعاتى پرداخته، كه ارزشى نداشته است. يكى از انتقادات رهبر معظم انقلاب از صدا و سيما همين بى توجهى به عدالتخواهى و تشويق تجملگرايى است. ايشان خطاب به مسئولان اين سازمان فرمودند: "تجملگرايى را تخريب كنيد". يكى از منتقدين معتقدند: »رهبر معظم انقلاب نگفتند كه تجملگرايى نكنيد، گفتند تخريب كنيد؛ يعنى صدا و سيما بايد تجملگرايى را تخريب كند. چه كسى مىتواند تجملگرايى را تخريب كند؟ كسى كه تجملگرايى را ترويج نكند و آن را مستحق تخريب بداند، ولى اين صدا و سيمايى كه ما مىبينيم، نه تنها تخريب نمىكند، نه تنها موضعش در برابر تجملگرايى، بىطرف هم نيست، بلكه انواع و اقسام تجملگرايى را ترويج مىكند«.
5. تحقير روستاييان، ترويج شهرنشينى و به ويژه تهرانمحورى
متأسفانه، در بيشتر برنامههاى صدا و سيما، نگاه و رويكرد اين برنامهها، نگاه تحقير مستضعفين و حذف روستائيان است: روستائيانى كه بيش از 30 درصد جمعيت كشور را تشكيل مىدهند، چقدر از برنامههاى فعلى صدا و سيما سهم دارند؟ لذا نگاه غالب - عليرغم خواست قلبى مسئولان اين نهاد - نگاه حذف مستضعفين، تحقير روستا و روستائيان و بىاعتنايى به ظرفيتهاى عظيم رسانهاى آنهاست كه البته اين امر ناشى از بىتوجهى و غفلت، و از سويى، گرايش به مشهورات و غربزدگى در نزد مسئولان و برنامهسازان بارها مشاهده شده كه اگر برنامههاى تلويزيون، به روستا و روستايى هم بپردازند، غالباً همراه با تحقير، توهين و صرفاً سرگرمى براى شهرىها هستند. لذا جا دارد كه اساتيد مردمشناسى، جامعهشناسى و حتى روانشناسى در اين زمينه، تحقيقاتى انجام دهند كه رسانهها، به ويژه تلويزيون، چه تصاويرى از روستا و روستايى نشان مىدهد و چه تبعات منفىاى بر فرهنگ و هويت روستايى وارد كرده است.
6. خانوادهگريزى و اصالت تجرد
متأسفانه صدا و سيما بدون اين كه بخواهد يا سياستاش باشد با برنامههايش و نشان دادن مشكلات زندگى متأهلىو الگو ساختن از زنان و دخترانى كه به صورت مجرد و بدون نياز به شوهر و خانواده، به موفقيت مىرسند، به مسئله خانوادهگريزى و تجردگرايى دامن زده است، كه قطعاً بايد يكى از عوامل افزايش طلاق و بالا رفتن سن ازدواج در جامعه را برنامههاى صدا و سيما، فيلمهاى سينمایی و سريالهايى دانست، كه خواسته يا ناخواسته، كانون خانواده را متزلزل كرده است.
7. اصالت سرگرمى يا سرگرمىمحورى
متأسفانه در سالهاى اخير توجه به انواع سرگرمىها و بازىهاى بىهدف و كم ارزش در برنامههاى صدا و سيما بسيار رايج شده است و بزرگترين هدف آنها سرگرم كردن مخاطبان و نيز پر كردن ساعات پخش برنامه - حتى به هر قيمتى - شده است. متأسفانه عليرغم پرهيز از اين مسأله در دهه اول انقلاب اسلامى، اين بار گرفتار افراط شديم و برنامهها به شدت سرگرمى محور هستند.
8. تبليغزدگى
متأسفانه صدا و سيماى كشورمان نتوانسته است به يك صدا و سيماى الگو در زمينه پخش آگهىهاى تبليغاتىدست يابد. يكى از منتقدين مىگويد: "هيچ توجيهى وجود ندارد كه رسانه ملى با داشتن بودجههاى مصوب، به بهانه گرفتن هزينه تبليغات به دامن مصرفزدگى، غربزدگى و ايجاد بازار مصرف براى كالاهاى خارجى آن هم در شرايطى كه بعضى از كشورهاى توليدكننده در سال جارى در تحريم اقتصادى كشور شريك شدهاند بغلتد". متأسفانه صدا و سيما، بدون توجه به ترويج محصولات وطنى، به تبعات پخش محصولات غربى در زندگى و فرهنگ و روحيات مردم و به ويژه شركتهاى توليدى داخلى اعتنايى نمىكند.
9. كمبود ابتكار و خلاقيت در توليد اخبار
متأسفانه پخش اخبار مورد نظر رسانههاى غرب و نيز استفاده از دسترنج ديگران و ضعف واحد مركزى خبر اين سازمان در بازتاب اخبار همه جانبه و جامع، يكى از انتقادات جدى به اين سازمان است. بدين معنا كه، واحد مركزى خبر عليرغم داشتن نمايندگىهاى متعدد در كشورهاى مهم جهان زحمت زيادى براى توليد خبر به خرج نمىدهد و بسيارى از اخبار و حوادث را منعكس نمىكند؛ اخبارى كه براى كشور ما يا جهان اسلام و حتى جبهه جهانى مقاومت در مقابل نظام سلطه، بسيار پر اهميت است. متأسفانه عليرغم بسترهاى فراهم شده در سراسر كشور و داشتن نمايندگىهاى رسمى، اين بخش از سازمان، از كادر خبرگيرى فعالى برخوردار نيست و غالب خبرنگاران ما در خارج از كشور، نيز به صورت كارمند در ساختمانهاى ادارى مستقر مىشوند، مگر تعداد كمى كه وجدان كارى دارند يا اين كه خودشان اهل ابتكار و خلاقيت هستند.
با توجه به مطالب فوق بايد گفت، كه متأسفانه شبكههاى ماهوارهاى متعدد، تلويزيون ما را بسيار تنبل كرده است و ما از اين نكته غافل شديم، كه شبكههاى ماهوارهاى، غالباً اخبارى را پوشش مىدهند كه در راستاى سياستهاى خاص كشورهاى خودشان يا تقويت نظام سلطه و تضعيف روحيه كشورهاى جبهه جهانى مقاومت، باشد. لذا اگر جمهورى اسلامى ايران بخواهد به عنوان يك كشور مستقل، سياستهاى مستقل خودش را در راستاى اهداف، آرمانها و منافع ملىاش داشته باشد، ناچار است به صورت ميدانى و دقيق، كشورها و مناطق جهان را خوب رصد كند، نه اين كه به اخبار رسانههاى غربى بسنده نمايد. متأسفانه همين ضعف رسانه ملى در نمايش واقعيتها و فرصتهاى مناطقى، چون آفريقا، آمريكاىلاتين، آسياى مركزى و... باعث شده است كه غالب مسئولان، يا تجار يا اساتيد ما شناخت صحيح و جامعىاز اين مناطق نداشته باشند و اين مناطق همچنان مورد بى توجهى و بى اعتنايى ما باشد.
براى مثال، عليرغم كوتاهىها وكاهلىهاى ما در حضور مستمر و در صحنه اين انقلابها و بيدارى سياسى مردم جهان عرب، امكان تهيه مستندهاى خوبى در اين زمينه را از دست داديم و نتوانستيم از اين انقلابها در راستاى ترويج گفتمان استقلالطلبى، آزادىخواهى، بيدارى جهان اسلام و سياست ضدآمريكايى خود به كار برده و خشم مردم را به سمت نظام سلطه سوق دهيم. البته هنوز هم دير نشده است و ما مىتوانيم با اعزام دهها و صدها گروه مستندساز به اين كشورها، حقايق انقلابها و خيزشهاى مردمى آنها را ثبت و ضبط كنيم.
10. اصالت يافتن برنامههاى مستقيم و فىالبداههگويى و فقدان تأمل و تفكر در برنامهها
اگر چه پخش برنامههاى مستقيم در برخى زمينهها و زمانها، از جمله نقاط قوت اين رسانه محسوب مىشود، ولىمتأسفانه اين برنامهها آن قدر گسترش و اصالت يافتند، كه ممكن است در يك زمان واحد، سه شبكه تلويزيونى از اين شيوه استفاده كنند. متأسفانه افزايش چنين برنامههايى كه فقط متكى به خوشزبانى يا فن جذب مخاطب مجرى يا كارشناس برنامه است، تأمل، تفكر و دقت نظر را به مرور از اين برنامهها مىگيرد و افزايش چنين برنامههايى، در بلند مدت، مخاطبانى سطحى را بار خواهد آورد.
11. برنامههاى سياسى سيما در قبض و بسط سياست
برنامههاى سياسى صدا و سيما نشان داده است كه اين برنامهها به تناسب ايام، قبض و بسط عجيبى مىيابند؛ زيرا گاهى آن چنان باز و فعال و گاه چنان بسته و محدود و منفعل عمل مىكنند، كه هر تماشاگر اهل فكر را به تعجب وا مىدارد. براى نمونه، در دهههاى اول فتنههاى پس از انتخابات 1388، حتى فحشهاى مردم عليه كانديداهاى مغلوب را پخش كرد و به التهاب در جامعه افزود، ولى پس از مدتى، به عكس آن حالت تبديل شد و به جاى ذكر متهمان اصلى، به عباراتى چون م.ك يا م.م يا م.خ بسنده نمود. در آن ايام، شخصيتهايى به رسانه دعوت شدند كه تا پيش از اين فرصت حضور نمىيافتند، ولى پس از آرامش نسبى فضا، قضيه منتفى شد. از سويى در همان برنامهها، برخى شخصيتهايى به آنجا دعوت مىشدند كه خود به فضاى ناآرام جامعه دامن مىزدند، اما در اين بين برخى شخصيتهاى معقول و منطقى، كه مىتوانستند فضاى جامعه را آرام كنند، فرصت حضور نيافتند، كه سخن در اين باره، بسيار است. لذا افراط و تفريط در برنامههاى سياسى و... بسيار ديده مىشود.
12. تناسب نداشتن برنامهها و تضاد محتوايى در يك روز
تناسب نداشتن برنامهها و تضاد محتوايى در برنامهها، از جمله انتقادات وارد بر رسانههاى ملى است. ضريب يافتن بى جهت ورزش، به ويژه فوتبال يكى از انتقادات جدى به صدا و سيماست. در مورد وجوه ديگر عدم تناسب برنامهها بايد گفت كه در يك روز بارها شده است كه تلويزيون برنامهاى خوب، عدالتخواهانه، معنويتگرا و در يك كلام، تأثيرگذار ساخته، ولى بلافاصله پس از آن و يا در وسط همان برنامه، تبليغات يا برنامههايى پخش كرده، كه باعث خنثى شدن تأثيرات برنامه قبلى شده است. گاهى پيش آمده كه فيلمها، سريالها و غالب برنامههاىيك مقطع زمانى؛ مانند ماه رمضان يا مناسبت ديگرى، شاد، كمدى و لودگى و در سالى ديگر، همگى پر از صحنههاى خشونت، غم و ترس و.. است. لذا هيچ وقت آن تعادل لازم و منطقى را در برنامهها نداشتيم.
13. برنامههاى ضعيف از عوامل سوق يافتن مردم به رسانههاى غربى
متأسفانه برنامههاى ضعيف، غيرواقعى، كم ارزش و بىمحتوا و نيز عدم توجه به نيازهاى واقعى مخاطبان و همچنين تغيير ذائقه فرهنگى مردم در دورانهاى سازندگى، اصلاحات و... باعث شده است كه مردم كشورمان به سوى رسانههاى خارجى و شبكههاى ماهوارهاى سوق داده شوند، لذا تجربه نشان داده است كه گاهى اوقات، صدا و سيما توانسته است با ساخت و پخش برنامههاى جذاب و مورد نياز و همچنين پخش اخبار واقعى، توجه مخاطبان را به اين رسانههاى ماهوارهاى بكاهد.
14. بىتوجهى به كتاب و ترويج فرهنگ مطالعه
متأسفانه تا سالهاى گذشته، فعاليتهاى چشمگيرى در حوزه معرفى و تبليغ كتاب خوب و ترويج فرهنگ مطالعه و كتابخوانى صورت نگرفت، ولى خوشبختانه در دو سه سال اخير، حركت قابل تقديرى در اين زمينه صورت گرفته، كه اميدواريم حركت آن مستمر و همه جانبه شود و به شبكههاى خاص؛ مانند شبكه چهار (شبكه فرهنگ) يا زمانهاى كم مخاطب يا پرت تلويزيونى محدود نشود. متأسفانه در دهههاى گذشته، نويسندگان و هنرمندان آثار ارزشمند و محتوايى، جايگاهى در راديو و تلويزيون نداشتند، كه اين مشكل به گونهاى ديگر نيز ادامه دارد و تلويزيون ميزبان عده خاصى از منتقدان ادبى و هنرى يا نظريهپردازان شده و بقيه منتقدان و اساتيد، اين فرصت رسانهاى را پيدا نمىكنند. گرچه بايد گفت، كه صدا و سيما، هنوز هم آن حمايت لازم و مورد انتظار را از جبهه فرهنگ و فكر انقلاب اسلامى نكرده و فرصت براى اصحاب اين جبهه نيز موقتى و گذراست!!
15. فقدان تشكيل جبهه رسانهاى عليه نظام سلطه و عدم همكارى صنفى با رسانههاى خارجى همسو
يكى از فرصتهاى تلويزيون و نيز تأثيرگذارى بر مخاطبان منطقهاى و اسلامى، توليد فيلمها و سريالهاى مشترك است. اگرچه براى تشكيل جبهه رسانهاى عليه نظام سلطه، تدابيرى انديشيده شده و اتحاديه رسانههاى كشورهاى اسلامى تشكيل شده است، ولى تاكنون اين اتحاديه نيز اقدام عملى قابل ذكرى نداشته و تنها به برگزارى همايشهاى سالانه بسنده كرده است. برخى برنامههاى تلويزيونى، كه در داخل ايران تهيه مىشوند، به دليل جذابيتهاى محتوايى يا تاريخى و توجه به خانواده و تحولات اجتماعى، از مزيتهاى نسبى در بازارهاى تلويزيونى كشورهاى منطقه برخوردارند، اما امرى كه تاكنون كمتر به آن توجه شده، ساخت فيلمهاى مشترك در راستاىاهداف و سياستهاى اين سازمان و كشورمان است. متأسفانه غالب تفاهم نامههاى همكارى در اين زمينه، بر روى صفحه كاغذ باقى مانده و اجرايى نشده است. از سويى ديگر، يكى از راههاى ورود به بازارهاى تلويزيونىديگر كشورها، توليد برنامههاى مشترك است و اين سياست جزو سياستهاى مصوب صدا و سيماست!
16. بىتوجهى به مسائل بنيادى و شناخت غير جامع پديدهها
بىتوجهى به مسائل و مشكلات بنيادى و شناخت غير جامع پديدهها در غالب برنامههاى تلويزيونى ديده مىشود، كه اين امر حتى در برنامههاى ورزشى هم ديده نمىشود. متأسفانه در كشورمان، نگاه جامعهشناختى، سياسى، مردمشناختى و روانشناسى به ورزش در مجموعه برنامههاى ورزشى تلويزيون ديده نمىشود و تنها برنامههاى نادرى به اين مسأله پرداختهاند.
17. ناديده گرفتن شعور مخاطبان/ مسابقات تبليغات محور و بىمحتوا
مسابقات تلويزيونى، از جمله برنامههاى پر بيننده در ميان توده مردم است و اين امر باعث مىشود، كه شركتها و بنيادهاى تبليغاتى به اين مسئله توجه زيادى نشان بدهند. البته صرف مسابقه بودن باعث شده است كه سئوالات ضعيف، بىمحتوا و غيرضرورى در آن مطرح شود و شعور مخاطبان را ناديده بگيرد.
انتقاداتى از جنس ديگر
1. عدم نظارت بر برنامههاى صدا و سيما
عدم نظارت و عدم شفافيت، جزو مسائل طبيعى هر اداره و سازمانى در كشور ما شده و همين امر باعث گرديده تا امكان رانتخوارىها، فسادهاى اقتصادى، كم كارى، فقدان وجدان كارى و... در ادارات نيز افزايش يابد. گذشته از عدم نظارت بر امور مالى، فقدان نظارت محتوايى جدى و غير فرمايشى هم بر برنامههاى اين سازمان حكم فرماست. نهادهاى متولى نظارت بر صدا و سيما به ويژه شوراى نظارت بر سازمان صدا و سيماى جمهورى اسلامى ايران، كه بر اساس اصل 175 قانون اساسى جمهورى اسلامى تشكيل شدهاست بسيار ضعيف و تشريفاتى عمل مىكنند.
2. بى توجهى به شايستهسالارى در انتصابات درون سازمانى
نكته انتقادى به عملكرد اين سازمان، بى توجهى به شايستهسالارى در انتصابات درون سازمانى است. ديگر اين كه، در انتخاب مديران ممكن است تخصصهاى رسانهاى، فرهنگى و هنرى نيز به كار گرفته نشود و اين افراد، به علت فقدان تخصص و ... ظرفيتها و فرصتهاى فرهنگى كشور را غالباً با نگاه تهديدات فرهنگى نگاه كرده و همه اين گونه فرصتها را تهديد به حساب آورند، كه در آن صورت فرصتسوزىهاى زيادى رخ خواهد داد.
3. عزل و نصبهاى مكرر
سرعت و تعداد نصب و انتصابات به ويژه در خصوص مديران شبكههاى راديو و تلويزيونى و ديگر مديران ميانى در اين سازمان بسيار بالاست و همين امر نشان مىدهد كه به خاطر همين امر نمىتوان برنامههاى بلندمدت و تأثيرگذارى براى اين سازمان در نظر گرفت.
4. عدم پويايى مراكز وابسته به سازمان صدا و سيما
الآن صدا و سيما داراى مراكز متعدد مطالعاتى و تحقيقاتى؛ مانند مركز پژوهشهاى اسلامى، دانشكده صدا و سيما، اداره آموزش و پژوهش سيما، مركز تحقيقات صدا و سيما، باشگاه خبرنگاران جوان و... است كه غالب آنها فعاليت قابل اعتنا و چشمگيرى ندارند. غير از مركز پژوهشهاى اسلامى، كه طى چند سال گذشته، كتابهاى فراوانى را توليد و فقط منتشر كرده و مشخص نيست كه تا چه حد كاربردى بوده و چقدر برنامهسازان از آنها استفاده كردهاند، غالب تحقيقات و سياستهاى آنها در لابهلاى قفسههاى كتابخانهها مانده و اجرايى نشده است. انتشارات سروش وابسته به اين سازمان هم غير از تعداد خاصى كتاب، در عرصه توليد كتاب و حتى توزيع آنها نيز حرفى براى گفتن ندارد.
روزنامه "جام جم" - به عنوان پر تيراژترين روزنامه كشور - در فضاى كشور، روزنامهاى خنثى و تبليغات محور محسوب مىشود، كه گويا منعكس كننده اخبار فيلمها و سريالهاى تلويزيونى يا روزنامه آگهىهاى تبليغاتى است. متأسفانه اتكاى خاص به بحث تبليغات و درآمد بالاى آگهىهاى بازرگانى باعث شد تا صدا و سيما و ديگر نهادهاى وابسته، هيچگونه تلاش ديگرى براى خودكفايى مالى برندارند.
طبق مثل معروفى كه "شكم سيرى باعث تنبلى مىشود" آگهىهاى تبليغاتى و تهيه بودجه از اين طريق، باعث شده تا خيلى از پتانسيلها و ظرفيتهاى اين سازمان، بلااستفاده باقى بماند و مسئولان براى خرج پول بيتالمال در ساختن فيلمها و سريالهاى بىمحتوا يا لهو، احساس شرمندگى و سرافكندگى نداشته باشند.