چهارشنبه ۳ دی ۱۳۹۳ - ۱۷:۱۱
روحانی شهیدی که بر فراز منبر به شهادت رسید

حوزه/ وقتی علم و عمل در هم آمیخته شود، هیچ سدی که از سوی کوردلان در مسیر راه مردان الهی گذاشته شود، قادر نیست در ارادۀ آنان خِللی ایجاد نماید.

شهید حجت الاسلام محمد حسین فخر بناب در سال 1317 ش در شهر مذهبی بناب متولد شد؛ دوران نوجوانی و تحصیل ابتدایی را در بناب سپری کرد.

وی چند سال بعد به سفارش پدر، جهت کسب علوم دینی عازم تبریز شده و در مدرسه طالبیه به کسب علوم حوزوی پرداخت؛ شهید پس از دو سال برای تکمیل دروس حوزوی به شهر مقدس قم عزیمت نمود.

محمد حسین فخر بناب، پس از سال ها شاگردی نزد اساتید معظم حوزه علمیه قم و شرکت در دوره خارج فقه به زادگاه خود بازگشت و در شهرهای بناب و مراغه به تبلیغ احکام اسلامی همت گماشت.

وی در سال 1342 به منطقه آذرشهر مهاجرت کرده و 18 سال روستاها و مناطق این شهر به تبلیغ پرداخته و در درفعالیت های انقلاب نقش بسزایی ایفا کرد.

در شکل گیری انقلاب و ابلاغ پیام های امام در منطقه نقش موثری داشت. بعد از پیروزی انقلاب اسلامی و شروع توطئه های گوناگون خارجی و داخلی مخصوصاً غائله خلق مسلمان، نوک پیکان مبارزات را به سوی دشمنان اسلام نشانه گرفت و به دفاع سرسختانه از رهبری انقلاب و ارزش های الهی پرداخت.

*فعالیت در منصب امامت جمعه

حجت الاسلام بنابی در سال 1360، از طرف آیت الله شهید مدنی، به امامت جماعت مسجد بازار (امام خمینی) آذرشهر و سپس به امامت جمعه شهر ممقان منصوب شد.

وی با شروع جنگ تحمیلی عراق علیه ایران در جمع رزمندگان حضور یافت و موجب قوت قلب رزمندگان اسلام شد.

بیان شیوا و کوبنده اش همچون تیغی برکشیده از نیام، رسواگر منافقان و دشمنان دین و موجب استحکام دیـن و قوت قلب یاران انقلاب اسلامی به رهبری امام راحل بود.

شهید بنابی تا لحظات واپسین عمر، هیچ وقت از تبلیغ اسلام و افشای ماهیت پلید منافقان و منکرین ولایت فقیه از پای ننشت تا جائی که بارها به وسیله گروهک های منافق به مرگ تهدید شد.

این شهید والامقام، فارغ از هرگونه تهدیدِ کوردلان، همچنان به رسـالت خـود از سنگـر مقـدس محراب استمرار می بخشید.

وی از ابتدای راه زندگی، شیفته حضرت ابا عبدالله الحسین علیه السلام بود و با استعانت از عشقی که به آن امام بر حق داشت، عاقبت در راه افشای جنایات یزیدیان زمان به درجه رفیع شهادت نائل گردید.

او عاشق پاک باخته رهبر عظیم الشان انقلاب بود و در مقابل معاندین اسلامی شمشیرِ بیانش چون شمشیر مولایش حضرت علی علیه السلام کشیده بود.

*مقابله در برابر حرکات انحرافی

سکوت در برابر حرکات انحرافی را تحمل نمی کرد و همواره اعتقادش بر این بود که سکوت یک روحانی در قبال مخالفان انقلاب، مُهر صحّه نهادن بر اعمال ننگین آنان خواهد بود.

عصر روز پنج شنبه بیست و هشتم فروردین سال 1365 مطابق با هفتم شعبان المعظم آنگاه که منکرین ولایت فقیه و منافقین کوردل پس از ناکامی و خالی شدن تکیه گاه امیدشان به سراغ وی رفته و با به کار گذاردن مین در منبر «مسجد» برگ سیاهی را در کارنامه خود افزودند و در ساعت 35/16 دقیقه در حالی که این خطیب با چهره ای نورانی آماده ارشاد مردم می شد، انفجار مین موجب جراحت شدید شد و دست راستش همچون مولایش حضرت عباس علیه السلام قطع شد.

حاضرین در مسجد نقل می کنند: در لحظه انفجار، ندای یا رسول الله بر در و دیوار مسجد طنین انداز شده بود. پیکر خونین وی به بیمارستان امام خمینی تبریز منتقل و پس از ساعاتی در اثر شدت جراحات، دعوت حق را لبیک گفته و به ملکوت اعلی پیوست.

در بخشی از وصیت نامه شهید بنابی می خوانیم:

«توصیه می نمایم به نماز و روزه و خدمت به جمهوری اسلامی و خط مستقیم ولایت فقیه که راه مستمر انبیاء و اولیاء علیهم السلام می باشد».

منبع: کتاب؛ قاضی جهان در گذر تاریخ؛ زندگی نامه شهید

 

اخبار مرتبط

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha