رئیس حوزه علمیه اصفهان گفتند: هنگامي جامعه ميتواند مدعي شود که مشرک نيست و خداوند را عبادت ميکند که فساد اخلاقي، فساد اداري، فساد اقتصادي و ساير مفاسد در آن نباشد و الا جامعهاي که به اين مفاسد آلوده است، آمادۀ ظهور نيست.
به گزارش خبرگزاری حوزه از اصفهان، حضرت آیت الله مظاهری در دومین جلسه درس اخلاق خویش پیرامون ضرورت اهمیت جامعه به موضوع مهدویت، با بیان این که غيبت امام زمان«ارواحنافداه» تقصير ماست و با ابراز نارضایتی از فحاشی و تهمت های موجود در جامعه که با نام دین مطرح می شود، گفتند: اختلافهاي موجود در اجتماع و فحّاشيها نسبت به يکديگر، که حتّي گاهي به عنوان دين نيز مطرح ميشود، ريشه در شرک دارد.
معظم له افزودند: افزودند: فحشنامه شدن برخي از روزنامهها، تهمت زدن، شايعهپراکني، غيبت و توهين به ديگران، خصوصاً به مراجع، علما و بزرگان به عنوان دين و امثال اينها، با خواست خداوند مبني بر «يَعْبُدُونَني لا يُشْرِكُونَ بي شَيْئاً» سازگار نيست.
رئیس حوزه علمیه اصفهان تصریح کردند: هنگامي جامعه ميتواند مدعي شود که مشرک نيست و خداوند را عبادت ميکند که فساد اخلاقي، فساد اداري، فساد اقتصادي و ساير مفاسد در آن نباشد و الا جامعهاي که به اين مفاسد آلوده است، آمادۀ ظهور نيست.
استاد برجسته حوزه علمیه تصریح کردند: بايد فساد اخلاقي کنار برود، اقتصاد، سالم سازي شود، فقر، بدبختي و بينوايي از اجتماع رخت بربندد تا زمينۀ ظهور متحقّق شود. لذا قرآن کريم ميفرمايد اگر انقلاب تدريجي ميخواهيد، بايد«يَعْبُدُونَني» با همۀ جوانب و زواياي آن رعايت شود. سپس تأکيد ميکند که بايد گناه در خانهها، در اجتماع و در دل نباشد. يعني «لا يُشْرِكُونَ بي شَيْئاً».
*حکومت امام زمان، بهشت موعود دنياست
حضرت آیت الله مظاهری در ادامه با ذکر آیه شریفه «رَبِّ اشْرَحْ لِي صَدْرِي وَيَسِّرْ لِي أَمْرِي وَاحْلُلْ عُقْدَةً مِّن لِّسَانِي يَفْقَهُوا قَوْلِي» به حکومت جهاني حضرت ولي عصر(عج) اشاره و اظهار داشتند: انقلاب حضرت مهدي«ارواحنافداه»، يک انقلاب جهاني و سراسري است و حکومت ايشان، بهشت موعود در دنياست.
معظم له افزودند: انقلاب و حرکت جهاني حضرت ولي عصر«ارواحنافداه» امري مسلّم در اديان سابق بوده و پيغمبر اکرم و ائمّۀ طاهرين«صلواتاللهعليهم» نيز مقيّد بودند که در هر فرصتي، وقوع اين انقلاب و حرکت جهاني را گوشزد کنند.
*زندگی بهشتی برای مردم دنیا، با حکومت حضرت مهدی(عج)
این استاد برجسته حوزه علمیه ضمن بیان این مطلب که "بيش از ده هزار روايت از پيغمبر اکرم و از ائمّۀ طاهرين«سلاماللهعليهم»، راجع به موضوع مهم مهدويّت صادر شده است"، خاطرنشان کردند: از آيات قرآن کريم نيز استفاده ميشود که روزي به دست شيعيان و به رهبري امام زمان«ارواحنافداه»، پرچم اسلام روي کرۀ زمين افراشته ميشود و عدالت اسلام، سرتاسر جهان را در بر ميگيرد. در آن زمان، قوانين اسلام صد در صد در جهان پياده ميشود و وقتي چنين شد، يک زندگي بهشتي براي مردم دنيا ايجاد ميگردد.
زندگي منهاي فقر، زندگي منهاي بيماري و درد، زندگي منهاي غم و غصّه و اضطراب خاطر و نگراني و زندگي منهاي اختلاف و خلاصه يک زندگي صد در صد آرام که همۀ انسانها آن را بپسندند.
در چنين محيطي، همگان شاد و با نشاط و در رفاه هستند و امکانات مورد نياز زندگي مانند خوراک، پوشاک، مسکن و ازدواج براي همه فراهم است.
*انقلاب دفعي
حضرت آیت الله مظاهری، انقلابهاي لازم براي تشکيل حکومت جهاني حضرت ولي عصر«ارواحنافداه» را به دو قسم انقلاب دفعي و انقلاب تدريجي تقسیم کرده و گفتند: انقلاب دفعي، در دست امام زمان«ارواحنافداه» و با ارادۀ خداوند متعال است.
در انقلاب دفعي، حضرت ولي عصر«ارواحنافداه»در يک شبانه روز بر جهان مسلّط ميشوند و سپس در شش شبانه روز در جهان مستقر ميگردند و بالاخره با معجزه و خرق عادت، يک بهشت براي بشريّت و جهان هستي ايجاد ميفرمايند. اين حرکت و انقلاب، با خواست خدا و همراه با معجزه و خرق عادت خواهد بود. به عنوان مثال، خدايي که حضرت موسي«عليهالسّلام» و قوم مستضعفش را به يک لحظه بر سر فرعون مسلّط کرد و فرعون و فرعونيان را غرق نمود، آن خدا، چنين حکومتي را به شيعه خواهد داد.
*حکومت جهاني حضرت وليّعصر«عج»، وعدۀ خداوند
ایشان در ادامه سخنان شان با تأکید بر این مطلب که واگذاي حکومت به شيعيان و به رهبري امام زمان«ارواحنافداه» وعدهاي است که خداوند در قرآن کريم داده است، به آیه شریفه «وَ نُريدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوارِثينَ ، وَ نُمَكِّنَ لَهُمْ فِي الْأَرْضِ وَ نُرِيَ فِرْعَوْنَ وَ هامانَ وَ جُنُودَهُما مِنْهُمْ ما كانُوا يَحْذَرُونَ»[1] اشاره و اظهار داشتند: وقتي حضرت ولي عصر«ارواحنافداه» به دنيا آمدند، امام حسن عسکري«سلاماللهعليه» به حکيمه خاتون فرمودند: فرزندم را بياور. حکيمه خاتون اين پارۀ ماه را بر سر دست بلند کرد و در مقابل امام يازدهم آورد. حضرت مهدي«ارواحنافداه» پس از سلام، همين آيۀ مبارکه را تلاوت فرمودند[2]: «وَ نُريدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوارِثينَ ، وَ نُمَكِّنَ لَهُمْ فِي الْأَرْضِ وَ نُرِيَ فِرْعَوْنَ وَ هامانَ وَ جُنُودَهُما مِنْهُمْ ما كانُوا يَحْذَرُونَ» آيۀ شريفه ميفرمايد که خداوند ميخواهد شيعيان که هميشه در طول تاريخ مستضعف و مظلوم بودهاند، ناگهان بر کرۀ زمين مسلط شوند و کرۀ زمين را به ارث ببرند. همينطور که وقتي پدر مُرد، ناگهان تمام اموالش به فرزندش ميرسد و فرزند بدون دردسر اموال فراواني را صاحب ميشود، کرۀ زمين و حکومت اين جهان، به صورت ارث به شيعيان واگذار ميگردد و خداوند شيعيان را بر استکبار جهاني مسلّط ميکند و استکبار جهاني از آنچه ميترسد، به سرش خواهد آمد. در نتيجه يک بهشت دنيوي براي همۀ بشريّت فراهم ميشود.
*مثالي براي انقلاب دفعي
معظم له خاطرنشان کردند: در مورد اينکه چگونه با خرق عادت و به يکباره، شيعيان به رهبري حضرت ولي عصر«ارواحنافداه» بر جهان مسلّط ميشوند، ميتوان قضيۀ آصف بن برخيا را مثال زد. قرآن کريم، کتاب تاريخ نيست، کتاب اخلاق است و در عين حال، مطالب تاريخي فراواني نيز دارد. تاريخ، معلّم اخلاق بشريّت است و از اين جهت، قرآن شريف برخي از قضاياي تاريخي را براي عبرت انسانها نقل ميفرمايد.
قصّۀ حضرت سليمان«عليهالسّلام» در قرآن کريم، قصّۀ جالب و پندآموزي است. در اين داستان آمده است که براي حضرت سليمان خبر آوردند: مردم يک سرزمين خورشيدپرست هستند و يک زن به نام بلقيس بر آنها حکومت ميکند و تخت عظيمي نيز دارد. حضرت سليمان با سران حکومت خويش جلسه گرفت و گفت: چه کسي هست که در يک لحظه به عنوان فتح آن شهر، تخت بلقيس را با خودش براي من بياورد؟ يکي گفت: در نصف روز آن را ميآورم! حضرت سليمان«عليهالسّلام» گفت: زياد است. ديگري گفت: قبل از اينکه از جاي خود بلند شويد، آن را ميآورم؟ باز حضرت سليمان«عليهالسّلام» قبول نکرد.
حضرت آیت الله مظاهری در ادامه با اشاره به آیه شریفه «قالَ الَّذي عِنْدَهُ عِلْمٌ مِنَ الْكِتابِ أَنَا آتيكَ بِهِ قَبْلَ أَنْ يَرْتَدَّ إِلَيْكَ طَرْفُكَ»؛[3]، گفتند: کسي که يک قطره از درياي علم قرآن را داشت، يعني «آصف بن برخيا» گفت: من به يک چشم بر هم زدن آن را ميآورم. به قول اهل ادب، تنوين «عِلْمٌ مِنَ الْكِتابِ»، تنوين نکرهاي است که بر قلّت دلالت ميکند؛ يعني يک قطره از درياي علم قرآن را داشت. در حالي که همۀ علم قرآن، در نزد ائمّۀ طاهرين«سلاماللهعليهم» است.[4]
حضرت سليمان«عليهالسّلام» اجازه داد و آصف بن برخيا آن تخت کذايي را به يک چشم به هم زدن از سبا به شام آورد و با انقلاب دفعي و ناگهاني، آنجا به دست کسي که قطرهاي از درياي علم امام زمان (يعني قطرهاي از علم قرآن) را داشت، فتح شد.
وقتي تخت بلقيس به نزد حضرت سليمان«عليهالسّلام» آمد، حضرت سليمان«عليهالسّلام» خدا را شکر کرد و بعد به بلقيس گفت: آيا اين تخت توست؟ بلقيس جواب داد: «كَأَنَّهُ هُوَ»[5]، گفت مثل اينکه تخت من است! امّا کجا بوده و چه شده است؟! و بالاخره حضرت سليمان«عليهالسّلام» با يک چشم به هم زدن و با يک انقلاب دفعي، سبأ را فتح کرد.
معظم له افزودند: حال آن کسي که همۀ علم قرآن در نزد اوست و آن کسي که درياي اين علم را داراست، نميتواند به يک چشم به هم زدن، دنيا را فتح کند؟! مسلّماً ميتواند. گرچه اين کار معجزه و خرق عادت است، اما قرآن کريم و روايات معصومين«سلاماللهعليهم» ميگويند: تعجّب نکن و خواست خداست.
کسي که عالم به علم قرآن است، هرکاري که بخواهد، ميکند. لذا آن انقلاب دفعي، آني و بدون سر و صدا و کشت و کشتار واقع ميشود. کشت و کشتار، از آدمهاي ناتوان، بيعرضه و نانجيب و به عبارت ديگر از استکبار جهاني سر ميزند، امّا کسي که عدالت صرف است و براي گسترش عدالت صرف آمده، بدون ظلم و جنايت و بدون سر و صدا، ظلم را ريشه کن ميکند. همانگونه که در روايات نيز آمده است که در شش شبانه روز با خرق عادت بر جهان مسلّط ميشود.
*انقلاب تدريجي مقدّمۀ انقلاب دفعي
رئیس حوزه علمیه اصفهان در ادامه سخنان شان با بیان این که نکتۀ قابل توجّه آن است که اين انقلاب دفعي، يک مقدّمه به نام انقلاب تدريجي دارد، گفتند: در قرآن کريم و روايات فراواني، راجع به انتظار فرج مطالب مختلفي بيان شده و ثواب بسياري نيز براي آن وجود دارد. از مجموع آيات نوراني قرآن کريم و روايات گهربار معصومين«سلاماللهعليهم» برداشت ميشود که انتظار فرج، به معناي تهيّأ و همان انقلاب تدريجي است.
قرآن کريم در مورد انقلاب تدريجي ميفرمايد: اگر شيعه بخواهد بر جهان مسلّط بشود، خود بايد عادل، موحّد و متّقي باشد. زيرا يک آدم ظالم، نميتواند براي گسترش عدالت، با ظلم بر جهان مسلّط شود. اگر او بخواهد با ظلم مسلّط شود، نتيجه همين حضور آمريکا در عراق و افغانستان ميشود.
ایشان در ادامه با بیان این که آيۀ «استخلاف» در قرآن کريم، هم به موضوع انقلاب دفعي و هم انقلاب تدريجي ميپردازد و ميفرمايد: «وَعَدَ اللَّهُ الَّذينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِي الْأَرْضِ كَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذينَ مِنْ قَبْلِهِمْ»[6]، گفتند: خداوند متعال خواسته و وعده داده است که اين شيعه، حکومت جهاني پيدا کند. از اين رويداد تعجّب نکنيد، زيرا اين امر امکانپذير است، همانطور که حضرت موسي و حضرت سليمان و حضرت داوود«عليهمالسّلام»، با خرق عادت، بر استکبار زمان مسلّط شدند.
حضرت موسي«عليهالسّلام» يک چوب دستي بيشتر نداشت، امّا آن چوب دستي، دست خدا بود. در اطراف حضرت موسي«عليهالسّلام» نيز فقط تعدادي مستضعف و پابرهنه و مظلوم، بودند، امّا ناگهان فرعون زمان با تمام قدرت و امکاناتش نابود شد و حکومت به دست مستضعفين افتاد.
قرآن کريم در آيات ديگر ميفرمايد: اين حکومت فقط به معناي گرفتن کرۀ زمين نيست، بلکه وقتي به دست شيعه و به رهبري امام زمان«ارواحنافداه»، پرچم اسلام روي کرۀ زمين افراشته ميشود، عدالت سر تا سر جهان را ميگيرد و ظلم و جور به کلّي نابود ميشود: «وَ نُمَكِّنَ لَهُمْ فِي الْأَرْضِ وَ نُرِيَ فِرْعَوْنَ وَ هامانَ وَ جُنُودَهُما مِنْهُمْ ما كانُوا يَحْذَرُونَ»
وقتي عدالت سرتاسر جهان را فرا گرفت، به دست حضرت ولي عصر«ارواحنافداه» قسط و عدل سراسري ميشود:
«يَمْلَأُ الْأَرْضَ بِهِ قِسْطاً وَ عَدْلًا كَمَا مُلِئَتْ ظُلْماً وَ جَوْرا»[7]
در حقيقت «نُمَكِّنَ لَهُمْ فِي الْأَرْضِ» به اين معناست که به پيروي از عدالت، انسانها از هر نظر در رفاه قرار ميگيرند.
اگر تبعيض، غم و غصّه و دلهره و اضطراب خاطر در طول تاريخ وجود داشته است، به خاطر ظلم است و اگر ظلم نباشد، همگان از هر نظر در رفاه خواهند بود. هنگامي که عدالت سرتاسر جهان را ميگيرد، مقام امين که قرآن دارد، براي انسانها پديدار ميشود.
قرآن کريم ميفرمايد: اين وعدۀ خداوند متعال است؛ اين وعدۀ پروردگار به شما شيعيان است؛ پس اي شيعه! انقلاب تدريجي کن و تهيّأ و آمادگي داشته باش.
*ايجاد آمادگي براي ظهور
حضرت آیت الله مظاهری در ادامه سخنان شان با ذکر آیه شریفه «يَعْبُدُونَني لا يُشْرِكُونَ بي شَيْئاً وَ مَنْ كَفَرَ بَعْدَ ذلِكَ فَأُولئِكَ هُمُ الْفاسِقُونَ، وَ أَقيمُوا الصَّلاةَ وَ آتُوا الزَّكاةَ وَ أَطيعُوا الرَّسُولَ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ»[8]. و با بیان این که قرآن شريف تهيّأ و آمادگي را اينگونه معنا ميکند، گفتند: جملۀ «لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ» بسيار اميد بخش است. خداوند متعال دوست دارد که به انسانها خصوصاً شيعه رحم کند و دوست دارد که شيعيان بر جهان مسلّط شوند و نه تنها خود در رفاه قرار گيرند، بلکه به واسطۀ ايشان، جهان را در رفاه قرار دهد.
براي تحقّق اين امر، نياز است که مؤمنين انقلاب تدريجي داشته باشند و اين انقلاب تدريجي، در دست خود آنان است: «يَعْبُدُونَني لا يُشْرِكُونَ بي شَيْئاً»؛ بايد همۀ اقسام توحيد، اعمّ از توحيد ذاتي و توحيد صفاتي و توحيد عبادي و توحيد افعالي در شيعيان زنده باشد و يک موّحد به تمام معنا باشند.
قرآن کريم، کساني که از هوي و هوس متابعت ميکنند و به شيطان روي آوردهاند را در زمرۀ موحّدان نميداند! فساد اخلاقي موجود در اجتماع امروز، از شرک سرچشمه گرفته است:
معظم له با ذکر آیه شریفه «أَ فَرَأَيْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلهَهُ هَواهُ وَ أَضَلَّهُ اللَّهُ عَلى عِلْمٍ»[9] يا رسول الله! آيا ميخواهي مشرکان را به تو معرّفي کنم؟ آنان کساني هستند که از هوي و هوس متابعت و پيروي ميکنند!، گفتند: بيعفّتي، بيحجابي، وضيعيّت بد و نابهنجار اجتماعي موجود و ... همگي از شرک نشأت گرفته است.
قرآن کريم به شيعيان ميفرمايد: اگر ميخواهيد انقلاب تدريجي داشته باشيد و براي ظهور تهيّأ و آمادگي پيدا کنيد، بايد دست از شرک با تمام معاني آن برداريد. اگر چنين شد، آنگاه انقلاب دفعي از جانب ماست.
*شيطان پرستي، مانع ظهور
رئیس حوزه علمیه اصفهان خاطرنشان کردند: متأسفانه در جامعۀ کنوني، شيطان بيش از خداوند متعال پرستش ميشود. البته شيطان پرستي نه به اين معنا که جمعي گرد هم قرار گيرند و شيطان را به عنوان معبود خويش عبادت کنند، آنکه نوعي جنون و ديوانگي است، بلکه منظور از شيطان پرستي، متابعت از امر شيطان است. کسي که مخالف دستورات خداوند و مطابق خواستۀ شيطان عمل کند، در حقيقت شيطان پرست است.
قرآن کريم نيز متابعت از شيطان را به معناي پرستش او و در مقابل عبادت خداوند متعال ذکر کرده است: «أَ لَمْ أَعْهَدْ إِلَيْكُمْ يا بَني آدَمَ أَنْ لا تَعْبُدُوا الشَّيْطانَ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبينٌ»[10] اي بني آدم! مگر ما در ازل با هم معاهده نکرديم که تو خداپرست باشي، نه شيطان پرست؟ و از رسول الله متابعت کنيد، نه از شيطان؟
خداوند متعال در اين آيۀ شريفه، متابعت از شيطان را شرک ميداند، در حالي که جهت آمادگي براي ظهور، ميفرمايد بايد هيچ گناهي، در اجتماع، در زندگي و در دل نباشد: «يَعْبُدُونَني لا يُشْرِكُونَ بي شَيْئاً».
*تأکيد قرآن بر تهيّأ و آمادگي
ایشان در ادامه سخنان شان با بیان این که قرآن کريم پس از تأکيد بر دوري از انواع و اقسام شرک و پرستش غير خدا، باز مسألۀ آمادگي براي ظهور را رها نميکتد و ميفرمايد: اي شيعيان! حال که بناست انقلابي جهاني صورت دهيد و دنيا را اصلاح کنيد و به معناي حقيقي کلمه، همه آدم شوند، آيا خود اصلاح شدهايد؟!، گفتند: بايد در وقت نماز، مساجد پر از جمعيّت باشند، هنگام نماز جماعت، خيابانها خلوت، پارکها و سينماها بسته و مساجد باز و پر حمعيّت باشند: «وَ أَقيمُوا الصَّلاةَ».
اگر شيعۀ حقيقي هستيد و ميخواهيد دنيا را گلستان کنيد، بايد به اندازۀ وسع خود، قانون مواسات و رسيدگي به ديگران داشته باشيد: «وَ آتُوا الزَّكاةَ». خودخواهي، خودخوري و خودمحوري، ناپسند و زشت است. سپس ميفرمايد: «وَ أَطيعُوا الرَّسُولَ»؛ قرآن، پيامبر اکرم«صلّياللهعليهوآلهوسلّم» و اهل بيت«سلاماللهعليهم» سرمشق زندگيتان باشند؛ در اين صورت خداوند رحمان، به شما رحم خواهد کرد و در ازاي اين انقلاب تدريجي شما، بلافاصله انقلاب دفعي را بهوجود ميآورد: «لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ».
*غيبت امام زمان«ارواحنافداه» تقصير ماست
حضرت آیت الله مظاهری در ادامه با تأکید بر این که اگر امام زمان«ارواحنافداه» ظهور نميفرمايند، تقصير خود ماست، گفتند: امام زمان«ارواحنافداه» آماده و مهيّاي ظهور هستند، ولي شيعيان آمادگي ظهور را ندارند! فقط دشمنان مانع ظهور نيستند، بلکه عدم آمادگي شيعيان نيز مانع مهمّي براي ظهور است!
ایشان گفتند: امام زمان«ارواحنافداه» آمادهاند تا با يک انقلاب دفعي، ظلم را به کلّي و يکباره نابود کنند، امّا اين امر، نيازمند انقلاب تدريجي شيعيان و آمادگي آنهاست؛ پس اي شيعه! تو بايد انقلاب تدريجي کني تا امام زمان«ارواحنافداه» ظهور فرمايند.
از اين آيۀ شريفه که مورد بحث قرار گرفت و بسياري از آيات و روايات ديگر، ميتوان به اين نتيجه رسيد که اگر تهيّأ و انتظار فرج به درستي بين شيعيان ايجاد شود، حتماً امام زمان«ارواحنافداه» ميآيند. طبق قاعدۀ لطف، که در علم کلام و فلسفه و عرفان مطرح ميشود، وقتي به راستي شيعه مهيّاي ظهور شود، به خواست خداوند، بر امام زمان«ارواحنافداه» واجب است که ظاهر شوند؛ اما هرچه هست از قامت ناساز بي اندام ماست! شيعيان موظّفند با ايجاد آمادگي، فراق حضرت ولي عصر«ارواحنافداه» را به وصال مبدّل کنند.
*معناي انتظار فرج
معظم له در ادامه با بیان این که آيۀ استخلاف، گرچه آيۀ عجيبي است، امّا نظير آن در قرآن و روايات فراوان وجود دارد، خاطرنشان کردند: وقتي روايات مربوط به انتظار فرج را معنا کنيم و در آنها دقّت نماييم، به خوبي ميفهميم که معناي انتظار فرج، آن است که شيعیان بايد براي امر ظهور، مهيّا و آماده شوند و اگر اين آمادگي ايجاد شد، انقلاب دفعي و جهاني حضرت مهدي«ارواحنافداه» به يکباره رخ ميدهد و شيعيان به رهبري ايشان، در يک شبانه روز بر جهان مسلّط شده و در شش شبانه روز، در جهان مستقر ميشوند: «وَعَدَ اللَّهُ الَّذينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِي الْأَرْضِ كَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذينَ مِنْ قَبْلِهِمْ»
پينوشتها:
======================
1. قصص / 6-5.
2. الغيبة(للطوسي)، ص 236.
3. نمل / 40.
4. الکافي، ج 1، ص 229.
5. نمل / 42.
6. نور / 55.
7. ارشاد القلوب، ج 2، ص 420.
8. نور / 56-55.
9. جاثيه / 23.
10. يس / 60.