یکشنبه ۲۷ آبان ۱۴۰۳ |۱۵ جمادی‌الاول ۱۴۴۶ | Nov 17, 2024

آیت الله سید محمد فشارکی شاگرد مرحوم میرزای شیرازی خطاب به استاد خود می‌گوید؛ حق استادی خود را از من بردار تا به صورت محکم و جدی به شما انتقاد کنم...

یک استاد حوزه علمیه قم با تشریح جزئیات، مکتب درسی حوزه سامرا، و تفاوت‌های آن با نجف ماجرای اولین جرقه صدور فتوای تحریم تنباکو توسط میرزای شیرازی را تشریح کرد..

به گزارش حوزه نیوز، حجت الاسلام و المسلمین محمد عبداللهیان، در سلسله نشست‌های نظریه پردازی مؤسسه فرهنگی و پژوهشی فهیم قم در محل سالن اجتماعات این مؤسسه، در سخنانی با موضوع "مکتب اصولی سامرا"، اظهار داشت: مکتب سامرا و مکتب نجف در خصوص شیوه های بحث علمی، تفاوت هایی دارند که نمی توان به آن ها بی توجه بود.

وی با تأکید بر این که راه پیروان مکتب سامرا، برای رسیدن به مقام اجتهاد و صاحب نظر شدن، نزدیک تر است، گفت: پیروان مکتب سامرا و کسانی که در این راستا کسب علم می کنند، وقتی از کلاس درس خود بیرون می روند، فقط تصورات را با خود نمی برند، بلکه تصدیقات را نیز با خود به همراه می برند.

این استاد حوزه علمیه قم با بیان این که بر اساس مکتب سامرا، اجازه بحث و ایجاد حالت مناظره گونه میان استاد و شاگرد، نه تنها اشکال ندارد، بلکه از ضروریات است، گفت: نکته بسیار مهم این است استادی که چنین بساط علمی را پهن می کند، علاوه بر آن که به شاگردان خود چیزی یاد می دهد، ممکن است، چیزی از آن ها یاد بگیرد.

*شاگرد سالاری در مکتب سامرا

وی افزود: استادی که بر اساس مکتب سامرا پرورش یافته، معتقد است احتمال دارد در نظرات مخاطبین، مطلبی بیان شود که به درد او بخورد و به همین دلیل به شاگردان خود میدان اظهار نظر در کلاس را می دهد تا مخاطبین حرف بزنند و در خصوص مطالب علمی با استادشان به بحث بپردازند.

حجت الاسلام و المسلمین عبداللهیان افزود: در چنین شرایطی می توان گفت این یادگیری علمی در کلاس، یک استفاده و ارتباط طرفینی است که هم استاد از شاگرد و هم شاگرد از استاد، یاد می گیرند و از وجود هم در کنار هم استفاده می کنند.

وی خاطرنشان کرد: نکته مثبت دیگری که در چنین شرایطی نصیب استاد می شود این است که به مراتب حوصله و ظرفیت گوش کردن به مخاطب را پیدا کرده و اهل مشورت می شود.

سخنران این نشست علمی، افزود: اصولا اگر کسی در مکتب سامرا رشد کرد، مشورت، نهانخانه وجودی او خواهد شد و مشورت پذیر می شود.

وی در بیان مثالی برای تشریح سخنان خود گفت: برای مثال، میرزای شیرازی در قضیه فتوای تنباکو، مدتی افراد مختلف و صاحب نظر و همین طور شاگردان خود را جمع می‌کرد و با آن ها مشورت می کرد؛ حتی گفته می شود که در این جلسات مشورت، حوصله برخی از شاگردان نیز به سر می آمد.

*اولین جرقه تحریم تنباکو

 گفته می شود آیت الله سیدمحمد فشارکی که حوصله اش از طولانی شدن این مباحث مشورت به سرآمده بود، نزد استاد خود میرزای شیرازی رفته و به او می گوید، شما حق استادی به گردن من دارید، این حق را بردارید تا من به صورت جدی و محکم به شما انتقاد کنم.

میرزای شیرازی می گوید حق استادی را از گردن تو برداشتم حالا سخن بگو؛ سیدمحمد فشارکی نیز وقتی فضا را آماده صحبت می بیند به میرزای شیرازی می گوید، شما می ترسید که در این مورد تحریم تنباکو فتوا بدهید؟ می ترسید شما را بکشند؟ نکند خون شما از خون امام حسین(ع) رنگین تر است؟ شما حرف خود را بزنید و فتوای خود را صادر کنید، اگر شما را کشتند، شهید محسوب شده و برای شما سعادت و برای ما افتخار است. بعد از این سخنان میرزای شیرازی می گوید من هم با شما هم عقیده ام.

حجت الاسلام و المسلمین عبداللهیان، گفت: مقصود از بیان این سخنان و مثال مذکور این است که این شیوه استادی و شاگردی در مکتب سامرا، موجب می شود روحیه استاد، از استبداد عقیده دور شده و به مشورت پذیری آن هم با میل شخصی روی بیاورد.

 وی یادآور شد: نکته مثبت دیگر مکتب سامرا، این است که اصول فقه را به زبان خودش بیان می کنند؛ اصطلاحات مربوط به این مباحث را جمع می کنند و اهل علم هم آن ها را می فهمند.

*در مکتب سامرا اصول و فلسفه با هم آمیخته نیست

این استاد حوزه علمیه قم خاطرنشان کرد: در مکتب نجف بر خلاف مکتب سامرا، اصطلاحات فلسفه، در علم اصول آمیخته شده است، اما در مکتب سامرا، اصول، همان اصول است و با همان زبان بیان می شود.

وی خاطرنشان کرد: امام خمینی(ره) نیز، در تهذیب الاصول، نشان دادند که یکی از تلاش های شان بیرون کشیدن اصطلاحات فلسفی از علم اصول است،  این در حالی است که که حضرت امام(ره)، علاقه مند به علم فلسفه بوده و حتی آن را تدریس می کردند، اما معتقد بودند فلسفه نباید در علم اصول وارد شده و با آن مخلوط شود.

حجت الاسلام و المسلمین عبداللهیان گفت: پیروان مکتب سامرا معتقدند، وقتی ما بحث های فلسفی را وارد بحث های اصولی کردیم، نمی توانیم اصول را با زبان اصول بفهمیم، بلکه باید فلسفه هم بدانیم و بخوانیم، تا بتوانیم اصول را بفهمیم، اما در مکتب سامرا اصول را با زبان اصول می فهمیم.

وی با بیان این که فهمیدن علمی از طریق خود آن علم، بسیار مهم است، گفت: در مکتب سامرا، حد فلسفه از علم اصول جداست و این تفاوت مکتب سامرا با مکتب نجف است؛ حتی نقل است که در نجف، شخصی از شخص دیگری پرسیده بود، علم فلان شخص در چه حد است؟ پاسخ می شنود که اصولش از فقه است، فقهش از معقولات و معقولات او از نامعقولات!!!

*مباحث اصولی بدون ارتباط با فقه مطرح نمی‌شود

این استاد حوزه اضافه کرد: همچنین در مکتب سامرا، مطالبی که در اصول روی آن بحث می شود را به شاخه هایی از فقه مرتبط می کنند و اگر دیدند، اصلا مباحث ربطی به فقه نداشته باشد مطرح نمی کنند.

وی افزود: پیروان مکتب سامرا معتقدند علم اصول، منطق فقه است، اما اگر خودش موضوعیت یافت و به فقه مرتبط نشد، سردرگمی عجیبی را ایجاد خواهد کرد.

حجت الاسلام و المسلمین عبداللهیان گفت: عموما در مکتب سامرا بر هر بحثی از علم اصول، چندین چراغ فرعی فقهی، مرتبط است.

*ضابطه‌مندی مکتب سامرا

سخنران این نشست خاطرنشان کرد: نکته دیگری که باید به آن اشاره کرد، «ضابطه محور» بودن و «قانون محور» بودن در مکتب سامرا است در حالی که مکتب نجف «مسئله محور» است؛ یعنی در مکتب نجف، اگر مسئله ای را پیش استادی حل کردیم، در مسئله بعدی هم به استاد محتاج هستیم، اما پیروان مکتب سامرا معتقدند وقتی قانون برای فرد حل شد، بعد از مدتی خود را بی نیاز از استاد می بیند.

حجت‌الاسلام عبداللهیان کرد: نقل است که یکی از علما به نقل از امام خمینی(ره) می گفتند وقتی به درس خارج فقه آیت الله بروجردی می روی، بعد از مدتی بی آن که خودت بفهمی، می بینی که قدرت استنباط داری،  که این نشان از ضابطه محوری و قانون محوری بحث ایشان دارد.

وی در بیان یک مسئله ضابطه محور و قانون محور بودن گفت: مثلا وقتی در حرم امام رضا(ع) سؤال شود آیا در زیارت این امام(ع) باید نماز زیارت هم خوانده شود؟ باید پاسخ داده شود که همه معصومین(ع) نماز زیارت دارند و غیر معصوم، به جز حضرت ابوالفضل(ع)، زیارت شان نماز ندارد. یعنی پاسخ به این سؤال با نگاه ضابطه محور و قانون محور داده شده است، زیرا شنونده این پاسخ برای همیشه این سؤال برایش حل شده است.

حجت الاسلام و المسلمین عبداللهیان گفت: حتی گفته می شود مرحوم زین العابدین گلپایگانی که اهل مکتب نجف بود،  وقتی به سامرا آمده بود و در یکی از کلاس ها نشسته بود؛ موقع برگشت، میرزای نائینی از او پرسیده بود، چطور بود؟ پاسخ می دهد، خوب نبود، چون استاد یک حرف می زند، شاگرد یک حرف و محل بحث در این حالت گم می شود.

میرزای نائینی نیز پاسخ می دهند، ما به دنبال این نیستیم که مطالب را روی هم جمع کنیم، بلکه به دنبال کشف حقیقت هستیم؛ همچنین شما به صورت کامل در کلاس حاضر نبودی، کامل حضور داشته باش، آن وقت نظرت را اعلام کن و اگر خواستی به نجف برگرد و اگر نه، در این جا بمان. مرحوم زین العابدین گلپایگانی نیز یک بار دیگر در یکی از کلاس ها حضور پیدا می کند و در سامرا می ماند و می گوید نه تنها تفاوت میان مکتب نجف و سامرا وجود دارد، بلکه حتی تباین وجود دارد.

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha