داوود کنشلو نقد نویس سینما و تلوزیون با ارسال یادداشتی به خبرگزاری «حوزه» صرف نظر از نقدهای فنی فیلم سینمایی شیار 143تکرار این گونه سوژه هارا باعث رونق سینمای دفاع مقدس و پر هیز از سو ژهای کلیشه ای دانست.
متن یاد داشت وی در ذیل می آید
سینمای دفاع مقدس سالهاست که روزگار خوشی را پشت سر نمیگذارد و فیلمهایی که در این حوزه تولید میشوند، عمدتا کارهایی تکراری یا کم کیفیت هستند.
در این میان باید چند کاری را که در این حوزه تولید شدهاند و زبان طنز نیز داشتهاند را فاکتور گرفت، چون این آثار عمدتا کارهایی نیستند که بتوانند در این حوزه ماندگاری لازم را داشته باشند. در چنین فضایی فیلمی چون «شیار 143» توانست امیدها را در دل زنده کند و بار دیگر تماشاگران سینما را به سمت یک فیلم خوب دفاع مقدسی سوق دهد.
فیلم «شیار 143» دومین فیلم نرگس آبیار پس از «اشیا از آنچه در آیینه میبینید به ما نزدیکترند» است. این فیلم که همانند کار اول فیلمسازش از یک داستان جذاب بهره برده، توانسته گوشهای از عظمت منش مادران شهید را به تصویر کشد. این تعریف از فیلم نیز تنها گفته نگارنده نیست، بلکه مادران شهیدی که به تماشای این فیلم نشستهاند در مراسمهای مختلف به واقعی بودن این فیلم صحه گذاشتهاند.
چرا کار خانم آبیار گرفت
برای درک بهتر از کیفیت فیلم به چند نکته مهم درباره «شیار 143» اشاره میکنیم. در این فیلم کارگردان توانسته قصهای احساسی بیان کند. این احساس نیز نشات گرفته از دو امر است. ابتدا این که، زن بودن فیلمساز این امکان را به کار داده تا فیلم از احساس لازم بهرمند باشد. دوم اینکه کارگردان این اثر پیش تر یک داستان نویس بوده، این امتیاز بسیار خوب برای یک کارگردان است، چون رسالت سینما در حقیقت تصویر کشیدن قصههاست. اگربه درستی در فیلمی داستانی تعریف شود در حقیقت توانسته مضمون دلخواه را به تماشاگر انتقال دهد.
موضوعی دیگری که درباره این کار امتیاز محسوب میشود. نقش آفرینی تحسین برانگیز مریلا زارعی در نقش یک مادر شهید است که سالها در انتظار فرزندش به سر میبرد. انتظاری که در لحظه به لحظه فیلم به خوبی مشاهده میشود. برای همین وقتی میبینیم که مادررزمنده ای سالهاست رادیو به کمر بسته تا خبری از فرزند به دست آورد آن را باور میکنیم.
در کنار بازی درخشان مریلا زارعی باید به دو بازی خوب دیگر این فیلم اشاره کرد. ابتدا مهران احمدی درنقش پدر یک مفقود الاثر و جواد عزتی که ایفاگر یک سرباز است.
سکانس پایانی همه را جذب کی کند
اوج این فیلم به عقیده بسیاری از کسانی که این فیلم را دیدهاند سکانس پایانی فیلم است که مریلا زارعی برای استخوان پسرش لالایی میخواند. در این صحنه مادر آنچه را که در سالها دلتنگی فرزندش تحمل کرده با آن لالایی بیان میکند و کمتر بینندهای را می توان یافت که این صحنه وی را متاثر نکند.
البته به هیچ وجه برای متاثر کردن بیننده سعی نکرده با موسیقی و کلوزآپهای رایج به این خواسته برسد، بلکه نشان دادن متانت و صبر آن مادر شهید را مردم باور کرده و با آن همراهی میکنند.
بحث این یاداشت موضوعات فنی نیست، بلکه موج مثبتی است که این فیلم به وجود آورده است. تمام کسانی که دهه 60 را به یاد دارند میدانند در آن سالها برخی مساجد فیلمهای دفاع مقدسی و دینی را به نمایش میگذاشتند و مساجد ارتباط نزدیکی با سینما داشتند. این ارتباط سالها بود که به فراموشی سپرده شده بود و سینما از قشر عظیمی از مخاطبان غافل شده بود، اما خوشبختانه این فیلم بار دیگر این خاطرات را زنده کرد.
این روزها بسیاری از مساجد سراسر کشور «شیار 143» را به نمایش میگذارند نکته مهم آن است که تمام نمایشها هم با استقبال بالای مردم مواجه میشود. مردمی که تمایلات بالای مذهبی دارند و سالها بود با سینما قهر بودند، زیرا در سینمای سالهای اخیر کمتر فیلمی را میتوان یافت که به مذاق قشر دیندار جامعه خوش بیاید.
استقبالی که از فیلم شد یک نکته مهم را به مسئولان سینما یادآوری میکند ؛ سینما تنها برای قشری خاصی از جامعه نیست که عموما در تهران و شهرهای بزرگ هستند، بلکه مردم ایران از هر گرایش و سلیقهای باید به سینما بیایند تا هنر هفتم مانند دهه 60 رونق لازم را به دست آورد.
مطلب دیگری که درباره «شیار 143» میتوان گفت؛ بحث تبلیغی فیلم است. این کار توانسته به تماشاگر این نکته را متذکر شود ، اطراف ما مادرانی هستند سالهاست آنها را فراموش کردهایم. مادرانی که از جان عزیزانشان گذشتند تا ما امروز در آسایش به سر بریم، پس باید آنها را یاد کرده و به فراموشی نسپاریم.
شیار 143امر به معروف می کند
در ضمن این کار به نوعی امر به معروف میکند؛ ویژگی که کارکردش بسیار تاثیرگذار و فراگیر است. اینجاست که مشخص میشود اگر از سینما به درستی بهره بریم میتوانیم از آن به عنوان بلندگویی برای تبلیغ دین مبین اسلام بهره بریم.
در این مطلب نکتهای نباید فراموش شود. وآن حمایتی است که از فیلم شده، این فیلم در جشنواره به واسطه حمایت ابراهیم حاتمی کیا دیده شد و پس از آن با نمایش آن در دانشگاهها و دیگر مراکز، تبلیغات خوبی قبل از اکران برای آن پیش آمد،. این اتفاق برای بسیاری از فیلمهای دفاع مقدسی روی نمیدهد، والا مطمئنا بسیاری از مردم به این دست آثار علاقمند هستند.
این فیلم ثابت کرد دفاع مقدس کلیشه ای نیست
مطلب دیگر اینکه «شیار 143» نشان داد سینمای دفاع مقدس تنها کلیشههای رایج چون حاجی و سید نیست که بخواهیم آن را محدود به یک بخش کنیم، بلکه زندگی هر شهید، مفقود الاثر، جانباز، آزاده و رزمندهای میتواند الگویی برای ساخت یک فیلم خوب در این حوزه باشد، بدون اینکه بخواهد در دام کلیشه گرفتار آید. جدا از موضوع اکران خوب این فیلم را نباید تنها به داخل کشور خلاصه کرد، زیرا این دست فیلمها اگر به صورت گسترده اکرانی خوب در جهان داشته باشند، مطمئنا در جذب تماشاگر خواهند توانست به موفقیت لازم دست پیدا کنند.
آغازی برای رونقی دوباره
در پایان این مطلب باید از «شیار 143» به عنوان نقطه آغازی برای رونق سینمای دفاع مقدس یاد کرد به شرطی که فیلمسازان سعی کنند نگاه دقیق به موضوع دفاع مقدس را سر لوحه کارهایشان قرار دهند، همچنین مسئولان نیز از دیگر فیلمهای خوبی که در این حوزه ساخته میشود، حمایت کنند.