خبرگزرای حوزه/ مولای من!
با تو می گویم...:
چه سالها که گذشت و بهار منتظر است
بهار ِ زخمی ِ پشت حصار منتظر است
چه سروها که به دست ِ تبر شهید شدند
شقایق ِ دل ِ ما ، داغدار منتظر است
از این لباس سیاه عزا ، دلش پوسید
سحر مگر برسد ، شام ِ تار منتظر است
ماه رمضان و شهر میهمانی خدا و لیالی پرخیر و برکت قدر و هم آوایی مومنان با فرشتگان و هزار و یک زیبایی و سرسبزی معنوی که از دل این حقیقت ربانی و آیت روحانی و ستاره پرفروغ آسمان معنوی رخ نموده و همه ما را به میهمانی شور و شعور دعوت کرده؛ و آنگاه یاد یار غایب از نظر حضرت بقیه الله الاعظم(عج) که در این روزها و شبها، دل از دل روزه داران خوان پرکرامت و معرفت رمضان می برد.
در این روزها و شبها، که دهان از طعام برگرفته و دل در مسیر عشق یار سپرده ایم؛ در این ایام نورانی که حتی خوابمان تسبیح و نفس کشیدنمان ثواب است؛ در این لحظه های باطراوت که از شوق لقای حق، بی تاب و بی قراریم؛ یاد و نام مهدی صاحب الزمان(عج) با شکوهی دیگر و عطری که از نسیم بهشت یادش برمی خیزد، بر دل و دیده مان شوق و شهود برمی انگیزاند.
آری؛ جمعه که از راه می رسد دلهای بی تاب یاران حقیقی و منتظران واقعی حضرت صاحب الزمان(عج) شور و شیدایی دیگری می گیرد.
شور امید و شیدایی انتظار؛ انتظاری که از پس قرنها، میراثی عظیم و عزیز و سبز و سرخ برای اهل دل برجای نهاده و هم غم غربت و هم شوق آمدن را برایش به ارمغان آورده.
و وقتی این شوق و شور، مصادف با ایام و لیالی ماه رمضان می گردد، حسی دیگر و نوایی دیگر در دلهای ما منتظران حضرتش برجای می گذارد.
حسی که از حضور در محضر خدا نور می گیرد و نوایی که از نای ربانی روزه دار، مدد می یابد.
آری؛ جمعه نبض تپنده روزهای هفته است و خلوت انس لحظه های مومن در طول شب ها و روزهای هفتگانه ای که خداوند برایش تدارک دیده.
و چه زیباست وقتی این خلوت با شب قدر ممزوج می شود و پرده از رخسار یار کنار می رود و نور خدا در دل و جان روزه دار تجلی می کند.
بی تردید روزه و روزه داری، می تواند دل و روح را صیقل دهد و از غبار غفلت و روزمرگی و تردید و پریشانی پاک گرداند، تا انسان بتواند به مدد خلوت الهی و نعمت ربانی راز و نیاز با خدای خویش، بر مدار حقیقت عبودیت حرکت کند و به تعالی و تکامل رسد.
و این همان هدیه ای است که خدای آسمانها و زمین، برای مومن روزه دار درنظر گرفته؛ اینکه او خالص و مخلص، به مقام امن انتظار نائل آید و امیدی که از سرمنشأ این دیدار فراهم می آید را ره توشه ای سازد برای سفری که در راه آخرت خویش در پیش دارد.
انتظار فرج که با غربت مومنین و دلتنگی آنها گره خورده بی تردید و به طبع و طبیعت، همراه غمی دلنشین و ناله و آهی آتشین است و با احساس پیوندی دیرین دارد.
این روزها اما نجوای ما با حضرت حجت رنگ و بوی دیگری دارد؛ رنگ و بویی از خون و جنون و اشک و آتش؛ وقتی در غزه مظلوم شاهد باران موشک ظلم و آوار مصیبت و درد بر روح و روان مردمان ستمدیده و بی کس و غریب غزه ایم، به یادمی آوریم که تنها پایان دهنده این وضعیت غمبار و دهشتناک، آمدن مولا و مقتدای ماست که بر این همه ظلم و جور پایان دهد و جهان را به سوی امن و آرامش و تعالی و خدا رهنمون شود.
این روزها اما جمع پریشان کشورهای اسلامی و درد و مصیبتی که از در و دیوار بر مسلمانان جهان آوار می شود حسی غریبتر و دردی عمیق تر بر روح و جانشان فروآورده.
گوشه گوشه جهان اسلام در خون و جنگ و ماتم و مصیبت، می سوزد و در خود می پیچید و هرچه بر این اوضاع وخیم و نگران کننده و دردآلود می گذرد استغاثه برای آمدن او که منجی همه انسانها و صاحب زمان و امید آلام مسلمانان است بیشتر و بیشتر می شود.
آری؛ ماه رمضان است و شهر میهمانی خدا و لیالی پرخیر و برکت قدر.
در این لحظات ربانی و دقایق روحانی، هم آوایی مومنان با فرشتگان و هزار و یک زیبایی و سرسبزی معنوی از دل این حقیقت پرفروغ آسمان معنوی رخ نموده و همه ما را به میهمانی شور و شعور دعوت کرده است.
و آنگاه یاد یار غایب از نظر حضرت بقیه الله الاعظم(عج) که در این روزها و شبها، دل از دل روزه داران خوان پرکرامت و معرفت رمضان می برد.
بهانه گیر شدند و به گریه افتادند
ستاره کشت خودش را ، سه تار منتظر است
چه قدر پنجره باز است رو به سوی امید
چه قدر دلشده ی بیقرار منتظر است
مگر به مقصد ِ خورشید رو بگرداند
در ایستگاه ِ تغزّل ، قطار منتظر است
کویر شد دل عشّاق و آسمان خشکید
بیا که عشق ببارد ، بهار منتظر است