به گزارش خبرگزاری «حوزه»،حضرت آیت الله شبیری زنجانی، در دیدار جمعی از اعضای برگزاری کنگره آیت الله العظمی خوئی به بیان ویژگی های این عالم جلیل القدر پرداختند.
ایشان با اشاره به قدرت انتقال آیت الله العظمی خویی گفتند: ایشان یک امتیازات شبیه به انحصاری داشت. خیلی از نظر ذکاوت، ممتاز بود. آقا سید علی لواسانی میگفت به آقای بهشتی گفتم شما در جلسهی استفتای آقای خویی شرکت میکنید، آیا استفاده هم میکنید یا نه؟ آقای بهشتی گفته بودند ایشان سرعت انتقال بالایی دارد و در هر مساله حتی مشکل، تامل مختصری می کند و سریع مساله را حل می کند. ایشان از این جهت فوق العاده بودند.
حضرت آیت الله شبیری زنجانی بیان داشتند: این سخن را آقای بهشتی می گوید؛ آقای بهشتی علماً و عملاً از اعلام و بزرگان مورد قبول نجف بود که اگر رساله مینوشت بعد از آقای خویی بر دیگران مقدم بود.
معظم له ادامه دادند: در زمان آیت الله العظمی بروجردی در نجف درباره علمای آنجا پرس وجو کردم تا ببینم در مسائلی که آقای بروجردی احتیاط کرده اند، باید به چه کسی مراجعه کنم؛ از صحبتهای نجفی ها به دو نفر رسیدم، یکی مرحوم حاج حسن یزدی که بسیار با تقوا بود و دیگری هم آقای بهشتی. از هر دو نفر پرسیدم که احتیاطات آقای بروجردی را به چه کسی مراجعه کنم؟ آقای حاج حسن یزدی گفت که اگر از قول من نقل نکنید بگویم. گفتم نه نقل نمیکنم. گفت: آقای سید عبدالهادی. به آقای بهشتی گفتم من میخواهم احتیاطات ایشان را رجوع کنم، به چه کسی رجوع کنم؟ گفتند من از غیر آقا سید عبدالهادی منقطعام، اما بعضیها هستند از جهتی تقدم داشته باشند.
این مرجع تقلید خاطرنشان کردند:آقای بهشتی ازنظر احاطه فقهی " سید عبدالهادی" را مقدم می دانست و از نظر ذکاوت آقای خویی را. ایشان چون ذکاوت و قدرت انتقال خوبی داشت در بحث ها هم با قوّت حاضر می شد.
حضرت آیت الله شبیری زنجانی، حافظه قوی را از دیگر ویژگی های آیت الله العظمی خوئی دانستند و گفتند: اینکه کسی در سنین ۹۰ و ۱۰۰ سالگی در فکر حفظ قرآن باشد، خیلی نادر است. ایشان از نظر حافظه واقعا از نوادر بود. نوعا آدم های خوشفکر حافظه ندارند و یا آدم های با استعداد کار نمیکنند و یا به همان کار خودشان اکتفاء میکنند، ولی ایشان هم پرکار بودند و هم با استعداد و هم خوش فکر.
ایشان خاطر نشان کردند: ایشان دائم الاشتغال بودند. خود ایشان میفرمود که ما در وقت طلبگی خیلی جدی بودیم. یک آقازاده ای می خواسته با ایشان گعده کند، آقای خویی خجالت می کشد که به ایشان بگوید برو و من درس دارم، لذا شروع به چرت زدن می کند. این آقازاده یکی دو شب می آید می بیند آقای خویی چرت می زند دیگر نمی آید. ایشان اهل درس و در این زمینه پرکار بود.
معظم له "قدرت بیان" را از دیگر ویژگی های آیت الله العظمی خوئی دانستند و گفتند: ایشان خوش بیان بود. بیان ایشان روشن و مختصر و بدون حشو و زوائد بود و از این جهت هم در آن عصر واقعا کمنظیر بود. درس که گفته است انگار که دارد مقاله علمی می خواند بدون اینکه جایی از آن مشکل داشته باشد و متن کاملا صاف است. شما فکر نکنید که این متن ها تقریر دیگران است. آنکه این سخنان را تقریر کرده در واقع بیان ایشان را از روی نوار پیاده کرده است.
استاد حوزه علمیه قم تصریح کردند: بیانات ایشان هیچ ابهامی ندارد. ایشان هفتاد سال تدریس کرده است. نمی گویم شاعر بودند ولی قبل از وفات راجع به امیرالمؤمنین صلوات الله علیه بین ۲۰۰ تا ۳۰۰ بیت شعر گفته است.
حضرت آیت الله شبیری زنجانی با تاکید بر لزوم توجه به جهات نفسانی در رفتار آیت الله العظمی خویی خاطرنشان کردند: یک بار آقای خوئی بیمار شدند و برای درمان به نظرم به بغداد رفتند. دستگاه های حکومتی به شدت از ایشان تجلیل می کنند. بعد ایشان متوجه می شود که این اقدام آنها برای کوبیدن آقای حکیم قدّس سرّه بوده است؛ چون آقای حکیم با آنها مشغول مبارزه بوده است. لذا با اینکه طبق عرف باید آقای حکیم به دیدن آقای خویی می آمد آقای خوئی زودتر به دیدن آقای حکیم می رود تا دیگران را متوجه کند که آقای حکیم برای من قابل احترام است.
این مرجع تقلید ادامه دادند: اخوی ما می گفت که برای امام(ره) می خواستیم در نجف مراسم بگیریم. برای دعوت به دیدن بعضی از علماء رفتیم اما اطرافیان آنها برخورد مناسبی نداشتند و ما از آمدن مراجع ناامید شدیم. لذا در مجلسی که تشکیل می دهند برای آمدن مراجع برنامه ریزی نمی کنند، اما یکدفعه می بینند که آقای خوئی وارد مجلس می شود. ایشان متوجه برگزاری مراسم شده و وقتی که اطرافیان می خواهند مانع شوند می گوید آقای خمینی یک عالم بزرگی است و الآن شرکت در مجلس او تقریباً وظیفهی دینی است. مقصود اینکه ایشان نسبت به سایرین دچار نفسانیات نمی شدند و هرچیزی را که تشخیص می دادند که مصلحت دین در آن است کوتاهی نمی کردند. خداوند هم این موفقیت را برای ایشان داده که حوزههای علمی روی حرفهای ایشان میچرخد.
معظم له افزودند: آقای سید عبدالکریم اردبیلی میگفتند که حاج شیخ محمدرضا آل یاسین فقیه و مرجع عربها بود. عربها برای او مقداری پول می فرستند. آقای آل یاسین این پول را برای آقای خوئی می فرستد تا آقای خویی آن پول را هزینه کند و به نحوی تبلیغ آقای خوئی هم باشد. اما ایشان آن پول را از طرف شیخ محمدرضا به شاگردها میدهد. این کار جهات نفسی خیلی مهم میخواهد. یکی دیگر از ویژگی های ایشان که از همان جهات نفسانی قوی نشأت می گیرد تقدیر ایشان از افراد بود. خوبی های افراد را راحت بیان می کردند. روحیهی واقعبینی و ترویج از واقعیات و امثال اینها خیلی مهم است.