ماه رجب ماه مناجات با حضرت حق است و آمادگی نفس برای ورود به عالم معانی ماه شعبان و میهمانی بزرگ شهرالله رمضان؛ حجت الاسلام و المسلمین سید علی طباطبایی در گفت و گو با سرویس علمی و فرهنگی خبرگزاری حوزه ،به بسط و شرح برخی فرازهای دعای ماه مبارک رجب پرداختهاند.
وَ رَوَی الْمُعَلَّی بْنُ خُنَیسٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع أَنَّهُ قَالَ: قُلْ فِی رَجَبٍ- اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُک صَبْرَ الشَّاکرِینَ لَک وَ عَمَلَ الْخَائِفِینَ مِنْک وَ یقِینَ الْعَابِدِینَ لَک اللَّهُمَّ أَنْتَ الْعَلِی الْعَظِیمُ وَ أَنَا عَبْدُک الْبَائِسُ الْفَقِیرُ أَنْتَ الْغَنِی الْحَمِیدُ وَ أَنَا الْعَبْدُ الذَّلِیلُ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ امْنُنْ بِغِنَاک عَلَی فَقْرِی وَ بِحِلْمِک عَلَی جَهْلِی وَ بِقُوَّتِک عَلَی ضَعْفِی یا قَوِی یا عَزِیزُ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الْأَوْصِیاءِ الْمَرْضِیینَ وَ اکفِنِی مَا أَهَمَّنِی مِنْ أَمْرِ الدُّنْیا وَ الْآخِرَةِ یا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ.
وَ یسْتَحَبُّ أَنْ یدْعُوَ أَیضاً بِهَذَا الدُّعَاءِ کلَّ یوْمٍ اللَّهُمَّ یا ذَا الْمِنَنِ السَّابِغَةِ وَ الْآلَاءِ الْوَازِعَةِ وَ الرَّحْمَةِ الْوَاسِعَةِ وَ الْقُدْرَةِ الْجَامِعَةِ وَ النِّعَمِ الْجَسِیمَةِ وَ الْمَوَاهِبِ الْعَظِیمَةِ وَ الْأَیادِی الْجَمِیلَةِ وَ الْعَطَایا الْجَزِیلَةِ یا مَنْ لَا ینْعَتُ بِتَمْثِیلٍ وَ لَا یمَثَّلُ بِنَظِیرٍ وَ لَا یغْلَبُ بِظَهِیرٍ یا مَنْ خَلَقَ فَرَزَقَ وَ أَلْهَمَ فَأَنْطَقَ وَ ابْتَدَعَ فَشَرَعَ وَ عَلَا فَارْتَفَعَ وَ قَدَّرَ فَأَحْسَنَ وَ صَوَّرَ فَأَتْقَنَ وَ احْتَجَّ فَأَبْلَغَ وَ أَنْعَمَ فَأَسْبَغَ وَ أَعْطَی فَأَجْزَلَ وَ مَنَحَ فَأَفْضَلَ یا مَنْ سَمَا فِی الْعِزِّ فَفَاتَ خَوَاطِرَ الْأَبْصَارِ وَ دَنَا فِی اللُّطْفِ فَجَازَ هَوَاجِسَ الْأَفْکارِ یا مَنْ تَوَحَّدَ بِالْمِلْک فَلَا نِدَّ لَهُ فِی مَلَکوتِ سُلْطَانِهِ وَ تَفَرَّدَ بِالْآلَاءِ وَ الْکبْرِیاءِ فَلَا ضِدَّ لَهُ فِی جَبَرُوتِ شَأْنِهِ یا مَنْ حَارَتْ فِی کبْرِیاءِ هَیبَتِهِ دَقَائِقُ لَطَائِفِ الْأَوْهَامِ وَ انْحَسَرَتْ دُونَ إِدْرَاک عَظَمَتِهِ خَطَائِفُ أَبْصَارِ الْأَنَامِ یا مَنْ عَنَتِ الْوُجُوهُ لِهَیبَتِهِ وَ خَضَعَتِ الرِّقَابُ لِعَظَمَتِهِ وَ وَجِلَتِ الْقُلُوبُ مِنْ خِیفَتِهِ أَسْأَلُک بِهَذِهِ الْمِدْحَةِ الَّتِی لَا تَنْبَغِی إِلَّا لَک وَ به ما وَأَیتَ بِهِ عَلَی نَفْسِک لِدَاعِیک مِنَ الْمُؤْمِنِینَ وَ به ما ضَمِنْتَ الْإِجَابَةَ فِیهِ عَلَی نَفْسِک لِلدَّاعِینَ یا أَسْمَعَ السَّامِعِینَ وَ أَبْصَرَ النَّاظِرِینَ وَ أَسْرَعَ الْحَاسِبِینَ یا ذَا الْقُوَّةِ الْمَتِینَ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ خَاتَمِ النَّبِیینَ وَ عَلَی أَهْلِ بَیتِهِ وَ اقْسِمْ لِی فِی شَهْرِنَا هَذَا خَیرَ مَا قَسَمْتَ وَ احْتِمْ لِی فِی قَضَائِک خَیرَ مَا حَتَمْتَ وَ اخْتِمْ لِی بِالسَّعَادَةِ فِیمَنْ خَتَمْتَ وَ أَحْینِی مَا أَحْییتَنِی مَوْفُوراً وَ أَمِتْنِی مَسْرُوراً وَ مَغْفُوراً وَ تَوَلَّ أَنْتَ نَجَاتِی مِنْ مُسَاءَلَةِ الْبَرْزَخِ وَ ادْرَأْ عَنِّی مُنْکراً وَ نَکیراً وَ أَرِ عَینِی مُبَشِّراً وَ بَشِیراً وَ اجْعَلْ لِی إِلَی رِضْوَانِک وَ جِنَانِک مَصِیراً وَ عَیشاً قَرِیراً وَ مُلْکاً کبِیراً وَ صَلِ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ کثِیراً. «مصباح المتهجد و سلاح المتعبد؛ ج 2؛ ص802»
ادعیه دریای مواج معارف الهیاند
ادعیه ماه مبارک رجب مالامال از حقایق و معارف است و از باب تبرک و تیمن دعای شریفی که دستور قرائت آن در ماه مبارک رجب دادهاند را بررسی می کنیم. انسانهایی که اهل دل هستند و توانستهاند از گل برهند، در حقیقت این ادعیه را به عنوان ترنم های عاشقانه ماه مبارک رجب زمزمه میکنند نه به عنوان اینکه دعایی بخوانند و ثوابی ببرند.
این دعای شریف که مالامال از حقایق توحیدی است اینگونه شروع میشود «اللَّهُمَّ یا ذَا الْمِنَنِ السَّابِغَةِ وَ الْآلَاءِ الْوَازِعَةِ» ابتدای این دعا مدح الهی است با بالاترین ادبیات توحیدی، و ما در هیچ یک از کتابهای آقایان اهل معرفت مطالبی نه در این سطح دیدهایم و نه شنیدهایم بلکه هرچه آنها یافتهاند از همین ادعیه دریافت کردهاند.
ادعیه آموزنده زندگی عزتمندانه
در فقرات دیگر این دعا ائمه هدی علیهم السلام جهت زندگی را به انسان میآموزند چرا که اکثر ما جهت های زندگی خود را گم کردهایم؛ «وَ أَنَّ الرَّاحِلَ إِلَيْكَ قَرِيبُ الْمَسَافَة ؛مصباح المتهجد و سلاح المتعبد، ج2، ص: 583»
عمده این است که ما جهت زندگی را گم کردهایم، تمام سعی ائمه هدی(ع) این است که جهت زندگی را به ما نشان بدهند که به چه سمتی باید رفت.
اینکه مشخص گردد خوشی زندگی به چه مسائلی وابسته است جهت زندگی انسان را روشن میکند، و ادعیه این جهات را برای ما تبیین میسازند.
این مسائل جزء اصول اساسی زندگی است که ائمه هدی(ع) در لسان ادعیه به ما یاد دادهاند. در انتهای این دعا بعد از ذکر اوصاف الهی ، امام علیه السلام میفرمایند: «یا أَسْمَعَ السَّامِعِینَ وَ أَبْصَرَ النَّاظِرِینَ وَ أَسْرَعَ الْحَاسِبِینَ یا ذَا الْقُوَّةِ الْمَتِینَ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ خَاتَمِ النَّبِیینَ وَ عَلَی أَهْلِ بَیتِهِ» از اینجا به بعد حضرت جهت زندگی را به ما می آموزند.
در فقرات قبل می فرمایند: «بِهَذِهِ الْمِدْحَةِ الَّتِی لَا تَنْبَغِی إِلَّا لَک» به خداوند سبحان عرض میکنیم خدایا این مدحهایی که ما در این دعا عرض کردیم مخصوص توست. خدا را به این اسماء قسم میدهیم و در ذیل این فقرات میگوییم: «وَ اقْسِمْ لِی فِی شَهْرِنَا هَذَا خَیرَ مَا قَسَمْتَ» این همه مدح و قسم دادن خدا به اینجا ختم میشود که خدایا آنچه که بناست قسمت و مقدر ما گردد، بهترینش را قسمت ما کن.
در ادامه میگوییم: «وَ احْتِمْ لِی فِی قَضَائِک خَیرَ مَا حَتَمْتَ» فقره اول دعا اشاره به قسمت و مقدرات الهی دارد و فقره بعد مربوط به قضای الهی است و از حضرت حق تبارک و تعالی میخواهیم که هم بهترین مقدرات را روزی ما کن و هم آن قضای حتم را به سعادت ختم کن.
انسان سعادتمند کیست؟
«وَ اخْتِمْ لِی بِالسَّعَادَةِ فِیمَنْ خَتَمْتَ» یعنی ختم این حیات در این نشئه با سعادت باشد، اساساً در مرحله نخست باید بدانیم سعادت در زندگی به چه اموری محقق میگردد؟ و انسان سعادتمند کیست؟! این سعادت به چه چیزی وابسته است؟
الف) زندگی عزتمند و برخوردار از نعمات الهی در دنیا
«وَ أَحْینِی مَا أَحْییتَنِی مَوْفُوراً وَ أَمِتْنِی مَسْرُوراً وَ مَغْفُوراً» خدایا تا زمانی که هستم با دست پر زنده باشم، فقر در فرهنگ دین، ننگ است و ارزش نیست. اینجا از خدا میخواهیم: تا زنده هستم همه چیز داشته باشم و درخواست فراوانی نعمات ظاهری و باطنی الهی را از درگاه او خواهانیم.
خدایا رزق و روزی ما را طوری قرار بده که احدی از بندگانت بر سر ما منت نداشته باشد. این زندگی آبرومندانه بدون منت میشود. برخی افراد وضعشان خوب است اما منت افرادی روی سرشان است، اینجا میگوییم: خدایا تا زندهام وفور نعمات تو را خواهانم، نعمت سلامت، نعمت رزق و روزی، نعمت علم و همه نعمات باشد.
ب) رحلت شادمانه
در ادامه از حضرت حق درخواست میکنیم؛ حالا که میخواهیم از این دار فانی برویم، بگونه ای برویم که «وَ أَمِتْنِی مَسْرُوراً وَ مَغْفُوراً» شادمان باشیم. و این شادمانی یک آهی را هم به همراه دارد که اگر کسی طوری زندگی کند و خواست شادمان از دنیا برود؛ یقیناً هزاران نفر برای او آه فراق میکشند؛ کسی که خواست شادمان از دنیا برود طوری زندگی کرده که دیگران به او دل دادهاند و محبت او در دلشان رفته است.
یکی دیگر از شادمانیها این است که انسان هنگام ارتحال از دنیا ائمه را ملاقات کند. در بحارالانوار حدود 52 روایت از ائمه(ع) با عبارات گوناگون در این باره بیان شده است. این شادمانی تجلی ائمه(ع) در هنگام احتضار است؛ منتهی گاهی تجلی الهی جلالی و گاهی جمالی میباشد.
انسان باید از ائمه هدی(ع) بخواهد که آن تجلی؛ تجلی جلالی نباشد. یک تبسم شما در هنگام ارتحال از دنیا، انسان را چنان شادمان میکند که در دنیا نه کسی نظیرش را دارد و نه میتواند نظیرش را بیاورد، همه چیز در آن هست.
در ذیل آیه «يا أَيَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ * ارْجِعي إِلى رَبِّكِ راضِيَةً مَرْضِيَّةً ؛سوره مبارکه فجر آیات 27-28» وارد شده که حتی برخی مؤمنین حاضر نیستند وارد برزخ شوند و وقتی تجلی ائمه(ع) را میبینند آنگاه راضی میشوند و به آنها خطاب میشود «ارْجِعي إِلى رَبِّكِ راضِيَةً مَرْضِيَّةً».
در سوره یاسین، شهید نسبت به قومش میگوید: «قيلَ ادْخُلِ الْجَنَّةَ قالَ يا لَيْتَ قَوْمي يَعْلَمُونَ* بِما غَفَرَ لي رَبِّي وَ جَعَلَني مِنَ الْمُكْرَمينَ؛ سوره مبارکه یس آیات 26-27» وقتی شهید از دنیا می رود با خودش اینطور زمزمه میکند که ای کاش میشد طوری به خانوادهام خبر میدادم که خدا از ناخالصی های من گذشت، البته این نکته اختصاص به شهدا ندارد و به کسانی که افضل از شهدا هستند نیز میتوان توسعه داد که موقع رفتن دوست دارند خانوادههایشان هم بفهمند که آنها چقدر در خوشی هستند و نکته اینجاست که خانواده آنها استعداد درک آن را ندارند.
ج) نجات از پرسش های عالم برزخ
در فقره بعدی این دعا میخوانیم: «وَ تَوَلَّ أَنْتَ نَجَاتِی مِنْ مُسَاءَلَةِ الْبَرْزَخِ» و این جمله از دعا را من در جای دیگری ندیدهام که به خداوند متعال عرض میکنیم؛ خدایا این مسائل و سؤالهایی که در برزخ برای من پیش میآید، تو متولی نجات من باش. بی جهت نیست در روایات این انتقال را هول عظیم گفتهاند، برزخ همانی است که در ادبیات عمومی «شب اول قبر» میگوییم.
انسان دو قبر دارد، یکی قبر بدن انسان و دیگری قبر جان انسان است که از آن به برزخ تعبیر میکنیم. برزخ، دالان ورودی است که از آن به شب اول قبر تعبیر میشود و جایی است که انسان مورد سؤال و جواب قرار میگیرد. این سئوال و جواب مربوط به جان آدمی است.
لذاست که میگوییم خدایا در شب اول قبرم که برزخ من است تو خودت متولی نجات من باش؛ یعنی حتی ارجاع فرشتگان هم نباشد. انسان از اینجا میفهمد که آنجا خبرهایی است!
کسانی که رفتند خبری از آنها نرسید ولی از اینجا معلوم میگردد که در آن عالم خبرهایی هست و باید تلاش کنیم غافلگیر نشویم.
بعد به خدا عرض میکنیم «وَ ادْرَأْ عَنِّی مُنْکراً وَ نَکیراً» ما در محاورات عرفی میگوییم سؤال نکیر و منکر. این درحالی است که نکیر و منکر برای انسانهای گرفتار است و برای انسانهای مؤمن در هنگام سؤال و جواب آنها شیر و مبشر میآید.
به ما دستور دادهاند که در ماه رجب هر روز از خدا بخواهید که نکیر و منکر را از من دور کن چرا که آنها چهره جلالی حضرت حق هستند و مأمورین عذاباند. نکیر و منکر سوالاتشان نیز همراه با عذاب است، یعنی دیدنشان عذاب دارد. از خدا میخواهیم که آنها را از من دور کن ولی از آن طرف بشیر و مبشر را به جای آنها بیاور و به من نشان بده، «وَ أَرِ عَینِی مُبَشِّراً وَ بَشِیراً».
بشیر و مبشر چیست؟
این بشیر و مبشر از ذات انسان هستند و از جای دیگر نیستند، یعنی از صقع ذات خود انسان هستند. انسانی که جز نکیر برای خودش چیزی درست نکرده است، تمثلش برای او از سنخ خودش میباشد. بشیر و مبشر هم همینطور است که از صقع ذات خود انسان هستند.
انسان وقتی با حقایق بیگانه است، شبیه کسی است که در شهری رفته که نه با آن منطقه آشنایی دارد و نه زبانشان را میفهمد. پس در این صورت گنگ است. اما وقتی بشیر و مبشر باشد، گویا همه جا را میشناسد و اهالی منطقه به استقبال او آمدهاند.
د) انسان سعادتمند اهل رضوان الهی است
بعد در پایان عرض میکند «وَ اجْعَلْ لِی إِلَی رِضْوَانِک وَ جِنَانِک مَصِیراً» خدایا سرنوشت من را به سوی رضوانت منتهی کن. یعنی سرانجام من، رضوان تو باشد که به عالیترین مرتبه بهشت برسم. صیرورت من این باشد که اهل رضوان تو باشم که از بالاترین مراتب بهشت است. «وَ عَیشاً قَرِیراً» وقتی انسان اهل رضوان شد آنجا هر چه هست خوشی و عیش است.
ه) اهل سعادت صاحب ملک کبیر هستند
«وَ مُلْکاً کبِیراً» ملک داشته باشم، قدرت های دنیایی مثل قدرت علمی، مالی و بدنی خیلی مهم نیستند چون نوع این قدرتها تمام میشوند ولی اگر انسان ملک داشته باشد و بعد از اینکه از دنیا رفت بتواند کاری انجام بدهد مهم است.
فلسفه خیرات و مبرات و گاهی توسل به اولیای الهی همین است چون اولیای الهی قدرت و توانایی دارند و بعد از آنکه از اینجا رفتند کارهای زیادی میکنند. متاسفانه این در ادبیات ما افسانه است ولی در ادبیات اهل معرفت این حرف مطلب روشنی است.
مرحوم آیت الله قاضی رضوان الله تعالی علیه نسبت به چند نفر از شاگردانشان مثل مرحوم علامه طباطبایی و برادرشان اینگونه بودند و از آنها نقل شده که آقای قاضی به ما فرمودند: بعد از من اگر کاری با من داشتید خواستید در بیداری با من ارتباط برقرار کنید، فلان دستور العمل خاص را انجام دهید و اگر خواستید در خواب ارتباط برقرار کنید، فلان دستور العمل را اجرا کنید.
لذا بعد از اینکه اولیای الهی از دنیا میروند انسان در کارهایش به آنها متوسل میشود، به تعبیر علامه حسن زاده آملی (حفظه الله) مگر آنها را با طلا ساخته و ما را با چوب و آهن؟!
چرا ما نباید طوری زندگی کنیم که بعد از رحلتمان حداقل برای خانواده و دوستانمان کاری انجام دهیم؟! اینکه راجع به مرحوم شیخ محمد بهاری نقل شده است که فرمودند: اگر کسی بر سر مزار من بیاید من از او پذیرایی میکنم! یا مرحوم شیخ حسن علی نخودکی که فرمودند: اگر کسی سر قبر من بیاید و هفت بار انا انزلنا بخواند حاجتش برآورده میشود ناشی از چیست؟ این همان ملک کبیر است.
باید بگونه ای زندگی کنیم که در آن عالم نیز دستمان باز باشد و بتوانیم مشکل دیگران را حل کنیم. برخی میگویند این حرفها را نقل نکنید مردم میخندند، آن شهید بزرگواری که فرزندش امضای او را در خواب گرفته بود نیز از همین امور است.
شهدا اینطور ملکی دارند، البته همه یکسان نیستند. اما این دعای ماه رجب را هر روز بخوانیم و از خدا بخواهیم که اینطور باشیم. توجه به مضامین همین دو سه خط از دعا؛ جهت زندگی انسان را ارتقاء میدهد، لذا از خدا میخواهیم تا در دنیا هستیم «مَا أَحْییتَنِی مَوْفُوراً» از وفور نعمات الهی برخوردار باشیم و در آن عالم نیز رضوان الهی را میطلبیم. مگر خودش نفرمود: «ادْعُوني أَسْتَجِبْ لَكُمْ، غافر آیه 60» اینجاست که معرفت حرف اول را میزند و باید این ادعیه را با معرفت خواند.
دعای ماه رجب کلاس درس است
اگر فرصت باشد انسان ادعیه ماه رجب و شعبان را بخواند و مطالعه کند، مسلما برای او کلاس درس است. کلاس درس یعنی تعلیم، تعلم، مباحثه و گفتگو. انشاء الله وقتی معرفت پیدا شد این مسائل را انسان متوجه میشود.