دوشنبه ۲۶ آذر ۱۴۰۳ |۱۴ جمادی‌الثانی ۱۴۴۶ | Dec 16, 2024

حضرت آیت الله صافی گلپایگانی در نوشتاری به مناسبت ميلاد با سعادت پيامبر مكرّم اسلام (ص)وامام صادق(ع)تصریح کردند: همه از شيعه و سنّي و نيز خاورشناسان و هم‌چنين شعرای عجم و عرب در مدح پيامبرو اهل بيت آن حضرت (ص) بسيار نوشته و سروده‌اند و همه به عجز خود در وصف آن بزرگواران اعتراف كرده‌‌اند.

به گزارش خبر گزاری حوزه،نوشتار این مرجع تقلید بدین شرح است:

كلامی از شيخ الأزهر

آن بزرگواراني كه مثل شبراوي رئيس اسبق الأزهر در كتاب خودش به نام «الاتحاف بحب الاشراف» درباره‌شان نوشته است: «إن آل البيت حازوا الفضائل كلها علماً و حلماً و فصاحة، و ذكاء و بديهة و جوداً و شجاعة. فعلومهم لا تتوقف على تكرار درس و لا يزيد يومهم فيها على ما كان بالأمس؛ بل هي مواهب من مولاهم. من أنكرها و أراد سترها كان كمن أراد ستر وجه الشمس.

فما سألهم في العلوم مستفيد و وقفوا،  ولا جرى  معهم  في  مضمار الفضل  قوم  الا  عجزوا   و تخلفوا و كم عاينوا في الجلاد و الجدال اموراً فتلقوها بالصبر الجميل، و ما استكانوا و ما ضعفوا تقرّ الشقائق اذا هدرت شقائقهم وتصغي الأسماع إذا قال قائلهم و نطق ناطقهم سجاياً خصهم بها خالقهم.»

او مي‌گويد: هر كس فضايل اهل بيت عليهم السلام را منكر شود، مثل كسي است كه بخواهد آفتاب را بپوشاند و هيچ‌كس از آنها‌ تا به حال سؤالي نكرده كه آنها در جواب بمانند.

تا آنجا كه مي‌گويد: «وقد اشرق نور هذه السلسلة الهاشمية، والبيضة الطاهرة النبوية، والعصابة العلوية، وهم اثناعشر اماماً مناقبهم علية، و صفاتهم سنية، ونفوسهم شريفة ابيه، و أرومتهم كريمة محمدية. ثم ذكر اسمائهم الشريفة عليهم الصلوة والسلام».

آري، همه از شيعه و سنّي و نيز خاورشناسان و هم‌چنين شعراء عجم و عرب در مدح پيامبرو اهل بيت آن حضرت (ص) بسيار نوشته و سروده‌اند و همه به عجز خود در وصف آن بزرگواران اعتراف كرده‌‌اند.

شما اين چند بيت شاعر عرب احمد الشوقي را ملاحظه كنيد:

بك بشر الله السماء فزينت * و تضوعت مسكاً بك الغبراء يوم يتيه على الزمان صباحه * ومساؤه بمحمد وضاء (1)

خاورشناسان از پيامبر (ص) می گویند

 خلاصه اين‌كه در اطراف شخصيت آن بزرگواران و مخصوصاً پيغمبر صلوات‌الله عليه و آله اگر هر روز بگوييم باز هم تمام نمي‌شود، حتي بيگانگان و خاورشناسان هم در مقابل عظمت‌هاي وجود آن بزرگواران به خصوص پيغمبر ناچار به اعتراف شده‌اند. توماس كارلايل در كتاب الابطال خودش، از هر صنفي، قهرمان و بطل آن صنف، يعني كسي كه در آن صنف موفق بوده است را نام مي‌برد، مثل البطل في صورة القائد، البطل في صوره الشاعر. در جايي مي‌گويد: البطل في صورة النبي، قهرمان پيغمبران. در آنجا نه حضرت موسي را مي‌گويد و نه حضرت عيسي، و نه حضرت ابراهيم را، بلكه مي‌گويد: بطل و قهرمان در نبوت و پيغمبري، محمّد است.

البته هر چه ما بگوييم باز هم نمي‌توانيم پيامبر صلي الله عليه و آله را مانند حضرت اميرالمؤمنين علي عليه‌السلام وصف كنيم آنجا كه مي‌فرمايد:

«إِنَّ اللهَ تَعَالَى بَعَثَ مُحَمَّداً نَذِيراً لِلْعَالَمِينَ وَ أَمِيناً عَلَى‏ التَّنْزِيلِ‏ وَ أَنْتُمْ مَعْشَرَ الْعَرَبِ عَلَى شَرِّ دِينٍ وَ فِي شَرِّ دَارٍ مُنِيخُونَ بَيْنَ حِجَارَةٍ خُشْنٍ وَ حَيَّاتٍ صُمٍّ تَشْرَبُونَ الْكَدِرَ وَ تَأْكُلُونَ الْجَشِبَ وَ تَسْفِكُونَ دِمَاءَكُمْ وَ تَقْطَعُونَ أَرْحَامَكُمْ الْأَصْنَامُ فِيكُمْ مَنْصُوبَةٌ وَ الْآثَامُ بِكُمْ مَعْصُوبَة»(2)

و يا اين‌كه اميرالمؤمنين علي بن ابيطالب عليه‌السلام در خطبه معروف قاصعه(3)، معجزه‌اي از پيامبر نقل مي‌كند كه يكي از مورّخان مي‌نويسد: «من شك ندارم كه اين معجزه واقع شده است، چرا كه در آن زماني كه مردم معاصر پيغمبر اكرم صلي الله عليه و آله هنوز در قيد حيات بودند و اميرالمؤمنين در بين جمعيت همان مردم اين خطبه را مي‌‌خواند و همه هم مي‌دانستند كه اين امر واقع شده است.»

حضرت در آن خطبه مي‌فرمايد: «لَقَدْ كُنْتُ مَعَهُ لَمَّا أَتَاهُ الْمَلَأُ مِنْ قُرَيْشٍ. فَقَالُوا لَهُ: يَا مُحَمَّدُ إِنَّكَ قَدِ ادَّعَيْتَ‏ عَظِيماً لَمْ يَدَّعِهِ آبَاؤُكَ وَ لَا أَحَدٌ مِنْ بَيْتِكَ وَ نَحْنُ نَسْأَلُكَ أَمْراً إِنْ أَنْتَ أَجَبْتَنَا إِلَيْهِ وَ أَرَيْتَنَاهُ عَلِمْنَا أَنَّكَ نَبِيٌّ وَ رَسُولٌ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ عَلِمْنَا أَنَّكَ سَاحِرٌ كَذَّابٌ.»

اميرالمؤمنين علي عليه‌السلام مي‌فرمايند: با پيغمبر اكرم بودم كه گروهي از قريش آمدند، و گفتند: يا محمد! تو ادعاي بزرگي كرده‌اي كه پدران تو و احدي از اهل تو اين ادعا را نكردند. ما از تو معجزه‌‌اي مي‌خواهيم كه اگر آن را به ما نشان دهي مي‌فهميم كه تو پيامبر هستي، و الا مي‌فهميم كه ساحر و دروغگويي.

«فَقَالَ: وَ مَا تَسْأَلُونَ؟ قَالُوا: تَدْعُو لَنَا هَذِهِ الشَّجَرَةَ حَتَّى تَنْقَلِعَ بِعُرُوقِهَا وَ تَقِفَ بَيْنَ يَدَيْكَ فَقَالَ: إِنَّ اللهَ عَلى‏ كُلِّ شَيْ‏ءٍ قَدِيرٌ. فَإِنْ فَعَلَ اللهُ لَكُمْ ذَلِكَ أَ تُؤْمِنُونَ وَ تَشْهَدُونَ بِالْحَقِّ؟ قَالُوا: نَعَمْ. قَالَ: فَإِنِّي سَأُرِيكُمْ مَا تَطْلُبُونَ وَ إِنِّي لَأَعْلَمُ أَنَّكُمْ لَا تَفِيئُونَ إِلَى خَيْرٍ وَ إِنَّ فِيكُمْ مَنْ يُطْرَحُ فِي الْقَلِيبِ وَ مَنْ يُحَزِّبُ الْأَحْزَابَ. ثُمَّ   قَالَ: يَا  أَيَّتُهَا  الشَّجَرَةُ  إِنْ كُنْتِ تُؤْمِنِينَ بِاللهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ وَ تَعْلَمِينَ  أَنِّي رَسُولُ الله فَانْقَلِعِي بِعُرُوقِكِ حَتَّى تَقِفِي بَيْنَ يَدَيَّ بِإِذْنِ اللهِ.»

فرمودند: چه مي‌خواهيد؟ گفتند: درختي كه آنجا هست را بطلب تا نزد تو بيايد. حضرت فرمودند: اگر خداوند اين را امر را به شما نشان داد، شما ايمان مي‌آوريد؟ گفتند: آري ...حضرت رو به درخت كردند و فرمودند: اگر تو مرا مي‌شناسي بيا.

امير المؤمنين عليه السلام مي‌فرمايد: درخت به طرف حضرت آمد در حالي كه سر و صداي زيادي داشت.در مقابل پيغمبر ايستاد ...

قريش متحير و مبهوت شدند. گفتند كه امر كن به جاي خودش برگردد و نصف آن نزد شما بيايد.

پيغمبر اكرم صلوات الله عليه و آله امر كردند درخت برگشت و نصف آن جلو آمد.

«فَقُلْتُ: أَنَا لَا إِلَهَ إِلَّا اللهُ إِنِّي أَوَّلُ مُؤْمِنٍ بِكَ يَا رَسُولَ اللهِ وَ أَوَّلُ مَنْ أَقَرَّ بِأَنَّ الشَّجَرَةَ فَعَلَتْ مَا فَعَلَتْ بِأَمْرِ اللهِ تَعَالَى تَصْدِيقاً بِنُبُوَّتِكَ وَ إِجْلَالًا لِكَلِمَتِكَ.»

آن وقت اميرالمؤمنين عليه الصلاة و السلام وقتي اين معجزه ظاهر شد مي‌فرمايد: من اول كسي هستم كه به تو ايمان آوردم ...

نوشتن و گفتن درباره پيشواي ششم حضرت امام صادق عليه‌السلام هم همين‌گونه است يعني وصف آن حضرت در يك سخنراني و يك مقاله و ده و صد مقاله و سخنراني هم امكان ندارد.

* رئیس مذهب شیعه از نگاه دیگران

اخيراً‌ يكي از دانشمندان به نام استاد اسد حيدر كتابي پيرامون شخصيت امام جعفر صادق عليه‌السلام و علوم و فضايل آن حضرت نوشته است كه تا جلد پنجم آن به نظر حقير رسيده است،  هم چنين دانشمندان ديگر مانند استاد ابوزهره استاد جامع الازهر در اين موضوع، كتاب‌ها نوشته‌اند و در هزارها كتاب و مصادر و مآخذ اسلامي به مقامات بلند علمي و آراي آن حضرت در رشته‌هاي مختلف علوم به طور تفصيل يا اجمال اشاره شده است.

* دانشگاهي بي‌نظير

امام جعفر صادق عليه‌السلام مدرسه‌اي افتتاح فرمود كه تا آن عصر در اسلام بي‌سابقه بود، و پس از آن عصر نيز نظير آن ديده نشد. شاگردان آن حضرت، رشته‌هاي مختلف علم، مانند كلام، مناظره، الهيات، فقه، تفسير، حديث، ادب، علوم طبيعي، شيمي، منافع الاعضاء و رشته‌هاي ديگر را از مكتب آن حضرت فرا مي‌گرفتند و اين مكتب آن حضرت بود كه بزرگ‌ترين علماي علوم قرآن و فقه و كلام و شيمي و غيره را به دنيا تحويل داد و او افرادي مانند محمد بن مسلم، زراره، هشام، ابان بن تغلب، ابوحنيفه، مالك بن انس هم از شاگردان آن حضرت بودند.

*چهار هزار شاگرد

 ابن عقده كه از مشاهير علماي اسلام است و در علم رجال، متبحر است چهار هزار نفر از شاگردان حضرت صادق عليه‌السلام را به نام در يك كتاب جمع‌آوري كرده، و از هر كدام در يك موضوع علمي و اسلامي از آن حضرت كلام و حديثي نقل كرده است. وقتي در مسجد كوفه احصاء شد چهار صد نفر از آن حضرت نقل علم و حديث مي‌كردند. كتاب توحيد مفضل و رساله‌ي اهليلجه و مباحثات آن حضرت با رؤسا و سران زنادقه و ملاحده، و ماديين همه موجود است و اطلاع و علم وسيع آن حضرت را از طب و تشريح و خواص اشياء ثابت مي‌كند.

* سکان دار فقه شيعه

فقه شيعه كه متضمن هزارها مادّه‌ي قانوني و تعليمي، و برنامه‌ي عملي و اخلاقي اسلام است در بيشتر و بلكه تقريباً در تمام موارد مديون علوم بي‌پايان امام صادق عليه‌السلام است.

در مثل احكام حج كه يكي از بزرگ‌ترين فرائض اسلام و متضمن فلسفه‌هاي عالي و با ارج است دنياي اسلام از درياي علوم امام صادق عليه‌السلام مستفيض است و به قول ابوحنيفه همه عائله امام جعفر صادق‌اند و حديثي در صحيح مسلم از كتب اهل سنّت از آن حضرت روايت شده است كه مأخذ حدود چهارصد مادّه راجع به احكام حجّ ‌است كه اهل سنّت از آن پيروي مي‌نمايند.

براي هر كس تاريخ را مطالعه كند قطع حاصل مي‌شود كه امام صادق عليه‌السلام از علوم غيب آگاه بوده است؛ حتي ابن‌خلدون كه از فلاسفه مشهور و علماي علم الاجتماع است با اينكه به واسطه‌ي دوري منطقه و وضع سياسي محيط از علوم و فضايل اهل بيت اطلاع كافي نداشته است در فصلي كه در كتاب خود راجع به امكان اطلاع بشر بر علم غيب بحث مي‌كند از امام صادق عليه‌السلام نام مي‌برد و مي‌گويد (قريب به اين مضمون): عجيب نيست شخصي مثل جعفر بن محمد با آن مقام و منزلت و صفاي باطن از علم غيب با اطلاع باشد.

منصور خليفه‌ي عباسي با اين‌كه وجود امام جعفر صادق عليه‌السلام را منافي با مفاصد سياسي خود مي‌دانست و از توسعه‌ي مكتب آن حضرت جلوگيري مي‌كرد، بنا به نقل يعقوبي موّرخ، آن حضرت را عالم اهل بيت و از وارثان علم كتاب و برگزيدگان خدا و كساني كه خدا در اين آيه ياد كرده است مي‌دانست: «ثُمَّ أَوْرَثْنَا الْكِتَابَ الَّذِينَ اصْطَفَيْنَا مِنْ عِبَادِنَا»(4)

غرض اين‌كه بايد از درياي علم و مكارم اخلاق حضرت پيامبر اكرم صلوات الله عليه و آله و اهل بيت آن حضرت، درس بگيريم و خود را شاگرد اين مكتب والا و دانشگاه بزرگ بدانيم و در جهت شناختن، عمل‌كردن و شناساندن اين مكتب بزرگ گام برداريم.

-

پي‌نوشت‌ها:

1. «الشوقيات» احمد الشوقي، چاپ دار الشروق مصر.

2. نهج البلاغة، خطبه 26.

3. نهج البلاغة؛ خطبه192.

4. سوره فاطر، آيه 32

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha