به گزارش سرویس علمی فرهنگی خبرگزاری «حوزه»، شهيد شيخ حسن عسكري فرزند علي عسكر در بيست و هشتم ماه صفر سال 1322 در يكي از خانوادههاي مذهبي و اصيل كه دلباخته خاندان نبوّت و امامت بود، در روستايي از بخش كوچصفهان شهرستان رشت ديده به جهان گشود.
بعد از پایان ششم ابتدايي، برای تحصيل در پس حوزه وارد حوزة علميّه آستانه اشرفيّه شد و زير نظر استادان به تحصيل علوم اسلامي پرداخت. با سپري شدن دورة مقدّمات، آستانة اشرفيّه را ترك و به سوي حوزة علميّه قم هجرت نمود.
حجت الاسلام عسگری از اوايل ورود به حوزه علميّه قم با افكار و عقايد حضرت امامخميني (ره) آشنا شده و مجذوب شخصيّت ايشان گرديد. به همراه عدّهاي از طلبههاي جوان، علاوه بر تحصيل علوم ديني، فعّاليّتهاي سياسي را نيز آغاز نمود. پخش اعلاميّه هاي حضرت امام(ره) نوارهاي سخنراني و شركت در جلسات مخفي، او را براي حضور هر چه پر شورتر در صحنههاي سياسي مهيّا كرد.
در جریان حملة رژيم ستمشاهي به مدرسه فيضيّه، توانست خود را از دست مأموران ددمنش امنيّتي رژيم برهاند تا خاطرة دلخراش و پرشور اوّلين گروه مهاجران الي اللّه از نهضت امام خميني (ره) را همواره با بيان و عمل خود نگهدارد!.
پس از واقعة مدرسة فيضيّه، مدّتي به صورت مخفيانه زندگي كرد ولي با فتواي امام (ره) مبني بر حرام بودن تقيّه و وجوب ابراز حقايق، به گيلان آمد و در سخنراني هاي گوناگون پرده از جنايات و خيانت هايرژيم منحوس پهلوي برداشت. از اين رو، توسّط ساواك دستگير شد.
شهید عسگری پس از تبعيد امام خميني (ره) و جوّ خفقان شديد قم، در راستاي ادامه تحصيل به شهر مقدّس مشهد رفته از شاگردان خاص ّشهيد هاشمي نژاد گرديد و فعاليت هاي سياسي مخفي را همراه با ادامه تحصيل علوم ديني پي گرفت.
مدّتي بعد به گيلان برگشت و در شهر كوچصفهان ساکن شد و براي جذب نيروهاي جوان و آشنا نمودن آنها به قرآن و احكام اسلامي و نشر و اعتلاي فرهنگ غني اسلام و ترويج سيرة عملي امامان معصوم (ع) همّت گماشت و كلاس هايي داير نمود.
با طلوع آفتاب انقلاب امام خميني (ره) فعاليّت هاي چشمگيري داشت و با همكاريِ جوانانِ منطقة كوچصفهان، ابتدا كميتة انقلاب اسلامي و سپس بسيج سپاه پاسداران انقلاب اسلامي را پايهگذاري نمود. بعد نيز با سازمان دهی مردم در روستاهاي مختلف، پايگاه هاي مقاومت و انجمن اسلامي را براي فعّاليّت جدّيتر به راه انداخت و خود، مسئوليّت امام جماعت ستاد بسيج كوچصفهان را به عهده گرفت.
پس از مدّتي بنياد مسكن كوچصفهان را نيز راه اندازي نمود. همچنين مدّتي نيز با عنوان نمايندة حضرت امام (ره) در جهاد سازندگي به ياري برادران جهادگر كوچصفهان شتافت تا اين كه با قبول سرپرستي كميتة امداد امام خميني(ره) اين منطقه، ياري گر مستمندان و پريشان خاطراني شد كه به حمايت و كمك كميته امداد امام نيازمند بودند.
در جلسهای که با حضور علماء و روحانیون، برگزار شده بود به محض ورود شیخ حسن، آیت الله احسانبخش نمایندهی امام در گیلان و امام جمعه رشت رو به حضّار کرد و گفت: آقایان! نمیدانید این شیخ در کوچصفهان چه کرده است!.
«انفاق»
شیخ حسن برای ساخت خانه اش، دری خریده بود و آن را به خانه می برد. قبل از نصب، شخصی در بازار او را دید و از ناتوانی در اتمام خانه ای که می سازد، گله کرد و گفت که با قرض، خانه ای ساخته ام ولی هنوز تکمیل نشده و نیاز به در دارد. شیخ حسن، دری که برای خانه خودش خریده بود به آن شخص بخشید.
با شروع جنگ تحميلي از نخستين روحانياني بود كه لباس رزم پوشيد و از طرف جامعه روحانيّت رشت به صورت داوطلبانه راهي مناطق جنگي كشور شد و بيش از سه ماه دوشادوش رزمندگان اسلام از حريم قرآن، نظام، اسلام و ايران دفاع كرد.
«شهادت»
5 تیر ۱۳۶۰ تازه از جبهه برگشته و برای کار کشاورزی به مزرعه رفته بود و بعد از ساعت ها کار، برای نماز جماعت به پایگاه بسیج کوچصفهان رفت و نماز مغرب را در آنجا خواند. بعد از نماز عده ای از جوانان از وی خواستند تا محافظت او را به عهده گیرند. وی در جواب گفت: ما مسلح به الله اکبریم.
همان شب که به خانه رفت، چند نفر از منافقین، پشت حصار خانه اش کمین کرده و وقتی وارد حیاط شد، وی را به شهادت رساندند.
منبع: آيينهداران ج1 ، محمّدهادي رنگرزيان،ص 46ـ39 / راست قامتان نگاهي به زندگي قربانيان ترور استان گيلان، قاسم غلامي كفترودي، ص 198-203. با تغییر و تلخیص