سرویس علمی فرهنگی خبرگزاری «حوزه»/ غم مصیبت سیدالشهدا(ع) را بايد در نگاه عالمان وارسته خواند و شيوه ماتم را بايد از سيره آنان آموخت. اين سطرها راوي ارادت اين بزرگان به اباعبدالله الحسین(ع) است.
اينگونه مجالس را دوست دارم
امام صادق (ع) به فضيلبن يسار فرمود: آيا مجلس عزا به پا ميكنيد و براي يكديگر حديث ميگوييد؟ عرض كرد: بلي، فدايت شوم. امام فرمودند: اينگونه مجالس را دوست دارم. پس امر ما را زنده بداريد كه هر كس امر ما را زنده كند مورد رحمت خدا خواهد بود. (بحارالانوار، ج 44، ص 282)
اسباب گشايش
آيتالله قاضي: در مستحبات عزاداري و زيارت سیدالشهدا مسامحه ننماييد و روضه هفتگي ولو دو سهنفره باشد، اسباب گشايش امور است... و اگر هفتگي ممكن نشد، دهه اول محرم ترك نشود.
روضهخواني را ترك نكنيد
آيتالله شيخ عبدالله مامقاني: تا جايي كه لقمه ناني از گلويتان پايين ميرود، روضهخواني در منزل را ترك نكنيد!
گريهاي كه تمامي نداشت
مرحوم آیتاللهالعظمی محمدعلي اراكي درباره آيتالله آقا نورالدين اراكي(عراقي): ميفرمود «من به چشم خود ديدم، در دهه عاشورا، در مجلس روضهخواني كه در منزل معظمله از اول طلوع آفتاب شروع ميشد و تا ظهر ادامه داشت و منبريها بلاحساب ميآمدند و مردم زيادي از غريبه و آشنا، از اهل اراك و جاهاي ديگر جمع ميشدند، ايشان از اول روضه چندين دستمال جلوي خودش ميگذاشت و دستمالها را از گريه خيس ميكرد، از اول روضه گريه ميكرد تا آخر، من نميدانم چه گريهاي بود كه تمامي نداشت. روز عاشورا كه ميشد، معركه بود، بكاء بود به تمام معنا.»مانند پسر از دست داده.
حفظ احترام ناموس بزرگ خدا
آيتالله ميرزا جواد ملكي تبريزي: «سزاوار است حال دوستان آلمحمد در دهه اول محرم تغيير نموده و در دل و سيماي خود آثار اندوه و درد اين مصيبتهاي بزرگ را آشكار نمايند. بايد مقداري از لذايذ زندگي را كه از خوردن و نوشيدن و حتي خوابيدن به دست ميآيد ترك نموده و مانند كسي باشند كه پدر يا فرزند خود را از دست داده است. نبايد احترام ناموس بزرگ خدا و احترام پيامبر و امام، كمتر از احترام خود و نزديكانش باشد. اگر كسي نتواند در تمام دهه محرم اين كار را انجام دهد حداقل در روز تاسوعا و عاشورا و شب يازدهم دست از برخي لذايذ بردارد. [مثلاً نان خالي بخورد يا آب كمتر بنوشد و خود را به یاد آن روزهاي سخت اهلبيت، بهسختی اندازد.]» (المراقبات، ص 45-50)
وصيتي عجيب
مرحوم آیتاللهالعظمی مرعشي نجفي: ماههاي محرم و صفر هر سال را لباس سياه ميپوشيدند و در وصيتنامه خود نوشتهاند: لباس سياهي كه در ماههاي محرم و صفر ميپوشيدم جهت حزن و اندوه در مصيبتهاي آل رسول اكرم(ص) با من دفن شود [تا وسيله شفاعت ايشان در روز قيامت باشد] سفارش ميكنم دستمالي را كه اشكهاي زيادي در رثاي جدم حسين مظلوم و اهلبيت مكرم او (عليهمالسلام) ريخته و صورت خود را با آن پاك ميكردم بر روي سينهام در كفنم بگذارند.
باقی مانده چاي روضه
آيتالله مجتهدي تهراني: علت موفقيت من، همين مجالس توسل و روضهخواني و سينهزني در كنار درسهاي طلبگي است. از زماني كه طلبه بودم، پنجشنبهها در منزلمان روضه برقرار ميكردم. وقتي هم كه به قم رفتيم، مجلس روضهمان در قم برپا بود. وقتي هم نزد استادمان حاج شيخ علياكبر برهان در مسجد لرزاده تهران بوديم، ايشان هفتهاي یک شب، سينهزني ميكردند و ميفرمودند: من هر چه دارم از همان روضهها و سينهزنيهايي است كه براي اهلبيت گرفتهام.
(مرحوم مجتهدي در مجالس روضهخواني چاي بازمانده در استكان را كه ديگري خورده بود، بهعنوان تبرك ميخورد.)
بالاترين مستحب
آيتالله بهجت: بكاء بر مصائب اهلبيت(عليهمالسلام) و بهخصوص حضرت سیدالشهدا(ع) شايد از آن قبيل مستحباتي باشد كه افضل از آن نيست. بنده خيال ميكنم، فضيلت بكاء بر سیدالشهدا(ع) بالاتر از نماز شب است.
وقتي گريه فرياد است
امام خميني: ما تا ابد هم اگر براي سیدالشهدا(ع) گريه كنيم، براي سیدالشهدا نفعي ندارد، براي ما نفع دارد. ما يك ملتي هستيم كه با همين گريهها يك قدرت 2500 ساله را از بين برديم. آنها از همين گريهها ميترسند، براي اينكه گريه بر مظلوم، فرياد در مقابل ظالم است. با اين هياهو و با اين گريه، با اين نوحهخواني، با اين شعرخواني، با اين نثرخواني، ما ميخواهيم مكتب را حفظ كنيم، چنانكه تا حالا حفظ شده.
تأثير يك قطره اشك
علامه طباطبايي: وقتي از ايشان ميپرسند: چگونه طبق فرمايش امام صادق(ع) يك قطره اشك عزادار، آتش جهنم را خاموش ميكند؟ ميفرمايند: چه مانعي دارد كه قطره اشكي با اذن و خواست خدا، آتش جهنم را خاموش گرداند؟ درواقع قطره اشك نظير توبه است كه باعث آمرزش گناه و محو آثار و از بين بردن عذاب ميشود و نيز در نقطه مقابل آن كفر، باعث حبط و نابودي حسنات و نعمتهاي بهشتي و سبب افروختن آتش ميگردد.
تميز كردن كفش عزاداران روضه
آيتالله قاضي: ايشان در مجلس روضه بسيار مؤدب و با احترام مينشست و در پايان مراسم، كفش حاضران را رديف كرده، آماده پوشيدن مينمود و چهبسا آنها را گردگيري ميكرد. ميفرمودند: من كفش حاضران در مجلس روضه اباعبدالله را تميز ميكنم تا ملائك حاضر در اين مجلس گواهي دهند به آنچه در باطن من ميگذرد كه جز خداي متعال، كسي از آن اطلاع ندارد.
پاي سماور
آيتالله غروي اصفهاني: آيتالله بهجت درباره روضه هفتگي استادشان ميگفتند: مرحوم غروي در اين روضه، مقيد بود كه خود پاي سماور بنشيند و خود او همه كفشها را جفت كند.
شاهدان گريه
علامه طباطبايي: ايشان در مجلس روضهاي كه سيدي در محله گذر خان قم تشكيل ميداد شركت مينمود، یکبار قسمتي از منزل آن سيد، نوسازي شده بود و علامه در همان قسمت نشسته بودند. در آن هنگام ميپرسند: چه مدت است كه در اينجا مجلس عزاداري برپاست؟ گفته بودند: بيش از چهل سال. مرحوم علامه از آن قسمت نوسازي شده، برخاستند و به قسمت قديمي خانه رفتند و فرمودند «اين آجرهايي كه چهل سال شاهد گريه بر امام حسين(ع) بودند، قداستي دارند كه انسان به اينها هم تبرك ميجويد.»
با پاي برهنه
آيتالله سید عبدالکریم كشميري در روز عاشورا بسیار مضطرب و بيقرار بود؛ با حالت خاص از خانه با پاي برهنه و گِل بر سر ماليده بيرون ميآمد، اگر كسي روضه ميخواند اشك ميريخت و منقلب بود و آرام و قرار نداشت. ميرفت كنار حرم حضرت معصومه(س) كنار دستههاي عزاداري و تا آخر شب همانجا كنار حرم به گنبد نگاه ميكرد و در حال خود بود و اشك ميريخت.
کاش يك روضهخوان بودم
علامه طباطبايي: يكبار، شخصي محضر علامه رسيده بود، اما ايشان را نميشناخت و بههمين سبب، سخنان ناپسندي گفته بود. وقتي فهميد شخصي، كه روبهروي او نشسته علامه طباطبايي است، اظهار شرمندگي و عذرخواهي كرد و به ايشان گفت: من گمان نميكردم كه شما حضرت علامه طباطبايي باشيد و از ظاهرتان اينگونه تصور كردم كه يك روضهخوان هستيد. علامه فرمود: «ای کاش بنده يك مرثيهخوان حضرت سیدالشهدا(ع) بودم، همه سالهايي كه سرگرم درس و بحث بودهام با يك مرثيهخواني امام حسين برابري نميكند.»
اهميت روضه
آخوند ملاعلي معصومي همداني: ايشان زماني كه در مسجد خود به منبر ميرفتند به ذكر مصائب بسيار اهميت ميدادند، روزي شخصي به ايشان عرض كرده بود اگر ذكر مصيبت را در منبر كم كنيد و ساير مطالب را بيشتر بفرماييد مردم زيادتر استفاده ميكنند. معظمله فرموده بود «از مطالب كم ميكنم و روضه را بيشتر ميخوانم.»
آخرين توشه
آیتاللهالعظمی حجت: روزي كه ايشان در حال احتضار قرار ميگيرند، به حاضران ميگويند: مقداري از تربت سیدالشهدا براي من بياوريد، مقداري تربت حاضر ميكنند، ايشان تربت را با آب حل ميكنند، ليوان را به دست ميگيرند و هنگامیکه نزديك به لب ميآورند، ميگويند: «آخر زادي من الدنيا تربه الحسين(ع)؛ آخرين توشه من از دنيا تربت حسين(ع) است.» آنگاه آب را نوشيدند و شهادتين را بر زبان جاري نموده و درحالیکه روبهقبله بودند به جوار رحمت حق پيوستند.
خانه خوبان :چنين كنند بزرگان