دوشنبه ۵ آذر ۱۴۰۳ |۲۳ جمادی‌الاول ۱۴۴۶ | Nov 25, 2024

با تولد ولی خدا بهترین برکات بهره مردم می‏گردد، زیرا او خیر أهل الأرض۱ است و اثر وجودی بهترین انسان زمین تمام زمین و ساکنانش را بهره‏مند می‏سازد.

به گزارش سرویس علمی  و فرهنگی خبرگزاری حوزه :حضرت آیت الله جوادی آملی در نوشتاری ضمن  اشاره به جایگاه و  ارزش نیمه شعبان  آورده  اند : حضرت ولی عصر(عج) و آخرین حجّت الهی که خیر اهل الارض زمان ماست، در سحرگاه نیمه شعبان سال ۲۵۵ (ه. ق) چشم به جهان گشودند و این شب مبارک که میلاد موفور السرور آن حضرت است، احتمال دارد شب قدر نیز باشد، همان‏گونه که به برخی اعمال لیالی قدر در این شب نیز سفارش گردیده است.۲

نیمه شعبان، شب مبارکی است که در فضائل شباهت بسیاری به لیالی قدر دارد و همان‏گونه که در برتری شب‏های قدر فرموده‏اند که« فإنّها لیلة آلی الله علی نفسه الا یردّ سائلاً له فیها ما لم یسأل معصیة».۳ در فضیلت شب نیمه شعبان نیز نبی مکرم اسلام‏صلی الله علیه و آله و سلم فرمود که خداوند در شب نیمه شعبان به اندازه موی گوسفندان قبیله بنی‏کلب بندگانش را می‏آمرزد: یغفر الله لیلة النصف من شعبان من خلقه بقدر شعر معزی بنی‏کلب۴ و این سخن، کنایه از فراوانی آمرزیده شدگان در آن شب مبارک است.

کلام نورانی دیگری از امام صادق(علیه‌السلام) نشان می‏دهد نیمه شعبان نیز در حدّ خویش، شب قدر و واجد یکی از درجات تقدیر امور است. ایشان در برابری این سنت با لیالی مبارکه قدر فرمود: «انّها اللیلة التی جعلها الله لنا أهل البیت بإزاء ما جعل لیلة القدر لنبیناصلی الله علیه و آله و سلم»۵؛ همان‏طور که خداوند به پیامبرصلی الله علیه و آله و سلم شب قدر مرحمت فرمود، به ما اهل بیت نیز نیمه شعبان را عطا کرد.

امام باقر(علیه‌السلام) در پاسخ پرسشی درباره فضیلت شب نیمه شعبان فرمود که با فضیلت‏ترین شب پس از لیلة القدر شب نیمه شعبان است که خداوند در این شب فضل خویش را بر بندگانش ارزانی می‏دارد و با منّ و کرم خود آنان را می‏آمرزد، پس برای نزدیکی به خدای سبحان در این شب بکوشید چون خداوند سوگند یاد کرده است که هیچ سائلی را تا  وقتی که امر ناپسند و گناهی نخواسته است‏محروم نگرداند: هی أفضل لیلة بعد لیلة القدر؛ فیها یمنح الله تعالی العباد فضله و یغفر لهم بمنّه. فاجتهدوا فی القربة إلی الله (تعالی) فیها، فإنّها لیلة آلی الله تعالی علی نفسه ألا یرد سائلاً له فیها، ما لم یسئل معصیة و… فاجتهدوا فی الدعاء و الثناء علی الله (عزّ وجلّ).۶

پیامبر گرامی اسلام‏صلی الله علیه و آله و سلم نیز شب نیمه شعبان به عایشه فرمود که در نیمه شعبان اجل‏ها نوشته و ارزاق قسمت می‏گردد و خدای عزّ وجلّ در این شب بیش از موهای بزهای قبیله بنی‏کلب، بندگانش را می‏آمرزد و فرشتگان را به آسمان دنیا و از آنجا به زمین نازل می‏کند و در این نزول ابتدا در مکه فرود می‏آیند: اما تعلمین أیّ لیلة هذه؟ إنّ هذه اللیلة لیلة النصف من شعبان؛ فیها یکتب اجال و فیها تقسم أرزاق و إنّ الله (عزّوجلّ) لیغفر فی هذه اللیلة من خلقه أکثر من عدد شعر معزی بنی کلب و ینزل الله (عزّوجلّ) ملائکة إلی السماء الدنیا و إلی الأرض بمکة.۷

راز همتایی لیله میلاد امام زمان(عج) با شب قدر

انسان کامل معصوم که مصادیق منحصر آن عترت طاهره‏اند عِدل و همتای قرآن حکیم است و براساس حدیث متواتر ثقلین به هیچ وجه از یکدیگر جدایی نمی‏پذیرند. قرآن تجلّی کتاب تدوینی خدا و انسان کامل معصوم تجلّی کتاب تکوینی اوست. همان‏طور که با نزول قرآن در ظرف زمانی معیّن، آن ظرف معهود، قدر یافته و شب قدر می‏شود، با تجلّی امام معصوم و تنزلش از مخزن غیب الهی در ظرف زمان معیّن، آن ظرف شخصی قدر پیدا می‏کند و شب قدر می‏شود، زیرا هرچند ممکن است زمان و زمین به واسطه صدورشان از منبع غیب الهی حَظّی از قداست داشته باشند؛ امّا آنچه مایه شرافت زمان است همانا متزمّن و آنچه مایه فخر مکان است همانا متمکّن است.

بر طبق این بیان جامع، میلاد ولی معصومی که معادل قرآن مجید است، حقیقت او و نبوّت یا امامت او مستلزم شب قدر شدن خواهد بود. و برهمین اساس آنچه درباره حضرت صدیقه کبری، فاطمه زهرا(علیهاالسلام) و نیز درباره میلاد حضرت خاتم الاولیاء(عج) مبنی بر تطابق حقیقت آن ذوات مبارک با لیلة القدر یا معرفی میلاد آنان به عنوان شب قدر مطرح می‏گردد، از سنخ تمثیل است نه تعیین، همچنان که در دعای شب مبعث رسول اکرم‏صلی الله علیه و آله و سلم سخن از جریان تجلی اعظم به میان می‏آید: اللّهمّ إنّی أسئلک بالتجلّی الأعظم فی هذه اللیلة من الشّهر المعظّم والمرسل المکرّم.۸

روایات معصومان(علیهم‌السلام) نیز گویای تبیین پیوند ناگسستنی قرآن و عترت‏اند و همسو با حدیث ثقلین، گواه جدایی ناپذیری این دو حقیقت و احکام آن‏ها از یکدیگرند. همین پیوستگی در مقام معرفت نیز جریان دارد. ائمّه(علیهم‌السلام) برای معرفی خود از قرآن کمک می‏گیرند و برای شناساندن قرآن از حقیقت خودشان سخن می‏گویند، زیرا هیچ یک را بی‏دیگری نمی‏توان شناخت.

از آنجا که حضرت خاتم الاوصیاء حجة بن الحسن المهدی(عج) عصاره فضائل اهل بیت وحی(علیهم‌السلام) بلکه تمام انسان‏های کامل است، ظرف زمانی تجلّی او از مخزن غیب الهی در نشئه مُلک در میان سایر ایام مبارک و موالید حجج الهی(علیهم‌السلام) برجستگی خاص و ویژه‏ای یافته است که در پرتو آن همطراز لیالی قدر، بلکه شبی از شب‏های محتمل قدر به شمار می‏آید.

گویا در عصر ما که زمان ولایت آن آخرین ولی معصوم است، مقدرات عالم در مراتبی رقم می‏خورد که از شب میلاد آن حضرت در نیمه شعبان آغاز گردیده و در شب‏های ماه مبارک رمضان یکی پس از دیگری تثبیت می‏شود.

عید میلاد امام عصر(عج)

قرآن کریم بزرگداشت و گرامیداشت آیات خدا را از نشانه‏های تقوای قلوب و صفات متقیان می‏داند: ﴿ومَن یُعَظِّم شَعئِرَ اللهِ فَاِنَّها مِن تَقوَی القُلوب﴾۹ و وجود گرامی امام معصوم از برترین آیات، نشانه‏ها و شعائر آن ذوات قدسی الهی است و تکریم و بزرگداشت در ایام میلاد یا شهادت، مصداق تعظیم شعائر خدای سبحان است؛ اما در بزرگداشت ائمه هدایت به ویژه امام عصر(عج) کاری شایسته انجام است که در پرتو آن، کشور امام زمان(عج) تا ظهور حضرتش به قدر امکان از خطرها مصون بماند.

برخی اعمال با نیمه شعبان سنخیت ندارد

برخی از اعمال که در این اعیاد شریف صورت می‏پذیرد، مانند تهیه کیک‏های بزرگ، چراغانی‏های زیبا و شادباش گفتن، در برخی موارد کاملاً بی‏ارتباط به میلاد شریف عصاره هستی است، به گونه‏ای که در چین کمونیست، ژاپن یا سایر ممالک الحادی و در عیدهای موهوم و بی‏اساسی که هیچ بهره‏ای از حقیقت ندارند، این اعمال انجام می‏شود، در حالی که باید این جشن‏های بزرگ و ایام خجسته را به برنامه‏ها و اعمالی زینت داد که با مولود آن عید پیوند داشته باشند و چون از دستاوردهای ظهور حضرت بقیة الله الاعظم(عج) بلوغ عقول انسان‏ها و کشف گنجینه‏های فهم بشر است، در چنین روزهایی خجسته سزاست به اموری پرداخته شود که رشد و تکامل فهم و عقل انسان‏ها و منتظران آن حضرت را تأمین می‏کند.آنجا که تلاش برای فهم و رشد عقل صورت می‏گیرد، شایسته بزرگداشت عید میلاد حجة بن الحسن(علیه‌السلام) و جایگاه اهل انتظار است.

راه معرفت امام زمان(عج)

غیبت امام زمان همواره مسئله‏ای مهم، معتبر و اصیل بوده است، به گونه‏ای که همه معصومان(علیهم‌السلام) از نبی مکرم اسلام‏صلی الله علیه و آله و سلم تا امام عسکری(علیه‌السلام) بارها به وجود مبارک ایشان و ویژگی‏هایشان اشاره فرموده‏اند. روایات مجامع روایی شیعه و غیر شیعه در این‏باره نه از حد استفاضه بلکه از تواتر متعارف نیز فزون‏تر است.

محمد بن عثمان عَمْری۱۰ می‏گوید: از پدرم شنیدم که در خدمت امام حسن عسکری(علیه‌السلام) بودم که پدرم پرسید: این سخن حق است که پیامبرص فرموده‏اند: من مات و لم یعرف امام زمانه مات میتةً جاهلیة؟ فرمود: آری، این سخن درست است و هیچ تردیدی در آن نیست، همان‏طور که شکی در روز بودن این روز روشن نیست: إن هذا حق کما أن النهار حق؛ سپس پدرم عرض کرد: پس از اینکه شما رحلت کردید، امام بعد از شما کیست؟ امام عسکری(علیه‌السلام) به نام مبارک حضرت ولی‏عصر(عج) اشاره کرد و آن‏گاه فرمود: او غیبتی طولانی دارد که در آن عده‏ای سرگردان، گروهی هلاک و دسته‏ای دچار تردید می‏شوند: اما انّ له غیبة یحار فیها الجاهلون و یهلک فیها المبطلون و ….۱۱

بر این اساس، غیبت ولی‏عصر(عج) برای بسیاری دشوار می‏آید و شکوک و شبهات اذهان بسیاری را مسموم می‏کند و عده‏ای می‏گویند که چگونه می‏شود انسانی بیش از هزار سال زنده بماند و گروهی سخن می‏رانند که از کجا معلوم است که بیاید و کسان دیگر شبهات دیگری، ساده‏تر یا پیچیده‏تر را در اذهان می‏پرورند و آن را می‏پراکنند.

از سویی دیگر، زمان ظهور وجود مبارک بقیة الله الاعظم(عج) معلوم نیست گرچه ما باید همواره منتظر ظهور خجسته حضرتشان باشیم و امکان دارد خدای نخواسته غیبت ایشان طولانی شود و تردیدها، شکوک و شبهه‏ها نیز افزایش یابد! چه کنیم تا به این تردیدها در ابعاد فردی یا اجتماعی مبتلا نشویم؟ درباره مسائل و مباحث دینی، به ویژه چالش‏های فرا روی حکومت اسلامی نظیر مبحث ولایت فقیه، به دام قرائت‏های مختلف گرفتار نیاییم؟ در باتلاق شبهات فرو نرویم و با شناختِ اصیل امام و امامت مشکلات موجود در این زمان را باز شناخته و بگشاییم؟

شناخت ولی خدا و امام عصر(عج) تنها راه نجات و رستگاری است که با درخواست از ذات اقدس خداوند و مجاهده علمی و عملی شدنی است.

وعده نجات از جهالت و رهایی از ظلمت گمراهی، دل انسان‏های بصیر را از دیرباز به خود مشغول داشته است، به همین سبب بعضی شاگردان خاص اهل بیت(علیهم‌السلام) برای یافتن طریق هدایت سؤالاتی درباره معرفت آخرین حجّت الهی در محضر ایشان مطرح کرده‏اند، چنان‏که جناب زراره می‏گوید: از امام صادق شنیدم که فرمود: قائم ما پیش از قیام خود، غیبتی طولانی خواهد داشت. عرض کردم: چرا؟ فرمود: اگر ظاهر باشد او را می‏کشند؛ سپس فرمود: ای زراره! اوست که انتظارش را می‏کشند و مردم در ولادتش شک می‏کنند؛ برخی می‏گویند پدرش از دنیا رفته و فرزندی از خود به جای نگذارده است؛ بعضی گویند در شکم مادرش است؛ گروهی گویند غائب است؛ دسته‏ای گویند به دنیا نیامده و عده‏ای دیگر گویند دو سال قبل از وفات پدرش به دنیا آمد! همان، موعود منتظر است؛ ولی خدای والا می‏خواهد تا شیعیان را بیازماید و در این آزمایش دشوار، باطل‏گرایان دچار تردید می‏شوند.

زراره (که گویا از چنین فضای پر شبهه‏ای هراسناک گردید، و به فکر چاره افتاده) گوید: به امام صادق(علیه‌السلام) عرض کردم: فدایتان شوم! اگر من در آن زمان بودم چه کنم؟ آن حضرت فرمود: اگر آن زمان را ادراک کردی، پیوسته دل به این دعا مشغول دار: اللّهمّ! عرّفنی نفسک، فإنّک إن لم تعرّفنی نفسک لم أعرف نبیّک. اللّهمّ! عرّفنی رسولک، فإنّک إن لم تعرّفنی رسولک لم أعرف حجّتک. اللّهمّ! عرّفنی حجّتک، فإنّک إن لم تعرّفنی حجّتک ضللتُ عن دینی.۱۲

دعا تنها مجموعه‏ای از الفاظ برای خواندن و درخواست کردن نیست، بلکه معارف عمیق و درس‏های ارزشمندی در دعای معصومان(علیهم‌السلام) نهفته است که فهم آن‏ها و تأمل در آموزه‏هایشان آثار ارزشمند علمی و عملی به بار می‏آورد، چنان که زراره در پی آن است با این درس گرانقدر مشکل خویش را بگشاید.

برای شناخت مقام والای امامت و شخصیت منحصر به فرد امام عصر(عج) راه‏های فراوانی هست؛ بررسی دعاها و زیارت‏هایی که از خود امام عصر(عج) رسیده و یا فرموده امامان دیگر(علیهم‌السلام) درباره آن حضرت است از بهترین این راه‏هاست.

همان‏گونه که تأمل در عبارات نهج البلاغه، سخنان سید الشهدا (علیه‌السلام) از آغاز تا پایان حادثه کربلا، معارف بلند صحیفه سجادیه گویای برنامه‏های امام علی، امام حسین و امام سجاد(علیهم‌السلام)اند و از ایجاد حوزه‏های علمی و برگزاری مناظرات علمی برنامه صادقین(علیهماالسلام) استنباط می‏گردد، از ادعیه مأثور یا مرتبط با امام عصر(عج) برنامه‏های ایشان فهمیده می‏شود؛ زیرا وقتی امامی دعا می‏کند، علاوه بر مقتضیات دعا، ویژگی‏های امامت و وظیفه امام در برابر امّت و چگونگی پیوند امام با امّت و تأثیر ملکی و ملکوتی امام را تشریح می‏کند.

بر این پایه، کسی که می‏خواهد وجود مبارک ولی عصر(عج) را بشناسد، بهتر است زیارت‏ها و دعاهای مرتبط با آن حضرت را به دقّت بررسی کند، تا به حریم معرفت آن امام همام بار یابد.

از سوی دیگر، شناخت امام زمان(عج) مراتبی دارد که تأثیرگذاری آنها در زدودن غبار جاهلیت و پاک کردن گرد تحجّر و ارتجاع یکسان نیست، زیرا آثار هر مرتبه از معرفت در تبیین انتظار حقیقی و صحیح، با مرتبه دیگر متفاوت است؛ مثلاً شناخت شناسنامه‏ای امام عصر(عج) و دانستن تاریخ ولادت و زمان غیبت صغرا و کبرا و امثال آن، هرگز همانند معرفت معنای حقیقی امامت و شناخت حقیقت ولایت و انطباق انحصاری آن شخصیت حقوقی در فلان شخص حقیقی نخواهد بود؛ همان‏طور که براهین حدوث، نظم، امکان ماهوی، امکان فقری و نظایر آن‏ها برای شناخت خدا راهگشاست؛ امّا آن که خدا را با الوهیت می‏شناسد، بهترین راه معرفت خداوند را پیموده و خداشناس خوبی شده است؛ و نظیر اینکه هرچند شناخت رسول از راه معجزه [کافی است؛ ولی] مرتبه بالای معرفت را تأمین نمی‏کند؛ امّا آن که رسول را با علم به رسالت می‏شناسد، از معرفت آن حضرت به‏سبب معجزه بی‏نیاز می‏شود، چرا که وقتی معنی الوهیت و رسالت فهمیده شد، خداوند و رسول شناخته می‏شوند.

در روایت کلینی و صدوقِ است که ولی امر با این خصوصیات شناخته می‏شود: اعرفوا الله بالله و الرسول بالرسالة و أولی الامر بالأمر بالمعروف و العدل و الاحسان۱۳؛ امّا این نقل کافی نیست، زیرا هرگز با صرف امر به معروف و عدل و احسان نمی‏توان ولی امر را شناخت، چون آمران به معروف و… بسیارند، به همین سبب در نقل دیگری فرمود: … بالمعروف و العدل و الاحسان۱۴ نه «بالأمر بالمعروف»، زیرا امام با معروف، عدل و احسان شناخته می‏شود نه با امر به آنها. آن که ولی خداست و ولایت امر را بر عهده دارد به دستور دادن به معروف، عدل و احسان بسنده نمی‏کند بلکه سنّت او معروف و سیرتش عدل و سریره او احسان است.

اگر کسی معروف‏شناس باشد، حقیقت آن را در ولی امر در می‏یابد. همان‏طور که شناسنده عدل و احسان، عدل و احسان را در سنّت و سریره و سیره امام مشاهده می‏کند و در می‏یابد که او صاحب مقام ولایت است.

والاترین راه شناخت امام عصر(عج)

انسان برای باریافتن به شناخت خداوند، گاه از نشانه‏های آفاقی و گاه از آیات انفسی بهره می‏برد و در مرتبه‏ای دیگر بر اساس اعرفوا الله بالله۱۵، بک عرفتک و أنت دللتنی علیک۱۶، یا من دلّ علی ذاته بذاته۱۷ خداوند را از راه وجود مبارکش می‏شناسد و شاهدانه در می‏یابد که ﴿اَو لَم یَکفِ بِرَبِّکَ اَنَّهُ عَلی کُلِّ شی‏ءٍ شَهید﴾.۱۸ چنین کسی به آنان که در پی آیات آفاقی و انفسی‏اند به زبان حال می‏گوید که چرا ذات حق را غائب می‏پندارید و با جست‏وجو در آفاق و انفس، راهی به سوی او می‏جویید، در حالی که پیش از آن دو، خدا مشهود شماست. ابتدا فرمود: ﴿سَنُریهِم ءایتِنا فِی‏الاءفاقِ وفی اَنفُسِهِم حَتّی یَتَبَیَّنَ لَهُم اَنَّهُ الحَقّ﴾۱۹؛ آن‏گاه کفایت خداوند برای شناختش و بی‏نیازی از آیات آفاقی و انفسی را در این‏باره یادآور شد: ﴿اَو لَم یَکفِ بِرَبِّک﴾۲۰ و سپس دلیل کفایت وجود مبارک حق را برای شناخت او چنین بیان کرد: ﴿اَنَّهُ عَلی کُلِّ شی‏ءٍ شَهید﴾.۲۱

هرچه را انسان بخواهد مشاهده کند، نخست خدا را می‏بیند. قبل از آنکه دلیل، فهم دلیل، بلکه خود را که مستدل است ادراک کند، خدا را می‏فهمد. «شهید» در آیه یاد شده بر وزن فعیل و به معنای مفعول است نه فاعل۲۲، زیرا اگر فاعل و به معنای شاهد باشد یعنی خداوند شاهد همه جا و همه چیز است۲۳، پس به نشانه‏های آفاقی و انفسی نیازی ندارد؛ این استدلال نسبت به مدعای آیه، برهان تمامی نیست، چون ادعای آیه آن است که شناسنده ذات اقدس حق از نشانه‏های آفاقی و انفسی بی‏نیاز است، بنابراین واژه شهید در آیه باید به معنی مشهود باشد تا برهان بدین‏گونه تمام شود: شما برای شناخت ذات حق به آیات آفاق و انفس نیاز ندارید، زیرا حق در بالاترین مرتبه ظهور و شهود است و اقتضای شدت در این وصف، آن است که قبل از شهود هر چیزی، او مشهود گردد.

خدا که فی الأشیاء علی غیرممازجة۲۴ است و حضوری نامتناهی دارد، از آن جهت که ﴿یَحولُ بَینَ المَرءِ وقَلبِه﴾۲۵ است، نیاز ندارد او را از بیگانه جویا شویم: ﴿اَو لَم یَکفِ بِرَبِّکَ اَنَّهُ عَلی کُلِّ شی‏ءٍ شَهید﴾.۲۶

چنین شناختی سودمندترین شناخت‏ها و برای همگان شدنی است. این راه، همان راه قلب است که پیمودنش به دانستن اصطلاحات فلسفی، کلامی یا درس‏های حوزوی و دانشگاهی نیاز ندارد و هدایتی همگانی و همیشگی است.

نبی مکرم اسلام‏صلی الله علیه و آله و سلم و ائمه طاهرین(علیهم‌السلام)، مظاهر تامّ اسما و صفات ذات اقدس خداوند و بالاترین نشانه‏های اویند و همان‏گونه که خدای تعالی اصالتاً دارای بالاترین مرتبه ظهور و مشهودیت است، مظاهر تمام‏نمای ذات اقدسش نیز تبعاً از رتبه‏ای پایین‏تر از مشهودیت حق و برتر از غیر او برخوردارند.

طبق آنچه گذشت، بهترین راه شناخت رسول خدا و امامان هدایت، همان راه قلب و فهم شاهدانه الوهیت، نبوّت و امامت است.

پاورقی ها :

۱ ـ الکافی، ج ۱، ص ۴۶۷؛ من لایحضره الفقیه، ج۴، ص۱۷۷/

۲ ـ ر.ک: اقبال الاعمال، ص ۲۱۴/

۳ ـ الامالی، طوسی، ص۲۹۷؛ وسائل الشیعه، ج ۸، ص ۱۰۶/

۴ ـ فضائل الأشهر الثلاثه؛ ص۶۱؛ بحار الانوار، ج ۹۴، ص ۸۶/

۵ ـ الامالی، طوسی، ص ۲۹۷؛ مصباح المتهجد، ص۷۶۲؛ بحار الانوار، ج۹۴، ص۸۵/

۶ ـ الامالی، طوسی، ص ۲۹۷/

۷ ـ فضائل الأشهر الثلاثه، ص۶۲؛ بحار الانوار، ج۹۴، ص۸۹/

۸ ـ البلد الامین، ص۱۸۳/

۹ ـ سوره حج، آیه ۳۲/

۱۰ ـ از وکلای امام حسن عسکری(علیه‌السلام).

۱۱ ـ کمال الدین، ج۲، ص۸۱؛ کفایة الاثر، ص۲۹۶؛ کشف الغمه، ج۲، ص ۵۲۸/

۱۲ ـ الکافی، ج۱، ص۳۳۷؛ کمال الدین، ج ۲، ص ۱۲/

۱۳ ـ الکافی، ج ۱، ص ۸۵؛ التوحید، صدوق، ص ۲۸۶/

۱۴ ـ الکافی، ج ۱، ص ۸۵؛ التوحید، صدوق، ص ۲۸۶/

۱۵ ـ همان.

۱۶ ـ اقبال الاعمال، ص ۳۳۵؛ البلد الامین، ص۲۰۵، «دعای ابی‏حمزه ثمالی در سحر».

۱۷ ـ بحار الانوار، ج ۸۴، ص ۳۳۹، «نافله فجر».

۱۸ ـ سوره فصّلت، آیه ۵۳/

۱۹ ـ همان.

۲۰ ـ سوره فصّلت، آیه ۵۳/

۲۱ ـ همان.

۲۲ ـ ر.ک: تفسیر البحر المحیط، ج۷، ص۴۸۲؛ مجمع البیان، ج ۱۰ ـ ۹، ص۳۰/

۲۳ ـ التفسیر المنیر، ج۲۵، ص۱۵/

۲۴ ـ التوحید، صدوق، ص ۳۰۶/

۲۵ ـ سوره انفال، آیه ۲۴/

۲۶ ـ سوره فصّلت، آیه ۵۳/

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha